دیدبان

سینمای ایران و هالیوود، سوژه داعش و چند نکته

 سینمای ایران و هالیوود، سوژه داعش و چند نکته

به گزارش دیدبان به نقل از سراج24 ، پرداخت به مسئله پر‌التهابی همچون اوضاع امروز عراق و تشکیلات پیچیده‌ای همچون د‌اعش، برای هر هنرمندی جذاب خواهد بود. البته هنرمندی که نسبت به پیرامون خود احساس تعهد کند و از داستانک‌های خاله زنکی زن و شوهری بیرون بیاید.

تاریخ نشان داده هر کسی با تسلط بیشتری بتواند از ابزار هنر و رسانه استفاده کند می‌تواند در مهار افکار عمومی توفیق بیشتری به دست آورد. نمونه بارز آن مسئله طالبان، 11 ستامپر و حضور آمریکا در عراق بوده که هالیوود توانست با موجی که توسط فیلم‌های داستانی به راه انداخت بسیاری از جوامع غربی را نسبت به واقعیت‌های موجود در غرب کانالیزه کند.

فیلم‌های "جعبه درد" و "تیرانداز آمریکایی" نمونه‌های موفق از این دست بودند. فیلم هایی که در آن گروه‌های مسلمان خرابکار معرفی شدند و ارتش تجاوزگر آمریکا به فرشته نجات مردم عراق تبدیل شد.

در مورد مسئله داعش نیز همین موضوع صدق می‌کند. در شرایطی که بسیاری از کارگردان مهم هالیوود مثل کاترین بیگلو در حال ساخت فیلم‌های تراز بالا در باره داعش هستند. جلوه‌سازی از این مسئله که داعش گروه اسلامی است و هم سان‌سازی نهادهای انقلابی مثل حزب الله لبنان با داعش از مواردی است که هالییود نشان داده در آن متبحر است.

در قسمتی از فیلم ثور وقتی از این شخصیت ثور بازجویی می‌کنند از وی میپرسند در کجا آموش دیدی؟ در طالبان؟ درایران؟ حزب الله لبنان؟

خطر این مسئله وقتی بیشتر می‌شود که در مقابل این هجمه دروغ پراکن هالیوود، جبهه مقابل حرکت قابل توجهی انجام نداده استهر چند فیلم‌های مستند مناسبی در این رابطه ساخته شده، بدون مرز عشق، پرچم دروغین، آرامش شام و مثلث مرگ از نمونه‌های موثری بودند که در رابطه با پشت پرده داعش و حضور این تشکیلات شبه مسلح در سوریه و عراق عملکرد مناسبی دادشتند. اما در حوزه فیلم داستانی اتفاق قابل توجهی هنوز بعد از چهار سال از آتش افکنی داعش و النصره نیفتاده است و فیلمی با این موضوع رنگ پرده را ندیده است.

از فیلم‌های در حال تولید در این باره تنها دو نمونه وجود دارد. اولین فیلم را عباس رافعی در حال ساخت است. این فیلم با نام "آوازهای سرزمین من" با رویکرد سیاسی و برگرفته از اتفاقات واقعی در حال ساخت است.

رافعی، کارگردان این اثر  با اشاره به اینکه این فیلم در خصوص جنایات گروه‌های تکفیری و همچنین داعش است، بیان کرد: این فیلم در لبنان و ایران فیلمبرداری شده است و داستانی مستند را روایت می‌کند.

وی با بیان اینکه این فیلم هجوم و کشتار بی رحمانه داعش و گروهک‌های تکفیری را به تصویر می‌کشد،‌ افزود: این فیلم اقدامات گروه‌هایی که به اسم اسلام، جنایت می‌کنند را نشان می‌دهد، وظیفه‌ فیلمسازان و نویسندگان است که این اتفاقات را در جامعه مطرح کنند.

وی اظهار داشت: باید نشان داد که این اقدامات تروریستی هیچ ربطی به اسلام ندارد و عملکرد این گروهک‌ها وجهه اسلام را به خطر انداخته است.

در کنار این فیلم، فیلم‌نامه‌ای دیگری نیز توسط حامد محمدی کارگردان فیلم"فرشته‌ها باهم می‌آیند" درباره داعش در حال نگارش است که هنوز به مرحله تولید نرسیده است. محمدی در باره فیلم "برای بهشت باید آدم کشت" به سراج24 گفت: این فیلم همچنان در مرحله تحقیق و نگارش است و هنوز به جمع بندی نهایی نرسیده ام و اتفاق تازه ای در خصوص آن رخ نداده است.

وی در این گفت‌وگو با بیان اینکه از آنجائی که در اطراف موضوعات مربوط به اقدامات داعش و عملکرد سازمانهای بین المللی و حامیان آنها و همینطور کشورهای درگیر با پدیده شوم داعش هر روز اتفاقات تازه ای می افتد، اظهار داشت: احتمالا ً همین موضوع سبب می شود که در فیلمنامه تغییراتی ایجاد کنیم.

این اتفاقات در حالی است که هنوز فیلمی با این موضوع حساس از سینمای ایران روی پرده را ندیده است. با توجه به اینکه یک فیلم داستانی به دلیل نفوذ گسترده‌ای که در جامعه دارد، تأثیر بسیار بیشتری نسبت به فیلم مستند دارد و در اقناع جامعه و روشنگری در مورد گروه داعش می‌تواند موفق باشد.

آیا واقعا دستگاه‌های مربوط به این حوزه مانند بنیاد فارابی سازمان سینمایی و حوزه هنری تبلیغات اسلامی برای ساخت فیلم‌های در این رابطه، عجله چندانی ندارند.

وزارت ارشاد به عنوان متولی فرهنگی کشور چه کارنامه‌ای در رابطه با روشنگری مردم و شناسایی بیش از پیش داعش داشته است‌؟

آیا به جای تمرکز برای اکران فیلم های مسئله داری مانند خانه دختر و ساخت فیلم های کم اثری مثل مزار شریف بهتر نیست به فیلم‌هایی درباره داعش بها داده شود؟

مرتبط‌ها

راه کاهش ظلم در خانواده افزایش حرمت پدر است

خروجی قرمز حمل سلاح آسان در ایران

خادمیاران رضوی: طلیعه‌ای نو از «آفتاب» فرهنگ شیعی

تحلیلهای رنگین برای عمامه خونین

سبکِ زندگی پرونده‌ساز!

تعداد بالای پرونده در قوه؛ آسیب اجتماعی یا اشکلات ساختاری؟