دیدبان

مشت پوچ اصلاحات در مجلس ششم

مشت پوچ اصلاحات در مجلس ششم

به گزارش دیدبان به نقل از پنجره، در پایان آذر ماه 79 بود که بهروز افخمی، نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی، از تریبون مجلس اینچنین گفت: «پسرک 10 سالهام این روزها موی دماغم شده که به آمریکا برویم. من در برابر درخواست‎‎های مکرر او سکوت میکنم تا آنکه بالاخره چند روز پیش طاقتم طاق شد و پرسیدم چرا میخواهی به آمریکا برویم؟ گفت: برای اینکه اصل همه چیز آنجاست».

افخمی در ادامه نطقش گفت: «چیزی که پهلوانان ما نمیدانستند و هیچ‌کس جرات نداشت به آنها بگوید، این بود که در این 10 سال اکثریت کودکان، نوجوانان و جوانان مملکت؛ یعنی نسلی که بنا بود از تهاجم فرهنگی در امان بماند و اولین محصول انقلاب باشد، اوقات فراغت خود را چگونه میگذرانند».

وی ادامه داد: «گروه‎‎های فشار در 10 سال گذشته همیشه بیش از دولت برای حیات و حرکت هنرمندان، روشنفکران و اهل فرهنگ تعیین تکلیف کردهاند و از جمله در آن روزها، استعفای مهاجرانی را سبب شدند». افخمی با لحن طنز ادامه داد که: «مقابله با تهاجم فرهنگی روز به روز پیشرفت‎‎های قاطعی کرد و حتی با دخالت بعضی از محافل افراطیتر با حذف فیزیکی هنرمندان و روشنفکران مخالف به مراحل جدیدی ارتقا یافت».

ایراد این نطق هرچند سروصدای زیادی در رسانهها به راه‌انداخت و واکنش‎‎های تند و تیزی از جریان رقیب را بههمراه داشت، اما در نهایت حاصل چندانی برای کنشگرها نداشت. اکثریت مجلس ششم در دست یک جریان بود و این جریان نخ رفتار خود را گام به گام در دست داشت.

این شیوه‌ برخورد تا جایی ادامه پیدا کرد که فاطمه حقیقت‌جو، در روز هفتم اسفند ماه 1379، پشت تریبون رسمی مجلس قرار گرفت و انتقادات تند و تیز خود را خطاب به رهبر انقلاب ایراد کرد. فاطمه حقیقت‌جو سخنان خود را با این عنوان آغاز کرد: «انا لله و انا الیه راجعون!»

حقیقت‌جو که میخواست اعتراضی به بازداشت فریبا داودی‌مهاجر و عزت‌الله سحابی را از تریبون رسمی مجلس اظهار کند، خطاب به رهبری اینگونه گفت: «چون دفتر حضرت عالی درخواست‎‎های مکرر ما را بیجواب میگذارد، به ناچار از تریبون مجلس این سخنان را به گوشتان میرسانم».

او نخست از نحوه بازداشت فریبا داودی‌مهاجر، مسئول روابط عمومی روزنامه همبستگی و وضعیت روانی عزت‌الله سحابی اظهار نگرانی کرد و گفت: «آقای سحابی در ملاقات با خانواده خود تعادل روحی نداشت و نتوانست آنها را بشناسد».

حقیقت‌جو در ادامه گفت: «چگونه است که برای افتادن روسری زنان غیرمسلمان در نشستی غیردولتی فریاد وا اسلاما از طرف بعضی مراکز، افراد و روحانیون و بعضی مراجع محترم تقلید بلند میشود، ولی برای هتک حرمت و حیثیت بانویی مسلمان توسط نامحرمان (اشاره به شرایط بازداشت فریبا داودی‌مهاجر) نفسی از سینهای برنمی‌خیزد؟ عاملان قتل‎‎های زنجیره‌ای، حادثه کوی‌دانشگاه تهران و تبریز، حملهکنندگان به اجتماعات قانونی، برگزارکنندگان تظاهرات غیرقانونی، ضاربین وزرا در نماز جمعه، آمرین ترور حجاریان چه کسانی هستند؟ آیا مردهاند یا زنده‌اند؟ آزادند یا در بند؟ آنها کجایند و چگونه با وجود آنها و مصونیت آنها جامعه میتواند احساس امنیت کند؟»

این‌چنین بود که نمایندگان ششمین دوره مجلس، در همان آغاز کار فکت‎‎های مبرهنی برای اثبات نداشتن صلاحیت خود به‌دست شورای نگهبان قانون اساسی دادند. فارغ از موضع‌گیری‎‎های سیاسی نادرست و ضدانقلابی این نمایندگان، تعریف نادرست آنها از شان نمایندگی و کارویژه‎‎های نماینده مجلس، دلیل اصلی پرت‌ شدن آنها از فضای سیاسی و در نهایت پناه‌بردن بسیاری از آنان به دامان ضدانقلاب در خارج از کشور شد.

تیرِ آخر!

در روزهای انتهایی مجلس ششم بود که محسن آرمین‌، یکی دیگر از نطق‎‎های نسنجیده در مجلس ششم را ایراد کرد. آرمین با طرح موضوع شکنجه و قتل زهرا کاظمی در زندان و بررسی نقش سعید مرتضوی، دادستان تهران در آن پرونده اینگونه اظهار کرد: «میدانیم که قاضی مرتضوی در سطحی نیست که بتواند بدون پشتوانه دست به چنین اقداماتی بزند، اما روی سخنم با شماست، این اعمال خودسرانه و غیرمسولانه در صورت سکوت من و شما در این حد باقی نخواهد ماند، نتیجه سکوت یا بی‎‎اعتنایی پیشینیان ما در همین مجلس نسبت به اقدامات سعید امامی و... به فاجعه قتل‎‎‎های زنجیره‎‎ای انجامید و کشور را تا حد یک بحران بزرگ پیش‌برد و ضربه‌ای به اعتبار نظام وارد کرد که جبران آن ممکن نیست. اگر امروز ترس و بیم خود را فقط به نام آبروی نظام توجیه کنید، فردا با فاجعه‌ای همانند قتل‎‎‎های زنجیره‎‎ای مواجه خواهید شد».

واکنشها به این اظهارات به حدی زیاد بود که پای شخص سعید مرتضوی نیز به این میدان باز شد. مجال انعکاس این واکنشها در این نوشتار ممکن نیست.

نطق جنجالی بعد، مربوط به احمد شیرزاد، نماینده مردم اصفهان در مجلس ششم بود. شیرزاد در نطقی که در روز سوم آذر ماه 1382 ایراد کرد، مسائل مربوط به هستهای را مورد مناقشه قرار داد و اینگونه اظهار کرد: «مدعی بودیم رهبر معنوی جهان هستیم، تمام توده‎‎های محروم چشم به ما دوختهاند، از مظلومان جهان حمایت میکنیم... بهجای سلاح‎‎های مرگبار ضدانسانی، بر ایمان و ایثارگری جوانان‌مان تکیه داریم، میگفتیم که رژیمی هستیم که قدرت‌مان ریشه در قلب مردم دارد و بهجای داغ و درفش از نفوذ کلام معنوی بهره میبریم. اما از ما تصویر رژیمی ساختهاند که دروغ میگوید و به تعهدات خود در مقابل جامعه جهانی پای‌بند نیست... چند روز پیش تیتر درشت برخی از روزنامه‎‎های اروپا این بود که جمهوری اسلامی ایران 19 سال به جهانیان دروغ گفت. میتوان این تبلیغات را به رسانه‎‎های صهیونیستی نسبت داد، میتوان مثل همیشه آنها را توطئه‎‎های استکبار جهانی دانست، میتوان کماکان خود را محور خوبیها پنداشت و تمام اتهامات را به دشمنی دشمن منسوب کرد اما یک نکته بسیار سادهای در این میان وجود دارد. آنها سر نخها، دم خروسها و مدارک و مستنداتی از ما دارند که آنها را در ادعاهایشان محق جلوه میدهد».

نطق احمد شیرزاد با مخالفت و اعتراض نمایندگان نیمه‌کاره ماند و او ناگزیر شد بقیه نطق خود را به‌ دست رئیس مجلس بدهد. در آخر نطق وی اینگونه آمده بود: «آن روز که سایت عظیم 50 هزار متری زیر زمینی طراحی کردند تا در چند متر مربع از یک گوشه آن چند دستگاه کوچک سانتریفوژ نصب کنند فکر نکردند که اگر از این چاه، آب فناوری استراتژیک در نیاید، نان تبلیغات استکباری در خواهد آمد».

مشت در برابر مشت!

آخرین نطق آتشین مجلس ششمیها، از آن علی‌اکبر موسوی‌خویینیها، نماینده تهران بود که فضای مجلس را بهم ریخت و موجب بروز درگیری فیزیکی در صحن علنی مجلس شد.

موسوی‌خوئینیها در نطق خود که پس از برگزاری انتخابات مجلس هفتم و رد صلاحیت بسیاری از نمایندگان اصلاحطلب صورت گرفت از کودتای پارلمانی سخن به میان آورد. موسوی‌خوئینیها اینگونه گفت: «در انتخابات هفتم، کودتای پارلمانی علیه جریان تحول‌خواه ایران صورت گرفت تا مجلس به هر ترفند مهره‌چینی شود که به فرمودهای قیام و قعود کند و دیگر نامه اعتراض و انذار نگاشته نشود و صدای افشاگرانه حقیقت‌جویان برنخیزد و کمیسیون اصل 90 آن، مأمنی برای ستم‌کشیدگان نباشد و گزارش قتل‎‎های دگراندیشان، یورش نظامیان به کوی‌دانشگاه تهران، تبریز و طرشت، انفرادیها و آزار روزنامه‌نگاران و زندانیان و فعالین سیاسی بهخصوص دانشجویان و فعالین جنبش دانشجویی گوش حاکمان را نیازارد و کسی دیگر در مجلس سخنی از تنهایی زندان و انفرادی صابر، علیجانی، رحمانی، گنجی، زرافشان، آغاجری، اشکوری، عبدی، باطبی و سایر زندانیان مظلوم بر زبان نیاورد و آن کند که حاکمیت میخواهد و تنها آن گوید که حکومت میپسندد».

خویینیها در سخنانش، محمد خاتمی را هم بینصیب نگذاشت و زمانی که به رد صلاحیتها از داوطلبان مجلس هفتم اشاره میکرد، گفت: «و در این اثنا به سیاق معمول فرصت‌سوزان نشسته بر مسند جمهوری و رای ملت به تاسفی و افسوسی بر این مقدمهسازی مهره‌چینیها بسنده کردند و در نهایت با سکوت بر اجرای حکم‎‎های حکومتی تمکین کردند تا به‌نام ایشان و به کام اقتدار‌گرایان تشکیل مجلس فرمایشی با نمایشی به نام انتخابات میسر شود».

این‌چنین شد که نمایندگان معترض به نطق خوئینیها بهسمت جایگاه رفتند و ایراد نطق مخالف اینبار رنگ و بوی برخورد فیزیکی گرفت. برخوردی که چنان در رسانه‎‎های سراسر دنیا انعکاس یافت که پرونده مجلس ششم را برای همیشه تکمیل و به‌نوعی پایان داد!

مصوباتی برای اعتراض!

فارغ از جریان نطقها و سخنان بیربط سیاست‌زدهای که در مجلس ششم توسط نمایندگان ارائه میشد، شیوه قانونگذاری در این مجلس نیز تا حدود زیادی متفاوت از دیگر مجالس بود. طرح اصلاح قانون مطبوعات که در مجلس پنجم به تصویب رسیده بود، لوایح دوقلو و کنوانسیون محو کلیه اشکال تبعیض علیه زنان از موارد مهمی بودند که تاریخساز شدند و علیرغم مغایرات روشنی که با قانون اساسی و اسلام داشت، نمایندگان مجلس ششم، اصرار زیادی برای تصویب آن داشتند.

اصلاح قانون مطبوعات در روزهای پایانی عمر مجلس پنجم صورت گرفته بود. قانونی که به موجب آن چند روزنامه اصلاحطلب در اردیبهشت ماه 1379 توقیف شدند و تریبون‎‎های بسیاری از جریان اصلاحطلب گرفته شد. اینچنین شد که نمایندگان در مجلس ششم، کمر به اصلاح این قانون بستند. اصلاح قانون مطبوعات در مجلس تصویب شد و فضای رسانهای کشور، مجددا به زمان قبل از تصویب این قانون بازگشت.

اما سرانجام این تصویب چیز دیگری شد. مهدی کروبی، رئیس وقت مجلس در این‌باره میگوید: «ما هنوز هیچ‌کاری در مجلس نکرده بودیم، تازه وارد مجلس شده بودیم که دیدیم عده‎‎ای دارند امضا میگیرند، برای دو فوریت اصلاح قانون مطبوعات، شما به آیین‌نامه داخلی مجلس نگاه کنید، معلوم می‎‎شود دو فوریت‌ها برای چی است. اخبار این ماجرا به مقام معظم رهبری می‎‎رسد، از دفترشان تماس میگیرند و پیامی برای من و نفر دوم مجلس می‎‎آورند. پیام دوستانه بود. پیام آمده بود که شما می خواهید قانون مطبوعات را اصلاح کنید، خب! اجازه دهید یک مقدار مجلس جلو برود، کارهایش را آغاز کند، کمیسیون‎‎ها تشکیل شود، قانون مطبوعات قبلی عملی شود و نقایص آن مشخص شود، آنوقت تصمیم بگیرید».

از دفتر مقام معظم رهبری گفتند که آقا خواسته فعلا طرح مطرح نشود، اما آقایان آمدند طرح را در مجلس مطرح کردند و فوریت آن مطرح و بررسی شد.

بار دیگر اما طرح اصلاح قانون مطبوعات در تابستان 1379 در دستور کار مجلس قرار گرفت. سیاسی کردن این اصلاح تا بدانجا پیش رفت که علیرغم استقبال نمایندگان به بررسی یک فوریتی این طرح، آن را خارج از دستور به صحن علنی آوردند و بار دیگر سایه سیاست را بر تصمیمات تقنینی مجلس گستراندند. طراحان که میخواستند به هر طریقی طرح خود را پیش از پایان تعطیلات مجلس به سرانجام برسانند در جلسه 28 تیرماه تقاضای تغییر دستور، جهت رسیدگی به طرح یک فوریتی خود را در مجلس مطرح کردند. این تقاضا اما با ایرادات آییننامهای مواجه میشد تا آنجا که اینبار نه تنها نمایندگان اقلیت بلکه بعضی از اکثریتی‎‎ها که دستی در تقنین داشتند، به اعتراض درآمدند.

در 16 مرداد 79، اولین جلسه مجلس پس از تعطیلات با نامه رهبر انقلاب خطاب به نمایندگان مجلس، برای طرح اصلاح قانون مطبوعات سرنوشت دیگری رقم خورد. نامه ایشان خطاب به نمایندگان گرچه در این روز قرائت شد اما موضوعی نبود که نمایندگان از آن بیخبر باشند. کمااینکه در ابتدای همین جلسه مجلس، در یک جلسه غیرعلنی، نامه برای آنها قرائت شده بود. کروبی سیر وقایعی را که منجر به صدور نامه رهبر انقلاب شد، چنین بیان میکند:

«رفته‌رفته ماجرا وارد فاز دیگری شد. کمکم باخبر شدیم مقام معظم رهبری یک نامهای برای مجلس نوشتهاند. ما نمیخواستیم کار به آنجا برسد. از آقای هاشمی در یک جلسه پرسیدم ایشان گفت بله، نباید نامهای نوشته شود. یک‌بار خدمت مقام معظم رهبری رفتم و در این‌باره صحبت کردم. سابقه مصوبه را به ایشان دادم و درباره طرح صحبت کردم و بعد گفتم نامه نیاید بهنظر ما بهتر است. ایشان احساس کرده بودند که مجلس نمیخواهد اطاعت کند. توضیح دادم که اینطور نیست، مجلس اهل اطاعت هست. از نکات تلخ این بود که همان روز که با مقام معظم رهبری ملاقات داشتیم هم طرح تصویب شد و هم نامهای به قوه قضائیه نوشته شد که نکات تندی داشت. یکی از نزدیکان مقام معظم رهبری به من گفت که تو با این مجلس در این چهار سال چه میکنی؟ یک نفر دیگر که در آنجا بود پرسید ماجرا چیست که او توضیح داد امروز نمایندگان مجلس نامهای نوشتند که این نامه کیفرخواست علیه قوه قضائیه است.

آقای حجازی از دفتر رهبری خبر داد که اول وقت نامهای از مقام معظم رهبری میآید. ما صبح در هیئت‌رئیسه بودیم که نامه رسید. نامه را یکی از آقایان خواند. در نامه آمده بود که این طرح نه مصلحت است و نه مشروع که در دستور کار قرار گیرد و نوشته شده بود که طرح را از دستور کار خارج کنیم. به این ترتیب، طرح را از دستور کار خارج کردیم». رئیس مجلس ششم، نمایندگان را از نامه باخبر می‌کند و انتظار می‌رفت که با توجه به صدور حکم حکومتی در این زمینه آنها اصرار دوبارهای برخواست خود نداشته باشند، اما چنین نشد و با اصرار برای قرائت نامه از تریبون مجلس فاز دیگری از سیاسی‌کاری را در پیش گرفتند. گرچه کروبی صلاح نمیدانست که نامه از تریبون مجلس قرائت شود اما با اصرار نمایندگانی از جمله محسن آرمین مبنی بر اینکه اکثریت هیئت‌رئیسه نظرشان این است که نامه خوانده شود، نامه رهبر معظم انقلاب قرائت شد.

قرائت نامه رهبر انقلاب اما آتش فتنه‌اندوزی را در مجلس ششم خاموش نمیکرد و به همین دلیل پس از قرائت نامه اولین آبستراکسیون (نصابشکنی) از سوی آنها در مجلس شکل گرفت و آنها با خروج از مجلس، جلسه علنی را به نشانه اعتراض از رسمیت انداختند.

آبستراکسیون مشارکتی‎‎ها برای از نصاب‌انداختن مجلس، 20 دقیقهای طول کشید. در این مدت در راهروهای مجلس به تشکیک حکم حکومتی رهبر انقلاب پرداختند. رجبعلی مزروعی می‌گفت: «رهبری نکتهای را به نمایندگان تذکر دادند. در اینکه این حکم حکومتی است یا نه، میان نمایندگان بحث‎‎های مختلفی در جریان است. تاکید رهبری این است که خلاف شرعی صورت نگیرد». همزمان در صحن نیز برخی نمایندگان فراکسیون مشارکت به اقدامات ساختارشکنانه پرداختند، در این راستا محمد رشیدیان نماینده آبادان از کروبی تقاضای 10 دقیقه وقت برای صحبت کرد که خارج از روال جلسات علنی مجلس بود و بعد از آنکه با امتناع کروبی مواجه شد، با لحنی گستاخانه فریاد کشید: «میخواهم شرع را به آقای خامنهای یادآوری کنم».

این اهانت نماینده آبادان واکنش برخی دیگر از نمایندگان بهویژه اعضای فراکسیون اقلیت مجلس را بهدنبال داشت تا آنجا که سیدرجب حسینینسب خطاب به رئیس مجلس گفت: «اینطور برخورد میکنید که یک... جرات پیدا بکند به رهبر و انقلاب توهین بکند. در مقابل حکم حکومتی رهبر بایستند و در مقابل این همه تصاویر شهدا ما اینجا شاهد باشیم؟ ... باید کاری کنید که کسی جرات نکند به رهبر توهین بکند».

فـاعتبروا... .

آنچه در این نوشتار آمد، مرور کوتاهی بر مهمترین وقایعی است که در مجلس شورای اسلامی اتفاق افتاده بود. اتفاقاتی که برای یک دوره چهار ساله تمام مردم را درگیر کرد و این درگیری و چالش تنها یک دلیل داشت: انتخاب، انتخاب، انتخاب!

انتخاب نه از سر تشخیص درست که از سر اعتماد صرف به شعارها و وعدهها و پزهای روشنفکری و سیاسی که در کوران برگزاری انتخابات، بسیار زیادتر هم میشوند. دستاورد مجلس ششم برای اوضاع عمومی جامعه چیزی جز اغتشاش و جنجال و بحث‎‎های بیفایده نبود. امید است که گذشته این مجلس، چراغ راه مجلس آینده باشد.

نفیسه رحمانی

مرتبط‌ها

بیشترین سقوط ارزش سهام وال استریت در یک روز

دولت آمریکا به کشتن شهروندان ایرانی افتخار می‌کند

مقابله با کرونا از منظر حکمرانی (1)

آمریکا برای آزادی مزدور اسرائیلی، دست به تهدید و ارعاب زد

افشای نام‌های جدید از شاهزادگان بازداشت‌شده

استیصال رسانه‌ای ائتلاف در یمن