دیدبان
نگاهی به مبادی نظری جریان عقلانیت اسلامی

درآمدی بر جریان شناسی اندیشه فلسفی ـ اجتماعی در ایران معاصر

درآمدی بر جریان شناسی اندیشه فلسفی ـ اجتماعی در ایران معاصر


درآمدي بر جريان شناسي انديشه فلسفي ـ اجتماعي در ايران معاصر

نگاهي به مبادي نظري جريان عقلانيت اسلامي/ سيد عبدالهادي حسيني افلاکي

جريان هاي انديشه اي فلسفي ـ اجتماعي عمده گفتمان تفکر اسلامي در ايران معاصر را با قدري مسامحه مي توان به «جريان عقلانيت گراي اسلامي » و  « جريان شريعت گراي تعبدي اسلامي » متمايز و تقسيم نمود.
نگاه جامع و سيستمي به دين مبين اسلام و ضرورت تلاش براي احياي کامل تمامي شئونات شرعي، اخلاقي، سياسي و اجتماعي، فرهنگي و اقتصادي شريعت مبين اسلام در جامعه از طريق استقرار حکومت اسلامي که رهبري ديني آن به لحاظ مشروعيت ، مأذون و منصوب به نصب عام از سوي ائمه معصومين شيعه عليهم السلام مي باشد، رويکردهاي نظري است که خصايص روبنايي جريان عقلانيت گراي اسلامي يا جريان عقلانيت اسلامي را بازتاب مي دهند.
براي دريافت درکي عميق و متمايز و روشن از خصايص ذاتي و هويت بخش اين جريان، لازم است آن را از منظري متفاوت تحليل کنيم. اين رويکرد متفاوت ناظر است به ملاحظاتي در خصوص مبادي نظري ديني و فلسفي اين جريان که به نظر مي رسد تاکنون پرداخت روشن و بي پيرايه اي از آن ارائه نشده است.
شاکله و ساخت جريان عقلانيت اسلامي به عنوان بخشي از گفتمان گسترده و پوياي تفکر اسلامي، بر اساس دو اصل هويت ساز و تمايزبخش استقرار يافته است که مبادي رويکردهاي نظري عمده و تحرکات و جهت گيري هاي عملي و اجتماعي اين جريان را مي توان به اين مبادي بازگرداند.
اصل اول. جايگاه و منزلت رفيع عقل قدسي در شناخت انسان از معارف وحياني
در گفتمان تفکر اسلامي، معارف وحياني( قرآني) و روايي که به طور قطع از رسول الله و اهل بيت مکرم ايشان عليهم السلام شرف صدور يافته است، منابع معرفت ديني صحيح، حقيقي و مطابق با واقع مي باشند. نکته مهمي که جاي تأمل دارد مسئله جايگاه شناخت هاي عقلي مؤمنان در روند ادراک امور هستي شناسانه و تفسير متون و معارف ديني است.
از ديدگاه جريان عقلانيت اسلامي، اين مسئله از وجوه مختلف قابل ملاحظه است. وجه اول آن است که همان گونه که آيات قرآن و نيز بسياري از روايات موجود در جوامع معتبر روايي شيعه، متذکر شده اند شناخت هاي عقلي داراي صحت و اعتبار ذاتي مي باشند.
شناخت هاي عقلي تا آنجا که  به روندهاي عقلاني و منطقيِ طبيعي و فطري انساني ملتزم باشند، حق و مطابق با واقع هستند چرا که سازوکار عقلي در فرايند شناخت انساني، به گونه اي ذاتي و طبيعي و مستمر در پي کشف و دريافت حقيقت امور و زدودن جهل و تاريکي و ابهام است. در واقع، شناخت هاي عقلي، با تکيه زدن و آغازيدن از بديهيات و فطرياتي که قابليّت انکار و چون و چرا در آنها نيست، به صورت ذاتي از روشني، تمايز و يقين آوري برخوردارند.
از اين رو، در اين مرحله، شناخت هاي عقلي، نه تنها داراي صحت و اتقان هستند بلکه تذکارها و رهنمون ها و انذارها و تبشيرهاي وحياني دين را نيز امضاء و تأييد مي نمايند. در واقع، مخاطب اصلي دين در هنگام عرضه بسياري از معارف فطري و بديهي، عقل فطري آدمي مي باشد که تنها کافي است به اشارت برخي از حقايق را براي او متذکر گرديد تا بي درنگ آنها را تصديق نمايد. به عبارت روشن تر، در اينجا شناخت هاي عقلي انسان، از شناخت هاي فطري و ديني او قابل انفکاک نيستند بلکه هر آنچه عقل مي بيند و با ايمان و يقين مطلق تصديق مي نمايد، وحي شريف نيز اشارت مي کند و متذکر مي گردد و عکس اين قول نيز صحيح است.
وجه دوم آن است که عقل توسعه يافته ي انساني، با سازوکارها و فرايندهاي صرفاً عقلاني و دروني خويش، به صورت منظم و نظام ساز در خصوص مسائل هستي شناسانه و انسان شناسانه به تأمل و درون نگري مي پردازد که حاصل اين تفکرات عميق، ابداعات نظري و نظريات فلسفي در خصوص حقايق عالم مادي و عالم روحاني و زندگي انساني است.
از ديدگاه جريان عقلانيت اسلامي، اين عقل توسعه يافته در عالم اسلام به صورت تاريخي در قالب جريان بزرگ فلسفه اسلامي توسط فلاسفه مسلمان صورتبندي شده است. آنچه به شناخت هاي عقلي و فلسفي فلاسفه مسلمان اين امکان را مي دهد که بي هيچ دغدغه و ترديدي، به صفت اسلامي بودن متصف شوند آن است که از سويي، عقلي که به اين دريافت ها و شناخت هاي متعالي دست يافته، عقلي است که با التزام و تبعيت محض از دستورات شريعت مبين اسلام، خود را از آلودگي ها و تيرگي هاي عالم ماده و انحرافات و کجروي هاي ناشي از نفس پرستي و هواخواهي بکلي تطهير و پيراسته نموده تا آنجا که محل تابش انوار الهي و ادراک و شهود حقايق محض نوراني شده است به گونه اي که از آن به عقل منوّر يا قدسي تعبير مي نمايند.
از سوي ديگر، اين عقل قدسي، از آنجا که در طي فرايندهاي عقلاني محض، به صورت يقيني و خدشه ناپذير به ادراک و اذعان به حقانيّت معارف ديني رسيده است، معرفت ديني را مجموعه اي بي بديل و گرانبها از حقايق قطعي و سرنوشت ساز مي بيند که در طي سلوک عقلي و فلسفي خويش در تلاش است نه تنها با گذر از ظواهر نصوص ديني به عمق و باطن آنها دست يابد بلکه همچنين مي کوشد تا آنجا که سازوکارها و امکانات عقلي بشري امکان وسعت و بسط را دارند، معارف ديني را تفسير و معاني بسياري از آنها را روشن نمايد. در واقع، عقل قدسي، عقل اسلامي است که در شعاع نور وحي و با نگاه به سرانگشت دين، به تدريج و گام به گام در مسير دريافت  حقايق هستي به پيش مي رود تا آنجا که ميان شناخت هاي عقل اسلامي و معارف ديني، کمترين شقاق و ناهمسازي و يا تضاد موجود نيست.
در حقيقت، عقل فلسفي اسلامي بدون عدول از لوازم حرکت و نگاه عقلاني، در هيئت عقل دينيِ تکامل يافته ظهور مي يابد که آنچه را دين از حقايق و معارف الهي براي انسان عرضه مي نمايد، با مشاهده و عيان مي بيند، مي فهمد، تصديق مي نمايد و آن را تفسير و توضيح مي دهد البته مشروط بدان که محدوديت هاي ذاتي عقل مانع از تحقق هيچ يک از اين مراحل شناختي نشوند.
به اختصار معناي اين سخن آن است که عقل بسط يافته انساني در ذيل وحي الهي، عقلي قدسي و سراسر ديني است که تا آنجا که خداوند به لطف خويش به ذات آن فيض و رحمت افاضه نموده، شرف ادراک و همسخني با وحي الهي را دارا و براي شناخت معارف دين، بهترين امکاني است که در دسترس بشر قرار دارد.
نکته مهمي که به لحاظ معرفتي مترتّب بر پذيرش و نگاه ارجمندانه به جايگاه عقل قدسي انساني در شناخت معارف ديني مي باشد، آن است که راه براي تلاش ها و مجاهدت هاي علمي و شناختي انسان در ديگر حوزه هاي علم  گشوده مي گردد.
بر همين اساس، از ديدگاه جريان عقلانيّت اسلامي، معرفت ديني از آنجا که عين حقيقت واقع به معناي عام مي باشد، نه تنها با کاوش ها و کوشش هاي عقلاني، تجربي و مفهومي انسان مخالف نيست و از آنها هراسناک نمي شود بلکه انسان را به استفاده مستمر و صحيح از قواي عقلاني، تجربي و ذهني براي فزون سازي آگاهي و فهم خويش از حقايق امور عالم تشويق مي نمايد. حتي فراتر از اين، معرفت ديني به گونه اي هدايت گرانه، خطوط کلي و چارچوب هاي توسعه پذيري را ترسيم و در دسترس قرار مي دهد تا انسان در مسير تلاش هاي علمي گوناگون خويش در حوزه هاي مختلف دانش تا آنجا که ممکن است از خطاها و گمراهي هاي احتمالي مصونيّت يابد و نيز با کمترين دشواري، به فضاها و حقايق جديد نائل گردد.
در همين چارچوب است که از منظر ديني و در بستر معارف اسلامي، امکان توليد، رشد و بسط شگرف علوم اسلامي در تمامي زمينه هاي ممکن و موجود در جامعه اسلامي فراهم است و هر چه علوم مصطلح انساني و تجربي در جامعه به سمت نوآوري و توسعه پيش روند، ارکان ديني، فرهنگي، اجتماعي، سياسي، اقتصادي جامعه اسلامي و همچنين تمدن اسلامي تقويت و مستحکم مي شود و از آنجا که تقويت ارکان جامعه ديني و اجتماع مؤمنان، موجب تقويت اساس اسلام مي باشد، به طور قطع، مطلوب و مرضي شارع مقدس است.  
بنابراين از ديدگاه جريان عقلانيّت اسلامي، شناخت هاي عقلي و علمي انسان با هدايت وحي و التزام به شريعت، در عرصه هاي گوناگون حيات بشري، نه محدودکننده شناخت انساني است و نه تنگ کننده عرصه معرفت ديني مي باشد و حتي براي تکامل مادي و معنوي انسان در همه ابعاد و لايه هاي زندگي فردي و اجتماعي در جامعه اسلامي مفيد و ضروري است.
اصل دوم. تداوم تکليف اسلامي مؤمنان در دوران غيبت براي تلاش توقف ناپذير در جهت ديني سازي جهان
 لازمه معرفت شناختي اصل اول به رسميت شناختن، تشويق و هدايت شناخت هاي عقلي و علمي انسان در علوم مختلف اسلامي اعم از انساني و تجربي از جانب دين مبين اسلام مي باشد. علاوه بر اين، مداخله شناختي انسان در علوم اسلامي در ذيل هدايت وحي، لازمه عيني و عملي (عمل به معناي سياست و اجتماع) نيز دارد که اهميت آن در دوراني نمود بسيار و حساسي مي يابد که امام معصوم عليه السلام به هر علتي در دسترس اجتماع مؤمنان نباشد.
از ديدگاه جريان عقلانيّت اسلامي، جايگاه امامت امامان معصوم شيعه عليهم السلام، مطلق و مشتمل بر ولايت مطلقه اي است که نبي مکرّم اسلام از جانب خداوند دارا بود به گونه اي که امام معصوم عليه السلام، امام و ولي و رهبر جامعه اسلامي در همه ابعاد و شئونات فردي، اجتماعي، سياسي، اقتصادي، فرهنگي، سياست خارجي، جنگ و ... است. آنچه رافع نگراني در خصوص هدايت صحيح جامعه از سوي امام عليه السلام در تمامي اين زمينه ها مي باشد، علم الهي امام عليه السلام و برخورداري  ضروري ايشان از عصمت مطلق نسبت به خطا و اشتباه و نسيان است.
حال مسئله مطرح در اينجا آن است که اگر امام معصوم عليه السلام به هر علتي از قبيل شهادت، بعد مکاني يا غيبت به اذن الهي، از دسترسي و محل رجوع مستمر جامعه مؤمنين خارج گردد، رهبري جامعه اسلامي چه وضعيتي خواهد يافت و آيا اساساً در اين وضعيت، مفهوم دينداري و ساخت جامعه اسلامي بدون امام معصوم عليه السلام معناي روشن و واقعي دارد.
از ديدگاه جريان عقلانيّت اسلامي، همان دلايلي که ضرورت استمرار دينداري و تلاش همه جانبه براي ايجاد جامعه اي حقيقتاً اسلامي را در تمامي ابعاد و شئونات بعد از رحلت رسول الله (صلي الله عليه و آله) توجيه و تبيين مي نمايد، در زمان غيبت امام معصوم عليه السلام و عدم دسترسي به ايشان نيز به قوت خويش باقي است. از اين رو، با غيبت امام معصوم عليه السلام نه تنها شدت و ضرورت پايبندي به ايمان و زندگي ديني کاستي نمي پذيرد بلکه اسلام مؤمنين را مکلّف نموده است مسير ساختن جامعه اسلامي و ديني سازي تمامي ارکان و افعال و جهت گيري هاي آن را از سطوح فردي گرفته تا کلان ترين سطوح اجتماعي و سياسي و فرهنگي و اقتصادي با قدرت و استعانت الهي دنبال نمايند.
نکته مهم آن است که اقتضاي مداخله مستمر و مؤثر اجتماع مؤمنين در ساخت دهي به جامعه تمام عيار اسلامي بر مبناي آموزه هاي اسلامي، تعيّن بخشي به تمامي ابعاد جامعه در چارچوب و بر اساس احکام عملي اسلام مي باشد. در واقع، ساختن جامعه اسلامي، نيازمند نقشه راه است و اين نقشه راه، همان فقه اسلامي مي باشد که تجسم عيني معرفت و عقل ديني است.
بر همين اساس است که امامان معصوم شيعه (صلوت الله عليهم اجمعين)، ولايت عامه فقهاي عادل و متقي را در ذيل ولايت الهي خويش و به مثابه امتداد آن تأييد نموده اند. از ديدگاه جريان عقلانيّت اسلامي، اين تأييد به معناي آن است که شئون ولايت فقيه بر جامعه اسلامي، همانند شئون ولايت رسول الله و اهل بيت معصوم ايشان (صلوات الله عليهم اجمعين) مطلق و مشتمل بر تمامي ابعاد و لايه هاي فردي و اجتماعي و سياسي و اقتصادي و فرهنگي جامعه است. و لازمه بکارگيري ولايت در تمامي شئون، استقرار حکومت اسلامي و در اختيار داشتن زمام حرکت جامعه اسلامي توسط رسول الله يا امام معصوم يا فقيه جامع الشرايط مي باشد.
بنابراين، جريان عقلانيت اسلامي، ديني سازي جامعه اسلامي و جهان را وظيفه اي الهي مي داند که از سوي شارع مقدس، به گونه اي مستمر و توقف ناپذير بر دوش آحاد مؤمنين گذارده شده  و بديهي است تحقق عيني اين وظيفه الهي،  مستلزم استقرار حکومت اسلامي به رهبري فقهاي جامع الشرايط مأذون از جانب معصوم عليه السلام مي باشد.

 

مرتبط‌ها

حضور 3 میلیون افغان در ایران

همسر دلخواه خود را دانلود کنید

دوئل مرگبار دو اراذل محله فلاح برای قدرت نمایی

تصاویر/ شاسی‌ بلند جدید آمریکایی

تصاویر/کاپیتان پرسپولیس باید اخراج می شد

آغاز برخورد با بدپوششی و کشف حجاب در تهران