دیدبان
به مناسبت هفته وحدت

وحدت اسلامی؛ افراط ها و تفریط ها

وحدت اسلامی؛ افراط ها و تفریط ها
 وحدت در سیره پیامبر(ص) و ائمه(ع)
دیدبان: توصیه به وحدت و داشتن اتحاد و یکپارچگی بین مسلمین، از توصیه‌های مهم و مورد تأکید قرآن و اهل البیت علیهم‌السلام می‌باشد. در روایات نیز فراوان توصیه به وحدت بین مسلمین شده و به شیعیان توصیه شده که با سایر مسلمین از دیگر مذاهب خوش‌رفتاری کنند. حتی این مسأله تا بدین جا پیش می رود که ائمه(ع) به ما دستور داده اند در نماز جماعت آنها شرکت کنیم. برای نمونه از امام صادق(ع) روایت داریم که فرمودند: «مَنْ صَلَّى مَعَهُمْ فِي الصَّفِّ الْأَوَّلِ كَانَ كَمَنْ صَلَّى خَلْفَ رَسُولِ اللَّهِ ص‏»[1] یعنی: «هر کس با برادران اهل تسنن در صف اول نماز گزار گوئی در پشت سر رسول الله(ص) نماز گزارده است.»

نهی از دشنام دهی به مقدسات اهل تسنن

در قرآن کریم خداوند به مسلمانان امر می کند که به مقدسات مشرکین و بت پرست ها دشنام ندهند؛ چون باعث می شود آنها نیز از روی تعصب و جهالت و به جهت مقابله به مثل به خداوند و مقدسات مسلمین توهین کنند. «وَ لا تَسُبُّوا الَّذينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَيَسُبُّوا اللَّهَ عَدْواً بِغَيْرِ عِلْم‏»[2] حال این آیه را می توان در مورد مواجهه ما با اهل تسنن نیز بکار گرفته شود. یعنی نباید ما با دشنام و توهین به مقدسات برادران اهل تسنن، موجب این شویم که جهال و متعصبین آنها نیز به جهت مقابله به مثل، به مقدسات شیعه و ائمه(ع) توهین کنند. همین آیه مورد استناد امام رضا(ع) در یک حدیث نورانی و گهربار قرار گرفته است. ایشان ضمن یک حدیث طولانی می فرمایند: «ثُمَّ قَالَ الرِّضَا يَا ابْنَ أَبِي مَحْمُودٍ إِنَّ مُخَالِفِينَا وَضَعُوا أَخْبَاراً فِي فَضَائِلِنَا وَ جَعَلُوهَا عَلَى ثَلَاثَةِ أَقْسَامٍ أَحَدُهَا الْغُلُوُّ وَ ثَانِيهَا التَّقْصِيرُ فِي أَمْرِنَا وَ ثَالِثُهَا التَّصْرِيحُ بِمَثَالِبِ أَعْدَائِنَا فَإِذَا سَمِعَ النَّاسُ الْغُلُوَّ فِينَا كَفَّرُوا شِيعَتَنَا وَ نَسَبُوهُمْ إِلَى الْقَوْلِ بِرُبُوبِيَّتِنَا وَ إِذَا سَمِعُوا التَّقْصِيرَ اعْتَقَدُوهُ فِينَا وَ إِذَا سَمِعُوا مَثَالِبَ أَعْدَائِنَا بِأَسْمَائِهِمْ ثَلَبُونَا بِأَسْمَائِنَا وَ قَدْ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لا تَسُبُّوا الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَيَسُبُّوا اللَّهَ عَدْواً بِغَيْرِ عِلْمٍ‏ يَا ابْنَ أَبِي مَحْمُودٍ إِذَا أَخَذَ النَّاسُ يَمِيناً وَ شِمَالًا فَالْزَمْ طَرِيقَتَنَا فَإِنَّهُ مَنْ لَزِمَنَا لَزِمْنَاهُ وَ مَنْ فَارَقَنَا فَارَقْنَاه‏»[3] یعنی:«سپس امام(ع) فرمودند: اى ابن ابي محمود! مخالفين ما سه نوع خبر در فضائل ما جعل كرده‏اند: 1 - غلوّ، 2- كوتاهى در حقّ ما، 3- تصريح به بدى‏هاى دشمنان ما، و دشنام به آنان. و وقتى مردم اخبار غلوّ آن دسته را ميشنوند، شيعيان ما را تكفير مى‏كنند و ميگويند: شيعه قائل به ربوبيّت ائمّه خود مى‏باشد. و وقتى كوتاهى در حقّ ما را مى‏شنوند، به آن معتقد ميشوند، و وقتى بدى‏هاى دشمنان ما و دشنام به آنان را ميشنوند، ما را دشنام ميدهند. و حال آنكه، خداوند ميفرمايد: «وَ لا تَسُبُّوا الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَيَسُبُّوا اللَّهَ عَدْواً بِغَيْرِ عِلْمٍ‏» (و كسانى را كه مشركين، بعنوان عبادت ميخوانند، دشنام ندهيد، چه آنكه آنان نيز خدا را به‏ ظلم و از روى نادانى دشنام خواهند داد- انعام: 108) اى ابن ابي محمود! وقتى مردم به چپ و راست ميروند تو ملازم طريقه ما باش، زيرا هر كس با ما همراه شود ما با او همراه خواهيم بود، و هر كس از ما جدا شد ما نيز از او جدا خواهيم شد.»[4]

همچنین امیرالمومنین(ع) در جنگ صفین وقتی به ایشان خبر رسید که عده ای از اصحابش به اهل شام توهین می کنند فرمودند: «من خوش ندارم كه شما دشنام دهنده باشيد، اما اگر كردارشان را تعريف، و حالات آنان را باز گو مى‏كرديد به سخن راست نزديك‏تر، و عذر پذيرتر بود ، خوب بود بجاى دشنام آنان مى‏گفتيد:خدايا! خون ما و آنها را حفظ كن، بين ما و آنان اصلاح فرما، و آنان را از گمراهى به راه راست هدايت كن، تا آنان كه جاهلند، حق را بشناسند، و آنان كه با حق مى‏ستيزند پشيمان شده به حق باز گردند.»[5]

در اينجا اميرالمؤمنين(ع) در عينِ نهي از دشنامگويي ، ياران خود را به افشاگري درباره عملكردِ دشمن فرا مي خواند. بنابراين پرهيز از دشنامگويي به معناي سكوت در مقابل انحرافات نيست بلكه به معناي روشنگريِ مؤدبانه و استدلالي است كه احتمال هدايت مخاطبان را بيشتر مي كند و در پيشگاه خداوند و در مقابل افكار عمومي نيز بهتر قابل دفاع است. پیامبر اکرم (ص) در روایتی مسلمانان را از لعن کردن دشمنان اسلام به اسم نهی کرده اند؛ چون اگر فرزند این شخص مسلمان باشد؛ با این کار این فرزند ناراحت می شود. جابر به نقل از امام باقر عليه السّلام مى‏گويد كه حضرت فرمود: پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم براى ديدن سان از سواران بيرون شد و به قبر ابو أحيحه گذر كرد. ابو بكر عرض كرد: خداوند لعنت كند صاحب اين قبر را، پس بخدا كه او مانعى بود در راه خدا، و پيامبر را تكذيب مى‏كرد. رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم مهار شتر خود را بر پشت شانه آن انداخت و فرمود: هنگامى كه شما از مشركان بد مى‏گوييد بطور كلّى سخن بگوييد و بويژه نام كسى را نبريد تا فرزندش به خشم بيايد.[6]

وحدت در سیره عملی اهل بیت(ع)

در سیره عملی اهل بیت(ع)، نیز می بینیم که ائمه(ع) و صحابه علیرغم مخالفت با خلفا و حکومت وقت،  بخاطر حفظ وحدت و عدم تفرقه مسلمین، از شورش علیه حکومت وقت پرهیز می کردند. برای نمونه امیرالمومنین(ع) در خطبه معروف شقشقیه می فرمایند: «فَرَأَيْتُ أَنَّ الصَّبْرَ عَلَى هَاتَا أَحْجَى فَصَبَرْتُ وَ فِي الْعَيْنِ قَذًى وَ فِي الْحَلْقِ شَجًا أَرَى تُرَاثِي نَهْبا» ترجمه: «پس از ارزيابى درست، صبر و بردبارى را خردمندانه‏تر ديدم. پس صبر كردم در حالى كه گويا خار در چشم و استخوان در گلوى من مانده بود. و با ديدگان خود مى‏نگريستم كه ميراث مرا به غارت مى‏برند!.» ایشان در اینجا می فرمایند هر چند استخوان در گلویم بود این سکوت اما بخاطر حفظ وحدت و مصلحت امت اسلامی سکوت کردم.

همچنین ایشان در خطبه 127 که قبل از جنگ نهروان ایراد شده است و به افشای ماهیت خوارج می پردازند در بخشی از خطبه می فرمایند: «وَ الْزَمُوا السَّوَادَ الْأَعْظَمَ فَإِنَّ يَدَ اللَّهِ [عَلَى‏] مَعَ الْجَمَاعَةِ وَ إِيَّاكُمْ وَ الْفُرْقَةَ فَإِنَّ الشَّاذَّ مِنَ النَّاسِ لِلشَّيْطَانِ كَمَا أَنَّ الشَّاذَّ مِنَ الْغَنَمِ لِلذِّئْبِ‏ أَلَا مَنْ دَعَا إِلَى هَذَا الشِّعَارِ فَاقْتُلُوهُ وَ لَوْ كَانَ تَحْتَ عِمَامَتِي هَذِه‏» ترجمه: «همواره با بزرگ‏ترين جمعيّت‏ها باشيد كه دست خدا با جماعت است. از پراكندگى بپرهيزيد ، كه انسان تنها بهره شيطان است آنگونه كه گوسفند تنها طعمه گرگ خواهد بود، آگاه باشيد هر كس كه مردم را به اين شعار دعوت كند او را بكشيد هر چند كه زير عمامه من باشد.»

ماجرای میانجیگری امیرالمومنین(ع) در شورش علیه عثمان نیز نمونه دیگری از مسأله وحدت است. شهید مطهری(ره) تحلیلی که از نوع رفتار امیرالمومنین(ع) ارائه می دهند این است که هر چند ایشان با عثمان مخالف بود؛ اما نمی خواستند باب خلیفه کشی نیز در میان امت اسلامی باز شود و برخی به خود اجازه دهند که به سبب کوچکترین مسأله ای حتی بر خلیفه مسلمین شورش کنند.

معنای صحیح وحدت و نفی برداشت های غلط

تاکید بر وحت به هیچ وجه بدین معنی نیست که مسلمین چه شیعه و چه سنی دست از اعتقادات خویش بردارند. همچنین بحث وحدت نیز به هیچ وجه منافاتی با مباحث علمی و طلبگی بین علمای شیعه و سنی البته با آرامش و بدور از هیاهو و جنجال و توهین ندارد. استاد شهید مطهری( ره) در مقدمه کتاب امامت و رهبری :«مفهوم اتحاد اسلامی كه در صد سال اخير ميان علماء و فضلاء مؤمن و روشنفكر اسلامی مطرح است اين نيست كه فرقه‏های اسلامی به خاطر اتحاد اسلامی از اصول‏ اعتقادی و يا غير اعتقادی خود صرف نظر كنند و به اصطلاح مشتركات همه فرق‏ را بگيرند و مختصات همه را كنار بگذارند . چه ، اين كار نه منطقی است و نه عملی... ما خود شيعه هستيم و افتخار پيروی اهل البيت عليهم السلام را داريم ، كوچكترين چيزی حتی يك مستحب و يا مكروه كوچك را قابل مصالحه نمی‏دانيم‏ ، نه توقع كسی را در اين زمينه می‏پذيريم و نه از ديگران انتظار داريم كه به نام مصلحت و به خاطر اتحاد اسلامی از يك اصل از اصول خود دست بردارند . آنچه ما انتظار و آرزو داريم اينست كه محيط حسن تفاهم به وجود آيد تا ما كه از خود اصول و فروعی داريم ، فقه و حديث و كلام و فلسفه و تفسير و ادبيات داريم‏ بتوانيم كالای خود را به عنوان بهترين كالا عرضه بداريم تا شيعه بيش از اين در حال انزوا بسر نبرد و بازارهای مهم جهان اسلامی به روی كالای نفيس‏ معارف اسلامی شيعی بسته نباشد ... گذشته از همه اينها ، طراحان فكر عالی اتحاد اسلامی كه در عصر ما مرحوم‏ آية الله العظمی بروجردی قدس الله سره در شيعه و علامه شيخ عبدالمجيد سليم و علامه شيخ محمود شلتوت در اهل تسنن در رأس آن قرار داشتند ، چنان‏ طرحی را در نظر نداشتند . آنچه آن بزرگان در نظر داشتند اين بود كه‏ فرقه‏های اسلامی در عين اختلافاتی كه در كلام و فقه و غيره باهم دارند به‏ واسطه مشتركات بيشتری كه در ميان آنها هست می‏توانند در مقابل دشمنان‏ خطرناك اسلام دست برادری بدهند و جبهه واحدی تشكيل دهند . اين بزرگان‏ هرگز در صدد طرح وحدت مذهبی تحت عنوان وحدت اسلامی كه هيچگاه عملی‏ نيست نبودند.به هر حال طرفداری از تز " اتحاد اسلامی " ايجاب نمی‏كند كه در گفتن‏ حقايق كوتاهی شود . آنچه نبايد صورت گيرد كارهائی است كه احساسات وتعصبات و كينه‏ ها ی مخالف را بر می‏انگيزد اما بحث علمی سر و كارش باعقل و منطق است نه عواطف و احساسات...»[7]

مقام معظم رهبری-مد ظله العالی- نیز بارها روی این مسأله تأکید کرده اند. برای مثال ایشان در 6 فروردین 79 که مصادف با عید سعید غدیر خم بود؛ در دیدار مردم مشهدم فرمودند: «البته ما با اين بيانمان، نه مى‌خواهيم بگوييم كه شيعه، سنّى شود؛ يا سنّى، شيعه شود و نه مى‌خواهيم بگوييم كه شيعه و سنّى به قدر توان و مقدورات خودشان، براى تحكيم عقايد خودشان كار علمى نكنند. اتّفاقاً كار علمى، بسيار خوب است و هيچ اشكالى ندارد. كتابهاى علمى بنويسند؛ در محيطهاى علمى، نه در محيطهاى غيرعلمى، آن هم با لحنهاى بد و غلط. بنابراين، اگر كسى مى‌تواند منطق خود را ثابت كند، ما جلوِ كار او را نبايد بگيريم. اما اگر كسى مى‌خواهد با حرف، با عمل و با شيوه‌هاى گوناگون، اختلاف ايجاد كند، اين را ما فكر مى‌كنيم كه در خدمت دشمن است. هم سنّيها بايد مراقب باشند و هم شيعه‌ها. «وحدت ملى» را كه ما گفتيم، شامل اين هم مى‌شود.»[8]

همچنین ایشان در 19 مهر 68 در آستانه هفته وحدت بیانات در ديدار اقشار مختلف مردم و مسئولان و جمعى از شيعيان استان سرحدّ پاكستان‌ فرمودند: «مسأله‌يى كه لازم است در آستانه‌ى هفته‌ى وحدت به همه‌ى ملت ايران و همچنين به مسلمانان عالم عرض كنم، اهميت وحدت بين مسلمين و ارتباط برادرانه ميان برادران مسلمان در همه جا و در همه‌ى شرايط است. در ابتدا بايد معلوم كنيم كه مقصود ما از وحدت مسلمانان چيست؟ آيا مقصود اين است كه مسلمانان از مذهب خود دست بردارند و به مذهب ديگرى اعتقاد پيدا كنند و عمل نمايند؟ نه، مقصود اين نيست. ما وقتى به وحدت دعوت مى‌كنيم، مقصود ما اين نيست كه فِرَق مسلمين - اعم از شيعه و سنى - يا فِرَقى كه داخل تشيع و تسنن هستند، موظف و مجبورند كه از عقيده‌ى خود دست بردارند و به عقيده‌ى سومى يا به عقيده‌ى طرف مقابل، گرايش پيدا كنند. اين، چيزى است كه به تحقيق و تفحص و مطالعه‌ى هر كسى وابسته است و بينه و بين‌اللَّه تكليف اوست. بحث ما اين نيست.»[9]

پس معنای صحیح وحدت این است که همه مسلمین اعم از شیعه و سنی با آرامش در کنار یکدگیر زندگی مسالمت آمیز داشته باشد و از تفرقه و دشنام و سب به مقدسات یکدیگر که موجب بروز درگیری و اخلاف بین فرقه ای شود و در این بین عده ی زیادی از مسلمین کشته شوند؛ بپرهیزند.
 
افراط ها و تفریط ها در حوزه وحدت
 ما متأسفانه در حوزه وحدت با دو افراط و تفریط روبرو هستیم. از طرفی عده ای که گوئی اصلاً برایشان وحدت مطرح نیست و به هیچ وجه اعتقادی به وحدت ندارند؛ با اعمال و رفتارهای ضد وحدت خویش موجبات تفرقه امت اسلامی را فراهم می کنند.
مقام معظم رهبری-مدظله- در مورد این طیف افراطی در جمع مردم استان کردستان در سنندج در 22 اردیبهشت 88 فرمودند: «شما نگاه كنيد ببينيد آن كسانى كه مى‏خواهند وحدت ملت ايران را به هم بزنند، كى‏ها هستند؟ بدانيد كه اين‏ها عوامل دشمنند؛ يا خودشان از متن دشمن دارند حرف مى‏زنند، يا سرانگشت دشمنند؛ بروبرگرد ندارد.»[10]
از طرف دیگر ما با عده ای روبرو هستیم که می خواهند به بهانه وحدت هیچ بحث حتی بحث علمی و طلبگی بین علمای دین درنگیرد. هیچ مسأله و بحثی را به بهانه وحدت برنمی تابند. این نیز به هیچ وجه منظور از وحدت نمی باشد. بلکه همان گونه که شهید مطهری(ره) در مقدمه کتاب امام و رهبری می فرمایند وحدت نباید موجب بروز اختلافات و تفرقه و بیدار شدن احساسات شود.
 
 
 
جمع بندی
وحدت از جانب اهل بیت عصمت و طهارت (ع) به عنوان یک وظیفه بر دوش تمامی مسلمین نهاده شده است. این وحدت به عنوان یک راهبرد استراتژیک به منظور مقابله و ایستادگی در مواجهه با دشمنان غیر مسلمان و همچنین به منظور گسترش جریان حق در لوای امنیت و آرامش حاصل از وحدت است، از همین رو لازم می نماید که ضمن تاکید بر وحدت از هرگونه افراط و تفریط در این زمینه که با هدف اتحاد بین مسلمین سازگاری ندارد پرهیز شود.


[1] - الکافی ج3 ص380

[2] - الأنعام:108

[3] - عیون أخبار الرضا علیه السلام ج1 ص304

[4] - ترجمه عیون أخبار الرضا علیه السلام ترجمه غفاری و مستفید ج1 ص614

[5] - نهج البلاغه خطبه 206

[6] - عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: خَرَجَ رَسُولُ اللَّهِ ص لِعَرْضِ الْخَيْلِ فَمَرَّ بِقَبْرِ أَبِي أُحَيْحَةَ فَقَالَ أَبُو بَكْرٍ لَعَنَ اللَّهُ صَاحِبَ هَذَا الْقَبْرِ فَوَ اللَّهِ إِنْ كَانَ لَيَصُدُّ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَ يُكَذِّبُ رَسُولَ اللَّهِ ص فَقَالَ خَالِدٌ ابْنُهُ بَلْ لَعَنَ اللَّهُ أَبَا قُحَافَةَ فَوَ اللَّهِ مَا كَانَ يَقْرِي الضَّيْفَ وَ لَا يُقَاتِلُ الْعَدُوَّ فَلَعَنَ اللَّهُ أَهْوَنَهُمَا عَلَى الْعَشِيرَةِ فَقْداً فَأَلْقَى رَسُولُ اللَّهِ ص خِطَامَ رَاحِلَتِهِ عَلَى غَارِبِهَا- ثُمَّ قَالَ إِذَا أَنْتُمْ تَنَاوَلْتُمُ الْمُشْرِكِينَ فَعُمُّوا وَ لَا تَخُصُّوا فَيَغْضَبَ وُلْدُه (الکافی ج8 ص70 )

[7]- ر.ک مقدمه کتاب امامت و رهبری صص20-16، البته در چاپ‌های جدید این مقدمه حذف شده و مقدمه در چاپ‌های قدیمی است.

[8] http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=3001

[9] - http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=2201

[10]

مرتبط‌ها

شیطان به چه کسی کار ندارد؟

عکس/علامه جعفری و شاگرد ژاپنی اش

آیت الله بهجت: خاک بر سر شیعه!

مرحوم دولابی:بزرگ خانه، اگر تکان نخورد خانه محفوظ‌تر است!

حدیث/ سخن امیرالمومنین(ع) درباره فایده نگاه به سبزه زار

هرکس فکر می‌کند ظلم با گفتگو کنار می‌رود، آدم ساده‌ای است