روابط عربستان و مصر پس از مدتها کشمکش و تنشهای دیپلماتیک و اقتصادی، گویا در حال ترمیم است. سفر عبدالفتاح السیسی به ریاض نشانهای مهم است که میتواند خبر از طراحیهای پیچیدهتری برای منطقه دهد.
سیسی رئیس جمهور مصر روز یکشنبه سوم اردیبهشتماه، بهدعوت سلمان پادشاه عربستان وارد ریاض شد. او هنگام ورود به فرودگاه مورد استقبال گرم سلمان و شماری از مسئولان بلندپایهی این کشور قرار گرفت. آنگونه که در بیانیهی سخنگوی ریاست جمهوری مصر آمده، السیسی و مقامات سعودی در پی اجلاسی برای تقویت روابط استراتژیک میان قاهره و ریاض، مشورت درباره مسائل مختلف مورد علاقه دو کشور و بررسی مسائل منطقهای و بینالمللی بهویژه موضوع مبارزه با تروریسم میباشند. اما به نظر میرسد هرچقدر که دادههای سعودی به مصر، رنگ و بوی دو جانبه و اقتصادی خواهد داشت، ستاندههای ریاض از قاهره در چارچوب معادلات منطقهای خواهد بود. سامح شکری وزیر امور خارجه مصر در این خصوص گفته است سفر السیسی به ریاض در چارچوب فعالکردن مکانیسم مشاوره و هماهنگی میان دو کشور برای رویارویی با شرایط منطقهای و نیز تقویت روابط دو جانبه در ابعاد مختلف جهت حفظ منافع مشترک ریاض و قاهره صورت میگیرد.
طی ماههای اخیر، مصر تحت فشارهای قابل توجه عربستان قرار گرفته بود. ریاض انتظار داشت در قبال کمکهای سیاسی و اقتصادی گستردهای که به السیسی کرده است، همراهی اساسی او را در پروندههای منطقهای از جمله پرونده سوریه شاهد باشد. اما السیسی آنگونه که سلمان میخواست ظاهر نشد. او نهتنها علیه بشار اسد موضعی نگرفت که حتی در مصاحبه با سیانان گفت اسد قابل مدیریت است اما تروریستها نه. معنای این اظهار نظر کاملا مشخص است. او هرگونه تجزیه سوریه را رد کرده و اولویتش در سوریه را تضعیف تروریسم معرفی کرده است (1). طبیعی است که در چنین چارچوبی، السیسی همسو با ریاضی نباشد که یکی از مهمترین حامیان منطقهای تروریستهاست. سوریه البته تنها مشکل میان ریاض و قاهره نبود. السیسی در پرونده یمن هم نشان داد که صرفا در حد سیاسی با عربستان همراه است و علاقهای برای لشکرکشی که خواستهی مشخص عربستان در ابتدای جنگ یمن در فروردین 94 بود، ندارد.
عربستان برای تنظیم رفتار السیسی در قبال پروندههای منطقهای، تعهدات نفتی خود با مصر را متوقف کرد، پروندهی سد النهضه در اتیوپی که تهدیدی برای مصر است را برجسته ساخت، کمکهای اقتصادی به مصر را متوقف کرد، در مواضع اعلانی بر قاهره تاخت و ... . از آن سو، البته رسانههای مصر در کنار مقامات این کشور نیز منفعل عمل نکردند. مصر توافقنامه نفتی مارس 2016 با عراق را در دستور کار قرار داد، مقامات مصری علیه ریاض موضع گرفتند و رسانههای سعودی بعضا با تندی به عربستان، وهابیت و حمایت از تروریسم حمله کردند.
اما اکنون با همهی تنشهای موجود میان قاهره و ریاض، گویا مقامات عالیرتبهی دو کشور در پی تنشزدایی هستند. این امر میتواند دلایل متعددی داشته باشد از جمله اثرکردن فشارهای عربستان بر مصر و یا نیاز ریاض به همسویی با مصر جهت بهرهگیری از او در سایر مسائل منطقهای. اما به نظر میرسد همگرایی مجدد این دو را که از مدتی قبل آغاز و حالا با سفر السیسی به ریاض، آشکار شده است، باید تحت تاثیر یک عامل بیرونی هم مورد تحلیل قرار داد.
واقعیت این است که فرایند انتقال قدرت ریاست جمهوری از اوباما به ترامپ اگرچه بر اساس رویه صورت گرفت اما استقرار ترامپ در کاخ سفید و آشکار شدن جهتگیریهایش که برای مدتی معمایی در میان تحلیلگران بود، کمی طولانی شد. ترامپ اما اکنون سعی دارد تا سیاستهای منطقهای خود را هویدا سازد. حمله موشکی به پایگاه الشعیرات سوریه، انداختن «مادر بمبها» در افغانستان، نظر مثبت نسبت به منطقه امن در سوریه، شدت یافتن مواضع در قبال یمن و ... نشانههای معناداری است که به ما میگوید ترامپ و مردان سیاستخارجیاش اکنون به جمعبندی راهبردی دست یافتهاند. در چنین طراحیای، عربستان بیشتر از قبل به آمریکا نزدیک است، هماهنگیهای منطقهای میان این دو شدیدتر خواهد شد، ورود آمریکا به پروندههای منطقهای همانطور که تا کنون مشخص شده، افزایش خواهد یافت، نیاز به هماهنگی با آمریکا برای برخی بازیگران منطقهای بیشتر شده است و ... . از سوی دیگر اما با توجه به استقبال بسیار گرم ترامپ از السیسی و تعریف و تمجید از او، به نظر میرسد مصر در طراحی جدید آمریکا، نقشی فراتر از سالهای پایانی ریاست جمهوری اوباما برعهده خواهد داشت.
همهی این موارد میتواند دلایلی برای نزدیک مصر و عربستان به یکدیگر باشد. به نظر میرسد برای فهم عمق و گسترهی این همگرایی، بیشتر از آنکه نیات این دو بازیگر مهم باشد، باید طراحی مردان سیاست خارجی ترامپ برای منطقه را فهم کرد.