به گزارش دیدبان، شهرام شکیبا، منتقد سینما، شاعر طنزپرداز و مجری تلویزیون است که علاوه بر نوشتن مطالب طنز برای سایتها و مجلات گوناگون، تاکنون چند کتاب مستقل نیز به چاپ رسانده است، از جمله: دو تخم مرغ در مه (طنز سینمایی)، صفحه آخر، در دوردست عقل، گردوی چهارگوش و شعر طنز امروز ایران گزیده اشعار طنز معاصر ایران از شاعران مختلف. این طنز پرداز و کارشناس ادبی را البته عموماً با دنیای مجریگری میشناسند. وی به عنوان مجری کارشناس در قندپهلو (به عنوان داور برنامه) حضور داشت که شاید بتوان گفت به خاطر جذابیتهایی که در این برنامه وجود داشت همچنین زمان پخش و سلسلهوار بودن آن مطمئناً از مشهورترین برنامههایی است که شکیبا در آن حضور یافته است، اما وی در برنامههایی چون خوبی از خودتونه، چه خبر از جزیره؟ من و صبا یهویی (رادیو)، شبکه ما و مسابقه ثانیهها هم به عنوان مجری حضور داشته است. شکیبا همچنین تاکنون در جشنوارههای ادبی و طنز مختلف نیز در کسوت داور یا ناظر شرکت داشتهاست. بهانهای دست داد تا با وی گپوگفتی کوتاه داشته باشیم.
یکی از ایراداتی که از تلویزیون گرفته میشود بحث رقابت با ماهواره است و به همین بهانه شاهد برنامههای تقلیدی و حتی عیناً کپی کاری شده شبکههای ماهوارهای هستیم. نظر شما در اینباره چیست؟
متأسفانه این سخیفترین کار است، درحالی که تلویزیون ما استعدادهای توانمند زیادی دارد. من یک بار دیدم محمدمهدی رسولی که کارهایی چون «اکسیژن» و «نیمرخ» را در پرونده کاری خود در تلویزیون دارد پشت در شبکه ایستاده بود و کسی او را نمیشناخت تا آفیشش کند. ما خودمان نیرو و استعداد کم نداریم که بخواهیم از ماهواره و شبکههای بیگانه تقلید کنیم.
یکی از برنامههایی که شما در اجرای آن نقش داشتید و حتی جزو داوران آن هم محسوب میشدید برنامه «قندپهلو» بود که به شعر طنز میپرداخت. به نظر شما آیا برنامه «قندپهلو» برنامهای موجساز و تأثیرگذار بود؟
ما در برنامه تلویزیونی «قندپهلو» به ادبیات محض نپرداختیم، با تفنن در حوزه ادبیات بودیم، نه ذات واقعی ادبیات. بحمدالله این برنامه خیلیها را به ادبیات علاقهمند کرد. به نظرم امتیازی که برنامه «قندپهلو» داشت ایجاد رفتار فرهنگی مناسب بود.
چرا «قندپهلو» ادامه پیدا نکرد؟
نمیدانم ولی دستهای پشت پردهای در رسانه ملی وجود دارند که اجازه نمیدهند رفتارهای درست، شکل بگیرد. نمیدانم چرا و از کجا به رسانه ملی نفوذ کردهاند. آنها میخواهند فقط مردم به سمت سرگرمی صرف بروند بدون تفکر و تعقل عمیق، لذا برنامههایی را که رویکرد متفاوتی دارند تعطیل میکنند و مورد حمایت قرار نمیدهند.
بهانه خاصی برای تعطیلی «قندپهلو» در تلویزیون بود؟
این را باید از مدیران سؤال کنید نه مجری. میگویند بودجه نداریم، درحالی که تلویزیون وظیفه دارد هزینه تولید برنامههایش را جبران کند. وقتی دهها هزار کارمند اضافی را به دوش میکشد که هر کدام هزینه بر هستند چطور برای این برنامهها بودجه ندارد؟! 40 هزار کارمند قرار بود در دو فاز اخراج شوند یا بازخریدشان کنند به صورتی که نبودشان هیچ تأثیری در ذات تلویزیون صورت نمیداد. 40 هزار نیروی اضافهای که اگر حداقل هرکدام یک میلیون حقوق بگیرند که بیشتر هم هستند بودجهای سرسامآور میشود که تنها برای حقوق نیروهای اضافه تلویزیون درحال هزینه است. اینجاست که کار به جایی میرسد که میگویند بودجه نداریم. تأمین این همه نیرو به عهده تأمین اجتماعی است نه رسانه ملی که هر چه در میآورد حقوق بدهد!
آیا این همه نهادها و سازمانهایی که وظیفه نشر فرهنگ را دارند، نمیتوانستند حامی برنامه جذاب «قندپهلو» شوند؟
من وظیفه ندارم تا درباره اسپانسر و تأمین منبع مالی تحقیق کنم که کجا بودجه دارد یا حاضر به حمایت برنامه است، ولی قول میدهم اگر اسپانسر هم باشد در فضای کنونی تلویزیون با رفتاری که نمیدانم از کجا ریشه دارد نمیگذارند برنامه خوبی ساخته و پخش شود البته اشتباه نشود در تلویزیون خیلی از مدیران شریف و دلسوزی هم داریم مانند مدیر شبکه آموزش که واقعاً دغدغه دارد و دلسوز است، اما طوری دست او را بستهاند تا نتواند برنامه «قندپهلو» را بسازد.
باتوجه به موجساز بودن برنامه تلویزیونی «قندپهلو» و پخش چند فصلیاش در تلویزیون ایران، این سؤال مطرح است که آیا «قندپهلو» که برنامهای شیرین مختص ادبیات فارسی بود و در ایران با استقبال مواجه شد در کشورهای همزبان هم اثرگذاری داشت؟
بسیار زیاد مؤثر بود. من فکر نمیکردم که برنامه با اقبال مواجه شود. دوستان افغانی میگفتند برنامه را میدیدیم و کاملاً اثر داشت و خیلی برایشان مهم بود. آن دورهای که شاعر افغانی، تاجیک و ایرانی به مرحله آخر رسیدند، پیشنهاد گروه برنامه این بود که برندهای نداشته باشیم و بگوییم برنده زبان پارسی است نه یک فرد خاص و شاید این تنها برنامهای بود که به این موضوع مهم پرداخت. شما ببینید شبکه بیبیسی انگلیسی دلسوز ما نیست با آن سابقه دشمنی که دارد در حوزه زبان فارسی فعال است و کار میکند و تولید برنامه دارد تا از این طریق موذیانه اندیشههای خود را به کشورهای فارسی زبان منتقل کند. آنها به دنبال رفتار استعمارگرانه خود هستند آن وقت ما در تلویزیونمان خیلی کم کار میکنیم و به این مسئله میپردازیم. من سالها پیش در شبکه جام جم اجرای برنامهای را به عهده داشتم که مخاطبان افغانی زیادی داشت تا جایی که یکی از آنها ایران آمد. در هفته وحدت هم بود ایشان خودش از اهل سنت بود و به برنامه ما آمد و روی آنتن زنده با هم حرف زدیم. او گفت در افغانستان برنامه شما را میبینیم. حسین جعفریان رایزن سابق ایران در افغانستان از رفقای قدیمی ماست. میگفت یادم نمیرود در جاده دور افتاده افغانستان بودیم گفتیم برویم استراحت کنیم دیدیم مردان آفتاب سوخته که کارگر بودند به آن قهوهخانه برای استراحت آمدند. تلویزیون روشن بود و شما در برنامهای از شبکه جامجم برای آنها حرف میزدی و آنها با اشتیاق مشغول دیدن برنامه بودند. بحمدالله مخاطب زیادی داریم، البته اگر از فرصتها استفاده ببریم منتها کاری نمیکنیم. تلویزیون ما آنها را به حال خود رها کرده است.
با توجه به ظرفیت کشورهای فارسیزبان و نبود کار جدی در این زمینه مهم چنین توانایی اثرگذاری که برنامه « قندپهلو» داشت، آیا به این فکر نیفتادید تا این برنامه بهصورت حضوری در کشورهای فارسیزبانی همچون افغانستان و تاجیکستان تولید شود؟
اتفاقاً قرارمان هم برهمین اساس بود که به غیر از ایران برویم در کشورهای حوزه زبان پارسی کار کنیم و قصد داشتیم ابتدا در تاجیکستان کار کنیم ولی فعلاً در ایران هم نمیتوانیم ادامه بدهیم چه برسد به آنجا.
شما بارها گفتهاید شعر امروز تأثیرگذاری چندانی بر مخاطب ندارد و اگر آدمهای جدی را از این فضا بگیریم مخاطبانی نخواهند داشت مثل تئائریها. این خود شعرایند که مخاطب انجمنهای شعرهستند. سؤالی که پیش میآید این است شعرخوانیهایی که در اماکن دینی مختلف داریم مثل مجالس شعرخوانی در حرم حضرت معصومه(س) که چند سالی است باب شده و حرکت زیبایی است با استقبال زیاد مردم روبهرو شده است، این خلاف نظر شما نیست؟
حرف شما درست است، اما آنجا بحث شعر مطرح نیست، بلکه بحث عرق و تقید دینی و مذهبی آن هم در یک فضای کاملاً معنوی و مذهبی مطرح است؛ فضایی که با موضوع مرتبط است و طبیعتاً هر زائری در آن فضا پای شعر هم میرود که مرتبط با همان فضاست و به دلش هم مینشیند، اما شما اگر اشعاری غیر از اشعار مذهبی در فضایی دیگر بخوانید کسی پایش نمیآید بنشیند. به نظرم این کلک مدیران فرهنگی است تا مخاطب جذب کنند و مخاطب بالقوه را پای شعر بکشانند.
خب مخاطب با شعر و ادبیات آشنا میشود اینطور نیست؟
نه اصلاً. شما در حرم حضرت معصومه(س) شعرخوانی میگذارید، خوب است. من شخصاً از سر ارادت و علاقه در اغلب شعرخوانیهای مذهبی حضور پیدا کردهام آنجا وقتی شعری میخوانند فضا پرشور و خوب است، شاعر با شور و حرارت شعر میخواند. به نوعی مفهوم شعر عریان بیان میشود، درحالی که شعر باید پوشیده و غیرمستقیم معنا را برساند و شاعر در لفافه و صنایع بدیع لفظی و ادبی شعر بگوید که البته در این شرایط نه کسی غیر از شاعران توجه میکنند و نه رغبتی برای شنیدن آن هست، لذا معتقدم این نوع شعر برای ادبیات فایدهای ندارد.
اخیراً فرهنگسراهایی ایجاد شده که شاعران را دعوت میکنند و در همان فرم برنامه و شعرخوانی دارند، نظرتان راجع به اینگونه برنامهها چیست؟
من خیلی امیدوار نیستم. شما ببینید در این برنامههای شعرخوانی، تقلید صدا، موسیقی و برنامههای مشابه هست. حتی برای بچهها بادبادک و فضای مفرح میگذارند تا جمعیتی جمع شوند که اگر همه اینها حذف شود و تنها چند شاعر بزرگ بیایند و شعر بخوانند به نظر شما کسی در این فرهنگسراها میآید روی صندلی بنشیند تا شعر بشنود؟! من فکر نمیکنم بیش از چند نفر آن هم از شعرا یا علاقهمندان به شعر حضور پیدا کنند.
اگر محل ثابتی در نظر بگیرند که جمعیت زیادی دارد شرایط را بهتر نمیکند؟
من اساساً به شعر در روزگار کنونی امیدواری ندارم برای همین دیگر شعر نمیگویم. تنها شعر طنز است که واکنش اجتماعی را در پی دارد نه رفتاری ادبی و شعر مذهبی که اندیشههای مذهبی دارد، والا شعر، واکنش جهانبینی است. باید حرف بزرگ بزنیم که در روزگار ما بزرگ نیست. وقتی میگوییم حافظ، وی شاعری است که برای جهان به قدری بزرگ است که پیام میدهد. هیچ شاعر بزرگی به فرم شناخته نشده همیشه محتوا مورد بحث بوده است. کسی در این زمینه پیروز و برنده است که فرم را در خدمت محتوا گرفته باشد مانند حافظ یا سعدی. عصر عصری است که حرف بزرگ در آن نیست، حافظ تعریفی از جهان دارد که ریشه آن معلوم است و برای خود حافظ است و به قدری عمق دارد که ما دنبال آن اندیشه هستیم.
در عصر کنونی هم افرادی چون سهراب سپهری بودند نمیشود گفت دیگر شاعری که جهانبینی داشته باشد نداریم؟
بله، سهراب سپهری جهانبینی قابل تعریفی دارد، ولی بعد از او دیگر کسی را نداشتیم؛ بنابراین به نظر من اساساً دوره شعر به سرآمده است.
با تشکر از وقتی که در اختیار ما گذاشتید.
من هم از شما سپاسگزارم.
منبع:فارس