به گزارش گروه رصد تروریسم دیدبان؛ متحدین، به ویژه طرف ایرانی تاکید بسیاری بر حضور در التنف دارند و در این زمینه حاضرند حتی سراغ گزینه جنگ نیز بروند. در مناطق مرزی میان عراق و سوریه و با پیشروی نیروهای متحد )ارتش سوریه و نیروهای محور مقاومت) و رسیدن آنها به منطقه «ظاظا» در استان ریف دمشق و همچنین محاصره بخش بزرگی از شمال شرق سویداء و جنوب شرق ریف دمشق، عزم متحدین به این منظور شدیدتر هم شده است. شاید خبرهایی مبنی بر پیوستن برخی از گروههای مسلح وابسته به امریکا در مناطق جنوب شرق سوریه به ارتش، در همین راستا جالب باشد.
در طول هفتههای گذشته تاکنون یگانهای مختلف ارتش سوریه از درعا و غوطه شرقی–پس ازبرقراری آتشبس- راهی مناطق مرزی با عراق شدند. این یگانها هر چند بهصورت آرام و با تراکم کم راهی این مناطق شدهاند، اما واقعیت آن است که نیروهای متحد بر آن هستند تا برای پاکسازی کامل مناطق شرقی استان ریف دمشق و سویداء وارد عمل شوند. طرف امریکایی هم بدون شک از طرف روسها از این اقدام مطلع شده و گروههای مسلح حاضر در منطقه هم با علم به این مساله در حال عوض کردن موضع خود هستند، به گفته برخی از سرکردههای این گروهکها، امریکا به هیچ عنوان متحد قابل اعتمادی نیست.
هنوز زمان دقیق این عملیات مشخص نیست، اما روزهای آینده، گزینهای است که به گفته برخی منابع مطلع از آن سخن رفته است. فرار گروهی و پیوستن برخی از دستههای گروهکهای مسلح وابسته به امریکا به ارتش سوریه با سلاح و تجهیزات کامل خود، دقیقا در همین راستا تحلیل میشود. این گروهها مانند مغاویر الثوره، عموما وابستگی تام و تمامی به ارتش آزاد داشته و آموزشهای خوبی هم به وسیله مربیان امریکایی خود در اردن دیدهاند. اعضای مغاویر الثوره، بیشتر فراریهای ارتش سوریه به اردن هستند که در ماهها و شاید هم یک سال و نیم اول شروع بحران و جدایی از ارتش تصمیم گرفتند اقدام مسلحانه علیه ارتش نکنند.
با این اوصاف، آنها با تحریک و فشار طرف اردنی که آنها را میان اقدام علیه کشورشان یا خروج از اردن مخیر کرده بود، ناچار گزینه اول را پذیرفتند و بهسرعت با دلارهای عربی مسلح شدند. اردنیها حتی آنقدر زرنگ بودند که برخی از تجهیزات مونتاژ شده در خاک خودشان را در برابر برداشت هزینههای چند برابری به این گروهها قالب میکردند. دو سال پیش بود که گم شدن میلیونها دلار کمک! به تروریستها در اردن خبرساز شد و باعث دخالت مستقیم امریکاییها در روند مسلحسازی و پرداخت دستمزد تروریستها شد. با این حال، چند رویداد مهم باعث شد تا هم این گروهکها چارهای جز تسلیم نداشته باشند و هم امریکاییها در برابر اصرار متحدین برای باز کردن مسیر تهران –بغداد- دمشق- بیروت کوتاه بیایند.
زمان برگزاری این عملیات به اراده تهران برای باز کردن این مسیر باز میگردد. در هر باری که امریکاییها اقدامی علیه متحدین انجام میدادند، فرماندهی ایران برای پاسخگویی آمادگی کامل داشت و حتی پس از سرنگونی پهپاد «شاهد ۱۲۹» در نزدیک منطقه مرزی التنف، دستورات لازم برای اقدام تلافیجویانه صادر و این تنها پادرمیانی روسها بود که مانع از این اقدام تهران شد. پس از هدف قرار گرفتن یک مقر متحدین در نزدیکی منطقه «ظاظا» هم، دستورات لازم برای منهدم کردن پایگاه امریکاییها در التنف مبادله شد که بهنظر میرسد امریکاییها هم موفق به رصد کردن آن شدهاند.
درتهران شاید خیلیها دوست نداشته باشند این دادهها یا اطلاعات را تایید یا رد کنند، ما هم مخاطبان را میان باور کردن یا نکردن این اطلاعات مخیر خواهیم کرد، اما بهعنوان دومین دلیل، با پیشرویهای متحدین و رسیدن آنها به مرزهای عراق، عملا کارکرد امریکاییها در منطقه مرزی ماهیت خود را از دست داد. امریکاییها که با راهبرد سازمان جاسوسی انگلیس در این منطقه حاضر بودند، دیگر راهی برای رسیدن به بوکمال نداشتند، کما اینکه با وجود تحرک بالای متحدین در بیخ گوش آنها در التنف، دیگر آنها حاضر نشدند که حملهای را علیه نیروهای متحد ترتیب دهند.
آنچه که مشخص است، درطول ماههای گذشته امریکاییها و روسها مذاکرات بسیار فشردهای را دور از چشم رسانهها و در کارگروهها و سطوح مختلفی با هم داشتهاند. خروجی این نشستها، توافق برای عقب نشینی امریکا از مرز التنف و بهتبع آن خروج نیروهای انگلیسی، آلمانی، فرانسوی و برخی دیگر از اعضای ناتو است. کاخ سفید صرفا به این قناعت کرده که این گذرگاه مرزی را به دست نیروهای روسی میسپارد و این هم برای راضی کردن سعودیها و صهیونیستها است تا زیاد بهانه نگیرند