دیدبان
یادداشت / محمد صادق افراسیابی

ضرورت مدیریت دانش ارتباطات و رسانه در ایران

ضرورت مدیریت دانش ارتباطات و رسانه در ایران
به گزارش دیدبان، سال گذشته، دکتر حسین انتظامی، معاون وقت امور مطبوعاتی و اطلاع رسانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در مراسم بزرگداشت روز خبرنگار اعلام کرد که تعداد خبرنگاران بیمه شده در کشور به 12 هزار نفر رسیده است.
 
این در حالی است که دکتر روحانی،‌ رئیس جمهور در 23 خردادماه امسال با بیان این که امروز بار سنگینی بر عهده اصحاب رسانه قرار دارد، تاکید کرد : «امروز مشکل اصلی ما، مشکل اقتصادی، فرهنگی یا امنیتی نیست، بلکه مشکل اصلی امروز ما جنگ روانی است. بزرگ ترین غم برای یک ملت زمانی است که رسانه‌های بیگانه مرجع او باشند. در کمتر جایی دیده‌ام که یک ملت این گونه به رسانه‌های بیرونی اعتنا کنند، این وضعیت باید اصلاح شود و رسانه‌های داخلی مرجع اطلاع‌رسانی به مردم باشند.»
حال سوال اصلی این جاست ؛ چرا در حالی که کشور مان از 12 هزار خبرنگار رسمی و بیمه شده بهره مند است، همچنان شاهد مرجعیت برخی رسانه های بیگانه در میان برخی اقشار جامعه هستیم؟
بر خلاف برخی که مسئولیت تمام مشکلات را  به نوعی بر دوش مردم می اندازند و معتقدند که دلیل توفیق رسانه های بیگانه در هدایت بخشی کوچک یا متوسط یا بزرگ از افکار عمومی، کم سوادی رسانه ای مردم است، معتقدم مشکل اصلی ما با مردم نیست، بلکه مشکل اصلی ما چیز دیگری است که آن را بیان خواهم کرد.
نخستین سوال این است که به راستی چند درصد از مدیران رسانه ای کشور خصوصا مدیران رسانه ملی دارای سواد و تحصیلات مرتبط با حوزه ارتباطات و رسانه هستند؟
از سوال اول بگذریم ... چون قصد محاکمه ندارم. به نظرم سوال دوم مهم تر است. آیا اساسا آن قدر که مدیران جمهوری اسلامی ایران برای تقویت حوزه های مختلف زمان صرف کرده و هزینه پرداخت کرده اند، به حوزه رسانه هم توجه کرده اند؟ خبر دارم که برای مدیریت دانش حوزه های فنی، مهندسی و پزشکی در طول سال های پس از انقلاب اسلامی ایران حداقل میلیاردها تومان هزینه شده است، اما آیا هیچ گاه توجهی هم به مدیریت دانش عرصه رسانه و ارتباطات در ایران شده است؟ اگر این طور است مستند سازی تجربه مدیریت محمد هاشمی در سازمان صدا و سیما با رویکرد مدیریت دانش کجاست؟ تجربه علی لاریجانی چرا مستند نشده است؟ تجربه عزت ا... ضرغامی چطور؟ چرا هر بار که رئیس جدیدی برای سازمان صدا و سیما تعیین می شود، شاهد برخی عقب گردها و البته برخی پیشروی ها هستیم؟ چرا باید راه های طی شده در گذشته، دوباره و چندباره تجربه شود؟ چرا این همه افت و خیز؟! نقد من متوجه صدا و سیما نیست. این  انتقاد  به حدود 100 مرکز و موسسه مهم پژوهشی کشور است که هیچ برنامه ای برای مدیریت دانش رسانه و ارتباطات نداشته و ندارند. از صدا و سیما عبور می کنیم، به وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات می رسیم. در این حوزه هم شاهد بی توجهی به موضوع مدیریت دانش سازمانی هستیم. از وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات هم عبور می کنیم،‌ به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی می رسیم. در این وزارتخانه هم در دولت های گذشته موضوع مدیریت دانش جدی گرفته نشده بود.
حالا سه سال است که برای اولین بار مرکز فناوری اطلاعات و رسانه های دیجیتال وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با همکاری سازمان فناوری اطلاعات و ارتباطات ایران و برخی دانشگاه ها و پژوهشگاه های کشور تا حدودی به موضوع مدیریت دانش حوزه ارتباطات و رسانه توجه کرده اند. البته شبکه های رادیویی و شبکه دو سیما هم به این جریان پیوسته اند و جای خالی مرکز تحقیقات سازمان صدا و سیما هنوز به شدت احساس می شود. اگر چه این امر فعلا در حد برگزاری یک همایش بین المللی با هدف مستند سازی تجارب فعالان عرصه ارتباطات و فناوری اطلاعات، رسانه های نوین و رسانه های جمعی، موسسات و واحدهای فرهنگی دیجیتال، مدیران و سیاست گذاران عرصه رسانه و ارتباطات و در نهایت استادان و معلمان رسانه خود را نمایان کرده است، نیاز است به شکل جدی تر به موضوع مدیریت دانش ارتباطات، فضای مجازی و رسانه در ایران نگاه کنیم.
نیاز است که حداقل بخش ناچیزی از بودجه های میلیاردی را که طی سال های گذشته در حوزه های فنی، مهندسی و پزشکی هزینه شده است، برای نجات رسانه های کشور  و رفع این ایراد جدی هزینه کنیم. ضروری است که  رئیس دولت تدبیر و امید، اعضای هیئت دولت، رئیس سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران که مرکز تحقیقات بزرگی در اختیار دارد و مجلس شورای اسلامی به موضوع رسانه صرفا به عنوان یک ابزار برای تنظیم افکار عمومی نگاه نکنند. حالا که رئیس محترم جمهور کشورمان به این باور رسیده اند که رسانه های جمعی در کشور ما دچار نوعی آسیب شده اند، باید برای پرورش رسانه های اثرگذار زمان بیشتری اختصاص دهیم.
سواد رسانه ای فقط رژیم مصرف، تفکر انتقادی، قدرت تجزیه و تحلیل محتوا و اخلاق حرفه ای مصرف رسانه ای نیست. اگر چه همه این موارد برای عموم مردم لازم است اما حتی پس از این که فرد به قدرت تولید محتوا رسید، باید به چیزی با عنوان مدیریت محتوا فکر کنیم. مدیریت محتوا به عنوان بالاترین حد سواد رسانه ای نیازمند مدیریت دانش عرصه ارتباطات، رسانه و فضای مجازی است  مفهومی که هنوز وارد ادبیات عرصه سواد رسانه ای نشده است و نیاز به نظریه پردازی دارد. اما اجازه دهید به صراحت عرض کنم که اگر در جامعه شبکه ای به توان مدیریت اثر بخش و کارآمد محتوا نرسیم، نه تنها به زودی شاهد استحاله فرهنگی خواهیم بود، بلکه کم کم حتی  باید با زبان فارسی هم به عنوان یک زبان شناخته شده در سطح جهانی خداحافظی کنیم و این زبان را به عنوان یک زبان محلی بشناسیم.
 

مرتبط‌ها

راه کاهش ظلم در خانواده افزایش حرمت پدر است

خروجی قرمز حمل سلاح آسان در ایران

خادمیاران رضوی: طلیعه‌ای نو از «آفتاب» فرهنگ شیعی

تحلیلهای رنگین برای عمامه خونین

سبکِ زندگی پرونده‌ساز!

تعداد بالای پرونده در قوه؛ آسیب اجتماعی یا اشکلات ساختاری؟