دیدبان: آیتالله انصاری شیرازی(ره) در سحرگاه یکشنبه چهارده دی ماه مصادف با دوازده ربیعالأول 1436 دار فانی را وداع گفت و به لقاءالله پیوست. ایشان از اساتید فلسفه و عرفان بوده؛ و به «شیخالاشراق» قم مشهور بودند. از دیگر ویژگیهای ایشان این بود که مورد عنایت و اعتماد کامل حضرت امام(ره) و مقام معظم رهبری بودند. این استاد برجسته حوزه یکی از دوازده نفری است که پس از رحلت آیتالله العظمی بروجردی، مرجعیت امام خمینی(ره) را در سال ۱۳۴۲ تائید کرد. در این نوشتار مختصر به مناسبت چهلمین روز درگذشت این عالم ربانی، مرور کوتاهی بر زندگی و فعالیتهای علمی و سیاسی-اجتماعی ایشان خواهیم داشت.
مختصری از زندگینامه
آیتالله یحیی انصاری شیرازی(ره) در سال 1306 در روستای نوادگان داراب (از توابع استان فارس) متولد شد. شجره آیتالله انصاری شیرازی به صحابی معروف پیامبر اعظم(ص) «جابر بن عبدالله انصاری» میرسد.
آیت الله یحیی انصاری شیرازی پس از اتمام مکتب خانه و دو سال تحصیل در دبستان، تحصیل علوم دینی را در زادگاه خود ـ نودایجان داراب ـ آغاز کرد. مقدمات را نزد استادان آن دیار همچون آیت الله شیخ عبدالکریم انصاری مدرس حوزه علمیه داراب و از شاگردان مرحوم آیت الله حاج میرزا ابراهیم شیرازی که او نیز از شاگردان مرحوم آیت الله میرزای شیرازی بود، فرا گرفت در سال ۱۳۲۵ برای ادامه تحصیل، به شیراز آمد و از مدرسان و استادان بزرگ آن دیار بهرههای بسیار برد.
حوزه علمیه شیراز در آن روزگار از عنایات مرجع بزرگی به نام آیتالله العظمی سید نورالدین شیرازی بهرهمند بود و عالمان بسیاری در آن به تدریس و تألیف میپرداختند. او در این سالها به تدریس منطق و ادبیات نیز میپرداخت.
استاد انصاری شیرازی در سال ۱۳۳۱ به قم مهاجرت کرد. در قم نیز به تکمیل دروس سطح پرداخت و سپس در درس خارج فقه و اصول علمای بزرگ آن روزگار شرکت کرد. در این میان به تحصیل فلسفه و علوم عقلی نیز پرداخت و از استادانی همچون علامه سید محمد حسین طباطبایی(ره) و برادر ایشان مرحوم استاد سیدمحمد حسن طباطبایی بهره برد.
او همگام با تحصیل، به تدریس آنچه آموخته بود نیز پرداخت. همچنین وی در طول سالهای تحصیل خود همواره در درسهای اخلاق شرکت میجست و به تهذیب نفس ـ به عنوان مهمترین دغدغه درسی خود ـ اهمیت بسیار میداد.
اساتید
او محضر استادان زیادی را درک کرده و از خرمن دانش های گوناگون آنان آموخته و اندوخته بود. اما در این میان، تأثیر علامه فرزانه طباطبایی(ره) در شکل گیری شخصیت او بیش از دیگران بود. تا جایی که با یاد آن بزرگوار، بیدرنگ حالش منقلب و آهی از سر فراق بر میآورد. خاطرات بسیار زیادی از آن حکیم بی نظیر داشت و گهگاه برای خواص شاگردان خود نقل میفرمود.
از دیگر اساتید او میتوان به موارد زیر اشاره کرد: ایشان دروس مقدماتی را در نودایجان داراب نزد استادان آن دیار فرا گرفت از جمله کتاب تبصره علامه را نزد عموی پدر خود حاج شیخ ابوالحسن انصاری شیرازی، امام جماعت مسجد وکیل شیراز آموخت. کتب جامع المقدمات، سیوطی و حاشیه را نیز از محضر آیهالله حاج شیخ عبدالکریم انصاری بهره گرفت با ورود به شیراز از محضر آیت الله العظمی سید نور الدین شیرازی و آیت الله سید عبدالعلی آیت اللهی بهره برد.
وی، مطول و مغنی را خدمت آقای حاج عالم و مرحوم حاج حکیم و شرح لمعه را نزد حاج آقای اردکانی فرا گرفت. در قم نیز، کفایه و مکاسب را نزد آیت الله آقای حاج سید محمدباقر سلطانی و رسائل را از محضر آیت الله مجاهدی تبریزی، شرح منظومه را نزد آیت الله منتظری و شرح تجرید را در محضر آیهالله حاج شیخ فکور یزدی آموخت. سپس به درس خارج حضرت امام خمینی(ره) رفت و همزمان در درس آیت الله العظمی بروجردی(ره)؛ آیت الله شیخ مرتضی حائری(ره) و آیت الله اراکی(ره) شرکت جست.
وی، علوم عقلی مانند اسفار اربعه، شفا، تمهید القوائد را نیز نزد علامه طباطبایی(ره) آموخت و به توصیه ایشان، شرح فصوص قیصری را نزد مرحوم سید محمد حسن الهی (برادر علامه طباطبایی) فرا گرفت. ایشان مدت سی سال از محضر علامه طباطبایی استفاده کرد و از شاگردان خصوصی این استاد به شمار میرفت.
آیت الله انصاری شیرازی در طی این سالها با بسیاری از طلاب و فضلاء رابطه دوستی داشته که برخی همچون حضرات آیات جوادی آملی، حسن زاده آملی، امینی و حجج اسلام آقایان دکتر احمدی، سید حسن لنگرودی، صائمی زنجانی و سید عباس ابوترابی از این جملهاند.
فعالیتهای علمی
تدریس، از جمله فعالیّت های علمی پرثمر برای استادان به شمار می رود زیرا تجربه سال ها تحقیق و علم اندوزی خود را مستقیماً در اختیار شاگردان قرار می دهند و استاد انصاری نیز تا کنون در این زمینه تلاش های بسیاری کرده است و با تربیت شاگردان عالم مبارز و با اخلاق، همواره حوزه های علمیه را یاری داده است.
آیه الله انصاری از همان آغاز تحصیل در شیراز، شروع به تدریس مقدّمات کرد و در طی سال ها فعالیّت علمی، کتاب های زیر را تدریس کرده است:
- شرح لمعه
- اصول الفقه
- بدایه الحمکمه
- رسائل
- یک دوره کامل شرح فصوص قیصری
- مصباح الانس
- منطق منظومه
- کشف المراد
- تدریس اسفار اربعه
همچنین وی از حدود سال ۱۳۵۷ ش. به بعد در مدرسه آیه الله گلپایگانی و جاهای دیگر درس اخلاق گفته است.
همچنین آیه الله انصاری منبر را از اوّل جوانی شروع کرده و بارها در فسا، رفسنجان، شیراز، قم و دیگر مناطق به منبر رفته و سخنرانی کرده است. منبر او شامل روشنگری هایی درباره رژیم طاغوت، توجه و هشدار به التقاط و دفاع و تلاش برای حکومت شیعه بوده است. او در این راه، به التقاطهای دکتر شریعتی اشاره کرده، با وی مخالفت کرد و به همین جهت حتی بعضی یاران نزدیکش او را تنها گذاشتند ولی او همچون شهید مطهّری، اعتقاد و تعصّب در خلوص دین و ناسازگاری با التقاط داشت و همه سختی ها را به جان خرید و از عقیده درستش دست برنداشت.
بسیاری از منبرهای او منجر به دستگیری، تبعید و حتی زندانی شدن او شده بود که از آن میان، می توان به دستگیری او بعد از سخنرانی هایش در خوانسار، قم (سخنرانی در مراسم سالگرد فیضیّه) فسا، رفسنجان و شیرازاشاره کرد.
تألیفات
آثار آیه الله انصاری عبارتند از:
- اصطلاحات حکمت متعالیه (فارسی)
- آهنگ آزادی از سرکوه داراب
- سروشی از عالم غیب (تفسیر سوره نبأ به زبان فارسی)
- اشعار و قصائد و غزلیات
- شرح منظومه سبزواری که جلد اوّل آن چاپ شده است
فعالیتهای سیاسی-اجتماعی
آیتالله انصاری شیرازی(ره) در کنار فعالیتهای علمی فراوان از همان ابتدای جوانی در فعالیتهای سیاسی-اجتماعی نیز شرکت داشت. همانطور که در مقدمه نوشتار عرض شد ایشان یکی از دوازده نفری است که پس از رحلت آیتالله العظمی بروجردی، مرجعیت امام خمینی(ره) را در سال ۱۳۴۲ تائید کرد. وی در مطلبی مبنی بر تأیید مرجعیت امام خمینی گفته بود: صلاحیت حضرت آیتاللهالعظمی آقای خمینی (مدظله) برای مرجعیت عام، قابل هیچگونه تردیدی نیست. این فقیه عالیقدر، جامع شرایط مرجعیت تامه و تقلید از معظم له و ترویج او موجب اعلای کلمه حق و اعزاز مسلمین است.(1)
آیتالله انصاری پس از تأیید مرجعیت امام، مورد تعقیب ساواک قرار گرفت و مجبور شد مخفیانه زندگی کند و تا مدتها متواری باشد. آیتالله سید احمد خوانساری ولی واسطه شده بود و حکومت از تعقیب انصاری و دوازده نفر دیگر که به تأیید مرجعیت امام پرداخته بودند صرف نظر کرد.
در اسناد ساواک از آیتالله انصاری، ربانی شیرازی و نعمتالله صالحی نجفآبادی با عنوان «فرقه انقلابیون» نام برده شده که در قم به فعالیتهای ضد امنیتی و طرفداری از امام خمینی میپرداختهاند.(2)
برخی دیگر از فعالیتهای سیاسی-اجتماعی ایشان خصوصاً قبل از پیروزی انقلاب به شرح زیر است:
1. بنابر گزارش ساواک قم، وی در مرداد ماه ۱۳۴۳ ش. در مسجد امام حسن عسکری (علیه السلام) به منبر رفته و بیاناتی اظهار داشته که به دنبال آن از مرکز ساواک به وی تذکر داده شده است.(3)
2. با فرا رسیدن سالگرد فاجعه خونین فیضیه در ۲۵ شوال ۱۳۸۳ ق. (1343/12/20 ش.) قرار بود که محصلین علوم اسلامی، دست به تظاهرات خیابانی بزنند ولی به دلیل تجمع پلیس و نظامیان در اطراف حرم حضرت فاطمه معصومه (علیها السلام)، میدان آستانه و مقابل مدرسه فیضیه و هشدار ماشین پلیس، این تظاهرات خیابانی صورت نگرفت و بعضی از افراد شناخته شده در مبارزه، قبل از این ماجرا دستگیر شدند و به دنبال آن، روحانیان، مراسم سالگرد را در فیضیه برگزار کردند و در این مراسم، استاد انصاری شیرازی سخنرانی کرد. وی در این باره می گوید: «مرحوم ربّانی شیرازی به من فرمود: دیگر از یاران امام هیچ کس نمانده است جز سه نفر اگر قصد قربت داری، سخنرانی کن چون شهادت محتمل است و هیچ کس حاضر نشد منبر برود لذا من منبر رفتم.» او رسماً به منبر رفت و در حالی که مدرسه از جمعیّت آکنده شده بود، به سخنرانی پرداخت و از مصایبی که در آن یک سال سیاه بر اسلام و روحانیت و ملّت ستمدیده ایران وارد آمده بود، سخن گفت و صریحاً اعلام کرد که این جنایات و خونریزی های رژیم، ما را در راهی که در پیش گرفته ایم ـ که همان راه خدا و پیشوایان انقلابی اسلام است ـ پا برجاتر و راسخ تر می سازد در پایان سخنان خود به رژیم هشدار داد که بیش از این به زندان کردن و محاصره امام ادامه ندهد و بداند که این گونه اسائه ادب نسبت به ساحت مقدّس تنها مرجعی که در راه اسلام و برای آزادی توده ها گام برمی دارد، برای او ارزان تمام نخواهد شد و بالأخره مردم رشید و مسلمان ایران، کاسه صبرشان لبریز می شود و یکباره منفجر خواهند شد انفجاری که هیچ نیرویی نتواند آن را خاموش سازد.(4) وی به جهت این سخنرانی به زندان افتاد و در مورخه 1344/1/7 ش. از زندان آزاد و قرار بازداشت وی، به قرار التزام عدم خروج از حوزه قضایی تهران تبدیل گردید.(5)
3. در پی ایراد سخنرانی های افشاگرانه، در مورخه 1344/10/16 ش. از سوی ساواک ممنوع المنبر شد تا مبادا مطالب تحریک آمیز و خلاف مصالح عمومی مملکت! در بالای منبر عنوان کند.(6)
4. در تاریخ 1345/2/1 ش. جمعی (حدود ۵۰۰ نفر) به منزل آیه الله میرزا هاشم آملی رفتند و آقای انصاری شیرازی از وی تقاضا کرد که برای آزادی شیخ حسین علی منتظری و عبدالرحیم ربانی شیرازی اقدام نماید.(7)
پس از انقلاب اما رابطهی ایشان با آیتالله منتظری چندان حسنه نبود. آیتالله علم الهدی میگوید آیتالله انصاری شیرازی کیسهای برای انقلاب ندوخته بود و تنها برای رضای خدا مبارزه میکرد. ایشان سرآمد انقلابیون بود و پس از انقلاب دید مثبتی به آقای منتظری نداشتند و بعد از این جریانات بود که آیتالله انصاری شیرازی توسط دوستان ایشان فراموش شدند؛ با اینکه سرآمد مبارزان بودند.
5. در سال ۱۳۴۵ ش. در رفسنجان دستگیر و پس از رهایی، در مراسم روز عید فطر در منزل امام، قطعه شعری در مدح امام قرائت کرد.(8)
6. در یکی از گزارش های ساواک درباره وی چنین آمده است:
«نامبرده از روحانیون ناراحت و خلافگر و طرفدار خمینی در شهرستان قم بوده که در فعالیّت های ضد امنیتی و تحریک طلاّب علوم دینی و متعصبین مذهبی به شورش و بلوا دخالت داشته که به همین جهت، وضعیّت یاد شده در کمیسیون امنیت اجتماعی مورخه ۲۲/۵/۱۳۵۲ شهرستان قم مطرح و نتیجتاً به سه سال اقامت اجباری در کوهدشت لرستان محکوم گردیده که در حال حاضر متواری می باشد.»(9)
7. در تاریخ 56/8/7 ش. برگزاری مجلس ترحیم به مناسبت شهادت مصطفی خمینی.(10)
8. در تاریخ 56/2/2 ش. حمایت از انقلاب تبریز که در گزارش ساواک درباره آن چنین آمده است: «در تالار مسجد ولی عصر کارخانه سیمان دورود، مسلم گرجی… از شیخ انصاری که اداره جلسات قرائت قرآن را عهده دار است، خواست که مطالبی درباره اغتشاشات تبریز بیان نماید که ایشان گفت: روز شنبه 36/11/29 از طرف مجتهدین قم به علت کشتار وحشیانه روحانیون و مردم قم که تعداد آنها بالغ بر ۶۰۰ نفر بوده، عزای عمومی اعلام شده و مردم تبریز گروه گروه برای گرفتن مجلس ترحیم به سوی مساجد روانه می شوند ... وی ادامه داد: این نیروی ایمان به خداست که حتی ارتش ایران هم نتوانست آن را خنثی کند. مشار الیه بیان داشت این ارتشی که آن قدر خرجش می کنند و در عظمت آن می بالند، چیست که نتوانست جلو عدّه ای مردم داخلی را بگیرد و چگونه می تواند از مرزهای ایران دفاع کند. شیخ انصاری در خاتمه گفته: چقدر خوب می شود اگر همه مردم چنین غیرت و تعصب مذهبی داشته باشند تا بتوانند بر علیه زور قد علم کنند.»(11)
9. وی در تاریخ 37/5/27 ش. مجلس ختمی برای کشته شدگان حوادث اصفهان در اردستان. برگزار کرد و دستور داد که به مدت سه روز، مسجد و درب آن را سیاه پوش کنند.(12)
مبارزات سیاسی آیتالله انصاری به گونهای بود که وقتی ایشان در تبعیدگاه نائین بودند، آیتالله خامنهای به دیدن وی رفت و پیشانی ایشان را بوسیده و گفت: «شما از پیشکسوتان انقلاب هستید.»
ایشان همچنین در ماجرای کتاب «شهید جاوید» نیز به مخالفت با این کتاب پرداخت. وی از منتقدان اصلی علی شریعتی هم بود. وی در مصاحبهای که در سال ۸۹ انجام داد گفته بود انقلاب ایران از دو جریان لطمه خورده است یکی جریان شهید جاوید و دیگری جریان علی شریعتی. وی به واسطهی مخالفت با این دو گروه، بسیاری از دوستیهای خود را هم از دست داده بود. زمانی که علامه طباطبایی مخالفت خود را با کتاب شهید جاوید اعلام کرده بود، صادق خلخالی در مجلسی با لحنی توهینآمیز علیه علامه سخن گفته بود. از آن زمان بود که رابطهٔ انصاری شیرازی و خلخالی به هم خورد.
ذوالشهادتین بودن آیتالله انصاری در نزد امام(ره)
بین آیتالله انصاری شیرازی(ره) و امام خمینی(ره) یک عشق و ارادات دو طرفه وجود داشت. همانگونه که بیان شد ایشان در تثبیت مرجعیت حضرت امام(ره) نقش فعالی را ایفا کردند. ایشان زمانی که امام از زندان بازگشته بود و در مسجد اعظم درس شروع کرده بود فی البداهه این شعر را سروده بود: بنگر نشسته چون ماه/ با یک جهان نباهت/ مرد رشید عرفان/ بر مسند فقاهت.
همچنین ایشان در سال 1344 و به دنبال انتقال حضرت امام(ره) از ترکیه به نجف، به همراه چند تن دیگر از فضلاء آن زمان حوزه نامهای را به ایشان مینویسند. در متن آن نامه آمده است:
«محضر مقدّس حضرت آیه الله آقای خمینی نجف، انتقال آن مرجع عالی قدر به جوار ائمه اطهار، دل های مشتاقان را تسکین موقتی بخشید. در انتظار بازگشت آن حضرت مستطاب عالی قدر دقیقه شماری می کنیم. از طرف طلاّب شیرازی قم: ناصر مکارم، یحیی انصاری، حسین شب زنده دار، ربانی شیرازی»(13)
امام خمینی(ره) نیز از آن طرف به ایشان مهر میورزید. زمانی که امام از پاریس بازگشت با اینکه آیتالله انصاری شاگرد امام بود، امام خمینی(ره) به دیدن وی رفته بود. زمانی که مشکلاتی نیز در امور مملکتی پیش میآمد، امام خمینی میفرمودند مگر آیتالله بهجت و انصاری نیستند که دعا بکنند تا این قضیه حل شود. ارادت امام خمینی(ره) به ایشان تا حدی بود که ایشان را «ذوالشهادتین» میدانست. به نقل از حاج احمد آقا خطاب به آیتالله انصاری نقل شده که فرمودند: شما آن قدر پیش امام اعتبار داشتید که وقتی آقایان برای دریافت اجازه نامه در امور حسبیه پیش امام میآمدند، امام امضای دو نفر از اساتید را از آنها طلب میکرد، مگر در مورد شما که میفرمود: امضای آشیخ یحیی معادل دو امضا است. زمانی که برای اولین بار تحریر الوسیله امام به ایران آمده بود، سه دوره بود که حاج احمد آقا یک دوره به آقای انصاری و یک دوره به آقای ربانی و یک دوره به آقای منتظری هدیه داده بود.
انصراف آیتالله جوادی از تدریس اسفار بخاطر آیت الله انصاری
آیتالله انصاری دلبستهی اهل بیت بود. با آنکه علاقهی زیادی به مباحث فلسفی داشت اما گفته بود مرگ بر فلسفهای که منهای اهل بیت باشد. او گفته بود نظر من این است که اگر قرار باشد وارد عرفان شویم نباید از دروازه محی الدین ابن عربی وارد شویم، خراباتی حرکت نکنیم و مناجاتی سلوک کنیم. عرفان آن است که در صحیفه سجادیه آمده است. عرفان در مناجات خمس عشر است.
ایشان از مدرسین درس فلسفه و عرفان بود. وی در فضایی به تدریس فلسفه میپرداخت که جریان غالب و جو حاکم بر حوزهها بر خلاف مسیر ایشان بود. ایشان گفته بود: برخی مواقع جرئت نمیکردم در محضر بزرگان عرض کنم که چه درسی را تدریس میکنم. نمیتوانستم بگویم که شرح منظومه را تدریس میکنم. تلاش آیتالله انصاری بر آن بود که مسائل عقلی را همچنان در حوزه زنده نگه دارد و بارها این دغدغهی خود را بازگو کرده بود. کتاب شرح منظومهی سبزواری کتابی است که مجموعه دروس ایشان را در شرح منظومه به رشتهی تحریر درآورده است و بوستان کتاب قم آن را منتشر کرده است. انصاری شیرازی به تدریس اسفار اربعه هم پرداخت. زمانی به آیتالله جوادی آملی پیشنهاد شد یکی از جلدهای اسفار را تدریس کنند. آیتالله جوادی در پاسخ میگویند آیتالله انصاری شیرازی این کتاب را تدریس میکنند و نیازی به تدریس دیگری نیست. کتاب «حکمت ناب» هم مجموعهای از مباحث اخلاقی و عرفانی است که مبانی اندیشهی اسلامی را با صبغهای عرفانی و اخلاقی بیان میکند. این کتاب نیز از دیگر آثار منتشرشدهٔ ایشان است که اخیراً رونمایی شده است.
نتیجهگیری
به نظر دیدبان همانطور که در این نوشتار مختصر با زندگی آیتالله انصاری شیرازی آشنا شدیم؛ دانستیم که ایشان از چهرههای علمی و عرفانی حوزهی علمیه قم بوده است که منشأ خدمات شایانی بودهاند. در عین حال ایشان فعالیتهای سیاسی-اجتماعی چشمگیری نیز از قبل از انقلاب و در ماجراهای مبارزات قبل از انقلاب داشتهاند. ازخصوصیات دیگر ایشان اعتماد کامل حضرت امام(ره) به ایشان است به نحوی که ایشان را «ذوالشهادتین» میدانستند؛ یعنی شهادت ایشان مبنی بر وثاقت یک نفر برای امام(ره) کافی بوده است؛ در صورتی که رویهی حضرت امام(ره) برای پذیرفتن این امر، شهادت دو نفر بوده است. همچنین حضرت امام(ره) در مورد ایشان فرمودهاند: تا وقتی آیتالله بهجت و آیتالله انصاری هستند؛ این مملکت آسیب نمیبیند؛ که این حاکی از اعتماد کامل حضرت امام(ره) به ایشان است.
پی نوشت:
1. نهضت امام خمینی (ره)، دفتر اوّل، ص ۸۲.
2. یاران امام ۱۶، آیتالله ربانی شیرازی، ص ۳۰۲.
3. یاران امام ۱۶، آیتالله عبدالرحیم ربانی شیرازی، ص ۳۰۲ (حاشیه)
4. نهضت امام خمینی، سیّد حمید روحانی، دفتر اوّل، ص ۸۰۳، چ پانزدهم، بهار ۱۳۸۱.
5. یاران امام، آیتالله عبدالرحیم ربانی شیرازی، ص ۳۰۲.
6. یاران امام ۵، شهید عبدالکریم هاشمی نژاد، ص ۶۶۶
7. یاران امام ۱۶، آیتالله ربانی شیرازی، ص ۵۰.
8. یاران امام ۲۰، آیتالله پسندیده، ص ۱۱۸.
9. همان، ص ۳۲۴
10. یاران امام ۲۱، ربانی املشی، ص ۲۴۸
11. انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، کتاب سوم، ص 9
12. همان، کتاب نهم، ص ۲۴۳
13. یاران امام، آیتالله عبدالرحیم ربانی شیرازی، ص 41