دیدبان؛آیا مذاکرات مجددی در راه است؟ در این صورت نقش جریان اصلاحات چه خواهد بود؟ در این یادداشت مختصرا با تحلیل دو گزاره مهم سعی شده بخشی از اقدامات آتی جریان غربگرا را پیشبینیپذیر نمود.
1- فقط با دموکراتها مذاکره خواهیم کرد
مشهور است میان اصلاحطلبان و دموکراتها هم آغوشی خاصی وجود دارد. طرفین نیز هیچ گاه این رابطه را انکار نکرده بلکه بر تقویت آن کوشیدهاند. اندیشکدههای دموکرات جایی برای جولان فراریهای مجلس ششم شدهاند. در روزنامههای اصلاحطلب هنوز کری و امضایش قابل اتکا هستند. کافی است زنجیرهایها را ورق بزنید. باراک اوبامایی که در فتنه 88 وقیحانه از تغییر رژیم سخن میگفت و از جنبش سبز حمایت میکرد، هنوز همان اوبامای مودب است. کیست که نداند گاهی بیش از خود دموکراتها این اصلاحطلبان بودند که با اشتیاق زائد الوصفی انتخابات اخیر آمریکا را به نفع جریان همسو پوشش میدادند. آنها مذاکره با ترامپ را به منزله موفقیت وی تعبیر نموده از این رو بعضا با توصیه مذاکره برای مذاکره و پیشنهاد مذاکرات فرسایشی خواهان خرید زمان به نفع دوستان دموکراتشان بودند.
با این وجود اختلاف اهداف جریان اصلاحات و جمهوری خواهان آمریکا آنچنان راهبردی نیست. در واقع نباید مرزبندی آنها را سفت و سخت دانست."دوم خردادیها آمریکا ستیزی را هوشمندانه به ترامپ ستیزی تقلیل دادهاند و تخته گاز وی را مورد هجمه قرار میدهند." این گزاره درست است. اما احتمال همنوایی با ترامپ را رد نخواهد کرد. از قضا تابوی این مساله در ماههای اخیر شکسته شد.
نامه مشکوک
آخرین روزهای خرداد 97 بود که انتشار یک نامه جنجالی تعجب رسانههای داخلی را برانگیخت. درست چند روز پس از ادعای ترامپ مبنی بر اینکه ایران به پای میز مذاکره باز خواهد گشت، شماری از اصلاحطلبان در نامهای مشترک با اپوزیسیون خارج از کشور خواستار مذاکره مستقیم با رئیسجمهور آمریکا شدند. انتشار آن نامه درحالی که فقط چند روز از دیدار رئیس جمهور آمریکا و رهبر کره شمالی سپری میشد این گونه القا میکرد که ج.ا.ا نیز گریزی از سرنوشت حکومت کره شمالی ندارد. علاوه بر آن امضای«غلامسحین کرباسچی» دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی_ یکی از احزاب اصلاحطلبی که قانونا مجاز به فعالیت است و خود را در ساختار سیاسی ج.ا.ا تعریف کرده_ حقایق بیشتری را دربارة ماهیت اصلاحطلبان روشن ساخت.[1] هر چند این نامه با واکنش منفی برخی رجال اصلاح طلب روبرو شد اما این دعوای زرگری را باید در چارچوب اصل تقسیم کار و تکینک پلیس بد و پلیس خوب تحلیل نمود. مدتهاست فتنهگران رفتارهای پختهتری از خود نشان داده و سیاستهای تعاملی و تقابلی را همزمان اتخاذ میکنند.
بنابراین آن نامه جنجالی یک مساله را روشن نمود. گزاره "فقط با دموکراتها مذاکره خواهیم کرد" انعطاف پذیر است و همیشه قابل اتکا نخواهد بود. احتمال پیشنهاد مذاکره با ترامپ دیوانه از سوی اصلاحطلبان در آینده نه تنها دیگر تعجبآور نخواهد بود بلکه قابل پیشبینی نیز هست. درواقع اگر شرایط مهیا بود، اصلاحطلبان اپورچونیست حتی حاضرند با بن سلمان و ترامپ رقص شمشیر کنند.
2- من گفت و گو را از همینجا آغاز میکنم
«به میز مذاکرهای که خودتان برهم زدید، بازگردید.»
«برای گفتوگو، نیازی به گرفتن عکسهای دونفره نیست.»
«هر گفتوگویی میتواند، از همان جایی و از همان کسی که گفتوگو را قطع کرده و پیمان را زیر پا گذاشته است، شروع شود.»
مهرماه 97 رئیس جمهور در هفتاد و سومین نشست سالیانه مجمع عمومی سازمان ملل متحد سخنان مهمی را ایراد کرد. جملات فوق الذکر بخشی از سیگنالهایی بودند که میبایست از ایستگاه نیویورک مخابره میشد.[2] هر چند این روزها فعلا روزهای مناسبی برای رمزگشایی صریح و جامع از آن سیگنالها نیست اما پرداختن به یکی از آنها تا حدودی مفید به نظر میرسد.
روزنامه ایران، ارگان مطبوعاتی دولت، با هدف پوشش سخنان روحانی در سازمان ملل، مورخ 4 مهر 97 صفحه اول خود را اینگونه مزین نمود:
انعکاس تیتر ایران قابل توجه بود و به نظر میرسد نیاز به تشریح و تفسیر بیشتری دارد. اساسا روزنامه ایران سعی وافری دارد تا گاه با مین گذاری و گاه با مین برداری موانع تصمیمات آتی دولت را مفقود و مقتضیات آن را موجود کند. برای مثال کافی است نگاهی به صفحات اول این روزنامه بیندازید تا رد پای «تصمیات سوختی» اخیر را بیابید.
اما مقصود از گفت و گو چیست؟ ایفای نقش دولت و اصلاحطلبان چگونه خواهد بود؟ هر چند گام به گام فعالیتهای جریان غربگرا را میبایست بر مبنای اصل درهم تنیدگی داخل و خارج تحلیل نمود اما برای آن که سهولت در تقریر رعایت شود به ناچار میبایست سطح داخل_ گفت و گوی ملی_ و سطح خارج_گفت و گوی بین المللی_ را از یکدیگر تفکیک نمود.
بنویسید گفتگو اما بخوانید مذاکره
این یادداشت بنایی بر تفصیل چیستی و لوازم گفتگوی ملی و بینالمللی ندارد بلکه صرفا در پی آن است کارگزاران این دو سطح را معرفی نماید. عهدهدار گفتگوی بینالمللی، مجرای عملیاتی سازی آن یعنی دولت است. بنابراین مجاری رسمی خالی از ایفای نقش اصلاحطلبان است. اما مجاری غیر رسمی، همچون مسیر 2 و مسیر 5/1 امکان نقش آفرینی برای اصلاحطلبان را فراهم میسازد. در عوض جریان اصلاحات سهم بیشتری در پیشبرد گفت و گوی ملی دارد. گاه دولت_ کارگزار سیاستی _ پاس میدهد و جریان اصلاحات_ کارگزار سیاسی_ آبشار میزند و گاه این حرکت به صورت معکوس انجام میپذیرد.
برجام به عنوان یک مدل پیاده شده هر دو سطح را به خوبی نمایان میسازد. اساسا باید دانست پسابرجام با بسط متدیک برجام پیش خواهد رفت. بر همین اساس پیشتر علیرضا علوی تبار، مورخ 1/03/97، در مصاحبه با ایرنا «برجام به مثابه یک روش قابل تعمیم» را تذکر داده بود:
«برجام هم از نظر 'روش' و هم از نظر 'دستاورد' یکی از مهمترین دستاوردهای دولت و ملت ما بعد از انقلاب است. مخالفان برجام هم در داخل و هم در خارج به دنبال ' تقابل'، ' ستیز' و ' منازعه' هستند و از تثبیت روش 'گفتوگوی انتقادی بر مبنای احترام متقابل' در داخل و خارج هراس دارند. دولت بر جنبه روشی برجام تأکید کافی نکرده است[3]»
پرسش اینجاست: بر سر چه گفتگو کنیم؟ با چه کسی گفتگو کنیم؟ کجا گفتگو کنیم؟ چگونه گفتگو کنیم؟ و مهم تر آنکه چه زمانی گفتگو کنیم؟ آیا قرار است در ماه های آتی اتفاقی رخ دهد؟ به نظر میرسد پایان این یادداشت با شش ماهه حمید رضا جلائی پور خاتمه تامل برانگیزی باشد:
[1] https://www.yjc.ir/fa/news/6569245/
[2] http://www.president.ir/fa/106241
[3] http://didarnews.ir/fa/news/2068/