دیدبان؛ روابط ایران و رژیم صهیونیستی اسرائیل از زمان به رسمیت شناختن این رژیم بهصورت دوفاکتو در 23 اسفند 1328 تا به امروز همواره از اهمیت بالایی برخوردار بوده است. البته واضح است که این روابط در دوره پهلوی تنها به لحاظ تعاملی و در دوران پس از انقلاب اسلامی صرفاً به شکل تقابلی در چارچوب سیاست خارجی ایران مطرح شده است و در این دوران تقریباً هیچ تعاملی میان ایران و رژیم صهیونیستی اسرائیل وجود ندارد و تمام ارتباطات به شکل تقابلی است. امروزه با توجه به تحولات فضای بینالمللی علاوه بر تأثیر و اهمیت دوجانبه این روابط، سطح و شدت این تقابل نیز بسیار موردتوجه است و حساسیت بسیار بالای آن تقریباً توجه تمام قدرتهای جهانی و متحدانشان را به خود جلب کرده است.
در این مجال سعی شده است سیر تحول روابط ایران و رژیم صهیونیستی اسرائیل در سطوح و مراحل مختلف و از دوران تعامل تا تقابل امروزی بهصورت اجمالی بررسی شود.
تعامل استراتژیک
در دوره نخستوزیری محمد ساعد در رژیم پهلوی که بهتمامی معنا سرسپرده و بازیچه آمریکا بود بهصورت پیشبینیشدهای، بهتبع آمریکا، رژیم صهیونیستی اسرائیل را به رسمیت شناخت [1]. علاوه بر مسائل سیاسی که عملاً مقامات رژیم پهلوی، در هیچ سطحی استقلالی عمل نداشتند و همه تصمیمات و مواضع به پیروی از رویکرد آمریکا نسبت به مسائل مختلف بود، روابط در مسائل اقتصادی نیز بسیار با توجه به تجارت چشمگیر سلاح و تجهیزات نظامی در برابر نفت- هر چند به ثمن بخس- و تجارت تجهیزات و محصولات کشاورزی و دارویی بسیار مثبت بود. روابط در حوزه خدمات و آموزشهای امنیتی، نظامی، اجتماعی و شهرسازی و عمران نیز از این قاعده مستثنی نبود. درمجموع همه موارد مذکور نشان از سطح گسترده و بسیار پیچیدهای از روابط هستند که پرده از یک تعامل استراتژیک برمیدارد [2].
تقابل دیپلماتیک
پس از پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن 57- که نماد قیام مستضعفین علیه مستکبرین، نماد مقاومت و نماد بیداری اسلامی بود-جمهوری اسلامی ایران با غاصب خواندن رژیم صهیونیستی که حق مردم مسلمان و مظلوم فلسطین و داراییهایشان را بهزور ستم غصب کرده و به قبله اول مسلمین جهان تعرض کرده بود، کلیه روابط خود با اسرائیل را قطع کرد و تمام مسلمین و اعراب جهان را نیز به قطع رابطه و قیام علیه اسرائیل و دادخواهی مردم مسلمان و مظلوم فلسطین دعوت کرد.
در جریان جنگ با اسرائیل، اعراب، در آغاز با دبدبه و کبکبه و رجزخوان و غران مشغول صفآرایی علیه اسرائیل، برای حمایت از برادران عربشان شده بودند تا حدی که در رادیو قاهره اعلام میشد که: "بقای اسرائیل بیشازحد طول کشیده، ما از تهاجم اسرائیل استقبال میکنیم. ما از جنگی که مدتها انتظارش را کشیدهایم استقبال میکنیم. نقطه اوج فرارسیده است. زمان جنگی که نابودی اسرائیل را به همراه دارد فرارسیده است". اما رشادت و غیرتشان بیش از شش روز به طول نینجامید و با شکست سنگین مجبور به عقبنشینی شدند. ۶ روزی که البته به گفته یکی از تحلیلگران عرب، ۶ ساعت بیشتر نبود و فقط برای حفظ آبرو بود که گفته میشد ۶ روز! [3] اما بههرحال برای اتمامحجت و باهدف اینکه شاید اندک جوششی در خون اعراب برای حمایت از همنژادهایشان در فلسطین به وجود بیاید، جمهوری اسلامی ایران همواره در مقاطع مختلف تلاش کرده است که اعراب را به قیام علیه مستکبر و غاصب بزرگ منطقه دعوت کند [4].
البته با توجه به مشکلاتی که در روزهای آغازین پس از انقلاب و دوران جنگ تحمیلی گریبان گیر جمهوری اسلامی ایران شده بود، عمده مواضع در حمایت از فلسطین و قدس و در محکوم کردن اسرائیل از پشت تریبونهای مختلف و در قالب بیانیهها و راهپیماییهای مردمی صورت میپذیرفت.
تلاش برای اقدام مستقیم
در 15 خرداد 1361 و درست 12 روز بعد از آزادسازی خرمشهر، رژیم صهیونیستی پا فراتر گذاشت و طی عملیات «صلح برای الجلیل» با حضور 7 لشکر از 9 لشکر زرهی و 4 تیپ ویژه و نیروی مخصوص هوایی و تمام ناوگان دریایی اقدام به تجاوز همهجانبه به خاک بیدفاع لبنان کرد. در این زمان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، بعد از پیروزی بزرگی که در خرمشهر بهدستآمده بود، تصمیم گرفت تا لشکری بهفرماندهی شهید همت برای مقابله با تجاوز بیرحمانه آن رژیم غاصب ارسال کند. به همین منظور برای بررسی میزان پیشروی نظامیان صهیونیستی، بررسی، شناسایی شرایط مواضع، تیمی چهار نفره به لبنان سفر کردند که حاج احمد متوسلیان نیز در این گروه بود [5].
مسیر تحولات به سمتی بود که نتیجهای جز یک درگیری تمامعیار نظامی در منطقه را متصور نبود. جدای از اینکه اشتغال به یک درگیری تمامعیار نظامی دیگر در دورانی که رزمندگان اسلام همچنان در مرزهای غربی جمهوری اسلامی ایران با مزدوران عراقی و منافقین درگیر بودند، به مصلحت نظام انقلاب بود یا نه به هر روی فرمان حضرت امام با شعار «راه قدس از کربلا میگذرد» حسن ختامی بر اختلافنظرها بود تا تمام گروههای درگیر ماجرا از هرگونه اقدام مستقیم در خصوص مسئله لبنان بپرهیزند [6].
حزبالله
آنچه مشخص است، انصراف از اقدام مستقیم بهفرمان امام پایان تقابل ایران و اسرائیل نبود؛ بلکه مقدمهای برای شروع مرحله جدیدی از تقابل غیرمستقیم بود. از سال 1982 مجاهدان لبنانی عملیاتهای چریکی و استشهادی را انجام میدادند اما با حمایت انقلاب اسلامی و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و سفارت ایران در دمشق کمیته 9 نفره ای از گروههای مجاهدین در بعلبک تشکیل شد که پنج نفر در قالب شورای لبنان بهصورت غیرعلنی فعالیت میکرد که نهایتاً در سال 1984 عنوان حزبالله لبنان را برای خود برگزیدند و در سال 1985 اولین کنفرانس سراسری حزبالله در تهران تشکیل شد و هویت، استراتژی، اهداف و برنامه ایدئولوژیک خود را بیان کردند که اخراج نهایی اسرائیل از لبنان، اخراج نهایی آمریکا و اسرائیل و همپیمانان آنها از لبنان و اعطای حق تعیین سرنوشت به ملت لبنان با آزادی کامل از اهم موارد آن بود [7].
اقدامات حزبالله به رهبری سید حسن نصرالله که بارها خود را سرباز مقام معظم رهبری معرفی کرده است، در قالب عملیاتهای نظامی و اطلاعاتی در حاشیه مرزها و یا حتی درون مرزهای فلسطین اشغالی همگی صحنههایی از رویارویی غیرمستقیم میان ایران و اسرائیل بوده و همچنان نیز هست. پیروزیهای حزبالله و ایران بهقدری مشهود بوده که ارتش رژیم صهیونیستی را با حمایت تمام حامیان بینالمللیاش بارها مقهور خودساخته است و خواب را بر چشم سربازان اسرائیلی حرام کرده است. فتح الفتوح این پیروزیها نیز جنگ 33 روزه بود که نیروهای حزبالله تواناییهای خود را به رخ کشیدند و ضرب شصت اساسی نشان دادند که تا مدتها شکست اسرائیل در این نبرد نقل محافل و مایه تعجب جهانیان بود [8].
جنگ روانی
بیانات و تهدیدهای سنجیده مقام معظم رهبری نیز بهعنوان رهبر جریان مقاومت، جبهه دیگری از نبرد را که سابقه طولانی نیز داشت، بهپیش میبرد و در موارد لازم تغییر لحن و شدت کلام نیز برای عمق تأثیر چاشنی کار میشد. بهعنوانمثال در خصوص همین جنگ 33 روزه بود که فرمودند:
ما هر جا دخالت کنیم صریحاً میگوییم همچنان که به علت ضدیت با غده سرطانی رژیم صهیونیستی در دو جنگ پیروزمند ۳۳ روزه و ۲۲ روزه دخالت کردیم و ازاینپس نیز هر جا هر ملتی یا گروهی با رژیم صهیونیستی مبارزه و مقابله کند ما به او کمک میکنیم و هیچ ابایی هم از گفتن این مسئله نداریم [9].
چنین اعلان رسمی از طرف شخص اول یک کشور مسئله بسیار مهمی است که بررسی پیامدهای احتمالی آن، مدتها تحلیلگران، اندیشکده ها و رسانهها را مشغول خودساخته بود [10] و [11]. موارد دیگری نظیر این بیان که «برخی صهیونیستها گفتهاند با توجه به نتایج مذاکرات هستهای، 25 سال از دغدغه ایران آسوده شدهایم اما ما به آنها میگوییم شما 25 سال آینده را، اصولاً نخواهید دید و به فضل الهی، چیزی به نام رژیم صهیونیستی در منطقه وجود نخواهد داشت [12]»، موج عظیمی از تحلیلها و جریانی از اظهارنظرها را ایجاد کرد همگی نشان از تسلط ایشان بر عرصه جنگ روانی و مدیریت سنجیده ایشان در این حوزه دارد. در مواردی نیز در مقابل تهدیدات واهی اسرائیل در خصوص حمله به ایران نیز با بیان اینکه «اگر غلطی از آنها سر بزند، جمهوری اسلامی ایران، تلآویو و حیفا را با خاک یکسان خواهد کرد [13]»، پاسخ یاوهگویی ها را دادند تا بهخوبی نشان بدهند که اسرائیل نیز مانند آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند و اگر دست از پا خطا کند چه آیندهای در انتظارش خواهد بود. علاوه بر مقام معظم رهبری، فرماندهان نظامی ارتش و سپاه نیز در بیان و عمل به ارتش اسرائیل نشان دادهاند که اگر فرمان ولی برسد چه بلایی سر اسرائیل خواهد آمد [14].
فصل جدید تقابل شروع شده است؟
در ایام اخیر اتفاقات جدیدی نظیر حمله موشکی ایران به مواضع استراتژیک رژیم صهیونیستی در بلندیهای جولان [15]- هرچند که سوریه دخالت ایران را رد کرد- یا بمباران پایگاه هوایی تی 4 که مقرر نیروهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در سوریه بود [16] که هر دو اقدام از جنس تقابل مستقیم بودند و حضور نظامی جدی ایران در سوریه و در آستانه مرزهای فلسطین اشغالی که سبب شده اسرائیل مانند گربه گرفتارشده در کنج دیوار، بیهدف به هر سو چنگ بزند [17] و تلاشهایی که آمریکا و اسرائیل در خلال نشستهای ورشو [18]، مونیخ [19] و شرمالشیخ [20] برای ایجاد اجماع بینالمللی علیه ایران داشت و اعلام احتمال مقابله نیروی دریایی اسرائیل برای جلوگیری از قاچاق نفت ایران با هدف دور زدن تحریمها [21] و نیز دیدار میانجی مآبانه پوتین با نتانیاهو [22] و موارد دیگری که تقریباً از جهت نوع عمل یا شدت عمل بیسابقه بوده است.
درنهایت باید گفت باوجود ارائه تحلیلهای بسیار در مورد اینکه وضعیت و موقعیت فعلی ایران و اسرائیل به چه شکلی است و کدام دست بالاتر را دارد، اینکه آیا این تقابل وارد فصل جدیدی شده است یا نه سؤالی است که شاید در آیندهای نزدیک پاسخی روشنتر داشته باشد.
نگارنده: سید مهدی تدین؛ کارشناس امنیت بینالملل
[1] http://pahlaviha.pchi.ir/show.php?page=contents&id=5363
[2] https://www.haaretz.com/middle-east-news/iran/MAGAZINE-how-israel-and-iran-went-from-allies-to-enemies-1.6049884
[3] https://www.farsnews.com/news/13961028001364/
[4] http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=3061
[5] https://www.farsnews.com/news/8803181103%20%20%20%20/
[6] https://www.mashreghnews.ir/news/134020/
[7] http://fa.wikishia.net/view/حزبالله_لبنان
[8] https://www.farsnews.com/news/13961028001364/
[9] http://www.leader.ir/fa/content/9093/
[10] http://jcpa.org/article/iran-takes-off-the-gloves/
[11] http://bostonreview.net/world/ganji-khamenei-israel
[12] https://www.tasnimnews.com/fa/news/1394/06/18/854170/
[13] http://www.leader.ir/fa/content/10497/
[14] https://farsi.alarabiya.net/fa/iran/2019/01/16/تهدید-شدید-اسرائیل-توسط-فرمانده-سپاه-پاسداران-ایران-از-موشک-های-ما-بترسید.html
[15] https://www.yjc.ir/fa/news/6528025/
[16] https://fa.euronews.com/2018/04/09/4-iranian-died-strike-to-syria-air-base-homs-province
[17] https://www.radiofarda.com/a/jafari-israel-syria-iran-presence/29713203.html
[18] http://didban.ir/fa/news-details/44261/
[19] http://didban.ir/fa/news-details/44471/
[20] http://didban.ir/fa/news-details/44747/
[21] http://www.bbc.com/persian/iran-47478527
[22] https://www.radiofarda.com/a/israel-pm-putin-iran-syria/29358517.html