دیدبان؛ مایکل مندربوم- استاد روابط بینالملل دانشگاه جانز هاپکینز- در یادداشتی برای مجله فارن افرز به بررسی سیاست ایالاتمتحده بهمنظور مهار چین، روسیه و ایران پرداخته است.
مندربوم در ابتدای یادداشت خود، 25 سال ابتدایی پس از جنگ جهانی دوم را صلحآمیزترین برهه تاریخی مدرن توصیف میکند چراکه در این دوره قدرتهای بزرگ نهتنها با یکدیگر به جنگ نپرداختهاند بلکه هیچگونه مذاکره و حرکت تحریککنندهای که مفهوم جنگ را در ضمیر خود داشته باشد نیز انجام ندادهاند. بااینوجود به نظر وی اقدامات فعالانه و تجدیدنظرطلبانه سه کشور روسیه، ایران و چین بهمنظور بازنگری در سازماندهی امنیتی مناطق پیرامون خود، این روند را دچار تغییر کرده است بهعنوانمثال اقدامات روسیه در شبهجزیره کریمه، ایجاد جزایر مصنوعی در آبهای بینالمللی توسط چین و گسترش نفوذ ایران در عراق، سوریه و لبنان، ازایندست اقدامات به شمار میرود. به اعتقاد نویسنده با توجه به تغییر شرایط بینالمللی، ایالاتمتحده نیز ناگزیر است تا سیاست جدیدی در برابر تغییرات مذکور اتخاذ کند. سیاست "تحدید نفوذ" سیاستی بود که ایالاتمتحده در زمان جنگ سرد با استفاده از آن توانست اتحاد جماهیر شوروی را بهعنوان رقیب اصلی خود در آن زمان کنار بزند. این سیاست در شرایط فعلی نیز بهشرط اصلاح و انطباق آن با مقتضیات شرایط فعلی، خواهد توانست بهخوبی منافع ملی ایالاتمتحده را در قرن بیستم تأمین کند.
بر مبنای نظر نویسنده در دنیای امروز، چین، روسیه و ایران همانند شوروی در زمان جنگ سرد در حال گسترش مناطق نفوذ، ایجاد کشورهای وابسته در مناطق پیرامونی خود و مقابله با سلطه جهانی ایالاتمتحده در این مناطق هستند که در صورت موفقیت، منافع ایالاتمتحده و متحدان آن را با ضربه سختی مواجه خواهند کرد.
مندربوم در ادامه، شرایط فعلی چین روسیه و ایران را نسبت به شوروی در زمان جنگ سرد دارای تفاوتهای زیر میداند:
1. ایالاتمتحده در زمان جنگ سرد با کشوری واحد به نام اتحاد جماهیر شوروی مواجه بود که منطقه اطراف خود را به اتخاذ سیاستهای مغایر با ایالاتمتحده ترغیب میکرد اما در شرایط فعلی آمریکا با سه کشور قدرتمند مواجه است که در عین اشتراکات و روابط حسنهای که با یکدیگر دارند دارای اختلافاتی نیز هستند. برای مثال چین و روسیه در عین اینکه روابط خوبی با ایران دارند، دارای اقلیتی از مسلمانان مستعد شورش در کشور خود هستند که همین مسئله باعث میشود این کشورها نسبت به افزایش قدرت جمهوری اسلامی ایران محتاطانه برخورد کنند.
2. هیچکدام از سه کشور چین، روسیه و ایران، همانند شوروی سابق بر مؤلفه ایدئولوژی تمرکز نمیکنند. درحالیکه دغدغه اصلی شوروی نه صرفاً تأمین منافع خود بلکه گسترش ایدئولوژی حزب کمونیست بود. امروزه چین و روسیه هیچکدام بهاندازه شوروی به ایدئولوژی بها نمیدهند. در مورد ایران نیز، کاربرد ایدئولوژی صرفاً در تعامل با مسلمانان و بهخصوص در مورد شیعیان که از قضا در بین مسلمانان در اقلیت نیز هستند معنا پیدا میکند.
3. هیچکدام از سه کشور ایران، چین و روسیه دارای قدرت تسلیحاتی شوروی در زمان جنگ سرد نیستند. اگرچه ممکن است پیشرفت اقتصادی چین در سالهای آینده بتواند این کشور را در به چالش کشیدن برتری نظامی ایالاتمتحده یاری دهد، بااینوجود در حال حاضر تلاش این کشور بر مهار آمریکا در غرب اقیانوس آرام متمرکز است و بههیچعنوان به دنبال انجام اقدامی جهانی علیه ایالاتمتحده نیست.
4. درحالیکه شوروی سابق اقتصاد خود را کاملاً از آمریکا جدا کرده بود، این اتفاق عملاً برای کشورهای روسیه و ایران و چین نیفتاده است و در بین سه کشور، این تنها چین است که بدون تمرکز بر خام فروشی توانسته ضمن کسب جایگاه دومین اقتصاد بزرگ دنیا روابط عمیق اقتصادی با سایر کشورهای دنیا برقرار کند.
مندربوم از مقایسه خود اینگونه نتیجه میگیرد که اگرچه رقبای ایالاتمتحده در دوره فعلی نسبت به شوروی سابق از قدرت کمتری برخوردارند اما پیچیدگی شرایط فعلی و بهتبع آن راهحلی که باید برای عبور از آن تجویز کرد بسیار بیشتر شرایط حاکم بر جنگ سرد است. وی پساز این بررسی، به ارائه سیاست پیشنهادی خود برای مقابله با چین، روسیه و ایران در سه سطح نظامی، دیپلماتیک و اقتصادی میپردازد.
فشار نظامی
به اعتقاد نویسنده ازلحاظ نظامی ایالاتمتحده در برخورد با هریک از سه کشور روسیه، چین و ایران نیازمند اتخاذ راهبردهای زیر است:
1. روسیه: در مورد روسیه ایالاتمتحده باید با تقویت نیروی زمینی خود در اروپا ضمن مهار تهدید روسیه علیه اروپا از همه کشورهای عضو ناتو ازجمله کشورهای کوچک هممرز با روسیه (حتی به قیمت استقرار تسلیحات اتمی در این مناطق) دفاع کند.
2. چین: در رابطه با چین ایالاتمتحده باید با تقویت نیروی دریایی خود در غرب اقیانوس آرام ضمن جلوگیری از تسلط این کشور بر منطقه، متحدان منطقهای خود مانند کره جنوبی، تایوان و ژاپن را از اقدامت احتمالی چین مصون دارد.
3. ایران: در رابطه با ایران نیز ایالاتمتحده باید تقویت نیروی هوایی و دریایی خود در خلیجفارس، ضمن اطمینان از امنیت تنگه هرمز، روند عقبنشینی ایران از جاهطلبیهای هسته خود را نیز کنترل کند. این نکته نیز قابلذکر است که برای مقابله با ایران استفاده از نیروی زمینی لزومی نداشته و ایالاتمتحده میتواند از نیروهای محلی برای خرابکاری در داخل ایران استفاده کند.
فشار دیپلماتیک
منبدربوم معتقد است واشنگتن باید با استفاده از ظرفیت بیبدیل خود در جذب متحدان جدید و ائتلافسازی، سه کشور تجدیدنظرطلب را در جهان منزوی کند. در این رابطه باید از ناتو برای اعمال فشار بر روسیه و همچنین از اتحادها و ائتلافهای محلی برای مهار چین و ایران استفاده کرد.
فشار اقتصادی
باید توجه داشت وابستگی ایران، چین و روسیه به اقتصاد جهانی و توانایی ایالاتمتحده در تحریم و اعمال تعرفه بر کشورها، برتری قابلتوجهی به ایالاتمتحده و همراهان آن برای مقابله با تجدیدنظرطلبی کشورهای مذکور میدهد اما نکته اینجاست که وابستگی متقابل اقتصادی تأثیر این ابزار مهم را بهشدت کاهش میدهد. به این صورت که کشوری که هدف تحریم یا تعرفه اقتصادی قرار میگیرد میتواند علیه آمریکا یا متحدان آن دست به اقدام متقابل بزند. مانند فشار اقتصادی روسیه علیه اوکراین در پاسخ به تحریم این کشور توسط آمریکا و تحریم ژاپن و نروژ توسط چین در پاسخ به سیاستهای آنها علیه چین. بنابراین در بهترین حالت میتوان انتظار داشت که استفاده از ابزار اقتصادی، به مجموعهای از تبعات مثبت و منفی منجر شود؛ البته ذکر این نکته نیز ضروری است که هرچه ائتلاف تحریم کننده گستردهتر باشد تأثیرات مثبت نیز بیشتر خواهد بود.
اعلام رسمی سیاست مهار سهگانه
نویسنده در ادامه با اشاره به اینکه بسیاری از اقدامات مذکور هماکنون نیز توسط ایالاتمتحده پیگیری میشود به "اعلام رسمی سیاست مهار سهگانه" بهعنوان اولین وظیفه آمریکا در اصلاح و تکمیل اقدامات اصلی خود اشاره میکند. به اعتقاد وی، هماکنون بسیاری از اقدامات ذکرشده، توسط ایالاتمتحده بهصورت پراکنده در حال پیگیری است و دولت آمریکا نیازمند تجمیع و تقویت اقدامات خود ذیل عنوان سیاست مهار سهگانه است تا به این وسیله ضمن افزایش اعتبار بازدارندگی آمریکا، کشورهای تجدیدنظرطلب را از انجام اقدامات جسورانه علیه متحدان ایالاتمتحده بازدارد.
مقابله همزمان یا حذف تدریجی
تصمیمگیری در مورد مقابله همزمان با سه کشور یا حذف تدریجی و به ترتیب هریک از آنها، نکته دیگری است که به اعتقاد مندربوم باید در سیاست جدید آمریکا در نظر گرفته شود. به نظر وی علیرغم اینکه ایالاتمتحده میتواند به مقابله همزمان با هر سه کشور بپردازد بهترین سیاست در شرایط فعلی حذف تدریجی دولتهای تجدیدنظرطلب و کاهش تعداد مخالفان آمریکا در عرصه جهانی است.
زمان حصول نتیجه
به اعتقاد نویسنده سیاست جدید آمریکا برای مهار سه کشور معارض خود باید همانند سیاست این کشور در دوران جنگ سرد علیه شوروی، سیاستی با پایان باز باشد. در سیاست دارای پایان باز فرض بر این است که اعمال و افزایش فشار بر هر یک از کشورهای مذکور تا تغییر حکومت در این کشورها ادامه مییابد. بهعبارتدیگر زمان دقیقی بر فروپاشی کشورهای تحتفشار قابل پیشبینی نیست اما اعمال فشار تا زمان رسیدن به نتیجه ادامه خواهد یافت.
لزوم مقابله با مفت سواری (free riding)
مندربوم در این بخش با اشاره به اهمیت گستردگی ائتلاف علیه کشورهای تجدیدنظرطلب، معتقد است با توجه به ابزارهای مختلف سه کشور برای مقابله با اتحادها و همچنین موقعیت ژئوپلیتیک منحصربهفرد هر یک از آنها، حفظ و گسترش ائتلافهای گسترده علیه کشورهای مذکور بسیار دشوار و همچنین بسیار حائز اهمیت است. به نظر وی ایالاتمتحده باید ضمن اهتمام برای حفظ و گسترش ائتلافها علیه کشورهای هدف، به پدیده "مفت سواری" که معمولاً در همه ائتلافهای به وجود میآید [و بر مبنای آن کشورهای قدرتمندِ حاضر در ائتلاف هزینه بیشتری نسبت به سایر اعضا برای رسیدن به هدف ائتلاف پرداخت میکنند] توجه ویژهای داشته باشد. بر این اساس آمریکا باید ضمن جلوگیری از بروز اختلاف بین متحدان خود (مانند اختلاف بین قطر و عربستان)، متحدان منطقهای خود و همچنین اروپا را در مورد پرداخت هزینه مقابله با روسیه، چین و ایران قانع سازد.
مندربوم در پایان تحلیل خود به مردم آمریکا توصیه میکند تا از هیچ اقدامی برای ترغیب دولت آمریکا به مقابله با سه کشور دریغ نکنند. وی در پایان یادداشت خود با اشاره به اینکه ممکن است عدهای در داخل آمریکا از عدم دخالت این کشور در امور سایر مناطق دنیا خرسند شوند مینویسد: «این شادی ممکن است در آینده از بین برود و بهتدریج این افراد متوجه شوند که باید از خودشان محافظت کنند، اما احتمالاً آن زمان بسیار دیر خواهد بود و آنان نخواهند توانست بدون مشقت و هزینه بسیار، امینت خود را تأمین کنند».
ترجمه و تلخیص: مصطفی جوکار