دیدبان

میرباقری: به خاطر نقدها عقب نشینی نمی کنم

میرباقری: به خاطر نقدها عقب نشینی نمی کنم

به گزارش دیدبان به نقل از ایران ، «داوود میرباقری» از جمله کارگردان‌هایی است که به نوعی نامش با پروژه‌های عظیم تلویزیونی مثل «مسافر ری» و «مختارنامه» پیوند خورده و همواره یکی از گزینه‌هایی است که برای کارگردانی سریال‌های اینچنینی نامزد می‌شود. اما از آن سو او علاقه زیادی هم به ساخت و تولید سریال‌ها و فیلم‌های کوچه بازاری پیش از انقلاب دارد و تاکنون کارهای متعددی چون «آدم برفی» را تولید کرده است حتی در سریال طنز «شاهگوش» هم از ورود به چنین فضا و آدم‌هایی استقبال کرد. حالا او پس از مدتی فاصله از تلویزیون برای کار دوم در رسانه‌های تصویری به سراغ کاری با همان فضای کوچه بازاری رفته است. «دندون طلا» عنوان مجموعه‌ای است ۰۱ قسمتی که ۶۱ سال پیش به صورت تئاتر اجرا شده بود.

تئاتری که قصه دختری با نام نیر با بازی ستاره اسکندری را نشان می‌داد که با دستفروشی روزگار می‌گذراند و یک روز به جرم سد معبر با پاسبانی درگیر می‌شود و او در حین فرار به یک قهوه‌خانه و صاحب آن قنبر دیزل با بازی مهدی فخیم‌زاده پناه می‌برد و بعد از مدتی این دو عاشق هم می‌شوند.

اگرچه نمایش «دندون طلا» در زمان اجرای تئاتری آن با استقبال فراوانی روبه‌رو بود اما به نظر می‌رسد سریال «دندون طلا» نتواند به موفقیت آن زمان برسد. این موضوع و مسائلی همچون رابطه میرباقری با تلویزیون و... انگیزه‌ای شد تا با او به گفت‌و‌گو بپردازیم که در ادامه می‌خوانید:



آقای میرباقری به‌زمان رونمایی سریال دندون طلا اشاره کردید که مخاطبان بسیاری منتظر اجرای دوباره این اثر بودند. چرا دوباره همان تئاتر موفق را روی صحنه تئاتر اجرا نکردید و به سراغ ساخت تصویری آن رفتید؟
به دلیل علاقه‌ای که به کار «دندون طلا» داشتم می‌خواستم کارم برای همیشه ثبت شود‌ چراکه وقتی یک نمایش به تصویر تبدیل می‌شود، حداقل فایل تصویری آن تا سال‌های مدیدی ماندگار می‌شود. یکی از ویژگی‌های کارهای تصویری در عصر ما همین مسأله است که در صورت نیاز می‌توانیم به آنها رجوع کنیم. پس از این تصمیم باید نمایش دندون طلا را با منطق یک کار تصویری پیش ببریم. برخی از روایت‌هایی که در صحنه با گفتار اجرا می‌کردیم، باید اینجا به تصویر تبدیل می‌شد البته چندان مایل نبودم زیاد به ساختار تئاتری کار دست بزنم. دلم می‌خواست خود تئاتر را مخاطب در مجموعه ببیند یعنی اگر قسمت‌های سریال را کنار هم بگذارید، گویی همان متن نمایش است. در تولید فشردگی زمان هم داشتیم. به این دو دلیل خیلی زیاد روی همه وجوهی که در کار پنهان است و می‌شود به عنوان یک پتانسیل به لحاظ تصویری به آن پرداخت کار نکردیم اما همین کاری هم که انجام شد از نظر من قابل قبول و مؤثر است.
یکی از دوستانم که نظرش برایم بسیار مهم است، می‌گفت شاید این سریال پتانسیل این را داشت که تا ۲۵ قسمت هم ادامه پیدا کند آن هم به‌دلیل انرژی پنهانی که در شخصیت‌ها هست و می‌توانند حادثه خلق کنند و خلق موقعیت داشته باشند ضمن اینکه وقفه‌ای در تولید مجموعه «ماه تی تی» پیش آمد و می‌خواستیم از فرصت مان استفاده مفید کنیم و چون به مخاطبان شبکه نمایش خانگی قول داده بودیم که این ارتباط به طور مداوم باشد، به ساخت سریالی اندیشیدیم که بشود در عرض سه ماه تولیدش کرد. همه اینها دلایلی بود برای اینکه سریال «دندون طلا» را بسازیم.
دندون طلا تئاتری بود با پیشینه موفق، جزو آثار ماندگار کارنامه شما و تئاتر ما محسوب می‌شود. به نظرتان ریسک نبود که از روی یک نمایش موفق سریالی بسازید که مانند هر اثر تصویری دیگر ممکن بود با شکست و انتقاداتی مواجه شود؟
البته آن موقع هم که نمایش اجرا می‌شد، نظرات متفاوتی وجود داشت و این‌طور نبود که همه صددرصد با کار موافق باشند. انتقاد که همیشه هست و اصلاً موضوع نگران‌کننده‌ای نیست. ترس از اینکه مواردی از کار نقصان و کمبودی دارد، نباید دلیلی بشود برای اینکه آن اثر هنری خلق نشود.
هر اثر هنری از منظر و دریچه‌ای مورد نقد و آنالیز قرار می‌گیرد و نقاط ضعف و قوتی دارد، ما هم مدعی نیستیم انسان‌های کاملی هستیم و هر چه از ذهن و فکرمان تراوش می‌کند، بی‌نقص است و اشکالات کمی داریم.
کاری هم خوب است که در معرض نقد و انتقاد قرار بگیرد و داوری شود. این شکل نگاه کردن کمک می‌کند در تولیدات بعدی‌مان آثار کم نقص تری را عرضه کنیم. وقتی در معرض نقد نیستیم، اتفاقی نمی‌افتد اما وقتی کار می‌کنید و درباره اثرتان بحث می‌شود، تأثیر خوبی در پخته‌تر شدن و کامل شدن اثرتان دارد. خود من آثار جریان ساز را دوست دارم. شما نمی‌توانید کاری بسازید که تمام سلیقه‌ها را راضی نگه‌دارید و همه از آن تعریف و تمجید کنند. کاری که پیرامون خودش ایجاد چالش و بحث می‌کند، به نظرم صحیح‌تر و درست‌تر است و از خاستگاه درست تری برخاسته است. نباید نگرانی درباره کاری که درباره‌اش نقد شود، ما را وادار به عقب نشینی کند. به شما قول می‌دهم اگر فضایی برای بررسی درست یک اثر به وجود بیاید، هر بحثی پیرامون آن اثر اندوخته و تجربه‌خوبی باشد. همین نقد و بررسی‌ها به مخاطبان هم یاد می‌دهد که بهتر نگاه کنند. این را هم باید بگویم هر آنچه از دستمان برمی آمد انجام دادیم که «دندون طلا» اثر دیدنی و جذابی باشد.
چقدر بر این عقیده بودید که از بازیگران همان نمایش استفاده کنید و پارامترهایتان برای انتخاب بازیگری در این سریال چه بود؟
یکی از وظایف اصلی کارگردان انتخاب بازیگران است که به طور دقیق و درست انجام شود. زمانی که نمایش را روی صحنه می‌بردم، آنگونه فکر می‌کردم و ۱۵سال بعد طور دیگری فکر می‌کنم.
حالا فکر می‌کنم اگر این بازیگران را انتخاب کنم، درست‌تر و بهتر است نه اینکه انتخاب‌های قبلی غلط بوده بلکه پس از ۱۵ سال به نتایج جدیدی رسیدم مثلاً اینکه همکاری با برخی آدم‌ها می‌تواند تأثیر مناسبی روی مجموعه و فضای کارم داشته باشد. ضمناً وقتی بعد از سال‌ها می‌خواهید دوباره اثری را بسازید، نخستین موردی که به ذهن تان می‌رسد این است که با آدم‌هایی کار کنید که وقت و انگیزه کافی دارند. این‌طور نبود که تمام بازیگران آن نمایش الان سرکار دیگری نباشند برخی از دوستان سرکارهای دیگری بودند و من هم در زمان ‌بندی فشرده تولید این سریال نیاز به بازیگرانی داشتم که به طور پیوسته حضور داشته باشند چون کار سنگینی بود و برخی روزها ۱۳ ساعت کار می‌کردیم.
همه این پارامتر‌ها در انتخاب هایم دخیل بودند. حداقل اگر از برخی محورهای دندون طلا ناراضی باشم از انتخاب بازیگران و کیفیت کارشان راضی هستم.
خصوصاً انتخاب مهدی فخیم‌زاده کاملاً بجا و درست بود. او بسیار خوب بازی کرد. حضورش انرژی فراوانی به همراه دارد. فرد دقیقی است و روی قول و قرارهایش حساسیت دارد. در کار صبوری دارد. این اخلاق‌های حرفه‌ای کمک می‌کند که با دلگرمی بیشتر برای کار برنامه‌ریزی کنید.
به نظر می‌رسد در تولید سریال از المان‌های تئاتری استفاده کردید. مثل بازی‌ها که بعضاً مانند بازی‌های تئاتری غلو شده است.
به هر حال دندون طلا یک نمایش بود که تبدیل به سریال شد. علاقه‌مند بودم مختصات نمایشی اثر را تا جایی که امکانش هست و به ارتباط واقع گرایانه من و مخاطبم لطمه نمی‌زند، حفظ کنم. اگر تا پایان، سریال را ببینید و سکانس‌ها را کنار هم بگذارید، گویی نمایش را می‌بینید. بنابراین این اتفاق عامدانه بود.
ترسیم فضای قبل از انقلاب در یک اثر نمایشی به طوری که مخاطب با آن ارتباط برقرار کند، چندان راحت نیست. درباره دندون طلا برخی مخاطبان نتوانستند فضای ترسیم شده را بخوبی باور کنند. نظرتان چیست؟
این یک نظر است، ما همه تلاش مان را کردیم که فضاها قابل باور باشد. یک نسلی این فضاها را با یک فاصله ۷۰ ساله تماشا می‌کند و طبیعی است برایش قابل درک نباشد.
به هر حال وقتی یک سریال تاریخی می‌سازید یا می‌بینید، در آن مقطع زمانی زندگی نکرده اید. این فضا برای برخی مقبول است و برای برخی خیر. ما هم نمی‌توانیم ادعا کنیم همه آنچه ساختیم، نعل به نعل در تاریخ اتفاق افتاده است.در مورد فضاسازی عوامل بسیاری دخیل است. مثلاً لوکیشن محدودی در اختیار داریم. اگر واقعاً بخواهیم آن مقطع زمانی را بسیار قابل باور به مخاطب ارائه دهیم، نیاز داریم که چنین فضایی را بسازیم.
محدوده قصه من در سه یا چهار لوکیشن بود که آنها هم با مشقت فراوان مهیا شد. عده‌ای چون فضا را ندیدند، باور کردن آن فضا برایشان سخت است. این را باید از آنهایی پرسید که چنین فضایی را دیدند و تجربه کردند. کسانی که در آن تاریخ زندگی کرده‌اند، می‌گویند ما را به آن فضا و حال و هوا بردید.
بسیاری از مردم ما در سال‌هایی که شبکه نمایش خانگی رونق گرفته به نخریدن عادت کرده‌اند مثلاً کپی می‌کنند، دانلود می‌کنند. شما با چه رویکردی وارد این عرصه شدید؟
امیدوارم مردم روزی متوجه این قضیه بشوند که گروهی زحمت کشیده‌اند و آدم‌هایی که این اثر را ساخته‌اند به سلیقه آنها احترام گذاشته‌اند پس باید این رابطه متقابل شود و مردم بدانند اگر از طرق دیگری این آثار را تهیه می‌کنند، ضررش مستقیماً متوجه آدم‌هایی است که چنین کارهایی را تولید می‌کنند.
من هم می‌دانستم چنین اتفاقاتی از جمله کپی و دانلود خواهد افتاد. توصیه‌ام این بود که شاید بشود با حرف و صحبت در این عرصه فرهنگ‌سازی کرد تا فعالیت در شبکه نمایش خانگی ادامه پیدا کند یعنی ما کار تولید کنیم و اگر ارزش دیدن دارد مخاطب پول بدهد و تهیه کند و رابطه تولید و عرضه بتواند استمرار داشته باشد. این استمرار عرضه و تقاضا به من به عنوان دست اندرکار امکان تولید اثر بعدی‌ام را می‌دهد.
مردم ما فهیم هستند و به اعتقادات مذهبی خودشان پایبندی دارند و می‌دانند ارزش زحمت یک عده‌ای را نباید مفت و رایگان در اختیار گرفت و باید هزینه‌اش را پرداخت. ان‌شاء‌الله که در آینده در این عرصه فرهنگ‌سازی انجام بگیرد. الان دوره تکثر رسانه‌هاست، در گذشته اگر کارگردانی می‌خواست لحظه نابی از تنهایی یک انسان را به تصویر بکشد و ثبت کند، کلی زحمت داشت اما الان همه دستشان یک دوربین دارند و براحتی این کار را انجام می‌دهند.
با توجه به وضعیت سینما پتانسیل خوبی در شبکه نمایش خانگی وجود دارد که اگر بشود به یک رابطه منطقی و دوستانه دو طرفه بین دست اندرکاران این حوزه و مردم تبدیلش کرد، به شکل فوق‌العاده حوزه مؤثری خواهد بود.
آیا شبکه نمایش خانگی می‌تواند رقیب تلویزیون باشد؟
کار از این حرف‌ها گذشته که به رقابت فکر کنیم. الان شرایط متفاوتی است. در جهانی زندگی می‌کنیم که از طریق اینترنت و با اشاره انگشت دست مان می‌توانیم در جریان جدیدترین فعالیت‌های فرهنگی و هنری و... که در جهان اتفاق می‌افتد، قرار بگیریم. در چنین شرایطی چندان نمی‌شود فکر کرد شبکه نمایش خانگی رقیب تلویزیون است. هر کدام از این رسانه‌ها کارکرد خوشان را دارند.
برای اینکه تلویزیون جذاب تری داشته باشیم مسلماً باید برنامه‌ریزی کنیم و استراتژی‌هایی طرح کنیم که بتوانیم در این زمانه پرتکثر رسانه‌های دیجیتال، دوام بیاوریم. این رسالت و مسئولیت تلویزیون را دشوارتر می‌کند که در چنین فضایی چطور باید کار کند که ماندگار و تأثیرگذار باشد. چندان اعتقادی ندارم که شبکه نمایش خانگی رقیب تلویزیون است و می‌تواند کار و بار تلویزیون را کساد کند، برعکس می‌تواند با کارهای خوبی که تولید می‌کند، تلویزیون را به ساختن آثار جذاب‌تر وادار کند. در این راستا خطری را احساس نمی‌کنم و نگران هم نیستم بلکه معتقدم شبکه نمایش خانگی به مخاطبان امکان و قدرت انتخاب می‌دهد.
می خواهم از تعبیر خودتان استفاده کنم. گفتید این‌طور نیست که شبکه نمایش خانگی کار و بار تلویزیون را کساد کند اما می‌خواهم بگویم این اتفاق افتاده است. آدم‌های مطرح عرصه تلویزیون همچون شما، حسن فتحی، مهران مدیری که کارنامه خوبی هم در تلویزیون دارید، در عرصه نمایش خانگی فعالیت کرده اید و هر کدام مدتی از تلویزیون دور بوده اید و این برای تلویزیون نشانه خوبی نیست.
باید دید اشکال کار کجاست البته این‌طور نبود که تلویزیون با من برخورد کند و من هم دیگر کار نکنم. قرار بود سلمان فارسی را بسازم اما شرایط تولید به لحاظ بودجه‌ای تأمین نشد. من هم که نمی‌توانستم بیکار بمانم.
گذشته از اینها یکسری مفاهیم و موضوعاتی هست که وقتی به تلویزیون عرضه می‌شوند امکان تولید پیدا نمی‌کنند و باید فکری به حال این موضوع کرد.
تلویزیون به دلیل محدودیت‌هایی که دارد کمتر به سمت برخی از سوژه‌ها می‌رود، مثلاً اثری را می‌سازید که شخصیت‌ها لهجه دارند و با واکنش مواجه می‌شود و تلویزیون عملاً در برخی از موارد عقب نشینی کرد. در شبکه نمایش خانگی این مشکلات کمتر وجود دارد. فعلاً امتیازش این است که به برخی سوژه‌ها راحت‌تر می‌توانید، بپردازید.
شاید هم این از ماهیت این رسانه بربیاید. من نگاه منتقدانه به تلویزیون ندارم. شاید تلویزیون به‌دلیل استراژی‌هایی که تعریف کرده، محدودیت‌هایی دارد که منطقی باشد، به آن وجه قضیه کاری ندارم اما آن مشکلات و محدودیت‌ها فعلاً در عرصه شبکه نمایش خانگی وجود ندارد و می‌توانید به سوژه هایتان تنوع بیشتری بدهید. حوزه انتخاب سوژه‌ها در شبکه نمایش خانگی گسترده‌تر است. طبیعی است زمانی که برخی موضوعات را نمی‌شود در تلویزیون کار کرد، شبکه نمایش خانگی برای ساخت و تولید امکان بهتری است.
اشاره کردید که محدودیت‌ها و ممیزی‌ها کمتر است. به نظرتان وقتی محدودیت‌ها کمتر باشد هنرمندان چقدر خلاقانه‌تر عمل می‌کنند؟
محدودیت‌ها در شبکه نمایش خانگی هم کم نیست بلکه دایره سوژه‌ها اینجا گسترده‌تر است. ما که در نظام جمهوری اسلامی کار می‌کنیم و فیلم می‌سازیم و با مبانی نظام پیش می‌رویم، کاری که خلاف اصول نظام باشد در هیچ عرصه‌ای از جمله نمایش خانگی، سینما و تلویزیون و تئاتر جایی ندارد و اجازه کار پیدا نمی‌کند.
در شبکه نمایش خانگی اعمال سلیقه کمتر و طرح برخی مفاهیم راحت‌تر است اما به این معنا نیست که خط قرمزی در شبکه نمایش خانگی نداریم.
بیشتر منظورم نکته‌ای است که در ابتدای پاسخ این سؤال مطرح کردم. وقتی یکسری از کارهای تلویزیونی را می‌بینید، متوجه می‌شوید که نقد کردن برخی از سوژه‌ها یا مشاغل دشوار شده است و وقتی چنین مباحثی را مطرح می‌کنید با واکنش‌های اعتراضی مواجه می‌شوید و تلویزیون هم باید پاسخ بدهد.
یکی از دوستان حرف قشنگی زد. می‌گفت الان دیگر می‌توانید یا دزدها را یا قاچاقچی‌ها یا افراد خلافکار را نشان دهید، آن هم اگر به تصویرکشیدنشان منع اخلاقی نداشته باشد. دیگر نمی‌شود دست روی هر حوزه‌ای گذاشت، همه ترس دارند که نکند با واکنش مواجه شوند.
مثلاً در شاهگوش محور قصه آدم‌هایی بودند که در کلانتری حضور داشتند. سعی کردیم از همه لهجه‌ها و گویش‌ها استفاده کنیم. هیچ اتفاق خاصی هم نیفتاد و مردم با سریال ارتباط برقرار کردند. تلویزیون از این حیث باید در مبانی برنامه سازی‌اش تجدیدنظر کند و کمی امکان وسیع تری را فراهم آورد که بشود به موضوعات تنوع داد. فعلاً این مشکلات در شبکه نمایش خانگی وجود ندارد.
از آثار خوب کارنامه شما همچون رعنا، آدم برفی و... که بگذریم، سریال‌هایی همچون مختارنامه و امام علی(ع) ۱۵ سال از عمر هنری شما را گرفتند و بارها از تلویزیون پخش شده‌اند. گاهی که دوباره به این سریال‌ها نگاه می‌کنید، این احساس را دارید که می‌توانستید، سریال‌های بهتری را بسازید؟
این یک امر طبیعی است که هر چه جلوتر بروید، پخته‌تر و داناتر و با تجربه می‌شوید. وقتی با این نگاه کارهای گذشته‌ام را محک می‌زنم می‌بینم بله، جاهایی می‌توانست بهتر شود اما مسأله آن احساسی است که در لحظه دارید. صداقت مهم است اینکه لحظه‌ای که اثری را خلق می‌کنید همه خودتان باشید. اگر بخواهم نقد کنم، مثلاً ممکن است بخش‌هایی از مختارنامه را بهتر می‌توانستم بسازم البته بخش‌هایی هم بود که همین‌گونه که دیدید، می‌ساختم. امام علی(ع) همین طور.
به این موضوع هم دقت داشته باشید که شرایط تولید هر اثر متفاوت است. مثلاً درباره امام علی(ع) دوست داشتم شخصیت‌های مثبت داستان، جذاب‌تر بشوند. اینکه آنها را افرادی قابل لمس و زمینی ببینم که مرتکب اشتباه هم می‌شوند. اینها گذشته اما زمانی که آن سریال را می‌ساختم همه خودم بودم و به نظرم همین نقطه کلیدی ماجراست. طبعاً اگر امروز به من بگویند بیا و امام علی(ع) را بساز این تجربه‌ای که کسب کردم، کمک می‌کرد که بتوانم اثر مؤثری از آنچه که ثبت شده را بسازم.
سریالی همچون مختارنامه در کشورهای حاشیه خلیج فارس مطرح شد. خوشبختانه طی این سال‌ها در تلویزیون و شبکه نمایش خانگی صنعت سریال‌سازی را داریم اما به نظرتان چه زمانی آثار ما قابلیت صادر شدن به دیگر کشورها را پیدا خواهد کرد؟
این به استراتژی موجود در فضای فرهنگی ما و متولیان فرهنگی‌مان بستگی دارد که چقدر دغدغه داشته باشند که فضا و امکانی را فراهم کنند تا هنرمند ایرانی تفکری فراتر از مرزها داشته باشد.
بخشی هم که به ما تولیدکنندگان برمی گردد این است که با اصول و قواعد دراماتیک و درست آثارمان را بسازیم و کارهایمان با پشتوانه و غنای فنی قابل دیدن باشد یا با نگرشی بسازیم که به زبان مشترک تبدیل بشود. همه نکاتی که اشاره کردم به هم مربوط هستند یعنی باید اراده‌ای در این راستا وجود داشته باشد. کشورهای دیگر برنامه‌ریزی کردند که آثارشان در دیگر کشورها دیده شود و ما هم اگر می‌خواهیم افکارمان و هنرمان فراتر از محدوده مرزهایمان برود باید برایش وقت بگذاریم و استراتژی تعریف کنیم و شرایط فراهم کنیم که مثلاً بگوییم بعد از یک حرکت ۱۰ ساله توانستیم به اهدافی که تعریف کردیم، دست پیدا کنیم. آنچه که شما اشاره کردید خلق الساعه نیست بلکه به زمان نیاز دارد.
امروز برخی از شبکه‌های ماهواره‌ای بیشتر از شبکه‌های بومی در خانه‌های مردم حضور دارند، مسلماً آنها برنامه‌ریزی کردند، به اینکه چه هدفی دارند کاری ندارم اما اگر فکر می‌کنیم ما تولید سالم تری داریم و می‌توانیم جهان سالم تری را به مردم دیگر کشورها معرفی کنیم باید روی این نگاه برنامه‌ریزی کنیم.
در راستای همین سخنان شما برخی از هنرمندان افت کیفی سریال‌ها و فیلم هایمان را به نداشتن بودجه ربط می‌دهند. مگرهمه چیز در تولید یک اثر نمایشی به بودجه بستگی دارد؟
برخی چنین نظری دارند و من هم مخالف نیستم خصوصاً که سینما و سریال‌سازی هنر گرانی است و امکانات و بودجه می‌خواهد. برای همین برای سریال دندون طلا بیش از سه میلیارد هزینه کردیم.
می شود با امکانات کم و بودجه محدودتر کارهای مؤثری ساخت اما آنچه که در سؤال شماست اگر بخواهد محقق شود، راهی نداریم جز اینکه امکانات و شرایط مناسبی برای فعالیت فرهنگی مطلوب فراهم بیاوریم. اگر امکانات نباشد، چگونه می‌توانیم افکار و اندیشه‌هایمان را در این عرصه منتشر کنیم. امیدوارم روی مبانی استراتژیک فرهنگی‌مان تجدیدنظر کنیم و به این ضرورت برسیم که جهان امروز نسبت به گذشته جهان متفاوتی است و اگر در این حوزه تلاش نکنیم مسلماً دیگران از ما جلو خواهند زد و افکار خودشان را به خانه هایمان خواهند فرستاد، پس ما باید پیش دستی کنیم.
درست است که برخی می‌گویند شما با تلویزیون قهر هستید؟ و آیا برنامه‌ای برای بازگشت به تلویزیون دارید؟
هیچوقت این احساس را نداشتم. این مدتی هم که درگیر سریال‌های شبکه نمایش خانگی بودم، جلسات مرتبی را در تلویزیون داشتم. سال‌ها در تلویزیون روی طرحی کار کردم و می‌خواستم به سرانجام برسد و هنوز هم صحبت می‌کنیم که فضایی فراهم شود که آخرین سریال تلویزیونی‌ام را بسازم. اگر قسمت بشود که سلمان فارسی را بسازم حدود ۵ سال وقت می‌گیرد. من نزدیک ۶۰ سال دارم و به طور طبیعی باید بازنشسته شوم. مرتب با تلویزیون ارتباط داشتم و این ارتباط قطع نشده اما شرایط فعلی تلویزیون از لحاظ بودجه برای تولید این سریال فراهم نبود و البته این موضوع برایم قابل درک است. از طرفی به موضوع دیگری هم برای کار در تلویزیون فکر نکرده بودم.
اخیراً صحبت‌هایی شده و این صحبت‌ها نوید اینکه بالاخره طرح سلمان راه بیفتد، را می‌دهد. امیدوارم این اتفاق بیفتد چرا که ساخت سلمان فارسی در اولویت برنامه کاری من قرار دارد در غیراین‌صورت کارم را در شبکه نمایش خانگی یا احتمالاً سینما ادامه می‌دهم.

مرتبط‌ها

راه کاهش ظلم در خانواده افزایش حرمت پدر است

خروجی قرمز حمل سلاح آسان در ایران

خادمیاران رضوی: طلیعه‌ای نو از «آفتاب» فرهنگ شیعی

تحلیلهای رنگین برای عمامه خونین

سبکِ زندگی پرونده‌ساز!

تعداد بالای پرونده در قوه؛ آسیب اجتماعی یا اشکلات ساختاری؟