دیدبان؛ پسافمینیسم در دهۀ هشتاد میلادی آغاز شد و موضوعی جدلبرانگیز به حساب میآمد، زیرا واژۀ «پسا» در ترکیب پسافمینیسم میتواند اشاره به فمینیسمِ «مرده» و یا «مابعد» فمینیسم داشته باشد. اهداف این جریان از اهداف فمینیسم موج دوم و سوم متفاوت است. پسافمینیسم تمایلات جنسی را محترم میشمارد و بیان میکند زنان میتوانند اختیارات بیشتری داشته باشند، آزاد بوده و حق انتخاب داشته باشند. ابتدا نسل پسافمینیست بیشتر بر رسانه تمرکز میکرد. در رابطه با سناریوی حاضر نیز انواع گوناگونی از رسانه قابل دسترسی هستند. امّا با توجه به هدف این پژوهش، پژوهشگر رسانههای تصویری در هند را انتخاب کرده و میکوشد چگونگی تصویر آنها از ایدئولوژی پسافمینیسم و مفاهیم مرتبط با آن را در پیامهای بازرگانی تحلیل کند. روش پژوهش این اثر روش تحلیل متن است. مطالعۀ حاضر تلاش میکند دریابد آیا ایدئولوژی پسافمینیسم در برخی تبلیغات تصویری هند وجود دارد یا نه.
واژۀ «فمینیسم» در سال 1960 وضع شد. پیش از آن، مفهوم محوری شناختهشده «حقوق زنان» بود. فمینیسم دارای سه موج است. موج اول در اواسط قرن نوزدهم و اوائل قرن بیستم در جریان بود. در سال 1899 این جریان «جنبش حق رأی زنان» [1] نامیده میشد. نویسندگان اصلی موج اول «ماری وُلستونکرافت» و «ویلیام گادوین» بودند. موج دوم بین دهههای 1960 و 1970 میلادی روی کار آمد. در این دوران، جنبشهای آزادی زنان در سراسر دنیا منتشر شدند. افراطگرایی موج دوم برای عملی کردن برنامههایش در جهت برابری و آزادی زنان، موجب شد که در میان اخلاف خودشان نیز بدنام شوند. برخی نظریهپردازان فمینیست نظیر «بتی فریدان»، «کِیت میلِت» (تئوریسین عرفان زنانه) و «الین شوالتر» (تئوریسین نقد ادبی فمینیستی) این ایده را ترویج میکردند که «گرایش به عمل سیاسی مستقیم» [2] یک اخلاق زنانه است.
پسافمینیسم
واژۀ پسافمینیسم برای اولین بار در سال 1919 در نشریۀ «رادیکالهای ادبی زن» [3] مورد استفاده قرار گرفت. در این نشریه، رادیکالهای آن روز اعلام کردند: «اکنون علاقهمند به مردم هستیم و نه مردان یا زنان؛ استانداردهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و اخلاقی نباید ربطی به جنس داشته باشند. این استانداردها باید بدون اینکه در ضدیت با مردان قرار بگیرند به نفع زنان باشند». آنها موضع خود را «پسافمینیسم» نامیدند. در سال 1982 روزنامۀ نیویورک تایمز به طور رسمی «صدای نسل پسافمینیست» را منتشر کرد. «سوزان بولوتین» در این مقاله واژۀ «پسافمینیسم» را بازتعریف کرد و پس از آن این واژه رواج و قبول عام یافت. در این دوران پسافمینیسم در کشورهای غربی شروع به گسترش کرد. «آملیا جونزِ» منتقد بیان میکند که متون پسافمینیستی در بین سالهای 1980 تا 1990، موج دوم فمینیسم را به عنوان یک موجودیت یکپارچه تصویر میکردند و به وضوح دست به تعمیمهای گسترده میزدند. برخی فمینیستهای معاصر مانند «کاتا پُلیت» و «نادین استروسن» این عبارت ساده را به کار میبردند که «زنان هم جزء مردم هستند» [4]. نگاههایی که به جای نزدیک کردن دو جنس به یکدیگر آنهارا جدا میکنند بیشتر نگاههای جنسگرایانه هستند تا فمینیستی.
ایدئولوژی پسافمینیسم شکل جدیدی از تفویض گستردهتر اختیارات، انتخاب شخصی، استقلال، فرهنگ مصرفی، طرفداری از دورگهها، خوش بودن و لذت (جنسی) است. توجّه دوباره به بدن زن نیز برای این فمینیسم معاصر امری با اهمیت است. پسافمینیسم در دنیای پارادایمهای آکادمیک قرار دارد و میتوان جایگاه آن را در پیوند پُست-مدرنیسم، پساساختارگرایی و جنبش پسااستعماری یافت. در سناریوی پیش رو، نگاههای پسافمینیستی قابلیت اطلاق بر هر حوزۀ قابلتصوری را دارند. «بروک» در کتابش با عنوان «پسافمینیسم: فمینیسم، نظریۀ فرهنگی و فُرم فرهنگی» بیان میکند «پسافمینیسم علیه فمینیسم نیست، بلکه ناظر به فمینیسم امروزی است».
خصیصههای پسافمینیسم
در اوایل دهۀ 1980، رسانهها زنانی را که در سن نوجوانی (12-20 سال) و در سنین بیست تا 29 سالگی قرار داشتند را به عنوان «نسل پسافمینیست» طبقهبندی میکردند. بعد از بیست سال، واژۀ پسافمینیست همچنان بر زنان جوان اطلاق میشود. پسافمینیسم موضوعی است که در باب آن بسیار بحث شده است. چرا که واژۀ «پسا» به طور ضمنی به مفاهیم فمینیسمِ «مرده» و «مابعد» فمینیسم اشاره دارد. پسافمینیسم تمایلات جنسی را محترم میشمارد و بیان میکند زنان نیز میتوانند اختیار و حق انتخاب کار در صنعت سکس به عنوان بازیگر فیلمهای بزرگسال و یا رقص برهنه را داشته باشند. پسافمینیسم از طریق پیشرفتهای به وجودآمده در مسألۀ سقط جنین و قوانین بارداری و استخدام، تقویت میشود. تمرکز این جریان بر پیشبرد ایدۀ گسترش اختیارات زنان، حق انتخاب، آزادی و بزرگداشت فمینیستهاست.
زنان در رسانههای تصویری
تبلیغات تصویری، چه در قالب تصاویر کاغذی و چه در قالب صوتی-تصویری، با انواع گوناگون مردم در تماساند. معمولاً برای تبلیغات زنان و دختران نوجوانِ بسیار جذاب به کار گرفته میشوند تا به وسیلۀ مهارتهای بازیگری خود محصولات را تبلیغ کنند. در دهۀ 1980 تبلیغات زن را به عنوان فردی خانهدار که به شوهر و فرزندانش خدمت میکند تصویر میکردند. بعدها در دهۀ 1990، در حالی که تبلیغات مرد کامل و تمامعیار را تجسّم میکردند، زنان به عنوان یک صورتنگاشت جنسی مطرح میشدند. زنان به عنوان موجوداتی شهوتانگیز، مورد سوء استفاده، بیعاطفه و اشخاصی متعصب و تحت تأثیر هورمونها نمایش داده میشدند. هر ماه تبلیغات جدید بسیاری عرضه میشدند، امّا مفهوم و ایدۀ نهفته در پس آنها در قیاس با موارد مشابه قدیمی غالباً نو بوده است.
امروزه مفاهیم موجود در تبلیغات از رویکرد کلیشهای پرهیز میکنند. این تبلیغات زن مستقلی را تصویر میکنند که در کار خود موفق بوده، الهامدهنده و حرکتبخش به دختران جوان است و در اذهان آنها نکتۀ مثبتی را ثبت میکند: اینکه دیگر اوقات خود را صرف کارهای بیهوده نکنند. تبلیغات به شیوهای بسیار جذاب ساخته میشوند؛ در آنها هم مردان و هم زنان، فارغ از سنّشان، مطرح میگردند. تبلیغات معمولاً برای محترم شمردن آنچه که در جامعه جریان دارد ساخته میشوند. رویدادهایی نظیر روز جهانی زن، با برخی پیامهای بازرگانی که اقلام مورد نیاز مشتری را از طریق مفاهیم مرتبط به زنان آزاد و شاغل تبلیغ میکنند، مخاطب گستردهتری مییابند. شرکتهای رسانهای شخصی بسیاری در سراسر دنیا وجود دارند که شب و روز کار میکنند. آنها مفاهیم مناسبی را مطرح مینمایند؛ مفاهیمی که با توجه به تولیداتی که بناست فروش برود برای مخاطب هدف مناسب هستند. به این ترتیب رسانه به آگاهی مردم از نگاههای فمینیستی کمک بسیاری میکند.
دیدگاههای پسا-فمینیستی در رسانه
واژۀ «پسا-فمینیست» برای نخستین بار در حیطۀ شعر توسط «کارول رومنز» در مجموعهای با نام «پیش به سوی گشودگی: شعر پسا-فمینیستی از مجموعه کتابهای انتشارات چاتو» به کار گرفته شد. رومرز در مقدمۀ مجموعۀ خود کاربرد واژۀ «پسا-فمنیست» را وضوح بخشیده است. به عنوان حامی «پسا-فمینیست»، او این مفهوم را در حوزههای مختلف رسانه نظیر رسانههای کاغذی و تصویری به کار برده است. این کار به سرعت به انگلستان، آلمان، ایالت متحده و دیگر کشورها رسید. «تصاویر برابریطلبانۀ» پسا-فمینیستی از زنان، در سینما، در تبلیغات رسانههای جمعی و رسانههای الکترونیکی و همچنین در ادبیات با پرهیز از تصویر زن جوان به عنوان فردی منفعل، فروتر، ضعیفتر و تابعِ مرد، قابل مشاهده هستند. تأثیر «دختر ژستگیر» به رسمیت شناخته شده و زنان به عنوان افرادی با اعتماد به نفس بیشتر در اظهار نظر کردن نشان داده میشوند. زنان با اعتماد به نفس و مطمئن به عنوان اشخاصی که جایگاه برابری با مردان دارند نمایش داده میشوند. حتی در مواردی که برخی تصاویر بار جنسی دارند، زنان به عنوان «قربانی» معرفی نمیشوند. زنان جدید با شجاعت زنانگی خویش را اظهار میکنند.
پسا-فمینیسم از سال 1982 در رسانه مطرح شد. نقادان فمینیست این مفهوم را در رسانهها مورد کاوش قرار دادند. این جریان گربهصفتیهای سنتی و غیرقابل پذیرش در فمینیسم را به نمایش گذاشته است. مواردی نظیر بازگشت بیشرمانه به سوی مردان، توجه به مصرفگرایی، تجدید نظر در مادری و تلاشهای مربوط به زندگی در خانه. فردگرایی، زندگی خانگی و مصرفگرایی از طریق نمایشهای تلویزیونی و فیلمها قوی مانند «خاطرات بریجت جونز» نمایش داده میشدند. خاطرات بریجت جونز نوشتۀ «هلن فیلدینگ» یکی از رمانهای مدرن و مرتبط با نقد فمینیستی است که نسخۀ فیلم آن نیز تولید شده است. این رمان نگاههای جامعه نسبت به یک زن مجرّد در جوامع معاصر را به تصویر میکشد. نقش اول رمان زنی است قوی و مستقل که نمیخواهد هنگامی که سن و سالش بالاتر میرود بدون حمایت یک مرد به تنهایی زندگی کند.
تحلیل متن
«تحلیل متن» از آثار نظریهپردازانی بیرون آمد که در دهۀ شصت میلادی با نام ساختارگرایان فرانسوی شناخته میشدند، به خصوص آثار رولان بارت (1915-1980). او معتقد بود هر نوع محصول فرهنگی عامهپسندی را میتوان از طریق خوانش «نشانه»های درون متن «رمزگشایی» کرد. این یکی از مهمترین ابزارهایی است که پژوهشگران رسانه میتوانند آن را برای فهم نحوۀ ساختهشدن معنا از متون رسانهای مورد استفاده قرار دهند.
«مککی»، نظریهپرداز رسانه، بیان میکند تحلیل متن راهی است که از طریق آن پژوهشگر اطلاعاتی را دربارۀ اینکه دیگر افراد چگونه عقل مردم جهان را روی هم میگذارند، جمعآوری میکند. این نوعی روششناسی یا فرایند جمعآوری اطلاعات برای پژوهشگرانی است که به دنبال فهم شیوههای معنابخشی اعضای فرهنگها و خردهفرهنگهای متفاوت به بودن و نحوۀ سازگاریشان با جهان زندگی خود هستند.
تحلیل متن جعبهابزاری است برای بررسی فُرمهای رسانهای نظیر تبلیغات و همچنین فُرمهای پیچیدهتری مانند روایت اخبار، فیلمها و سریالهای تلویزیونی. علاوه بر این، تحلیل متن ابزاری است برای واکنشهای رسانهای که به دنبال انتقال پیام خاصی هستند و یا میخواهند مخاطبان را قانع نموده تا به شیوۀ خاصی فکر کنند. متناسب با هدف این مقاله، پژوهشگر به تحلیل متنی تبلیغات پرداخته است. در فرایند تحلیل متن پیش رو، پژوهشگر به دنبال کشف تفاوت در روابط میان نگاه پسا فمینیستی به شخصیتهای زن و ایدئولوژی پسافمینیستی در تبلیغات است.
نمونه
سوال این پژوهش این است که چگونه پسافمینیسم در رسانههای تصویری هند تجسّم یافته است؟ پژوهشگر حاضر آخرین تبلیغاتی را که همواره در تلوزیون و دیگر رسانههای تصویری نمایش داده میشوند مشاهده کرده است. هفت مورد از تبلیغاتی که تحت نفوذ ایدئولوژی پسافمینیسم بودهاند برای مطالعه گزینش شدهاند:
فارست اسنشالز: کرم Ayurvedic
جواهرات عروسی حلقۀ گل TBZ
روغن موی DaburVadika
تیتان رانگا: زن امروز
قهوهساز Havells
پنکههای Havells
فمینا (Femina)
پرهیز از کلیشهها
پرهیز از کلیشهها یکی از خصیصههای مهم تبلیغاتی است که نشان از پسافمینیسم دارند. مثلاً در تبلیغ «جواهرات عروسی با حلقۀ گل TBZ» «کاترینا کایف»، مدل هندی، در باب زمان مناسب ازدواج صحبت میکند و منکر افکار مکاتب قدیمی میشود که زنان را پس از ازدواج به ماندن در خانه مقیّد میکنند. این پیام بازرگانی به زنان آگاهی میبخشد و آنها را وا میدارد که مفهوم پسافمینیسم را از طریق شخصیت قوی زنانۀ خود دریافت کنند.
تبلیغ دیگری از سوی «هوم أپلاینس» ایدههایی ارائه میکند که به اندازۀ لوازم خانگی و ابزارهایی که میفروشد نامحدود هستند. این پیام بازرگانی، یک صحنۀ عادی در در زندگی مردم هند، یعنی دیدن یک عروس، را به تصویر میکشد. مادر برای پسر عزیزش غصه میخورد. زیرا پسرش که به دنبال همسر است، در دوران مجردی خود در خارج از کشور حتّی برای تهیۀ یک فنجان قهوه نیز باید از خانه خارج شود. دختر جسور با جدیت قهوهسازش را جلوی پسر که جاخورده میگذارد و میگوید: «این را بگیر و آرام باش. دیگر مشکل اجازۀ سفر هم وجود ندارد». او میخواهد فقط یک همسر باشد نه یک ابزار آشپزخانه. این تبلیغ در مقابل این تصور کلیشهای قدیمی است که اصرار دارد بگوید جای زنان در آشپزخانه است. این تبلیغ برای شکستن این کلیشۀ ذهنی، جایزۀ با شکوه جشنوارۀ کن را برده است.
در تبلیغ برَند فمینا، در آغاز صحنه دختری با لباس سنتی با همۀ جواهرات و ساری ابریشمی گرانقیمت خود به مخاطبین نزدیک میشود. سپس دوربین سراسر خانهای را که او به تازگی وارد آن شده نشان میدهد و تصویر یک مراسم عروسی نمایش داده میشود. در حین رفتن به اتاق ناگهان چشمش به عکس مردی میانسال میافتد و با بستن چشمهایش برای او طلب رحمت میکند. سرانجام وارد اتاقی میشود که در آن زنی میانسال با لباس عروس قرار دارد و با ناراحتی به پنجره نگاه میکند. زمانی که دختر جوان زن میانسال را Ma (مادر) خطاب میکند، ناگهان صحنه برمیگردد. مخاطبان متوجّه میشوند که مراسم عروسی مربوط به ازدواج زن میانسال است و شخصی که در قاب عکس بود نیز شوهر سابق این زن است. این تبلیغ ناگهان همۀ کلیشههایی را که ریشه در سنت دارند و زندگی یک زن پس از مرگ همسرش را پوچ میانگارند میشکند.
تبلیغ روغن موی Dabur Vatika برای ما داستان زنی را تعریف میکند که از سرطان جان سالم به در برده و ضمن مداوا موهای خود را از دست داده است. هرچند او بدون مو به نظر میرسد، امّا خانواده و همکارانش از زیبایی واقعی او بسیار شادمان هستند. او با جامعه سازگار میشود و این تبلیغ تصور کلیشهای از زیبایی را از بین میبرد.
حمایت از شخصیتهای زن
بیشتر این تبلیغات توسط هنرمندان زن ساخته شدهاند. این نشاندهندۀ آن است که ایدئولوژیها پسافمینیستی نقش زندهای را در صنعت بازاریابی ایفا میکنند. یکی از تبلیغات کرم Ayurveda با عنوان «شاهزادۀ جنگاور» توسط کارول دنیس کارگردانی شده است. این تبلیغ، داستان تغییر و تحوّل زن جوان جنگجویی را بیان میکند که به میدان رزم فرستاده شده است. پیش از سوار شدن بر اسب کرم به پیشانیاش مالیده شده است. شمشیری را در غلاف گذاشته و با یک گروه کوچک حمله میکند. این صحنه نشاندهندۀ زن، شجاعت و شور و هیجان به مخاطبان است.
فردگرایی
هدف اصلی فمینیسم فردگرایی زنان است. «مک رابی» نوعی «فردگرایی زنانۀ جدید» را معرفی میکند که فمینیسم قدیمی را کنار میگذارد. خود فمینیسم به عنوان پدیدهای متعلق به گذشته لحاظ میشود که زن پسافمینیست فرهنگ عامه را در فردگرایی، پیچیدگی و انتخاب، تصویر میکند. تبلیغ «زن امروز» که در آن بازیگر زن بالیوود، «نیمرات کائور»، نقشآفرینی میکند و توسط شرکت تیتان برای فروش ساعت مچی طراحی شده است، به مخاطبان خود میگوید یک زن برای انتخاب شخصی خود هر حقی را داراست. جملۀ پایانی این تبلیغ چنین است: «زندگی او، انتخابهای او».
هویت زنان
غالباً در تبلیغات از بازیگران زن حاضر در صنعت فیلمسازی برای نمایش دادن هویت زنان در جامعه استفاده میشود. زیرا مخاطب هدف این تبلیغات زنان هستند. تبلیغات نشاندهندۀ زنان مختلف با حوزههای مختلف کاری، نظیر متخصصان آی تی، دانشجویان و زنان خانهدار هستند. در سال 2013 تبلیغات مربوط به پنکۀ سقفی از شرکت Havells منتشر شد. مفهوم این تبلیغ پرهیز از پدرسالاری است. همچنین این تبلیغ دیدگاهی اجتماعی در رابطه با موضوع مذکور، یعنی تغییر نام پس از ازدواج، را به مشارکت میگذارد. در این پیام بازرگانی یک زوج برای ثبت ازوداج به اداره میروند. در آنجا شوهر تصمیم میگیرد نام خانوادگی زنش را بپذیرد و این عمل مسئول ثبت ازدواج را که یک خانم است شگفتزده و خشنود میکند. زوج نمایشداده شده در آن تبلیغ درسی ساده را به جامعه ارائه میکنند که پیشتر هیچگاه مورد توجه نبوده است. اخیراً تبلیغات هندی، در قیاس با تبلیغات قدیمیتر، اهمیت زیادی به هویت زنان میدهند.
تأثیر تبلیغات بر جامعه
تبلیغات وسیلهای ارتباطی برای ارسال پیامهای مربوط به محصولات و همچنین تبلیغ بسیاری از ویژگیهای آنهاست. هر تبلیغات محصولی را به همراه یک مفهوم و یک موضوع داغ روز به فروش میرساند. شرکتهای تبلیغاتی اکنون به بخش حساسی از کل بازار تبلیغات تبدیل شدهاند. سایتهای شبکههای اجتماعی مانند فیسبوک و توییتر نیز در حال تبدیل شدن به یک پلتفرم قدرتمند تبلیغاتی در جهت کسب مخاطب گستردهتر هستند. از طریق رسانه، پیام مربوط به یک محصول ظرف چند دقیقه قابل شنیدن است. در حالی که بینندگان مشغول دیدن تبلیغات هستند پیام تبلیغاتی به درون ذهنهای آنها نفوذ کرده و تأثیر آن بر جامعه انعکاس مییابد.
بحث و گفتگو
در قرن بیست و یکم رسانه از لحاظ فناوری به اوج توسعۀ خود رسیده و در سراسر دنیا نیز پخش میشود. پژوهشگر حاضر در مطالعۀ خود بر رسانههای تصویری تمرکز کرده است. زیرا به دلیل استفاده از کاراکترها و مفاهیمی که میتوانند ذهن مخاطب را برای مدّت زیادی مشغول کنند، بسیار به یاد ماندنی و تأثیرگذارند. در هند، بسیاری از محصولات جدید به صورت ماهانه در حال عرضه به بازار هستند. در زمان فستیوالها، تبلیغات بسیار فراوانی ظهور پیدا میکنند. هند 29 ایالت و 22 زبان رسمی دارد. بسیاری از مردم برای سرگرمی تلویزیون تماشا میکنند. ژانرهای سریال، فیلم، ورزش و بازی، نمایشهای گفتگویی و اخبار، ژانرهای عمدهای هستند که توسط مردم تماشا میشوند. مهم نیست که یک شخص در دوران استراحت خود چه برنامهای را مشاهده میکند، هر برنامه در هر سی دقیقه از زمان پخش خود حدود 7 تا 8 دقیقه پیام بازرگانی دارد. زمانی که بینندگان تبلیغات را تماشا میکنند محصولات خاصی در ذهنشان جا خشک میکند. این همان شیوۀ وارد کردن محصولات در درون باورها و حوزۀ اعتماد اشخاص است. نتیجهگیری مقالۀ حاضر این است که میتوان ایدئولوژی پسافمینیسم در برخی تبلیغات برگزیده پیدا کرد.
نتیجهگیری
مفهوم پسافمینیسم شامل وجوه منفی و مثبت است و اساساً موضوعی قابل بحث و گفتگو است. یکی از وجوه منفی شایع پسافمینیسم آن است که این ایده صرفاً مناسب کشورهای غربی است. البته این پیشفرضی نادرست است. در عصر حاضر بسیاری از حامیان پسافمینیسم در هند از رسانه حمایت میکنند، زیرا فعالیت رسانه در جهت تأیید نحوۀ پذیرش یک ایدۀ خوب در سراسر دنیاست. مطالعۀ حاضر به این نکته اشاره میکند که پسافمینیسم درتبلیغات هندی وجود دارد. سمت و سوی این تبلیغات، با هر تبلیغات جدیدی که در رسانههای تصویری عامهپسند اجرا میشود، در جهت تغییر ساختار ذهنی مردم است.
نشریۀ گلوبال مدیا/ تاریخ انتشار: 26 دسامبر 2016
ترجمه: صالح کریمی مهرآبادی
نویسندگان: دی. گوریسانکار، آی. آجیت
منابع
Hartley J (1999) Uses of Television. London; New York: Rutledge.
Silverman D (2005) Doing Qualitative Research: A Practical Handbook. London: Sage Publications.
Arneil B (1999) Politics and Feminism. Oxford: Blackwell Publishers.
Cot Nancy F (1987) The Grounding of Modern Feminism. Yale University Press: New Haven.
Brooks A (1997) Post-feminism: Feminism, Cultural Theory and Cultural Forms. London and New York: Rutledge.
Rumens Carol editor (1985) Making for the Open: The Chatto Book of Post-Feminist Poetry 1964-1984. London: Chatto and Windus Publications.
McKee A (2003) Textual Analysis: A Beginner’s Guide. London: Sage.
Thwaites T, Davis L, Mules W (2002) Introducing cultural and media studies: A Semiotic Approach. Basingstoke: Palgrave.
[1]- suffragettes movement
[2]- activism
[3]- female literary radicals
[4]- women are people