به گزارش دیدبان، با پایان یافتن انتخابات ریاست جمهوری و شوراهای شهر و روستا، مشخص شد که ریاست جمهوری دوباره به اصلاحطلبان رسید و شورای شهر تهران و بسیاری از شهرهای دیگر نیز به اصلاحطلبان تعلق گرفت.
اکثریت نمایندگان مردم درمجلس شورای اسلامی نیز به اذعان اصلاحطلبان به این گروه تعلق دارد لذا تقریباً تمامی قوه مجریه و مقننه و شوراهای شهر و روستا بهطور یکدست به اصلاحطلبان تعلق دارد. درگذشته، اصلاحطلبان در مذمت «یکدست» بودن قدرت، نظرات تئوریک و سیاسی بسیاری را مطرح میکردند اما درحالحاضر عملاً این اتفاق رخ داده است. ولی نکته بسیار مهم این است که دیگر اصلاحطلبان توجیهی برای «عدمپاسخگویی» ندارند. تمام قدرت در اختیار آنهاست و تمام پاسخگویی هم بهعهده آنهاست.
پروژه «مظلوم نمایی» و «نگذاشتند» عملاً از نگاه مردم بیمعناست. آقای روحانی در یکی از سخنرانیهای تبلیغاتی خود فرموده بودند که من به برخی از وعدههای سال 92خودم عمل کردم و برخی دیگر را هم «نگذاشتند»! بدین ترتیب، هیچ جایی برای کوتاهی و اشتباه و ضعف دولت باقی نمیماند و هیچ دلیلی برای پاسخگو بودن دولت وجود نخواهد داشت.
این وضعیت باید خاتمه یابد و اصلاحطلبان در چهار سال آینده، پاسخگوی عملکرد خود در دولت و شورای شهر و مجلس باشند.
نکته مهم دیگر اینکه اصلاحطلبان همواره بهگونهای رفتار میکنند که گویی اپوزیسیون نظام هستند؛ آنها اساساً هیچگاه تمایل ندارند که ژست اپوزیسیونی خود را (و نه حتی اقلیت بودن را) به کناری نهند و همواره با این روش از پاسخگویی میگریزند و تقصیرات را به گردن دیگر نهادها میگذارند.
اگر چه طی 37 سال گذشته ودرمقاطع متعددی در قدرت بودهاند اما به گونهای رفتار میکنند که نظام را قبول ندارند و نظام مجبور به تحمل آنها شده است. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، فقط هشت سال دولت آقای احمدینژاد قوه مجریه در اختیار آنها نبود (و البته در اختیار اصولگرایان هم نبود) ولی در تمامی ادوار، قوه مجریه در اختیار آنها بود ولی همچنان ژست اپوزیسیونی خود را رها نمیکنند که البته مقاصد کاملاً مشخص سیاسی در پس آن نهفته است.
منبع: صبح نو