هيچ لزومي ندارد که در محاورات سينمايي يا در تئاتر، نام و يا شکلي که نماد دين است، وجود داشته باشد تا حتماً ديني باشد؛ نه. شما مي توانيد در باب عدالت، رساترين سخن را در هنرهاي نمايشي بياوريد. در اين صورت به هنر ديني توجّه کرده ايد. (4)
معضل به نام "گیشه گرایی"
کساني هم که در رشته هاي هنري سرمايه گذاري مي کنند، غالباً وقتي به چيزهايي پايبند هستند، نمي توانند بازده مالي داشته باشند. يقيناً بايد به اينها کمک شود؛ اگر کمک نشد، به سمت هر چيزي که بتواند پول را به سمت آنها بياورد و آنها را تأمين کند - به قول اصحاب سينما، «گيشه گرايي» - مي روند، که طبعاً اين هم در همه وقت چيز خوبي نيست. گرايش به مسائل جنسي و شهواني و امثال اينها در سينما، يک مقدار عاملش همين است. مي خواهند فيلم جاذبه پيدا کند، لذا يک مشت افرادِ بخصوصي را جمع مي کنند. متأسّفانه اين عيب بزرگي است که در بسياري از فيلمهاي ما ديده مي شود. (5)
پرهیز از پرداختن سطحی به سینمای معناگرا
سينماى معناگرا؛ خوب كدام معنا شيواتر و عميقتر از احساس فداكارى و ايثار و گذشت يك جوان هجده، نوزده ساله، كه از خانوادهى مرفهى بلند مىشود مىآيد اهواز - كه من ديدم از اين قبيل جوانها. (9)