دیدبان: موشه دایان را می توان از جمله شخصیت های صهیونیستی دانست که در فلسطین اشغالی به دنیا آمد و در این خاک نیز به هلاکت رسید. وی همانند سایر سردمداران رژیم غاصب از ارتش و نظامی گری وارد سیاست شد و برای رسیدن به اهداف خود در این عرصه، از ابزارهای خشن و ترور نیز استفاده می کرده است.
وی چهره ای کریه و زشت از خود به جای گذاشت که با هیچ عنوانی قابل پاک شدن نیست. دایان در اکثر لحظات حساس تاریخ رژیم صهیونیستی حضور داشته و تلاش کرده با حداکثر رساندن منافع اسرائیل، دین خود را ادا نماید. در ذیل به زندگی سراسر جنایت این فرد مروری داریم .
موشه دایان کیست؟
موشه دایان (در عبری: משה דיין) (در انگلیسی(Moshe Dayan (Kitaigorodsky) در سال 1915 در شهرک "دیجانیا کفوتزه" متولد شد. موشه دایان که ظاهرا نام اولیه او کیتاگورودسکی (Kitaigorodsky) بوده است، در 20 می 1915 در فلسطین اشغالی متولد شد. او از نوجوانی به کار جنایت و کشتار وارد شد.[1]
در 14 سالگی به گروهک تروریستی هاگانا که توسط برخی از رهبران یهودی آن زمان اداره می شد وارد شد و پس از مدتی آموزش در اقدامات مسلحانه به کار گرفته شد.
پدرش «شموئیل دایان» بود که در حدود صد سال پیش به فلسطین مهاجرت کرده بود از این رو موشه دایان در خاک فلسطین اشغالی به دنیا آمد و در این خاک نیز مرد. وی در شش سالگی به همراه خانوادهاش به «موشاو اول» (اولین دهکده تعاونی) نقل مکان کرد. [2]
جریان های صهونیستی در اواخر دهه 30 در ادارات انگلیسی حاکم بر فلسطین نفوذ کرده بودند و با هماهنگی انگلیسی ها آماده اشغال فلسطین می شدند. یکی از این موارد جذب برخی از فعالان تروریستی هاگانا به پلیس انگلیسی بود که موشه دایان نیز در این زمینه در سال 1938 وارد پلیس شد و در آنجا تحت فرمان یک آدم کشی حرفه ای انگلیسی و یک صهیونیست افراطی به نام اورده چارلز وینگیت (Orde Charles Wingate) به سرکوب فلسطینیان مشغول شد. [3]
وینگیت یک گردان ویژه رزم شبانه که در آن به فلسطینیان و عرب ها حمله می کردند ایجاد کرد. وینگیت معتقد بود که مسیحیان موظف هستند برای انجام وظایف دینی خود به ایجاد حکومت صهیونیست ها خدمت کنند.
Orde Charles Wingate
او در یک درگیری رد همین زمینه در سال 1941 چشم خود را از دست داد. و چهره ظاهری او از آن سال همانند چهره واقعی او یک جنایتکار خشن و آدم کش حرفه ای شد. [4]
موشه دایان خود متذکر شده است که از دست دادن یک چشم برای او ایجاد یک مشکل روانی کرد و او تا مدتها از این که یک چشم بند سیاه برای چشم نابینا شده اش به کار ببرد ناراحت بود. در دوره نوجوانی زمانی که دقیقا 14 سال داشت، یعنی دوره ای که فلسطین تحت قیمومیت انگلیس بود به جرم حمل اسلحه غیر مجاز به ده سال زندان حکومت محکوم شد. اما در سال 1941 از زندان آزاد شد، با این هدف که فرماندهی واحدی از سازمانها هاگانا را برای شرکت در عملیات ارتش انگلیس بر علیه نیروهای «ویشی» (فرانسوی) مستقر در لبنان به عهده گیرد. [5]
در جریان جنگ جهانی دوم در لبنان مورد اصابت گلوله قرار گرفت و چشم چپش را از دست داد و از آن زمان به بعد «چشم بند» وی به عنوان علامت ویژهاش محسوب میشد. [6]
از چاقوکشی تا نخست وزیری
دایان برای دوره های مختلفی فرمانده نیروهای نظامی اسرائیل، وزیر کشاورزی، وزیر جنگ و وزیر خارجه رژیم صهیونیستی بوده است. در زمان جنگ سال 1967 وزیر جنگ رژیم صهیونیستی بود و در اشغال بلندی های جولان نیز دخالت داشت. [7]
سیاست موشه سرکوب جدی و کشتار فلسطینیان تا حد توان بود. او تصور می کرد که از طریق سرکوب و کشتار می توان مخالفت های فلسطینیان و عرب ها را از بین برد. اسحاق پونداک یکی از فرماندهان تحت امر او در این این باره و در مورد سیاست سرکوب مورد نظرش بیان می دارد: «اگر 500 تای آنها را بکشیم، فورا آرام میشوند. به من اعتماد کنید. من تجربه عظیمی در این زمینه دارم. »
او که در دهه 1970 از سوی «موشه دایان» وزیر جنگ وقت به عنوان فرماندار نظامی اسرائیل در غزه منصوب شد. وی با بیان اینکه تجربه زیادی در کار با اعراب دارد، به کانال 2 تلویزیون اسرائیل گفت: برای هر راکتی که آنها شلیک میکنند ما باید 20 گلوله توپ به سمت آنها شلیک کنیم. اگر 500 تای آنها را بکشیم، فورا آرام میشوند. به من اعتماد کنید. من تجربه عظیمی در این زمینه دارم. من پنج 5 سال مسئول عربها بودم. پونداک در ماه ژوئن هم به تصفیه نژادی علیه فلسطینیها در جنگ 1948 اعتراف کرده و گفته بود: وجدان من در این مورد آسوده است، چراکه اگر این کار را نمیکردیم، الان اسرائیلی وجود نداشت. (اگر آن کار را نمیکردیم) الان جمعیت عربها یک میلیون نفر بیشتر بود.[8]
موشه دایان در سال 1967 به ویتنام رفت. هدف اصلی او از این سفر این بود که اثر به کارگیری سلاح های جدید را در میدان جنگ و در میزان توانایی این سلاح ها در کشتار ویتامی ها بررسی کند.
موشه دایان در ویتنام
در طول جنگ 1948 گردان اسرائیلی اشغال کننده «لد» و «رمله» را فرماندهی کرد و از آن زمان به بعد ستاره وی شروع به درخشیدن کرد. همین امر به او کمک کرد، زیرا وی طرفدار حزب ماپای بود، در حالی که بیشتر افسران ارشد اسرائیلی حاضر در جنگ 1948 از طرفداران جنبش «ماپام احدوت هاعفوداه» بودند.[9]
در سال 1950 فرمانده نظامی منطقه جنوبی شد و در سال 1952 به فرماندهی منطقه شمالی منصوب گردید. سپس در
خلال سالهای 1953- 1958 فرمانده عملیات ارتش و رئیس ستاد شد. عملیات حمله اسرائیل به صحرای سینا در سال 1956 از جمله شاخصترین پیروزیهای نظامی وی به شمار میرود. در طول فرماندهیاش بر ارتش اسرائیل آموزشها نظامی ارتش را بهبود بخشید و آن را به سلاح های نوین مجهز ساخت.[10]
پس از کنارهگیری از ارتش [در سال 1958]، در چارچوب حزب ماپای به سیاست روی آورد و به عنوان نماینده مجلس چهارم انتخاب شد. در خلال سالهای 1959 – 1964 به وزارت کشاورزی رسید، و در همان زمان عضو گروه «نسل جدید» شد، همان گروهی که بن گوریون میخواست آنان زمام امور حکومت را بهجای رهبران قدیمی صهیونیسم به دست گیرند. در سال 1964به خاطر بروز اختلاف نظر با لوی اشکول نخستوزیر، از هیات دولت استعفاء داد و چند ماه بعد بنا به توصیه بن گوریون، در تاسیس حزب «رافی» مشارکت کرد، که در سال 1968 در حزب کارگر ادغام شد.
در آغاز جنگ ژوئن [1967] پیرو فشار افکار عمومی و مسائل سیاسی، به عنوان وزیر دفاع به هیات دولت بازگشت، که تا سال 1974 در وزارت دفاع انجام وظیفه کرد. در این مدت با استفاده از محبوبیت مردمی خویش و نیز تهدیداتش مبنی بر خارج شدن از حزب کارگر، نظرات سیاسی و نظامی خود را اعمال کرد. به عنوان نمونه، رهبران حزب کارگر را مجبور ساخت تا «پیمان الجلیل» را مبنی بر توسعه و آبادانی سریع اراضی اشغالی سال 1967و تضمین ایجاد بندری عمیق در «یا میت» را بپذیرند.[11]
اما جنگ اکتبر سال 1973(جنگ یوم کیپور یا روزآمرزش) به میزان زیادی باعث کاهش اعتبار سیاسی و نظامی وی شد و ناکامی او را به دنبال داشت. ضمنا اینکه سوالات زیادی را پیرامون روشهای مورد عملش به هنگام جنگ، برانگیخت. چنانکه [این روند باعث شد که] پس از جنگ مجبور به کنارهگیری از مقام وزارت دفاع بشود. پس از پیروزی حزب لیکود در [انتخابات] سال 1977، وابستگی سیاسی خود را تغییر داد و در دولت مناخیم بگین وزیر امور خارجه شد. وی یکی از افراد شاخص انعقاد پیمان صلح با مصر بود. او در سال 1979 از هیات دولت استعفاء داد و در سال 1981 حزب سیاسی مستقلی را تشکیل داد. ولی این حزب فقط به دوکرسی نمایندگی در انتخابات همین سال دست یافت. این امر مصداق بارزی بود بر پسرفت و کاهش اعتبار سیاسی و شهرت نظامی وی. پس از آن، او فردی مریض و از کار افتاده شد و مدت کوتاهی پس از انتخابات مذکور [1981] مرد. وی از بارزترین افراد نسل «صابرا» به شمار میرود (یهودیانی که در فلسطین متولد شده و به مقامات عالی در اسرائیل رسیدند).[12]
پس از پایان قیومیت بریتانیا بر فلسطین و اعلام استقلال کشور اسرائیل در سال ۱۹۴۸ و آغاز جنگ استقلال اسرائیل میان کشورهای عربی و کشور تازه تأسیس اسرائیل، مسئولیت نگهداری از منطقه استراتژیک دره اردن نیازمند منبع به وی و نیروهای تحت امرش واگذار شد. با نشان دادن قابلیتهای فرماندهی در طول جنگ، توانست نظر فرماندهان ارشد نیروهای دفاعی اسرائیل را به خود جلب کند، بطوری که مسئولیتهای مهم دیگر و فرماندهی یگانهای بیشتری در طول جنگ استقلال به وی واگذار شد.
در سال ۱۹۵۰ برخی از مساجد و مشهد نبی حسین در شهر عسقلان بدستور وی تخریب گردید. این بنا که به عقیده برخی از شیعیان و محل دفن راس الحسین بوده است مورد توجه و زیارت همه مسلمانان قرار داشت و به دلیل قدمت بالای آن که به قرن ۱۱ میلادی باز میگشت از آثار باستانی فلسطین نیز به شمار میرفت.
راز کلتر (raz kalter) باستان شناس یهودی میگوید که این بنا چنان تخریب گردید که حتی یک سنگ هم از آن باقی نماند. نگاه بسیار مثبت داوید بن گوریون اولین نخست وزیر اسرائیل به موشه دایان و (شیمون پرز)که بعدها نخست وزیر و رئیس جمهور اسرائیل شد)، باعث شد تا پلههای ترقی در حیطه درجات نظامی را به سرعت طی کنند، تا نهایتاً موشه دایان در سال ۱۹۵۳ میلادی، به بالاترین درجه نظام) راو آلوف( در ارتش اسرائیل دست یافت و تا سال ۱۹۵۸ میلادی، فرماندهی ستاد کل نیروهای دفاعی اسرائیل را عهده دار شد.[13]
در دوران جنگ کانال سوئز در سال ۱۹۵۶، فرماندهی جنگ را در مقام فرمانده ستاد کل فرماندهی و عملیات نیروهای دفاعی اسرائیل خود شخصاً برعهده گرفت که نهایتاً منجر به پیروزی نظامی اسرائیل شد. در سال ۱۹۶۷ و جنگ شش روزه وی مقام وزارت دفاع اسرائیل را عهده دار بود و دستور ها و پیشبینیهای وی در طول جنگ شش روزه عامل مهمی در پیروزی نیروهای دفاعی اسرائیل بر ارتشهای چند کشور عربی بود. اسرائیل در پایان جنگ شش روزه، نوار غزه، صحرای سینا، کرانه باختری رود اردن)شامل اورشلیم شرقی) و بلندیهای گولان را تصرف کرد. در کل با پیروزیهای بدست آمده و سرزمینهای به غنیمت گرفته شده، مساحت اسرائیل ۳ برابر افزایش یافت.[14]
پس از مرگ لوی اشکول و انتخاب شدن گلدا مایر به مقام نخست وزیری اسرائیل، در سال ۱۹۷۳، موشه دایان همچنان در سمت وزیر دفاع اسرائیل باقیماند. اما با غافلگیر شدن اسرائیل در حمله ناگهانی اعراب و اصرار موشه دایان مبنی بر تدافعی نگاه داشتن آرایش نیروهای ارتش اسرائیل در مقابله با اعراب، باعث شد تا در دو روز اول جنگ، نتیجه جنگ به نفع و پیشروی اعراب منجر شود. اما با تغییر استراتژی و دکترین نظامی اسرائیل مبنی بر «کشاندن جنگ به خاک دشمن»، اسرائیل خطوط مقدم ارتش مصر در صحرای سینا را درهم شکست و سپس با پیش روی گذاشتن کانال سوئز و نابودی کامل ارتش سوم مصر، به جبهه سوریه پاتکی نظامی زد و با موفقیت نیروهای ارتش اردن، سوریه و عراق را درهم کوبید و تا حومه دمشق را تا پایان جنگ گلوله باران میکرد.[15]
با وجود پیروزی در انتخابات کنست (پارلمان اسرائیل)، پیشنهاد مناخیم بگین، نخست وزیر وقت اسرائیل از حزب لیکود را مبنی بر قبول مقام وزارت خارجه اسرائیل را در سال ۱۹۷۷ میلادی پذیرفت.
نقش وی در مقام وزیر خارجه اسرائیل در تدوین پیمان صلح کمپ دیوید در تاریخ ۱۷ سپتامبر ۱۹۷۸ و عقد اولین پیمان صلح میان طرفین جنگ اعراب و اسرائیلبود که به صلح میان مصر اسرائیل انجامید، بسیار حایز اهمیت است.
نهایتاً موشه دایان بر اثر سکته قلبی در سال ۱۹۸۱ میلادی در تلآویو مرد.
جسد وی در ناهالال که دهکده یهودینشینی بود که موشه دایان در آنجا بزرگ شده و آنجا را بسیار دوست میداشت، دفن گردید.[16]
[1] - http://en.wikipedia.org/wiki/Moshe_Dayan
[2] - http://www.jewage.org/wiki/ru/Article:Moshe_Dayan_%28Kitaigorodsky%29_-_biography
[3] - http://www.wingatekravmaga.com/orde-charles-wingate-the-friend/
[4] - http://zionism-israel.com/bio/Charles_Orde_Wingate.htm
[5] - http://www.jerusalemonline.com/news/in-israel/how-i-lost-my-eye-moshe-dayan-report-revealed-959
[6] - https://www.sethkaller.com/item/844-Moshe-Dayan-Documents-Relating-to-the-Loss-of-His-Eye-in-Battle&from=9
[7] - http://www.britannica.com/EBchecked/topic/153126/Moshe-Dayan
[8] - http://www.imemc.org/article/65690
[9] - http://content.time.com/time/covers/0,16641,19670616,00.html
[10] - http://www.globalsecurity.org/military/library/report/1988/KAA.htm
[11] - https://www.jewishvirtuallibrary.org/jsource/biography/Dayan.html
[12] - http://www.enotes.com/topics/moshe-dayan
[13] - http://www.artsrn.ualberta.ca/JHS/Articles/article_27.pdf
[14] - http://en.wikipedia.org/wiki/Origins_of_the_Six-Day_War
[15] - http://www.historylearningsite.co.uk/six_day_war_1967.htm
[16] - https://www.jewishvirtuallibrary.org/jsource/biography/Dayan.html
مطالب مرتبط:
بن گوریون؛ اولین نخست وزیر کودککش اسرائیل