دیدبان؛ علیرغم اینکه دو سال دیگر از عمر دولت حسن روحانی باقی نمانده است شاهد پافشاری هرچه بیشتر حامیان گفتمان مذاکره در دولت، برای کلید زدن دور جدید مذاکرات هستیم. به کارگیری انواع ترفندها از سوی مشتاقان مذاکرات در حالی صورت میگیرد که مردم و قشر نخبگانی کشور تا کنون کوچکترین دستاورد قابل دفاعی را از برجام درک نکردهاند. طی روزهای اخیر نیز مصاحبه محمد جواد ظریف با فاکس نیوز و ادعای او مبنی بر مذاکره میان ایران و آمریکا بر سر آزادی زندانیان طرفین، جنجال برانگیز شد. این ادعا، از آخرین اظهاراتی بود که تمایل مسئولان دولتی را برای آغاز دوباره مذاکرات نشان میدهد.
چرا دوباره مذاکره؟
مهمترین عاملی که باعث شده است علیرغم عهدشکنی آمریکا و کشورهای اروپایی، دولتمردان تدبیر و امید همچنان میل و رغبت به تداوم گفتگوها و واگذاری انبوه امتیازات به طرفهای غربی داشته باشند، شکست توافق برجام است. به عبارت دیگر برجام که تنها دستاورد دولت به شمار میآمد و حسن روحانی عمر شش ساله دولت خود را صرف به ثمر رسیدن این توافق کرده بود عملاً نتیجهای را برای مردم ایران در بر نداشت. لذا دولت برای حفظ پایگاه مردمی و تداوم حیات خود در سپهر سیاسی ایران تصمیم دارد تا خلا دستاوردهای برجام را با گفتگوهای دیگر پر کند. از جمله دلایلی که موافقان مذاکره به طور غیرمستقیم و به صورت ضمنی به آن استناد میکنند تفاوت در سیاستهای اتخاذی جمهوری خواهان و دموکراتها و به عبارت دیگر ترامپ و اوباما در قبال ایران است. در همین رابطه حسن روحانی اظهار میکند: «آمریکایی ها هر روز یک مقررات بینالمللی را زیر پا میگذارند، در مورد قدس مقررات بینالمللی را زیر پا گذاشتند در مورد جولان هم همین کار را کردند. زیرا اینها ضد قانون هستند و غیرمسالمت آمیز و برخلاف مقررات بینالمللی عمل میکنند. گروه نژاد پرست، قانون شکن و جنگ طلبی بر کاخ سفید مسلط شده اند» [1]. او در جای دیگر میگوید: «دوباره از طریق توطئه تندروهای آمریکا و صهیونیستها و برخی از کشورهای منطقه، فشار را بر کشور و مردم ما وارد کردند. این ۳ حادثه بسیار مهم در روند اقتصادی کشورمان میتوانست کند کننده روند توسعه باشد» [2].
به عبارت دیگر دولتمردان لزوم برجام جدید را اینگونه توجیه میکنند که ترامپ و تیم جمهوریخواه او بر خلاف اوباما قانون شکن، جنگ طلب و تندرو هستند. به همین ترتیب ایران راهی جز گفتگو با تیم دموکراتی که در آینده در آمریکا بر سرکار میآید و یا دولت کنونی ترامپ به منظور جلوگیری از تندرویهای بیشتر علیه ایران ندارد.
روحانی هیچگاه اصل مذاکره و گفتگو را تا کنون نفی نکرده است. او طی سخنانی دیگر اظهار میکند: «آمریکا به دنبال اعمال فشار است، اما هیچگاه تسلیم فشارهای آمریکا نشده و در مقابل آن سر فرود نخواهیم آورد. باید به آمریکاییها تفهیم کنیم که اگر میخواهند با ایران صحبت کنند باید به ملت ایران احترام بگذارند و تحریمها را کنار بگذارند» [3].
روحانی شرط گفتگوی مجدد با آمریکاییها را رفع تحریمها میداند در حالی که بر اساس توافق برجام رفع تحریمها وظیفه این کشور بوده است و در صورت عمل به وعدههای خود، انجام گفتگوی دیگر منتفی است. اما متاسفانه دولتمردان در جهت منافع گروهی خود سعی دارند با مغلطهکاری باب گفتگوهای دیگر با غربیها را باز کنند.
ترفندهای قدیمی
از آغاز فرایند توافق هستهای تا کنون، شاهد انواع بهانهسازیها و ترفندهای سیاسی از سوی مذاکرهکنندگان برای توجیه اقدامات خود هستیم. بیهوده بودن این توجیهات اگرچه برای افکار عمومی عیان شده است اما خسارتهای جبران ناپذیری را نیز متوجه منافع کشورمان ساخته است.
گره زدن اقتصاد و معشیت مردم به مذاکره با کشورهای غربی از جمله این ترفندها است. بلافاصله پس از شکست توافق هستهای، قیمت ارز به شکل افسار گسیختهای افزایش پیدا کرد. همزمان مسئولان دولتی در کنار تحلیلگران و تئورسینهای گفتمان مذاکره شروع به ربط دادن نابسامانیهای عرصه بازار با به نتیجه نرسیدن برجام کردند. این دوگانه مشکوک اقتصاد_گفتگو از تلاش دوباره این جریان برای کلید زدن دور جدید گفتگوها پرده میدارد. روحانی در همین رابطه میگوید: «برخیها نباید تفسیر نادرستی داشته باشند، امروز مشکلات ما عمدتاً به خاطر فشار آمریکا و اذناب آن است و نباید به جای محکوم کردن دشمنان، دولت خدمتگزار و نظام اسلامی مورد سرزنش قرار بگیرد و این میتواند بالاترین خسران و زیان باشد که کسی در کشور واقعیتها را لمس نکند» [4]. روحانی همچنین در سخنانی دیگر به شکل کاملا آشکار مشکلات معشیتی کشور را به دولت ترامپ نسبت میدهد: «من میخواهم به عرض ملت ایران برسانم که مشکلات از بدخواهان و عهدشکنان و از تازه به قدرت رسیدگان در واشنگتن آغاز شد، اما پایانش دست ماست» [5]. با این زمینه سازی، روحانی حل مشکلات معشیتی را مشروط به پیوستن به اف ای تی اف میداند: آنها برای رسیدن به این هدف به دنبال یارگیری هستند و مسأله مبارزه مالی با تروریسم را در این راستا بهانه قرار دادهاند... خوشبختانه دولت و مجلس با همکاری هم اقدامات خوبی راجع به لوایح ۴گانه به انجام رساندهاند و امیدواریم نهادهای دیگری هم که در این زمینه باید اقداماتی را در مراحل نهایی انجام دهند با سرعت بیشتر تلاش کرده تا بتوانیم این لوایح را به تصویب رسانده و این امید آمریکا را ناامید و توطئه آنها را در موضوع مالی و بانکی خنثی کنیم» [6]. محمد جواد ظریف نیز ضمن تهدید اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام در صورت عدم پذیرش اف ای تی اف، از یک فتنه شوم اقتصادی پرده برداشته و عدم پذیرش آن را با وضعیت نابسامان بازار ارز پیوند میدهد:
دوستان واقعیات را نگاه کنند و تصمیم بگیرند. هر تصمیمی هم بگیرند ما تبعیت میکنیم، اما خوب بدانند که تصمیم آنها چه آثاری دارد. تا حالا میگفتند که «اتفاقی نمیافتد، اتفاقی نمیافتد» حالا دارند، میبینند [7].
البته ناگفته نماند که پیوند دادن اقتصاد کشور به انجام گفتگوهای نامتوازن و بدون ثمر جدای از زمینهسازی برای مذاکره یا پیوستن به معاهدات مشکوک بین المللی، گویای ضعف مدیریتی دولت و ناکارامدی آن نیز هست که به این واسطه سعی دارند این ضعف درونی را تویجه کنند.
جنگی که تمامی ندارد
از دیگر ترفندها برای مطرح ساختن بحث مذاکرات، ترساندن افکار عمومی از جنگ است. روشی که در بزنگاههای مهمی چون انتخابات 92، 96 و پذیرش برجام به کار گرفته شده است و همچنان برای عادی سازی گفتگوهای بعدی در رسانهها پمپاژ میشود. در همین رابطه جواد ظریف اخیرا طی یک مصاحبه با شبکه سی بی اس از احتمال جنگ میان دو کشور گفت: «من فکر نمی کنم که تقابلی نظامی رخ بدهد. به نظر من در رابطه با تقابل نظامی احتیاط بیشتری دارند. اما فکر می کنم دولت آمریکا چیزهایی برای بروز تصادمهایی پی ریزی می کند. باید به شدت هوشیار بود تا افرادی که برای این نوع برخورد برنامه ریزی می کنند، خواسته هایشان محقق نشود» [8]. او سپس در لفافه پیشنهاد گفتگو با ترامپ را مطرح میسازد: «ما خواهان تقابل نیستیم. اما با فرار کردن نیست که هفت هزار سال دوام آورده ایم. ما مقاومت می کنیم اما به دنبال تقابل نیستیم. ما معتقد نیستیم که پرزیدنت ترامپ خواهان تقابل است اما می دانیم که افرادی هستند که برای تقابل تلاش می کنند. فکر نمی کنم این اتفاق بیفتد» [9].
دروغ پردازی جریان خاص مبنی بر احتمال جنگ از جمله برنامههای نخ نما شدهای است که دیگر امکان اقناع سازی افکار عمومی را ندارد.
یک دستاویز مهم
طی روزهای گذشته آمریکا از تمدید معافیتهای مشتریان نفت ایران خودداری کرده است. هدف آمریکا طبق سیاست اعلامی دولت ترامپ، به صفر رساندن صادرات نفت ایران و قطع دسترسی ایران به منبع اصلی درآمد خود است [10]. مواجهه دستگاه دیپلماسی دولت با این اقدام آمریکا به نوعی عقب نشینی از موضع اقتدار تلقی شد. بلافاصله محمدجواد ظریف طی چند مصاحبه با شبکههای آمریکایی سخنانی را به زبان آورد که تمایل او را برای آغاز گفتگوها نشان میداد. ظریف در یکی از مصاحبهها اعلام کرد که شش ماه پیش به آمریکاییها پیشنهاد تبادل زندانیان دو کشور را داده است [11]. پس از رسانهای شدن سخنان ظریف، شاهد واکنشهای متعدد از سوی مقامات کشوری و لشکری بودیم که خود حکایت از تلاش پشت پرده دستگاه دیپلماسی برای آغاز دور جدید مذاکرات دارد. سردار سلیمانی و علی لاریجانی از جمله کسانی بودند که به طور قاطع گفتگو با آمریکا را رد کردند [12].
سناریوهای دستگاه سیاست خارجی
به دنبال عدم تمدید معافیت نفتی ایران از سوی آمریکا، گویا بهانه لازم برای هواداران گفتگو مهیا شده است. احتمال اجرا کردن یکی از چند سناریویی که زمینه ساز این گفتگوها است، از سوی آنها وجود دارد. اگرچه خبرها از اختلاف میان دولت مردان در انتخاب مناسبترین سناریو حکایت دارد:
خروج بخشی از تعهدات برجام
از برنامههای احتمالی که گروهی از بدنه دولت بر روی آن اتفاق نظر دارند خروج از قسمتی از تعهدات پذیرفته شده در برجام است و نه به صورت کامل. اینکه این سناریو تا چه اندازه مورد قبول اکثریت دولتمردان قرار بگیرد محل سوال است. چرا که از یک سو خروج از برجام ولو به صورت جزئی، واکنش کشورهای اروپایی را در پی دارد و از سوی دیگر دولت برای حفظ مقبولیت خود در نزد افکار عمومی حاضر نیست از مهمترین دستاورد خود در طی این سالها دست بکشد. برجام با اینکه عملاً متلاشی شده است اما موضع گیری اروپاییان در پی خروج جزئی ایران از آن میتواند به پایان کامل این توافق رسمیت ببخشد. با این حال حسن روحانی در جلسه هیات دولت 18 اردیبهشت امسال ضمن اعلام خروج ایران از بخشی از تعهدات خود، طرفهای مقابل را به مذاکره دعوت کرد:
به طرف مقابل یعنی ۵ کشور اعلام کردیم اگر آنها ظرف ۶۰ روز پای میز مذاکره آمدند و با آنها صحبت کردیم و به نتیجه رسیدیم و به منافع اصلیمان مخصوصاً نفت و بانک به عنوان دو مورد از منافع مهم دست یافتیم، به نقطه اول و به شرایط ۱۷ اردیبهشت ۹۸ برمیگردیم [13].
خروج از npt
از دیگر گزینههایی که طرفدارانی بین دولتمردان دارد، خروج از معاهده npt است. براساس این معاهده به جز چند کشور محدود، سایر کشورها از داشتن سلاح هستهای محروم هستند. بنابراین خروج ایران از این معاهده به معنای عدم تعهد در مقابل داشتن سلاح هستهای است. خروج از این معاهده نه برای رسیدن به سلاح هستهای بلکه خرید فرصت از طرف آمریکایی برای چانه زنی بیشتر در گفتگوهای آینده است. محمد جواد ظریف از جمله حامیان این سناریو است [14].
تصویری از آینده
شروع دور جدید مذاکرات با کشورهای غربی، سیاست جدی دولت تدبیر و امید در سالهای پایانی عمر خود است. پرداختن به تبلیغات دور از واقعیت با هدف انحراف افکار عمومی در مسیر اهداف جناحی خود، آشفته نشان دادن فضای حاکم بر کشور و نیز گره زدن اقتصاد کشور با به ثمر رسیدن گفتگوها ازجمله تلاش حامیان مذاکرات برای فراهم آوردن زمینه آن است. شکی نیست که انتهای مسیر مذاکره بهتر از آنچه در برجام اتفاق افتاد نخواهد بود. در چنین شرایطی نقش افکار عمومی در کنار مسئولان انقلابی در متوقف ساختن روند وادادگی دولتمردان بسیار حائز اهمیت است.
نویسنده: احمدرضا کریمی؛ کارشناس مسائل سیاسی
[1]. http://yon.ir/eEofl
[2]. http://yon.ir/ynhBP
[3]. http://yon.ir/wPkKq
[4]. http://yon.ir/zlNaQ
[5]. http://yon.ir/eRa57
[6]. http://yon.ir/iFuuB
[7]. http://yon.ir/lnX9y
[8]. http://yon.ir/ESX3N
[9]. همان
[10]. http://yon.ir/PQclB
[11]. http://yon.ir/LAmvT
[12]. http://yon.ir/Jl596
[13]. http://yon.ir/xitbJ
[14]. http://yon.ir/xitbJ