دیدبان

سیدحسن نصرالله: ترور "سمیر قنطار" را تلافی می‏ کنیم

دبیرکل حزب الله گفت: حزب‌الله اسرائیل را مسئول ترور شهید سمیر قنطار می‌داند/ به اقدام اسرائیل در ترور قنطار در هر زمان و مکانی واکنش نشان خواهیم داد و این حق ماست/ ما ان‌شاءالله در حزب‌الله این حق را محقق خواهیم کرد

زنی که زندگی خصوصی خود را عمومی می کند!

این روزها برخی هنرمندان خود تبدیل به یک خبرنگار و عکاس پاپاراتزی شده اند. بی آنکه خبرنگار یا موبایل به دستان به دنبال سرک کشیدن به زندگی خصوصی آن ها باشد، خود تمام مسائل شخصی و حاشیه ای زندگی و کاری شان را به روی دایره می ریزند و نظاره‌گرند.
گفتگو با آزاده سرافراز علیرضا بهرامی-بخش دوم

شکنجه روی ریگهای داغ در ظهر عاشورای اردوگاه

روز اول که آمدم، آقای کاظم ترابی را بعد از حدود یک ماه و نیم می‌دیدم؛ وقتی او را دیدیم همدیگر را بغل کردیم و روبوسی کردیم. یک دفعه یک عراقی آمد و گفت که برای چه روبوسی می‌کنید و شروع کرد هر دوی ما را با پا زد و بعد هم سیلی می‌زد.
گفتگو با آزاده سرافراز علیرضا بهرامی

پذیرایی در استخبارات عراق با طعم کابل و لگد+تصاویر

من علیرضا بهرامی هستم. در یک خانواده مذهبی و مستضعف در محله لسان‌الارض که آخر گلستان شهدای اصفهان است بزرگ شدم و خب از بدو کودکی با پدر به مسجد می رفتیم و می آمدیم و شیطنت های خاص خودمان را هم داشتیم. در مسجد شیطنت می کردیم و خب یک سری پیرمردها که مثل الآن، بچه های شلوغ را دعوا می کنند من را هم دعوا می کردند.
چشم انتظاری امام‌خمینی برای آزادگان

"بگویید خمینی در فکرتان بود و برایتان دعا می کرد"

امام خمینی اوج علاقه و انتظار خود برای دیدار با آزادگان را در جمله ای عاطفی بیان داشتند و فرمودند: "اگر روزی اسراء برگشتند و من نبودم، سلام مرا به آنها برسانید و بگویید خمینی در فکرتان بود و برایتان دعا می کرد."

خواب آزاده ای که تعبیر شد

فریادرسی نبود. گلویم به هم آمده و چشم هایم به شدت می سوخت. گرد و خاک زیادی روی خورشید را گرفته بود و در پس نگاه‌هایم، همه چیز تار دیده می شد. روبه رو، داغی لوله‌ی خمپاره توی صورتم می زد. سرم پر بود از صداهایی که معلوم نبود از کجا آمده اند. این میان، تشنگی امانم را بریده بود. درست مثل لوله ی سرخ خمپاره که برای گلوله بعدی له له می زد.

عکس/ آزاده هایی که از مرگ هم هراسی نداشتند

اسماعیل یکتایی لنگرودی پس از اسارت و بازگشت به میهن متوجه می شود خانواده، با تصور شهادتش در غیاب وی برای او مراسم تشییع گرفته و سنگ قبری نیز بر مزار او گذاشته اند؛ این عکس زمانی گرفته شده که اسماعیل برای دیدن و احتمالا فاتحه خوانی به مزار خود حاضر شده است.