فرهنگ از جمله واژه هايي است كه در حوزه هاي تخصصي، همچون جامعه شناختي، انسان شناسي، باستان شناسي،مردم شناسي، مباحث تربيتي و اخلاقي و...كاربرد دارد و به عنوان كليد واژه تبيين و توصيف بسياري از كنش ها، حالات، آداب و رسوم و خلقيات، شعائر وآئين ها و نمادهاي فردي و اجتماعي است كه در كالبد جوامع امروزي جريان دارد يا اساسا به گذشته تاريخي يك تمدن و جامعه پيوسته است، اما جان مايه هاي آن در جامعه فرهنگ امروزي حضور دارد. فرهنگ بهعنوان يک عنصر اجتماعي، دائماً در حال تغيير و تحول است و خصلت پويائى دارد. مکانيسم پويائى فرهنگ هم به تأثيرات داخلى جنبههاى مادى و معنوى فرهنگ و هم به تأثيرات عوامل خارجى مرتبط مىباشد. گرچه ممکن است يک جنبه يا بخش از فرهنگ در دورهاى خاص، کارکرد تعيينکنندهترى از ديگر جنبه فرهنگ داشته باشد، ليکن مطلقانگارى اين موضوع به مثابه يک قانونمندى عام حيات اجتماعى امرى نادرست خواهد بود. فرهنگ امر مستمري است،زمان مشخص و منقطعي براي آن نمي توان متصور شد . ما نمي توانيم مبدايي براي فرهنگ در نظر بگيريم مگر آن كه با طرح مساله اي مشخص از تقطيع زماني استفاده كنيم مثلا دوران فرهنگي قبل از انقلاب را با بعد از انقلاب اسلامي در ايران بررسي كنيم ، يا وضعيت فرهنگي دوران دفاع مقدس را با دوران فعلي قياس كنيم و يا اين كه وضعيت فرهنگي جامعه خود را با فرهنگ غربي مقايسه كنيم .بشر از همان ابتداي آفرينش خود فرهنگ داشته است فرهنگ و جامعه دو عنصر جدايىناپذير بهحساب مىآيند. جامعه به نظام روابط متقابلى اطلاق مىشود که افرادى را که داراى فرهنگ مشترک هستند به همديگر مربوط مىسازند. هر جامعهاى فرهنگ خاص خود را دارد و هر فرهنگى نيز متعلق به يک جامعه خاص مىباشد. فرهنگ داراى دو جنبه يا دو بخش مىباشد؛ فرهنگ مادى و فرهنگ معنوي. اين دو جنبه فرهنگ در يک کليت منسجمى بههم مرتبط هستند و در تحليل نهائى بايد تأثيرات متقابل آنها در بستر کلى هر جامعه معين و تأثيرپذيرى آنها از عناصر فرهنگى ديگر جوامع را مورد توجه قرار داد. تبادل فرهنگي ملتها در طول تاريخ به شكلي طبيعي وجود داشته و عاملي براي رشد و تعالي مستمر فرهنگ ها بوده است. تبادل فرهنگي براي تازهماندن معارف و حيات فرهنگي بشر امري بسيار ضروري است و جامعه انساني را در ارتقاي ارزشها و پيمودن مسير سعادت واقعي به پيش ميبرد. اين جريان فرهنگي دو سويه است و هنگام قوت و توانايي ملتها صورت ميگيرد. در اين روند، ملتها با هدف ترويج ارزشهاي بشري، به تبليغ ايدهآلها و معيارهاي خود ميپردازند و نيز عناصر و مفاهيم برجستهي فرهنگهاي ديگر را وام ميگيرند.