دیدبان: اعتراضات مردمی در سوریه که بر خلاف دیگر کشورهای منطقه به سرعت رنگ مسلحانه به خود گرفت، اکنون با گذشت بیش از دو سال همچنان در مسیری نامعلوم در حرکت است. ارتش آزاد سوریه و گروه های مسلح جهادی هریک ارکان اصلی منازعه در سوریه محسوب می شوند، در مناطق مشخصی در حال جنگیدن با نیروهای دولتی هستند و متناسب با حجم کمک های دریافتی از حامیان منطقه ای و فرامنطقه ای خود، دامنه فعالیت خود را گسترش یا محدود می نمایند. در این میان، اگرچه کشورهای غربی و اتاق فکرهای آنان در تلاش هستند تا ارتش آزاد سوریه را نماینده اصلی معارضه در سوریه معرفی نمایند، اما نگاهی واقع بینانه به تحولات این کشور گویای این حقیقت است که رکن اصلی نا امنی و هرج و مرج در سوریه را گروه های مسلح جهادی تشکیل می دهند که برخی از آنها دارای ارتباطاتی با القاعده هستند و برخی نیز بصورت مستقل در حال جنگیدن می باشند. این گروهها در حدود 5 تا 10 هزار جنگجوی خارجی را از 120 کشور دنیا در خود جای دادهاند. در این راستا، نوشتار حاضر در تلاش است تا وضعیت میدانی سوریه را با تاکید بر نقش گروه های مسلح جهادی و وزن هر یک از آنها در بحران موجود را واکاوی نماید.
گروه های مسلح جهادی مرتبط با القاعده در سوریه
به دنبال شدت یافتن بحران در سوریه نیروهای تندرو منتسب به القاعده به سرعت عازم سوریه شده و اقدام به عضوگیری و سازماندهی عناصر خود در مناطق مختلف این کشور نمودند. در حال حاضر، سازمان تروریستی القاعده با سه شاخه "جبهه النصره"، "دولت اسلامی عراق و شام (داعش)" و "جیش المهاجرین و الانصار" در صحنه داخلی سوریه ایفای نقش می کند.
1- جبهه النصره
در میان شاخه های فعال القاعده در سوریه می توان ادعا نمود که جبهه النصره به لحاظ کمی و کیفی از دیگر رقبای خود در وضعیت برتری قرار دارد. این گروه در اواخر ژانویه 2012م و در شرایطی که هنوز کمتر از ده ماه از آغاز بحران سوریه نگذشته بود، تاسیس گردید و بعد از درگیریهای متعدد با نیروهای ارتش سوریه بر تعدادی از شهرها و روستاهای حلب، رقه، حسکه و دیرالزور تسلط یافت و در حال حاضر اقدام به ایجاد نوعی حکومت خود مختار در مناطق مذکور کرده است. اگرچه توان عملیاتی جبهه النصره با گذشت زمان تحلیل رفت و در آوریل 2013م به موازات انضمام تعدادی از عناصر جبهه النصره به داعش نشانه های ضعف جبهه النصره در برخی مناطق به ویژه دیرالزور (هم مرز عراق) نمایان گردید. به گزارش دیدبان این وضعیت در صورت استمرار می توانست خسارت های بسیاری را به منافع القاعده در سوریه وارد آورد، لذا رهبران القاعده طی بیانیه ای که توسط ایمن الظواهری منتشر گردید، جبهه النصره را مسئول پرونده سوریه اعلام کرده و از نیروهای داعش خواستند تا به موطن اصلی خود یعنی عراق بازگردند.
ساختار تشکیلاتی جبهه النصره مطابق الگوی عمومی القاعده در دیگر مناطق است. به این ترتیب، فردی به نام الجولانی که سابقه مبارزه مسلحانه در کشورهای افغانستان و عراق را داشته است، به عنوان رهبر سیاسی و دینی جبهه فعالیت میکند. در سطح دوم، شورای مجاهدین قرار دارد که به مثابه قوه مقننه جبهه قلمداد شده و مسئولیت اتخاذ راهبردهای عملیاتی و تشکیلاتی را بر عهده دارد. در سطوح محلی نیز هر منطقه دارای سه فرمانده میدانی است که تابع اوامر شورای مجاهدین می باشند. علاوه براین، جبهه النصره دارای 11 شورای نظامی در استان های مختلف سوریه می باشد که در هماهنگی کامل نظامی، سیاسی و فقهی با دیگر گروه های تابعه جبهه فعالیت می کنند.
توجه به این نکته ضروری است که عمده رهبران و فرماندهان جبهه النصره دارای تابعیت عراقی یا سوری هستند؛ همچون «میسر علی موسى عبد الله الجبوری» که دارای تابعیت عراقی است و فرمانده نظامی و فقهی جبهه در شرق سوریه می باشد. «أنس حسان خطاب» که وی نیز دارای تابعیت عراقی است و مسئول هماهنگی جبهه در سراسر سوریه است. مبارزان سوری نیز که در کشورهای عراق، افغانستان و چچن حضور داشته و اکنون به کشور خویش بازگشتهاند، دیگر بازوی عملیاتی جبهه النصره هستند که تعداد آنها در حدود 8 الی 10 هزار نفر تخمین زده می شود. از سوی دیگر، افرادی نیز از لیبی، اردن، تونس، عربستان سعودی، یمن، ترکیه، ازبکستان، تاجیکستان و برخی کشورهای اروپایی مثل انگلستان، آلمان و فرانسه نیز در میان صفوف مبارزان جبهه النصره به چشم می خورند که طبق آخرین آمارها در حدود 800 نفر می باشد.
از نیمه دوم سال 2012م تا 2013م جبهه النصره طی درگیریهایی که با ارتش سوریه داشت، توانست بر منابع حیاتی درآمدی سوریه در شمال و شرق کشور همچون چاه های نفت و گاز (به ویژه چاه نفتی العمر در دیرالزور که بزرگترین چاه نفتی سوریه است)، سدهای آبی، نیروگاههای تولید برق و ... تسلط یابد و با درآمد حاصل از قاچاق آنها به خارج از کشور هزینه های جاری خود را تامین کند. اگرچه، منابع درآمدی جبهه النصره تنها محدود به این موارد نبوده و کمک های مالی القاعده عراق و فروش محصولات اساسی از قبیل نان، سوخت و مواد شوینده در مناطق تحت تصرف خود هم تامین کننده بخش دیگری از هزینه های جاری جبهه می باشد. علاوه بر این، کمک های ارسالی از ترکیه و برخی شهروندان کشورهای حاشیه خلیج فارس نیز دیگر منبع درآمدی جبهه النصره محسوب می گردد.
جبهه النصره تا کنون اقدام به اجرای عملیات در خارج از مرزهای سوریه ننموده است و اخباری که در رابطه با حضور عناصر مسلح سوری در عراق منتشر گردیده است، عموماً مربوط به عناصر دیگر گروه های مسلح سوری به ویژه داعش است. این جبهه همچنین، تمایل چندانی به ائتلاف رسمی با دیگر گروه های جهادی در سوریه نداشته و تنها در موارد محدود اقدام به همکاری های میدانی و تاکتیکی با گروه های مسلح وابسته به ارتش آزاد سوریه و برخی گروه های اسلامی مثل احرار الشام، صقور الشام و انصار الشام نموده است. البته، ناگفته نماند که جبهه النصره دارای ارتباطات گسترده ای برخی گروه های مسلح کوچک در شمال و شرق سوریه همچون مجلس شورای مجاهدین و جیش المهاجرین و الانصار می باشد.
در مجموع می توان ادعا نموند که جبهه النصره به دلیل داشتن انبارهای مهمات گسترده، وسعت محدوده تحت نفوذ، بهره گیری از الگوی جنگ چریکی، توانایی انجام حملات متعدد و در نهایت تسلط بر پایگاه ها و زیرساخت های نظامی یکی از قدرتمندترین نیروهای معارضین مسلح در سوریه محسوب می گردد.
2- دولت اسلامی عراق و شام (داعش)
به گزارش دیدبان، دولت اسلامی عراق و شام که با نام اختصاری داعش شهرت دارد، در ابتدا با هدف ایجاد اتحاد میان القاعده عراق و جبهه النصره در سوریه تشکیل گردید، اما این مسئله چندان به مذاق محمد الجولانی رهبر جبهه النصره خوشایند نبود. حوزه فعالیت این گروه بصورت گسترده در استانهای حلب (مناطق الباب، شهر حلب، اعزاز، جرابلوس)، ادلب (مناطق الدانه، السرمده) و الرقه (شهر الرقه و الطبقه) است، اما به صورت جزیی فعالیتهایی نیز در مناطق شرقی و هم مرز با استان های نینوا و الانبار، دارد. گروه داعش که بر اساس برآورد کارشناسان 7000 جنگجو از اتباع کشورهای مختلف جهان را در خود جای داده است در حال حاضر در سه جبهه درگیر است.
داعش تا کنون بارها با عناصر دیگر گروههای جهادی سوریه همچون انصار الشام، احرار الشام، کتیبة المهاجرین و ... بر سر تسلط بر مناطق مختلف درگیر شده است. همچنین، به دلیل داشتن گرایشهای اعتقادی به شدت افراطی و تلاش برای تحمیل آنها بر مردم مناطق تحت نفوذ خود، دچار چالشهایی نیز با مردم محلی شده است. از جمله اقدامات ضد بشری داعش علیه مردم میتوان اعدام های شرعی و وضع قوانین غیر منطقی علیه زنان، شیعیان و علوی ها اشاره کرد. در این راستا، داعش در اواسط ژوئیه 2013م با همکاری طالبان اقدام به تخریب مساجد شیعی در روستای حطله در استان دیرالزور نمود. همچنین با همکاری جبهه النصره اقداماتی را علیه اکراد مناطق مختلف الرقه و الحسکه به انجام رسانده است.
عدم توانایی داعش برای برقراری ارتباط مسالمت آمیز با دیگر گروه های جهادی فعال در سوریه در نهایت منجر به این شد که در نوامبر 2013م ایمن الظواهری طی بیانیهای این گروه تروریستی را ملغی اعلام کرده و جبهه النصره را مسئول عملیات در سوریه معرفی کند. اگرچه این تصمیم از سوی ابوبکر البغدادی رهبر داعش مورد قبول واقع نشد و همچنان به فعالیت خود در مناطق مرزی سوریه با عراق و ترکیه ادامه میدهد. اخیراً نیز برخی از عناصر داعش وارد عراق شدند و توانستند بر شهرهای فلوجه و الرمادی تسلط یابند که با برخورد نیروهای مردمی و ارتش عراق مواجه شدند.
3- جیش المهاجرین و الانصار
این گروه از جمله گروههای مرتبط با القاعده است که رهبران و اعضای آن پیش از این سابقه فعالیت و حضور در عراق و افغانستان را داشتهاند. رهبری جیش المهاجرین بر عهده یکی از اتباع گرجستانی به نام «ابو عمر چچنی» است و عناصر آن نیز عموماً دارای تابعیت های غیر سوری هستند. گفته میشود ابو عمر خود از فرماندهان سابق ارتش گرجستان بوده است.
حوزه فعالیت جیش المهاجرین عمدتاً در مناطق حومه حلب میباشد، اما به دلیل ارتباطات گسترده با داعش در مناطقی که این گروه فعالیت دارند، نیز حضور مییابند. اخبار و گزارش فعالیتهای این گروه معمولاً توسط انجمن اینترنتی «امارة قفقاز» منعکس مییابد. لازم به ذکر است که امارة قفقاز از سوی دولت روسیه به عنوان گروهی تروریستی و منتسب به القاعده شناخته میشود.
نتیجه گیری
در بخش اول معرفی گروه های مسلح در سوریه به بررسی گروه هایی پرداختیم که از سازماندهی منظم تر و تعداد افراد بیشتری تشکیل شده اند. جبهه النصره، داعش و جیش المهاجرین و الانصار اصلی ترین گروه های تروریستی فعال در سوریه هستند. به گزارش دیدبان این سه گروه با حمایت مستقیم کشورهای غربی و شیخ نشین های حوزه خلیج فارس به نسل کشی مردم سوریه مشغولند. البته این گروه ها جز در موارد خاص با یکدیگر متحد نبوده و گاها با یکدیگر درگیر نیز بوده اند. داعیه اسلام و جهاد در راه خدا، نقطه مشترک این گروه هاست، اما آنچه واضح است و ظیفه اصلی این گروه ها نابودی خط مقاومت در سوریه و ارائه تصویری خشن و غیر معقول از دین اسلام است. اصلی ترین دلیل در اثبات دست نشاندگی این گروه ها از سوی غرب، عدم تحرک ایشان در برابر اسرائیل است. این گروه ها اصلی ترین دشمنان خود را مسلمانان از هر گروهی می دانند و الزاما هیچ مشکی با اصلی ترین دشمن مسلمین جهان یعنی صهیونیست ها ندارند.