جريان شناسي ديني تا چه ميزان با شناخت لايه هاي مختلف مفهوم سبك زندگي ديني ارتباط پيدا مي كند ؟
دين نحوهاي زندگي است که خداوند از انسان خواسته آن گونه زندگي ميکند و التزام و تعهد به آن زندگي نيازهاي فطري انسان را بر ميآورد و نيازهاي طبيعي او را معنا، جهت و نظم ميبخشد. تنها در دين است که خداوند نحوه¬ي تصرف مورد خواست خود بر انسان را به انسان ابلاغ کرده است و خداوند هم در ارسال دين به فطرت انسان نگريسته و نيازهاي او را مورد توجه قرار داده است، زيرا خود نيازي به انسان ندارد. اين دين روابط فرعي بسياري بين انسان و خداوند ايجاد ميکند، ديندار چون ميپذيرد آن گونه که خدا ميخواهد زندگي کند و از فرمان او سر نپيچد، عبوديت و بندگي او را پذيرفته است. ديندار هر چه نياز دارد، نزد خدا مييابد و او را در جود و بخشش بي نظير ميبيند و ميبيند که حق تعالي همه ي نيازهايش را بي دريغ با باران فيض اش بر آورده ميسازد. پس او را دوست ميدارد و دلداده ي او ميگردد. اين نگاه ديندار به خدا از کجا آمده است حتماً دين او را به اين امر رهنمون شده است ،پس اين خود از کارکردها و ثمرات دينداري است. ديندار چون خدا را دوست ميدارد، با او انس ميگيرد و با ياد او آرام ميگيرد. ديندار چون خدايش را عالم کامل مييابد، از او ميآموزد آن چه بايد بياموزد.