دیدبان: به گزارش اندیشکده مرکز مطالعات سیاست گذاری اروپایی، تحریمها و دیپلماسی تحمیلی که جبهه غرب علیه ایران در پیش گرفته است، منتج به نتیجه نخواهد شد. در نتیجه لازم است علاوه بر اهتمام جدی در باب طرح خاورمیانه عاری از تسلیحات کشتارجمعی، سیاستهای انگیزشی در قبال ایران در دستورکار قرار گیرد.
مردم ایران برای انتخاب رئیس جمهور جدید خود روز چهاردهم ژوئن پای صندوقهای رأی میروند. اگر رئیس جمهور جدید هم همچنان از اصول رهبری این کشور پیروی کند، همانطور که انتظار چنین امری هم میرود، در نتیجه امید برای پیشبرد مذاکرات منع گسترش تسلیحات هستهای ای3+3 نیز بسیار اندک خواهد بود. آیتالله خامنهای تصمیمگیرنده نهایی در مورد مسئله استراتژیک هستهای است. دیپلماسی و تحریمهای سنگینی که توسط غرب بر ایران تحمیل شد، هیچ یک رفتار ایران را تغییر نداد. رهبری ایران هیچ تمایلی به متوقف کردن تلاش برای دست یافتن به توان هستهای نشان نداده است؛ همچنین تمایلی به آن ندارد که موضع منطقهای و بینالمللی خود را که به واسطه توان هستهای به دست خواهد آمد، از دست دهد. با توجه به این رویکرد، میتوان انتظار داشت که تهران همچنان به بازی فعلی خود با جامعه بینالملل ادامه دهد تا به توان غایی هستهای دست پیدا کند.
بنیامین ناتنیاهو نخست وزیر اسرائیل هر چند در سخنرانی خود در مجمع عمومی سازمان ملل در سال 2012 اعلان کرد که ایران تا رسیدن به بمب هستهای راه چندانی پیش رو ندارد، اما گزارشهایی را که جامعه اطلاعاتی خود او آماده کرده که نشان میدهد ایران از خط قرمز عبور کرده است، منتفی میداند. شکی نیست که او آمادگی آن را ندارد تا زندگی آرام اسرائیلیها را در معرض خطر منازعه مسلحانه طولانی مدت با یکی از قدرتهای بزرگ منطقه قرار دهد. ناتنیاهو ترجیح میدهد که به آمریکا فشار بیاورد تا برنامه هستهای ایران را نابود کند و سپر امنیتی محکمی در برابر واکنشهای جمهوری اسلامی ایران به وجود آورد. حملات اسرائیلی به سایتهای هستهای ایران تنها برنامه هستهای ایران را به تعویق خواهد انداخت و اگر ایران بنابر آنچه که خود اعلان کرده است واکنشی سهمگین نشان دهد، خطرات امنیتی جدی برای شهروندان اسرائیلی به وجود خواهد آمد. از همین روست که رئیس جمهور اوباما به نوبه خود خط قرمز مشخصی برای این مسئله ترسیم نکرد. با این حال خط قرمز اعلان نشدهای مورد پذیرش همه است که بر اساس آن هر دلیل و مدرکی که ثابت کند ایران به مرحله نهایی تولید بمب هستهای وارد شده است، به مثابه عبور از خط قرمز است.
اوضاع امنتی فعلی در خاورمیانه تغییر جدی در این معادله ایجاد نمیکند. حتی اگر ایران در جنگ نیابتی که حزبالله برای آن در سوریه در حمایت از بشار اسد پیش میبرد، رو به شکست برود، حکومت در تهران با درگیری هر چه بیشتر در این جنگ، خود را در معرض خطر قرار نمیدهد. همین امر در مورد دیگر قدرتهای منطقه مثل ترکیه، عربستان سعودی و اسرائیل، صدق میکند. اسرائیل تنها از توان نظامی خود برای جلوگیری از دسترسی حزبالله به تسلیحات «تعیین کننده» در سوریه، استفاده خواهد کرد. اسرائیل برای حصول منافع خود در سوریه به صورت مستقیم با ایران وارد جنگ نمیشود. به رغم هر چه عمیقتر شدن فاجعه انسانی در سوریه و استفاده از تسلیحات شیمیایی توسط حکومت آن، آمریکا نیز تمایلی به ورود به این منازعه ندارد. بلکه واشنگتن خط قرمز تعریف شده خود را کمرنگتر کرده است و از دومین کنفرانس صلح ژنو به عنوان برگ برندهای برای عدم مداخله هر چه بیشتر استفاده کرد.
با در نظر گرفتن اوضاع امنیتی و خطوط آمریکایی و اسرائیلی که اکنون بیشتر صورتی و نه قرمز هستند، میتوان این سناریو را عاقلانه تلقی کرد که با توجه به موضع «انتظاری» که قدرتهای بزرگ جهانی در پیش گرفتهاند، ایران همچنان به سمت توان هستهای پیش خواهد رفت. در این مسابقه کندترینها، رئیس جمهور آمریکا میتواند تصمیم برای انجام اقدام نظامی را به تعویق بیاندازد. اسرائیل بدون حمایت آمریکا در مورد حمله به ایران تجدید نظر خواهد کرد. در حالی که اسرائیل و آمریکا دچار تردید هستند و دیپلماسی متوقف شده است، رهبری ایران فرصت کافی در اختیار خواهد داشت تا زمان حرکت برای عبور از خط قرمز اعلان شده و نشده را مسخص سازد. رسیدن واشنگتن یا تلآویو به مدارکی موثق که قطعی بودن این تصمیم را مشخص سازند در مقایسه با تولید بمب در ایران، زمان بیشتری خواهد برد.
برخی بر این باورند که ایران مسلح به بمب هستهای میتواند تعادل قدرت هستهای در خاورمیانه را بازآرایی کند به ویژه با توجه به قدرتی که برخاسته از زرادخانه هستهای اعلان نشده اسرائیل است. با این حال یک ایران هستهای میتواند سرآغازی باشد برای موجی از تکثیر تسلیحات هستهای در خاورمیانه. عربستان سعودی، یکی از رقبای اصلی ایران، از تمایلات خود برای تحصیل تسلیحات هستهای از پاکستان به محض آنکه ایران به این تسلیحات دست یافت، خبر داده است. ترکیه هم به احتمال بسیار همین راه را در پیش خواهد گرفت. میتوان چنین ادعا کرد که در منطقهای که همچنان بزرگترین انبار باروت جهان بوده و بسیار متشنج است، به دلیل جمعیت زیاد، کاهش سطوح آبی و افزایش فرقهگرایی، اگر نه اسرائیل و نه ایران هیچ گونه تسلیحات هستهای در اختیار نداشته باشند، ثبات به نحو شایستهتری برقرار خواهد شد.
با این حال اگر ایران بتواند به توان کامل هستهای دست پیدا کند، اتحادیه اروپا باید مانع آن شود که آمریکا به ایران حمله کند و تلاشی جهانی برای سوق دادن کل منطقه به سمت منع گسترش تسلیحات هستهای را ترتیب دهد. بدون شک چنین کاری بسیار دشوار است. با این حال رئیس جمهور اوباما متقاعد کردن ناتنیاهو و جامعه بینالملل برای پذیرش موقت یک ایران هستهای را سادهتر از جنگی خواهد یافت که نیروی انسانی و هزینه مالی سنگینی را صرف منازعه طولانی مدت دیگری در خاورمیانه خواهد کرد. آیا واقعاً میتوان انتظار داشت که حکومت ایران، که به تازگی به شمار معدودی تسلیحات هستهای دست یافته است، جایگاه جدید خود را با حمله به اسرائیل یا قرار دادن این تسلیحات در اختیار گروههایی که به طور کامل تحت کنترل ندارد، در معرض تهدید قرار دهد؟ افسانه بازدارندگی هستهای در مورد آزمایش کردن بمب هستهای است نه استفاده کردن از آن.
هر چند ایده خاورمیانه بدون تسلیحات هستهای شاید اوتوپیایی به نظر رسد، اما این ایده نه ایده جدیدی است و نه دور از ذهن و بعید. این ایده از سال 1974 تا کنون مورد بحث بوده است؛ یعنی زمانی که ایران (به همراه مصر) طرحی را با این موضوع به مجمع عمومی سازمان ملل تحویل داد. اتحادیه کشورهای عرب از جمله حامیان جدی ایجاد یک منطقه خالی از تسلیحات هستهای بوده است، هرگونه عقب نشینی از تحقق این مهم را دلسرد کنندی میداند. با این حال اسرائیل چنین برنامههایی را صرفاً به منزله فرصتی برای دشمنان خود میداند که توان هستهای اعلان نشده او را محکوم کنند و از شرکت در هر گونه مذاکراتی که ممکن است توان هستهای آن را در آینده تحت تأثیر قرار دهد، خودداری کرده است. چندین دهه است که هیچ پیشرفت واقعی در این برنامهها دیده نشده است.
با فرض اینکه دولتهای عرب در منطقه همچنان خواهان ایجاد منطقه عاری از تسلیحات کشتار جمعی در خاورمیانه باشند و اینکه آمریکا و شرکای وی قادر باشند دولتهایی که از این مسیر فاصله گرفتهاند به مسیر بازگرداند، به نظر میرسد بزرگترین چالش موجود بر سر راه دست یافتن به یک توافق جامع و مانع، تنها مربوط به محور اسرائیل ـ ایران است.
متقاعد کردن اسرائیل به اینکه عاری کردن توان هستهای اسرائیل از تسلیحات، به نفع امنیت ملی آن است، چالش برانگیزترین قسمت فرایندی است که بدون ایفای نقش آمریکا ممکن نخواهد بود. با این حال راههایی وجود دارد که اسرائیل را برای در پیش گرفتن این ایده تشویق میکند. حمایت اسرائیل از طرحی که خاورمیانه را به منطقهای عاری از تسلیحات جمعی تبدیل میکند نه تنها به مثابه اقدامی اعتماد ساز در قبال همسایههای مسلمان آن خواهد بود، بلکه میتواند به مثابه چشماندازی برای ایجاد صلح بلند مدت در منطقه باشد.
مسئله مهم اینجاست که شاید کلید دست یافتن به راهحلی برای مسئله هستهای ایران از طریق بحث از خاورمیانه عاری از تسلیحات کشتار جمعی ممکن شود، اما تنها پس از آنکه ایران به توانمندی تسلیحاتی هستهای دست یافت. در آن زمان و در فضای مسابقه تسلیحاتی در خاورمیانه، اتحادیه اروپا میتواند ایران را متقاعد کند که مذاکرات در مورد منطقهای عاری از تسلیحات کشتار جمعی بیشتر از انزوای طولانی مدت و در انتظار جنگ با آمریکا نشستن، منافع آن را برآورده میکند. جدای از به رسمیت شناختن حق ایران برای غنی سازی اورانیوم در سطوح پایین که برای نیروگاههای هستهای لازم است و همکاریها و کمکهای تکنولوژیک در باب مسائل هستهای بشردوستانه، جامعه جهانی میتواند پایان یافتن تحریمهای اقتصادی و از سرگیری روابط تجاری و دیپلماتیک را تضمین کند تا جمهوری اسلامی به مذاکراتی صمیمی و پرشور تشویق شود.
توافقنامه سیاسی که بتواند خاورمیانه را از تسلیحات هستهای عاری سازد میتواند مؤثرترین راه برای مسئله هستهای ایران باشد که نه سیاست محدود سازی ایران و نه مداخله نظامی میتواند چنین نتیجهای را به بار آورد.
برای جلوگیری از دست یافتن ایران به تسلیحات هستهای، شکی نیست که فرایند ای3+3 باید به کار گرفته شود. با در نظر گرفتن ناکارآمدی دیپلماسی تحمیلی که در حال حاضر توسط جامعه بینالملل به کار گرفته شده است، اتحادیه اروپا، که مذاکرات دیپلماتیک بینالملل با ایران را هدایت میکند، باید روی راههایی متمرکز شود که میتواند تهران را به توافق با معاهدات هستهای صلحآمیز تشویق کند.
منبع: تسنیم