دیدبان

پروژه هماهنگ شبه روشنفکران و صداو سیما برای فرار از مسئولیت فیلم ضدایرانی

پروژه هماهنگ شبه روشنفکران و صداو سیما برای فرار از مسئولیت فیلم ضدایرانی
 از همان چند روز پیش که حسن رحیم‌زاده، مدیر گروه فیلم و سریال سیمافیلم، مجبور به استعفا شد و سایت‌های شبه‌روشنفکر نزدیک به  محمد آفریده و مسعود بخشی و مدیریت فعلی سیمافیلم، شروع کردند به حمایت از «یک خانواده محترم» و تقلیل آن به یک فیلم اجتماعی نقادانه، معلوم بود که این یک پروژه است برای برکناری یک مدیر میانی و فرار متهمان اصلی از جرم بزرگی که مرتکب شده‌اند. پروژه‌ای که در انتهای آن جناب ضرغامی بتواند با خیالت راحت از حداقل هزینه‏ی ساخت «یک خانواده محترم» که برکناری «حسن اسلامی‏مهر» است عبور کند و مهم‌ترین گلوگاه ساخت آثار نمایشی در رسانه‌ی ملی هم‌چنان محل جولان شبه‌روشنفکران باقی بماند.

«با همه این‌ها، سیمافیلم به عنوان یک نهاد تولیدکننده فیلم و سریال که به سازمان صداوسیماجمهوری اسلامی وابسته است و حتی به خاطر مشارکتش در «خانواده محترم»، رئیس سازمان صداوسیما هم مجبور به پاسخ‌گویی به کمیسیون فرهنگی مجلس شد، با ادامه فشارها بر سر «یک خانواده محترم» از وظیفه اصلی خود که تولید فیلم و سریال برای صداوسیماست غافل خواهد ماند و این وظیفه اصلی، تحت شعاع حاشیه‌های «یک خانواده محترم» قرار خواهد گرفت.»(خبرگزاری ایسنا، 16 آذر)

 
«به هرحال دیر یا زود همه مان باید مرز میان "نقد اجتماعی مصلحانه و مشفقانه" را با "سیاه نمایی خصمانه و توام با سوء نیت"، به رسمیت بشناسیم و عادت کنیم با برچسب سیاه نمایی، راه را برهر انتقادی نبندیم که این متوقف شدن انتقاد مصلحانه، به سود هیچکس نیست.»(خبرآنلاین، 12آذر)
 
«دوستان رسانه‌ای که این روز‌ها علم بر کناری افراد را بر دوش گرفته و زیر آن رسانه به رسانه سینه می‌زنند خوب است بدانند بسیاری از این افراد این روز‌ها بر سر مدیریت‌شان نمی‌جنگند بلکه بر سر دفاع از هویت و اعتقاداتشان می‌جنگند.»(خبرآنلاین، 11آذر)
 
در ادامه همین روند روز گذشته «اکبر نبوی» ناظر پروژه‌ی «یک خانواده محترم» و دبیر شورای راهبردی سیما فیلم بعد از 6 ماه سکوت مطلق در برابر حاشیه‌های ایجاد شده پیرامون این فیلم با برگزاری یک نشست خبری سعی کرده است با پاسخ به برخی شبهه‌ها و بیان روند ساخته شدن فیلم، خود را از هرگونه تقصیری در روند ساخته شدن این فیلم خائنانه مبری جلوه دهد.
 
نقش «اکبر نبوی» در ساخت فیلم چه بود؟
 
«اکبر نبوی» در این نشست درباره نقش‌خود در شکل‌گیری و ساخته شدن «یک خانواده محترم» گفته است: «(بخشی) قصه را در سفری که با هم به ایتالیا برای ساخت مستندی رفتیم برایم تعریف کرد. من خوشم آمد و مرحله به مرحله روی آن کار کرده و گپ می‌زدیم. تا جایی که گفت برای ساخت فیلم با سیما فیلم وارد مذاکره شده است و به مرحله قرارداد رسیده‌اند. بخشی براساس نیازی که احساس می‌کرد درباره فیلمنامه، شخصیت‌ها، داستان نکاتی را می‌گفت و در جریان فیلمنامه بودم و مباحث زیادی را با هم داشتیم و دیگر با فیلم ارتباطی نداشتم تا آذرماه 90 تصویربرداری به اتمام رسیده بود، اطلاعی درباره چند و چون کار  نداشتم و مسئولیتی در فیلم نداشتم تا اینکه آقای آفریده با من تماس گرفت و گفت فیلم در مرحله راف‌کات است اما به نظرم  یک مقدار صداگذاری نیز صورت گرفته بود. گفتند قرار بگذارید تا فیلم را ببینیم من هم به خاطر بخشی قبول کردم.»
 
اما حسن رحیم‌زاده پیش از این درباره نقش نبوی در ساخت یک خانواده محترم گفته بود که: «معاونت سیما به ما ابلاغ کرده است که تمام پروژه ها ناظر کیفی داشته باشد اما حجم پروژه ها به ما اجازه چنین کاری نمی دهد. ما اکبر نبوی را مشاور بی‌جیره و مواجب این کار قراردادیم او هم بخشی را تایید کرد. من بخشی را نمی شناختم تنها نبوی و آفریده را می‌شناختم. در یک کار هنری اصل بر اعتماد است.» (نشست خبری حسن رحیم‌زاده، 8 آبان)
 
محمد آفریده تهیه‌کننده‌ی کار هم در یادداشتی که پیش از این در مورد این فیلم منتشر کرده است به این نکته اشاره کرده است که: «در‌‌نهایت فیلم با حضور آقای اکبر نبوی که ارتباط صمیمانه‌ای با آقای بخشی داشتند و فردی باتجربه و متعهد و نیز از چهره‌های شناخته شده در عرصه فرهنگی هستند به عنوان مشاور کارگردان، عملیاتی شد و بعد از چند جلسه در سیمافیلم، قرارداد منعقد شد و بحث بین المللی آن، هم در جلسه برآورد و هم در قرارداد و هم در مکاتبات فی مابین ذکر شد.»
 
داستان زن مذهبی مریض و محتکری که مدام سخنرانی امام گوش می‌دهد!
 
اما جز بحث مهم نقش محوری «اکبر نبوی» در معرفی بخشی به سیمافیلم و تصویب و ساخت «یک خانواده محترم»، مسئله‌ای که در صحبت‌های نبوی بیش از سایر موضوعات جلب توجه می‌کند اشکالات و اصلاحات وی به فیلمنامه‌ی اولیه و فیلم نهایی‌ست. اشکالاتی که بسیاری از آن‌ها دقیقا همان‌هایی‌ست که منتقدین جبهه‌ی انقلاب نیز به فیلم وارد کرده‌اند.
 
 
«فیلمنامه را خوانده بودم و آخرین صحبتی که کردیم مفصل بود و بخشی نیز یادداشت برداری کردند. از جمله نکاتی که در ذهنم است و به ایشان گفتم را برمی‌شمارم از جمله مثلا شخصیت آرش تداوم یافته شخصیت برادر شهیدش باشد و شخصیت برادر شهید را در زمان حال نمایندگی کند/ مادر فیلم که نقش آن را آهو خردمند بازی می‌کند باید به گونه‌ای در قامت مام میهن ظاهر شود/ شخصیت «زهره» زن اکتیو و فعال اجتماعی است که استاد دانشگاه است نه یک زن وسواسی / هدی دختر نوجوان فیلم نقطه مقابل حامد برادرش است و بازتولید مادرش است، زهره هم بازتولید شخصیت مادر آرش است/پس از ربوده شدن آرش، دانشجویان، مادر و زهره نبودن او را پیگیری کنند و با همکاری نیروی انتظامی و پلیس که نماد حاکمیتی است ماجرا ادامه پیدا می کنند/  جزوه‌ای که ارایه می‌شود به ماهیت سالهای پایداری از نگاه جامعه‌شناختی اشاره دارد»
 
«وقتی فیلم را سه نفری در دفتر آفریده دیدیم پس از گفتن خدا قوت برای تجربه اول فیلم گفتم مسعود جان یک سری نکات در فیلمنامه گفتم اما در فیلم نیست بخشی گفت احساس کردم فیلم شعاری می‌شد و از آنها صرفنظر کردم. گفتم درباره فیلم چند نکته دارم از جمله این که آرش وقتی ربوده می‌شود باید ربایش توسط افراد برادرش باشد اما به گونه‌ای تصویر شده که نیروهای اطلاعاتی آن را دزدیده‌اند این درست نیست/ در فیلمنامه آرش ربوده شده به انبار برده می‌شد اما اینجا ما انبار نمی‌بینیم  انبار تعریف دارد یک سوله 500 متری است که فضایی باز دارد اما اینجا بیشتر شبیه به سلول است/ نحوه امضاء گرفتن به گونه‌ای میزانسن این صحنه چیده شده است که بازجویی را جلوه می‌دهد/ زهره هم شخصیتی نیست که درباره آن صحبت کردیم / هدی هم که در نیامده/ سکانس‌هایی که امام در حال سخنرانی است و از ملت تعریف می‌کند با فردی که پای سخنرانی امام می‌نشیند و او فردی محتکر است نسبتی ندارد این فرد با این مشخصات باید علاقه‌های دیگری داشته باشد مثلا فیلم هندی ببیند/ در صحنه‌ای که نوجوان‌ها پای صحبت امام در جماران نشسته‌اند و گریه می‌کنند برای نسل من خاطره انگیز است اما برای جوان امروز قابل درک نیست و تاثیر مثبت ندارد، تاثیر منفی دارد/ جزوه‌ای که در دانشگاه ارایه می‌شود بر خشونت تاکید دارد در حالی که ماهیت دفاع ما به‌گونه‌ای دیگر بود/ معاون و رئیس دانشگاه قرار نبود در فضایی که ساخته و تصویر شده اینگونه روایت شود و به گونه‌ای نیست که راضی کننده باشد/ سکانس‌ پایانی راهپیمایی یادآور راهپیمایی 25 خرداد 88 است که با اهداف فیلمنامه مغایر است و جایی ندارد/ شخصیت مادر باید مام میهن می‌شد اما در صحنه‌ای می گوید «بچه‌ام را تو کشتی»یا او با آزادسازی خرمشهر هیچ واکنشی ندارد در حالی که باید احساس شود خون شهیدش به ثمر نشسته است/ حجم نوحه‌های آهنگران زیاد است منطق ندارد اما او در توضیح این بخش گفت برای من خاطره‌انگیز است. گفتم ممکن است تو در ذهن‌‌ات باشد اما منتقل نشده است در این مورد حتی مثال زدم و گفتم وقتی مردم در صف گرفتن ارزاق کوپنی هستند نوحه «کربلا کربلا ما داریم می‌آییم» هیچ نسبتی ندارد.» 
 
نکته‌ی جالب اما این است که جناب نبوی همه‌ی این نشانه‌ها و نکات ضدملی و ضدامام و انقلاب «یک خانواده محترم» را امری سهوی و ناشی از تجربه‌ی کم «مسعود بخشی» می‌داند و از روی آن به راحتی عبور می‌کند، نکته‌ای که معلوم نیست ناشی از بلاهت مزمن جناب نبوی‌ست یا در راستای تطهیر مجرمان اصلی برای فرار از مجازات خیانت ملی انجام شده. 
 
تحلیل محمدحسین نیرومند درباره دو تا از صحنه‌هایی که نبوی نیز به آن‌ها اشاره کرده است و به راحتی از آن عبور کرده است مهم و خواندنی‌ست:«هنگامی که تاکید بر تابلوی 50 کیلومتر تا تهران را می‌بینیم و همزمان نوحه‌ی «کربلا کربلا ما داریم می‌آییم» را می‌شنویم این احساس در بیننده ایجاد می شود که گویی قرار است که ما به کربلایی دیگر که همانا تهران است وارد شویم.گرچه این شعر زمینه لازم برای باز گشت به گذشته و ورود به شرکت تعاونی را نیز فراهم می کند. در ادامه پدر را می‌بینیم که در حال تنبیه پسران‌ش است. این تصویر به تصویر مبارک حضرت امام(ره) برش می‌خورد که در حال سخنرانی برای رزمندگان است. بخشی از سخنرانی حضرت امام خمینی که جمله فوق از آن اتخاذ شده است، در پی ارایه می‌شود:«تاريخ اسلام جز يك برهه از صدر اسلام، جواناني مثل جوان هاي ايران ما سراغ ندارد و ملتي مثل ملت ايران در تاريخ ثبت نشده است. شما در كجاي تاريخ، جز يك برهه در صدر اسلام آن هم نه به طور وسيع بلكه به طور محدود سراغ داريد كه جوانان يك كشور اين طور عاشق جنگ باشند اين طور عاشق دفاع از كشور خودشان باشند ... (16/9/59)» آنچنانکه از مقایسه دو متن مشاهده می شود کارگردان آشکارا به تحریف سخنان حضرت امام پرداخته است.  تدوین و صدا‌گذاری فیلم در فرانسه انجام شده است از این رو صداگذار فیلم با دقت تمام میانه جمله امام را حذف کرده و جمله‌ی اين طور عاشق دفاع از كشور خودشان باشند راکه معطوف به جنگ دفاعی است، با سخنی دیگر از امام تغییر داده است! بی‌تردید ترجمه جمله‌ی تحریف شده‌ی جوانان يك كشور اين طور عاشق جنگ باشند می‌تواند نزد مخاطب خارجی از حضرت امام(ره) تصویر مردی جنگ‌طلب را همراه با مریدان‌ش به نمایش گذارد!
 
هنگامی که آخرین فرازهای سخن امام را می‌شنویم، صحبت‌های پرخاشگرانه مادر بر کلام امام می نشیند. گرچه ظاهرا مخاطب حرف‌های مادر، پدر خانواده است اما، کارگردان ظاهرا منظور مهم‌تری را دنبال می‌کند! دیالوگ‌های مادر چنین است:« صد دفعه گفتم بچه‌ها رو تو تعاونی نبر. اینها تکلیف دارن، مشق دارن، درس دارن. چرا دوتا کارگر نمی‌گیری؟! پول دو تا کارگر بده. مگر این‌ها حمال‌اند. با توام دارم حرف می‌زنم. با تو حرف می‌زنم. مگر اینها حمال‌اند می‌بریشون اونجا. با توام. ...» بخشی از دیالوگ های مادر با سخنان امام به صورت موازی شنیده می‌شود.
 
....در میانه‌ی این صحنه‌ها، بدون هیچ منطق روایی و داستانی، مستندی از ایام جنگ ارائه می‌گردد. در این صحنه گروهی از رزمندگان نوجوان با تمام اخلاص در حال خواندن سرود «خدایا تا ظهور مهدی ما، خمینی رهبر مار ا نگهدار» می‌باشند. تاکید کارگردان به این صحنه منجر به بیانیه‌ی تصویری تلخی می شود که آن را سزاوار اتلاق فیلم موهن می‌گرداند.
 
اگر به زعم مادر(که دیدگاه فیلمساز با او همسو است) پدر حق ندارد از دو فرزندش در تعاونی کار بکشد، اگر به کارگیری آنها مانع تحصیل‌شان می‌شود، چگونه است که آیت‌الله خمینی مشتی نوجوان کم سن و سال را به جبهه ترغیب می‌کند تا در آنجا کشته شوند؟! به عبارتی دیگر فیلم قصد دارد به شکلی زیرکانه تمام دیالوگ های پرخاش‌گرانه مادر نسبت به پدر خانواده را، نسبت به امام راحل نیز تعمیم دهد!»
 
جالب است اکبر نبوی در صحبت‌هایش بازهم تاکید می‌کند که: «معتقدم بخشی سرمایه سینمای ما بود و هنوز هم هست. سالهای سال با ایشان من و بخشی درباره حضور فیلم‌های ایرانی در خارج از کشور و حیثیت و آبروی کشور بحث کرده بودیم و این نوع فیلم‌ها را که آبروی ایران را می برد به «گداگرافی» تعبیر می‌کردیم.»
 
مشخص نیست «اکبر نبوی» چطور ربایش آرش-از فرنگ برگشته- توسط نیروهای اطلاعاتی، وسواسی و مریض بودن تنها زن مذهبی فیلم(که در کودکی نیز مورد تعرض قرار گرفته)، ربودن آرش و بردن آن به یک سلول(زندان) به جای انبار، نشستن مدام فرد محتکر پای صحبت‌های امام، تحریف سخنان امام، راهپیمایی جماعت سبز در انتهای فیلم و بسیاری از مواردی که خود به آن‌ها معترف است و بسیاری دیگر از توهین‌هایی که ایشان اشاره نکرده‌اند را پای اشتباهات سهوی و «درنیامدن فیلم»، و یا حضور محمد آفریده گذاشته‌اند و در نهایت در یک نتیجه‌گیری حماقت‌بار به این نتیجه رسیده‌اند که «بخشی سرمایه سینمای ما بود و هنوز هم هست» در حالی که «مسعود بخشی» پیش از این نیز در مستند معروف‌ش کینه خود را نسبت به انقلاب و نظام اسلامی نشان داده بود(اینجا) و اساسا «یک خانواده محترم» دارای نکات بی‌سابقه‌ای در پرونده‌ی کاری بخشی نبود. 
 
کلام آخر:
 
در مورد سخنان نبوی نکات بسیاری می‌توان گفت و تناقضات بسیاری را مورد اشاره قرار داد، اما نکته‌ی مهم در این میان این است که ظاهرا در یک اقدام هماهنگ قرار است هزینه‌ی نهایی ساخت و پخش جهانی «یک خانواده محترم» و گرفتن «سفارش» از فرانسه برای ساخت اثری «ضدایرانی»، به برکناری رحیم‌زاده کاهش پیدا کند و سایر مدیران و سازندگان اثر از پرداخت هزینه برای ساخت یک فیلم «ضدایرانی» بی‌سابقه فرار کنند.
 
نکته‌ی جالب در این میان هم اما متهم کردن منتقدان فیلم به ندیدن اثر و انتقاد با پیش‌فرض‌های غلط و خلاف واقع است. «عده‌ای دیگر که فیلم را ندیده‌اند و از روی دست دیگران کپی‌برداری کرده و به فضای مسموم موجود دامن می‌زنند»(خبرآنلاین، 11آذر) اتهامی که طبعا بیش از آن‌که نقدی جدی بر منتقدان باشد، دستِ خالی و عدم توانایی توجیه چنین خیانت بزرگی را توسط حامیان اثر نشان می‌دهد. با اين حال رجانيوز آمادگي دارد نسخه اصلي اين فيلم موهن را كه در جشنواره كن و در يك محفل جهاني عليه ايران اسلامي به نمايش در آمده است نه تنها براي سينمايي نويسان مدافع اين اثر ضد ملي كه به نظر مي رسد از فيلمي كه نديده اند دفاع مي كنند و حتي براي خانواده معظم شهداء كه در اين فيلم از هيچ توهيني به آنها دريغ نشده است نيز به نمايش درآورد تا قضاوت نهايي درباره اين فيلم ضدملي توسط آنها صورت پذيرد.
 
برکناری اسلامی‌مهر، مدیر سیمافیلم، قطعا حداقل هزینه‌ی ساخت «یک خانواده محترم» است. افکار عمومی در حال حاضر جز انتظار برکناری مدیر خاطی سیمافیلم، انتظار واکنشی جدی از شخص مهندس ضرغامی دارد که در کمال تاسف تا به امروز جزو تنها حامیان این اثر بوده است. حمایتی که قطعا در کارنامه کاری جناب ضرغامی ثبت خواهد شد.

مرتبط‌ها

راه کاهش ظلم در خانواده افزایش حرمت پدر است

خروجی قرمز حمل سلاح آسان در ایران

خادمیاران رضوی: طلیعه‌ای نو از «آفتاب» فرهنگ شیعی

تحلیلهای رنگین برای عمامه خونین

سبکِ زندگی پرونده‌ساز!

تعداد بالای پرونده در قوه؛ آسیب اجتماعی یا اشکلات ساختاری؟