افق پیش روی جریان اصلاحطلبان با ابهامات جدی روبرو است و این ابهام نگرانیهایی را در اردوگاه اصلاحطلبان به همراه داشته است. این نگرانی را میتوان در اظهارنظرات برخی از چهرههای شناخته شده این جریان مشاهده نمود.
اصلاحطلبان تقلای زیادی دارند برای اینکه بگویند تمام این ضعفها به دلیل فشار از بیرون و مبارزه با غول فساد در شهرداری بوده اما سطح فاجعه در کارنامه آنها به حدی هست که مردم این حرفها را باور نکنند.
توهین اصلاحطلبان به ائمه اطهار و مقدسات باعث شده که افراد این جناح سیاسی در نزد افکارعمومی به انسانهای هرهری مسلک و بی هویتی تبدیل شوند و این جریان بخشی از اعتماد عمومی را نسبت به خود از دست داده است.
حاصل مدیریت اصلاحطلبان در شهرداری تهران، سونامی بیکفایتی و معطلسازی خدماترسانی به شهروندان بوده و تهرانیها ناظر شوی استعفایی بودند که مشخص نشد، تکلیف آینده آن چیست.
این روزها اصلاحطلبان و برخی اعضای شورای شهر اصرار دارند موضوع استعفای شهردار تهران را به موضوعی غیر از بیماری ربط دهند و مدعیاند وی چون با فساد در شهرداری مقابله کرده، برای استعفا تحت فشار بوده است.
با پایان یافتن انتخابات ریاست جمهوری و شوراهای شهر و روستا، مشخص شد که ریاست جمهوری دوباره به اصلاحطلبان رسید و شورای شهر تهران و بسیاری از شهرهای دیگر نیز به اصلاحطلبان تعلق گرفت.
اگر هنوز معتقدند که در انتخابات ۸۸ تقلب صورت گرفته است، کوتاه آمدن از موضع قبلی و دست آشتی دراز کردن به سمت متهم تقلب چه معنایی می تواند داشته باشد؟ بنابراین کلمه آشتی تا قبل از تعیین تکلیف مقصران اصلی فتنه معنا ندارد .
عضو ارشد شورای عالی اصلاحات تأکید کرد: مصلحت نیست اصلاحطلبان انتخابات ریاستجمهوری را به حامیان نزدیک دولت واگذار کنند و به طور قطع اصلاحطلبان این ریسک بزرگ را نخواهند کرد.
رفتار متناقض اصلاحطلبان حکایت از تلاش بیحدوحصر آنها برای بقای موجودیت خود در فضای سیاسی و اجتماعی کشور دارد. آنها فضای اعتدال دولت حسن روحانی را فضای مناسبی برای ادامهی حداقل تنفس خود پس از خطاهای استراتژیکشان در فتنهی سال 88 میدانند و ضمن تلاش برای حفظ بقا، نیمنگاهی نیز به آینده دارند.