به گزارش دیدبان،روزنامه اصلاح طلب قانون در روز اول بهمن تیتر نخست خود را علیه حماس تنظیم کرد.[1] «دست خالی و سر پایین حماس!» عنوان مطلبی است که روزنامه قانون در واکنش به پیام اسماعیل هنیه به رهبر انقلاب انتخاب کرده بود.
رفتار حماس در سوریه، وضعیت کنونی منطقه و فلسطین، شیوه برخورد ایران با این جنبش، شرایط کنونی حماس و تغییر رهبران حماس با آمدن افرادی چون هنیه، سنوار، العاروری، روابط کنونی این جنبش با حزب الله و ایران مؤلفههایی است که برای فهم چرایی رفتار کنونی حماس بسیار حائز اهمیت است که در این یادداشت مجالی برای پرداختن به آن نیست.
حمایت از طرح دو دولت فلسطین- رژیم صهیونیستی در روزنامه قانون
اما با نگاهی به متن روزنامه قانون به خوبی عیان میشود که نویسنده چندان هم با فضای سیاسی منطقهای و فلسطین و حتی جنبش حماس آشنا نیست و تنها به دنبال انتقامگیری و کینه سیاسی داخلی ، متن را نگاشته است.رویکردی که در بسیاری از مطالب دیگر این روزنامه و اشتیاقش برای ارتباط با آمریکا تکرار شده است. روزنامه قانون به کرار در مطالبی به حماس حمله نموده یا تحلیلهایی غرض ورزانه علیه مقاومت فلسطین منتشر کرده است. به طور مثال میتوان به مطلب «آغاز و پایان حماس» این روزنامه پس از انتشار سند جدید سیاسی حماس در اردیبهشت ماه اشاره کرد که باذوق زدگی از پذیرش مرزهای 1967 از سوی حماس سخن گفته و نتیجه گرفته است: «اگر اتفاق خاصی نیفتد، شاید روزهای ابتدایی خرداد، کشور مستقل فلسطینی به صورت رسمی تشکیل خواهد شد و این مسئله از سوی تمامی کشورها مورد پذیرش قرار گیرد. تصمیم خرداد فلسطینیها، راه را برای احقاق حق آنها در سازمان ملل متحد و بهرهمندی از ظرفیتهای عضویت در این سازمان بازخواهد کرد. باید منتظر شد و دید که در روزهای آینده، چه گشایشهایی ایجاد خواهد شد و چگونه پس از دهها سال، روی آرامش به سرزمین دوست داشتنی فلسطین بازخواهد گشت![2]» گویا این روزنامه شکلگیری دولت فلسطین در کنار رژیم صهیونیستی را راه حل مسئله فلسطین میداند! و از تحلیل غلط خود مبنی بر عقب نشینی حماس و به رسمیت شناختن «اسرائیل» خشنود است!
1-شروع یادداشت، سهم خواهی در قبال حمایت از فلسطین
نویسنده روزنامه قانون جمله نخست یادداشت «دست خالی و سر پایین حماس!» را اینگونه آغاز میکند: «ایثارگری و دگرخواهی از ویژگیهای بیشتر ایرانیان است. این موضوع در طول تاریخ سبب سربلندی شده است ولی برخی در این میان از این ویژگی خوب مردم کشورمان سوءاستفاده کردهاند...برای مثال میتوانیم حماس را نام ببریم؛ گروهی که سالها خلاف منافع ایران و جمهوری اسلامی عمل کرد ولی گویی این روزها که آبها از آسیاب افتاده است...»
حماس در بحران سوریه نه تنها در برهههایی خلاف منافع جمهوری اسلامی ایران، بلکه حتی خلاف منافع محور مقاومت و آرمان فلسطین رفتار کرد؛ اما حمله به حماس به این دلیل که در برههای (که نویسنده سالها خطاب کرده است) بخشی از این جنبش در سوریه با مواضع جمهوری اسلامی ایران هم سو نبوده است، نشان از این دارد که نویسنده حتی به آرمان فلسطین هم در چارچوب روابط مرسوم روابط بینالملل و سیاست خارجی میپردازد. امام خامنهای در سخنرانی مهم خود در کنفرانس حمایت از انتفاضه فلسطین در سوم اسفند 95 فرمودند: «کشورهای اسلامی و عربی و همهی جریانهای اسلامی و ملّی، موظّفند در خدمت آرمان فلسطین قرار گیرند. حمایت از مقاومت، وظیفهی همهی ماست و هیچکس حق ندارد در برابر کمک، از آنان انتظار ویژهای داشته باشد. آری، تنها شرط کمک این است که این کمکها در جهت تقویت بُنیهی مردم فلسطین و ساختار مقاومت هزینه شود.[3]»
جنبش حماس تا زمانی که در مسیر مقاومت علیه رژیم صهیونیستی حرکت نماید، ولو آنکه ممکن است در برخی موضوعات همراستا با منافع جمهوری اسلامی نباشد مورد حمایت تهران خواهد بود. البته هرچند توصیه ایران به حماس این بوده است که جایگاه خود را فراتر از تنش و نبردهای منطقهای و جریانهای درون کشورها تعریف نماید و ارزش خود به عنوان یک جنبش مقاومتی علیه صهیونیست را بداند. مسیری که به نظر میرسد با آمدن تیم جدید هنیه در صدر رهبر حماس در حال پیگیری است.
اتهام همکاری و هم سویی حماس و داعش
نویسنده روزنامه قانون در بخش دیگری از متن خود آورده است: «حتی گاهی نیز در میان اخبار مطالبی منتشر میشد که بیانگر نزدیکی تفکر بخشی از فلسطینیها با داعش بود؛ زیرا در مراسمهای خود از پرچم آن دولت فروپاشیشده استفاده میکردند. شاید یکی از مستندترین بخش این ماجرا به موضوع فلسطینیانی بازگردد که در نوار غزه تشییع شدند.» منظور نویسنده قانون، پخش تصاویری در تیر ماه 93 در رسانههای ایرانی است، تصاویری که تنها در ایران منتشر شد و منبع آن هم مشخص نشد!
حتی اگر تصاویری که قبلاً در رسانههای ایرانی پخش شد و از سوی حمدان مسئول روابط خارجی حماس هم تکذیب شده است را هم صحیح بدانیم، ولی اگر نویسنده با فضای حماس و نوار غزه آشنا باشد لزوماً تشییع دو نفر با پرچم داعش را به مفهوم همراهی حماس با داعش نتیجهگیری نخواهد کرد. جریان سلفی گری و داعش همواره با حماس دشمن بودهاند و حماس در سالهای متوالی حتی پیش از بحران سوریه با این جریانات نبرد و تنش داشته است. حضور سلفیها در نوار غزه همواره چالشی برای حماس بوده که بارها با سرکوب شدید این جنبش علیه آنان همراه بوده است. حماس با در دست گرفتن کنترل نوار غزه از سال 2006 تاکنون -بهاستثنای یک برهه دوساله (2013-2015) -همواره در حال درگیری و تنش با گروههای سلفی افراطی بوده است. سال 2009 با تخریب مسجد ابن تیمیه و کشتن موسی عبدالطیف موسی، رهبر جریان سلفی انصار جندالله توسط حماس، از قدرت جریان سلفی در نوار غزه کاسته شد؛ اما در سال 2013 حماس به دلیل نگرانی از وضعیت منطقه و مصر و همچنین امکان نقض آتشبس میان رژیم صهیونیستی و خود به دلیل شلیک موشک و راکت از سوی گروههای سلفی بهسوی شهرکها با سلفیون توافق و آشتی نمود.
این توافق تنها تا سال 2015 دوام آورد و از آن سال تاکنون شاهد درگیریهای مختلف، تکفیر و صدور بیانیه از سوی جنبشهای مختلف سلفی در غزه و منطقه، علیه حماس هستیم. یکی از نمونههای آن بیانیه داعش در کافر دانستن حماس و تهدید به عملیات علیه این جریان در غزه است. ایجاد انشقاق و تنش در نوار غزه از سوی گروههای سلفی، متهم شدن حماس توسط بخشی از جامعه اهل تسنن به تخریبکننده و محدودکننده شریعت اسلام به دلیل درگیری با جریانهای سلفی و حمله هوایی به غزه به بهانه نقض آتشبس از سوی سلفیها توسط رژیم صهیونیستی، بخشی از عواملی است که موجب شده تا بسیاری از تصمیم سازان رژیم صهیونیستی، گروههای سلفی در غزه و منطقه را تهدیدی جدی ندانند و به آن بهعنوان یک موهبت راهبردی بنگرند.[4]
اعتماد ممنوع، آخرین توصیه روزنامه قانون
بخش عظیمی از مطلب قانون تنها به بازنشر سخنان و نقدهای بسیاری از دغدغه مندان آرمان فلسطین و حامیان مقاومت بر رفتار حماس میگذرد. در بخش پایانی مطلب با عنوان «اعتماد ممنوع» آمده است: «همینگونه که شاهد هستیم حماس پیشینه مناسبی نداشته و امروز که در منطقه جایگاهی ندارد نباید به او اعتماد کرد. مردم ایران دفاع از مردم مظلوم فلسطین را بر مبنای قانون اساسی وظیفه خود میدانند ولی نباید بهگونهای عمل کرد که هر دسته و گروهی به خود اجازه دهد که مدتی به ایران پشت کند و هرگاه دستش خالی شد دوباره به سمت ایران بازگردد.» نویسنده در حالی که حماس را فاقد جایگاه و اهمیت میداند که امروزه بسیاری از تحلیل گران منطقهای و حتی صهیونیستی معتقدند اگر مقاومت حماس و آمادگی نیروهای مقاومت فلسطین در سه سال گذشته نبود، طرح سازش بزرگ که «معامله قرن» خوانده میشود با خیانت سران عربی به فلسطین رخ داده بود. نقش حماس در منطقه، تغییر نظم منطقهای پس از پیروزی در جنگ 22 روزه و ادامه آن در مقاومتهای 8 و 51 روزه است.
نویسنده قانون پس از بازنشر تلفیقی صحیح و غلط رفتارهای حماس، اینگونه نتیجه گرفته است نباید به حماس اعتماد کرد. خوب است روزنامه قانون این توصیه صحیح را یعنی «عدم اعتماد کامل در روابط خارجی» را پیش از این در خصوص روابط خارجی ایران با آمریکا، کشورهای اروپایی و برجام توصیه مینمود. آری باید مراقب رفتارهای حماس و روابط خارجی با هر جنبش یا کشوری بود. حماس تا زمانی که در مسیر خود یعنی مبارزه با صهیونیستها باشد مورد حمایت ایران خواهد بود. اصلیترین مؤلفه در روابط ایران و حماس، فهم و درک صحیح از ادبیات و تکنیک حماس در دو سال اخیر و بالاخص از زمان ریاست هنیه بر رهبری حماس همراه با شخصیتهایی چون یحیی سنوار، العاروری و … است. شرط مهم این امر قضاوت دیگران با عینک خودشان است نه عینک و زاویه دید ایرانی!
لزوم مراقبت از روابط ایران و حماس
وضعیت کنونی منطقه کاملاً رقابتی است. ایران، ترکیه، سعودی، امارات، مصر، عراق و … هرکدام در حال طی کردن مسیری ویژه برای شکلدادن به نظم منطقهای هستند. لذا روابط حماس با مصر و امضای توافقات امنیتی، همکاری با ترکیه، نزدیکی به قطر و … نباید به خودی خود مورد حساسیت باشد. یکی از اصلیترین عوامل تیرگی روابط ایران و حماس در سالهای گذشته، توقع کشورها از حماس برای موضع گیری و ورود به معادلات منطقهای مانند دیگر بازیگران بود. منظور حضور و موضعگیری حماس در چالشها و قطببندیهاست. البته این توقع نیز، نشأتگرفته از برخی رفتارهای خود حماس هم بود.
البته ذکر این نکته هم ضروری است روابط حماس در توطئههای منطقهای نیاز به مراقبت دارد. بهطور مثال میتوان به تصمیمات اخیر سعودیها برای فشار به حماس به دلیل نزدیکی این جنبش به ایران و مصر اشاره کرد. تروریست نامیدن این جنبش از سوی سعودیها و اخیراً هم تلاش برای برهم زدن دولت وحدت ملی و ناامن کردن لبنان توطئههایی است که وضعیت روابط ایران و حماس را پیچیده و ملزم به مراقبتهای ویژه مینماید.
طی سالهای بحران سوریه بارها در میان رسانههای حزب الهی و نخبگان ارزشی حملات مختلفی در غالبهای گوناگونی به جنبش حماس صورت گرفت. اکنون تصور افکار عمومی از حماس که بعضاً مترادف با «خائن»، «سازشگر»، «ضد ایرانی» و … است یک مانع در روابط حماس و ایران خواهد بود. برجستهسازی مقاومت و مبارزه با رژیم صهیونیستی و تغییر رویکرد رهبران حماس که تا حدی عملی شده است، میتواند این چالش را تا حد زیادی برطرف نماید. اکنون که روابط ایران و حزبالله با جنبش مقاومت فلسطین، حماس در حال بهبود و ترمیم است، لازم است برای تحکیم این روابط مراقبتهایی انجام شود.
پی نوشت:
[1] http://www.ghanoondaily.ir/fa/news/main/95214/
[2] http://www.ghanoondaily.ir/fa/news/main/78375
[3] http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=35712
[4] http://tabyincenter.ir/12851