به گزارش گروه رصد تروریسم دیدبان؛ اخیرا وضعیت استان ادلب سوریه مغفول مانده است. و همه نگاهها تقریبا به سمت استانهای دیرالزور، حمص و حماه معطوف بود. با این حال در طول چند هفته گذشته استان ادلب شاهد تحولات عمیقی بوده که نباید خیلی ساده از کنار آن گذشت. دولت ترکیه با استفاده از توافق ضمنی در آستانه با ایران و روسیه، در حجم دو لشکر مستقل، نیرو و تجهیزات راهی استانهای حلب و ادلب در شمال غرب سوریه کرده تا میان نیروهای متحد و تروریستها بهعنوان یک حائل عمل کرده و بهقولی مانع از درگیری شود.
هر چند ماموریت تعریف شده نظامیان اشغالگر ترکیه در ادلب و حلب بر این الگو تعریف شده است، اما آنچه از سخنان، مواضع و حتی موضعگیری نظامیان ترکیهای در این مناطق بر میآید، بهنظر میرسد که آنها اهداف بسیاری دارند و به دور از چشم ایران، روسیه و دولت مرکزی سوریه در حال یک بازسازی کلی در سازمان رزم و ایجاد یک نیروی متحد جدید در این مناطق هستند. هنوز هم برای بسیاری سوال است چگونه القاعده سوریه (جبهه النصره) از اشغالگران ترکیهای استقبال و آنها را از مرز تا مراکز استقرارشان همراهی کرد؟ چگونه است که نظامیان ترکیهای در این مسیر طولانی هیچ آسیبی ندیدند؟ و چرا آنها چند مرکز مهم نظامی اشغالشده ارتش را در ادلب میخواهند؟
بر اساس شواهد موجود، فرودگاههای تفتناز و ابوظهور به همراه چند مرکز نظامی پیشین ارتش در مناطق مسطومه، ایکاردا، مراکز پدافند هوایی و ... را ارتش ترکیه خواسته است که این به معنای حضور بیش از پیش ترکها در این مناطق است. ترکیه با جمع کردن سرکردههای النصره، ارتش آزاد و احرار الشام و دیگر گروهکهای کوچکتروریستی مسائل مختلفی را به آنها تکلیف کرده که باید تا زمان حضور ارتش، عملیاتی کرده و بپذیرند. در مورد اداره مشترک گذرگاهها، تحویل همه مراکز خدماتی به دولت موقت، هماهنگی امنیتی و اجتماعی و دیگر هماهنگی های لازم مسائلی است که سازمان اطلاعات و امنیت ترکیه (میت) به صراحت مطرح کرده و مورد موافقت قرار گرفته است.
ترکها با حضور خود در مناطق اشغالی شمال غرب سوریه در حال قوام دادن به یک دولت تحتالحمایه خود هستند که بتواند تمامی نیازهای اقتصادی و امنیتیاش را تامین کند و به مرور زمان شاهد پوستاندازیهای متعددی شود. نفس حضور یک ارتش خارجی که از قدرت، نفوذ و امکانات بیشتری به دلیل وجود ابزارهای فشار برخوردار است، عاملی خواهد بود تا بسیاری از گروهکها، حتی جبههالنصره هم سیاستهای خود را تغییر دهند. اگر متوجه شدید که در ادلب و حلب یک دولت با گرایش اخوانی روی کار آمد که الجولانی هم با آن مخالف نیست، زیاد تعجب نکنید.
همراهی النصره با ارتش اشغالگر ترکیه انتقاداتی را در سطوح مختلف میان نیروها و گروههای جهادی باعث شده است. خبر حضور فرزند اسامه بن لادن در سوریه و بیعت بسیاری از جهادیهای بینالمللی با وی و انتشار یک فایل صوتی از سوی ایمن الظواهری سرکرده القاعده که در آن انتقاداتی را در مورد همراهی النصره با ارتش ترکیه کرده بود، بیانگر این مساله است که آنکارا و دوحه در دور کردن جبهه النصره از القاعده موفق بوده و الجولانی صرفا از ترس اینکه مبادا این انفصال باعث جدایی صدها تن از فرماندهان و نیروهای خارجی همراه شود، از علنی کردن آن خودداری میکند. با این حال، ترکها به دلیل اشرافی که بر تروریستهای چینی، قفقازی و آسیای مرکزی دارند، قول کنترل آنها را برای همراهی با النصره دادهاند.
در مورد بخشی از تروریستهای عرب حاضر در سوریه نیز سازمان اطلاعات و امنیت قطر قول همراهی دادهاند، با این حال، بخشی از تروریستهای بینالمللی القاعده که حاضر به همراه نشده و قصد جدایی دارند، در طول ماههای گذشته به صورت سیستماتیک در حال حذف شدن هستند تا مخالفتی به وجود نیاید. قطر و ترکیه در خارج از مرزهای خود در استان ادلب، مکان بسیار خوب و امنی یافتهاند که در آن هزاران نیروی وابسته به خود را آموزش داده و با بهره گرفتن از یک بازوی نظامی غیررسمی در هر نقطهای که اراده کنند، حضور پیدا کرده و دست به عملیات بزنند. یمن، عربستان و شاید هم صحرای سینا از اهداف آینده این نیروها باشند.
آنکارا نشان داده که از هیچ فرصتی برای بهرهبرداری از حضور مستقیم کوتاه نخواهد آمد. شاید هم ارتش متحد ترکیه در ادلب، بهزودی عزمش را برای پایان دادن به حضور کردها در منطقه عفرین جزم کند، نکتهای که اردوغان هم آن را بعید ندانست.