این اظهارنظر در واقع پاسخی به انتقادات سالهای اخیر نسبت به نحوه مصرف درآمدهای چند صد میلیارد دلاری دولت احمدینژاد از محل صادرات نفت بوده است.
منتقدان با مقایسه رقم درآمدهای نفتی دولت احمدینژاد با رقم درآمدهای نفتی دولتهای سابق، مدعی هستند که بیش از نیمی از کل درآمد نفتی کشور در دوره احمدینژاد به دست آمده است؛ سپس بر مبنای همین پیشفرض، خدمات دولت احمدینژاد را نسبت به درآمد نفتی عظیم آن، ناچیز میدانند.
در مقابل این انتقادات، احمدینژاد در اظهارات اخیر خود گفت: «درآمد نفتي به طور واقعي در اقتصاد دنيا بالا نرفته بلکه ارزش دلار سقوط کرده است. با اين درآمد نفتي نميشود کالاي بيشتري در جهان خريد، مصرف ارزي بيشتر بوده اما واردات کالا به صورت وزني بالا نرفته است. در جلسه سران اوپک در 5 سال پيش قيمت نفت 80 دلار بود که پادشاه عربستان سخنراني کرد و گفت اين قيمت معادل قيمت نفت در سال 1360 هجري شمسي است و درست هم مي گفت.»
نکتهای که احمدینژاد درباره ضرورت ارزیابی ارزش واقعی درآمد نفتی مطرح کرد، از لحاظ اقتصادی صحیح است، بنابراین باید بررسی کرد که طبق همین قاعده هم آیا درآمد نفتی در دوره دولت احمدینژاد به طور واقعي در اقتصاد دنيا افزایش پیدا نکرده است؟
آمارهای بانک مرکزی نشان میدهد درآمد نفتی (شامل ارزش نفت خام، فرآورده هاي نفتي، گاز طبيعي، مايعات و ميعانات گازي صادر شده توسط شرکتهاي دولتی همچون شرکت ملي نفت، گاز و پالايش و پخش فرآوردههاي نفتي ايران، شرکتهاي پتروشيمي و دیگر شرکتها) در هفت سال نخست فعالیت دولت احمدینژاد یعنی از سال 1384 تا 1390، مجموعا 569 میلیارد و 960 میلیون دلار بوده است.
یعنی به طور میانگین درآمد سالانه دولت احمدینژاد از محل صادرات نفتی 81 میلیارد و 423 میلیون دلار بوده است یا به عبارت دیگر، درآمد نفتی دولتهای نهم و دهم به رغم نوسانات سالهای اخیر، به طور میانگین هر سال 20 درصد افزایش یافته است.
برای بررسی صحت اظهارات رئیسجمهور درباره کاهش ارزش واقعی درآمد نفتی، راهکارهای مختلفی وجود دارد. یک راه ساده، مقایسه نرخ تورم جهانی در سالهای اخیر با رشد درآمد نفتی ایران است. اگرچه این شیوه را نمیتوان یک شیوه کاملا دقیق دانست اما از آنجا که ایران با بسیاری از کشورهای جهان در حال مبادلات تجاری است، نرخ تورم جهانی نشان میدهد که میانگین رشد قیمت کالاها در سطح دنیا چقدر بوده است. یعنی ایران همه ساله مجبور بوده چقدر هزینه اضافی بابت خرید کالا از سایر کشورها وارد کند.
آمارهای صندوق بینالمللی پول نشان میدهد در حالی که طی هفت سال نخست دولت احمدینژاد، درآمد نفتی دولت به طور میانگین سالانه 20 درصد افزایش یافته، اما میانگین تورم جهانی کالاها فقط 4 درصد بوده است.
از این محاسبه ساده میتوان به این نتیجه رسید که رشد درآمدهای نفتی ایران 5 برابر رشد تورم جهانی بوده است. یعنی عملا قدرت خرید ایران در این سالها 5 برابر بیشتر از سطح جهان رشد پیدا کرده است. به عبارت دیگر، تورم جهانی فقط حدود یک چهارم از رشد میانگین 20 درصدی درآمد سالانه نفتی ایران را استهلاک کرده است.
اگر تورم منطقه خاورمیانه و همسایگان ایران را هم محاسبه کنیم، تغییر زیادی در این حقیقت که ارزش واقعی درآمد نفتی ایران در دوره احمدینژاد افزایش یافته، صورت نمیگیرد. آمارهای صندوق بینالمللی پول نشان میدهد رشد درآمد نفتی ایران حتی از میانگین تورم در سطح منطقه خاورمیانه هم بیشتر بوده است: 20 درصد در برابر 9 درصد.
البته برای ارزیابی اظهارات احمدینژاد راهکارهای مکمل دیگری هم وجود دارد مثل مقایسه ارزش دلار در برابر سبدی از ارزهای دیگر یا در برابر ارزش طلا یا محاسبه ارزش دلاری هر تن کالای وارداتی به کشور. اما در هر صورت، راهکاری که در این مطلب مورد استفاده شد نشان میدهد که اظهارات رئیس دولت چندان دقیق نیست.
به عنوان مثال وقتی درآمد نفتی سال 1384 نسبت به سال 1383 بیش از 50 درصد افزایش یافته، نمیتوان پذیرفت که قدرت خرید دلار هم طی یک سال به همین میزان کاهش پیدا کرده و سبب شده که عملا ارزش واقعی درآمد نفتی ایران، معادل سال قبل بماند.
منبع: مشرق