دیدبان: کارگاه تحلیلی پایگاه جریان شناسی دیدبان به دنبال تمدید مذاکرات هسته ای، 13 سناریوی احتمالی آینده مذاکرات هسته ای را بررسی نموده و آن را با عنوان «13 سناریوی احتمالی آینده مذاکرات هسته ای ایران و 5+1» منتشر نموده است.
برای مشاهده متن کامل بولتن بر روی تصویر زیر کلیک نمایید.
13 سناریوی احتمالی آینده مذاکرات هسته ای ایران و 5+1
مقدمه
پس از پیروزی حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم و تحویل گرفتن دولت در مرداد1392، تعجیل در معین کردن تیم مذاکره کننده و پرداختن به موضوع هستهای به منظور پیروزی در امور مختلف سیاسی و اقتصادی، از نخستین اولویتهای حسن روحانی بود که هم اکنون نیز این اعتقاد وجود دارد[1]. با این جال، تعجیل و اشتیاق در به ثمر رساندن مسأله هستهای جمهوری اسلامی ایران، معلولِ علل متعددی از سوی طرف ایرانی و غربی بود که در مجموع، میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
تلاش دولت ایران برای حل مسائل اقتصادی از طریق دیپلماسی هستهای، انتظار مردم ایران برای بهبود شرایط اقتصادی، نیاز دولت روحانی برای اثبات کارآمدی از طریق فرصت مذاکرات، قول انتخاباتی آقای روحانی مبنی بر حل مسأله هستهای، ترس طرف غربی از شکست مذاکرات و ریزش محبوبیت در افکار عمومی، خلق "تک شاهکار" دولت اوباما در روند صلح جهانی، حل دیگر معضلات غرب در منطقه خاورمیانه با تأکید بر توافق با ایران در مسأله هستهای، پیشرفت بیشتر ایران در صورت به نتیجه نرسیدن مذاکره، خطر ایران هسته ای برای اسرائیل[2].
پس از امضای توافقنامه موقت ژنو میان ایران و کشورهای 5+1، گمانهزنیها و احتمالات متعددی از سوی افراد و گروهها بیان گردید که هر کدام در جای خود، دارای نقاط مثبت و منفی بودند. در این نوشتار سعی شده است با کنار هم قرار دادن اخبار اعلامی و غیررسمی و همچنین نگاهی آیندهپژوهانه به موضوع هستهای ایران، سناریوهای احتمالی را به بحث گذارده و جزئیات هر یک به همراه احتمال وقوع آن تبیین گردد و در نهایت، با توجه به این سناریوها، تجویزاتی در نتیجه بحث خواهد آمد.
1-چارچوبهای کلان هستهای
نظام اسلامی به دنبال کسب وجههای در دنیا است که به دیگران، از جمله جبهه مستضعفین دنیا نشان دهد نظام جمهوری اسلامی ایران، به دنبال تعامل سازنده با دیگران است و اولا بالذات، با کسی دشمنی ندارد و اگر هم تخاصمی وجود دارد، به سبب نیت ناصحیح و استعماری طرف مقابل است. بنابراین، اصل مذاکره و ضرورت تداوم آن، یکی از مهمترین نکاتی است که بارها مقامات عالی کشور از جمله مقام معظم رهبری در قالب توصیه به مسئولین، به صورت غیررسمی ابلاغ شده است و بایستی توجه جدی به آن داشت. علاوه براین، علیرغم تعامل ایران با آژانس هستهای و طرف غربی، انواع و اقسام بهانهجوییها را شاهد بودهایم، حال اگر پرونده مذاکرات از سوی ایران مختومه اعلام شود، بهانهجوییها بیشتر خواهد شد.
نکته بعدی در ارتباط با دشمنی آمریکاییها با ایران، این است که به تعبیر مقام معظم رهبری، «مسئله این نیست که اینها سرِ قضیّهی هستهای با جمهوری اسلامی اختلاف پیدا کرده باشند؛ نه، تحریم آمریکا از اوّل انقلاب شروع شد، روزبهروز هم بیشتر شده است، تا امروز که به نقطهی بالایی رسیده است ... اینها با موجودیّت جمهوری اسلامی مخالفند، با نفوذ و اقتدار جمهوری اسلامی مخالفند.[3]» در تحلیل پرونده هستهای ایران، نباید از دشمنی دیرینه آمریکا با ایران و در نتیجه، بدبینی ما به آنها غفلت گردد.
همچنین، علیرغم رصد هوشمندانه عملکرد تیم مذاکره کننده ایرانی که حالات مختلف در نظر گرفته میشود، نباید مواضع اعلامی ما، نشانگر بدبینی به این گروه باشد و چنین القا نماید که آنها به دنبال خیانت به ملت ایران هستند. چرا که تخریب این گروه، تضعیف جایگاه جمهوری اسلامی ایران در مذاکرات است که عواقب بدی را به دنبال خواهد داشت. فرمایش مقام معظم رهبری در آستانه 13 آبان 1392 نیز باید نصب العین قرار گیرد که فرمودند: «هیچکس نباید این مجموعهی مذاکرهکنندگان ما را با مجموعهی شامل آمریکا - همان شش دولت، بهاصطلاح پنج بعلاوهی یک - سازشکار بداند؛ این غلط است؛ اینها مأموران دولت جمهوری اسلامی ایران هستند، اینها بچّههای خودمان هستند، بچّههای انقلابند؛ یک مأموریّتی را دارند انجام میدهند.»
2-نگاههای مختلف به موضوع هستهای ایران
2-1-شکست اوباما در خلق شاهکار
دولتهای جدید در آمریکا در پی آنند که خود را از سلفشان متمایز سازند و تفاوتهای سیاسی را برجسته سازند، چرا که میخواهند این پیام را برسانند که این دولت نظم جدید را مهندسی کرده است[4]. از این رو، با پیروزی اوباما در انتخابات آمریکا، تمام تلاش وی صرف ایجاد تغییرات محسوس و شاهکارهای شگرف گردید تا از طریق احاطه بر افکار عمومی و متقاعدساختن لابیهای صهیونیستی، برنامههای خود را عملی سازد.
با این حال، آنچه در صحنه عمل مشاهده میگردد، شکستهای مکرّر برنامههای آمریکا در حوزه جنوب غرب آسیا[5] بوده است که آخرین آنها، تهدید سوریه جهت حمله به این کشور بود که اجرا نگردید و مُهر شکست بر پیشانی اوباما زده شد. از این رو، آمریکاییها تمام سعی خود را برای پیروزی در پرونده هستهای ایران به کار خواهند برد تا حیثیت بر باد رفته خود را احیا نمایند.
براساس نظرسنجی فاکس نیوز، میزان رضایت از عملکرد باراک اوباما، رئیس جمهور امریکا به پایینترین سطح خود رسیده است. این نظرسنجی نشان میدهد محبوبیت اوباما به38درصد رسیده و این در حالی است که 54درصد مردم، به او اعتراض دارند[6]. از سویی دیگر، به ادعای برخی از نخبگان آمریکایی نظیر پروفسور مایکل جونز، نویسنده و از اساتید دانشگاه های آمریکا و نیز سردبیر نشریه «کالچر وار»، لابیهای صهیونیستی و حزب جمهوریخواه آمریکا نیز تمایل چندانی برای توافق هستهای با ایران ندارند[7].
بنابراین به نظر میرسد علیرغم تلاشهای دولت آمریکا، سیاست خارجی آنان در قبال پرونده هستهای ایران، چندان موفق نبوده است. سؤال اساسی اینجاست که آیا دولت آمریکا، در نهایت موفق میشود بر لابیهای صهیونیستی مخالف خود و همچنین حزب جمهوریخواه فایق آید و آیا اوباما، توان همراه کردن افکار عمومی را با خود دارد یا خیر؟
2-2-توافق برای توافق
در طول مذاکرات مختلفی که در مورد پرونده هستهای ایران انجام شده است، همواره نظارت مرجعی با شأن بالاتر از مذاکرهکنندگی بر روند مذاکرات وجود داشته است. این نظارت در بسیاری موارد، با خط قرمزهایی که توسط مقامات عالی کشور و شورای عالی هستهای ابلاغ گردیده است، اعمال میشود. به عنوان مثال، در توافق موقت هستهای در ژنو3، چنین خط قرمزهایی، مورد توجه مذاکرهکنندگان بود و آنها وظیفه داشتند از هیچ یک از خط قرمزها فراتر نروند. آن خط قرمزها عبارت بودند از: به رسمیت شناختن حداقل حق غنیسازی(3.5 یا 5 درصد)، خارج نشدن اورانیوم غنی شده از کشور، عدم تعطیلی تأسیسات فردو، اراک و نظنز.
در مذاکرات هستهای پیشرو نیز از طریق شورای عالی هسته ای که آقایان حسن روحانی، محمدجواد ظریف، علیاکبر ولایتی، حسن شمخانی و علیاکبر صالحی عضو آنند، 6خط قرمز در دستور کار جمهوری اسلامی ایران قرار گرفته که هرگونه توافق بلندمدت و جامعی، باید با توجه به این خطوط قرمز باشد. آن خط قرمزها نیز عبارتند از: عدم تعطیلی تحقیق و توسعه، لغو یکباره تحریمها، حفظ ماهیت آب سنگین اراک، عدم تعطیلی دستاوردهای هستهای، عدم کاهش در تعداد سانتری فیوژها.
بنابراین تیم ایرانی، ولو اینکه خطوط قرمز مذکور را قبول نداشته باشد، میبایست تأکید فراوانی بر این خطوط داشته باشد و عدم پذیرش هر یک از آنان، به منزله شکست در مذاکرات و عدم توافقی جامع و بلندمدت بر سر پرونده هستهای ایران خواهد بود.
در جبهه مقابل، احتمالی قوی وجود دارد که طرف غربی، علی الخصوص آمریکا[8] بر ادعاهای قبلی خود شامل فشار بر ایران از طریق به رسمیت نشناختن حق غنیسازی، اجرای تحریمها و ... پابرجا بمانند و خطوط قرمز مذکور را نپذیرند.
با توجه به اختلافنظری که به آن اشاره شد، یکی از احتمالات این است که علیرغم اعلامهای رسانهای مبنی بر به توافق رسیدن در آیندهای نزدیک، روند مذاکرات به طول انجامد و ماحصل مذاکرات مختلف، توافق کردن برای توافق کردن باشد و در نهایت، نتیجه مطلوبی به عمل نیاید. با این حال، آسیبی جدی، آینده مذاکرات را تهدید میکند و آن، فرسایشی شدن روند مذاکرات است که سبب خواهد شد طرفین، اشتیاقی به ادامه مذاکرات نداشته باشند و ختم مذاکرات، احتمالات فراوانی را به دنبال خواهد داشت.
2-3-نیاز به توافق، وجه اشتراک دولت ایران و آمریکا
همانگونه که در مقدمه بحث آورده شد، دولت ایران به دلایل متعددی نیاز به انجام توافق هستهای دارد که مهمترین آن، لزوم بهبود وجهه خود در داخل کشور از این طریق است. از سوی دیگر، اوباما و حزب دموکرات نیز احتیاج به یک پیروزی در صحنه سیاست خارجی دارند، چرا که سوابق آنها در حوزه سیاست خارجی باعث شده است سیاست خارجی اوباما، منفعلانه ارزیابی شود و از وی به عنوان رئیس جمهوری ضعیف در این عرصه یاد گردد. بنابراین، پیروزی در پرونده پرحاشیه ایران که مدتها در جریان است، میتواند اعتبار از دست رفته را به دولت آمریکا بازگرداند. نیاز یه این پیروزی، وقتی ضروریتر میشود که بدانیم در 2014پاییز سال جاری، قرار است انتخابات میاندورهای کنگره آمریکا نیز برگزار گردد و تمام تلاش حزب دموکرات در آمریکا بر این خواهد بود که پیروز این انتخابات گردد تا مسیر پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری نیز برایشان هموار گردد. «گری سیک»، عضو سابق شورای امنیت ملی آمریکا دستیابی به توافق هسته ای میان ایران و گروه 1+5 تا اواخر تیرماه را محتمل دانست و گفت: اوباما امیدوار است بتواند از این موضوع در انتخابات میان دوره ای کنگره در پاییز بهره برداری کند[9].
این نیاز و عجله طرفین، علیالخصوص آمریکا در به توافق رسیدن، این گزاره را نیز محتمل می سازد که طرفین، توافق نیمبندی را پیشنهاد دهند که در آن، نه چیزی داده شود و نه چیزی گرفته شود و تنها بتوان نام یک توافق را بر آن گذاشت و از طریق تبلیغات رسانهای، آن را توافقی بزرگ نامید. تجربه نشان داده است که دولت آمریکا توانایی ایجاد این هجمه رسانهای را دارد و همچنین دولت ایران نیز میتواند این کار را انجام دهد. چنانچه کار نهچندان پیچیدهای نظیر جشن سعدآباد که زنان سفرای خارجی نیز در آن حضور داشتند و با حاشیههایی همراه بود، از سوی حسن روحانی در برنامه تلویزیونی، به عنوان پیروزی و موفقیت قلمداد شد[10] و رسانههای دولتی و حامی دولت، آن را تبلیغ نمودند.
2-4-چانهزنی تیم مذاکره کننده برای تعدیل خط قرمزها
یک تحلیل دیگر این است که خطوط قرمز وضع شده توسط شورای عالی هستهای که پیشتر در مورد توافق جامع هستهای ذکر گردید، دست مذاکره کنندگان را در بده-بستان دیپلماتیک بسته است، چرا که در نقطه مقابل، تأکیدات غربیها بر خلاف خطوط قرمز است. به عنوان مثال، غربیها معتقد به تعطیلی تحقیق و توسعه ایران، تعطیلی تأسیسات فردو، فرآیند طولانی مدت رفع تحریمها و ... هستند که دقیقا عکس خطوط قرمز ایران است.
با این حال، یکی از احتمالات این است که تیم مذاکره کننده، پس از ناامیدی از قبول طرف غربی، فرآیند چانهزنی برای تعدیل خطوط قرمز را شروع نماید. در این صورت، جای سؤال است که آیا واضع این خطوط، یعنی شورای عالی هستهای، حاضر است خطوط قرمزی را که قرار است تا سالیان سال وجود داشته باشند، تعدیل نماید یا خیر، و اینکه آیا این خطوط در طول چندین سال، حداقل حقوق هستهای ملت ایران است یا اینکه در وضع آن، توقعات ایران بالا میباشد؟
2-5-تلاش برای یافتن مقصّر
در میان حالتهای مختلف، سناریویی قابل تصور است که در آن، نه جمهوری اسلامی ایران از حقوق هستهای و خطوط قرمز خود کوتاه بیاید و نه طرف غربی حاضر باشد از سخن خود کوتاه آمده و پیشنهاد طرف ایرانی را بپذیرد که نتیجه آن، عدم توافق در مسأله هستهای ایران است.
در صورت چنین شکستی، بعید نیست که دستگاه دیپلماسی ایران، تلاش نماید تا با مؤاخذه مخالفین قرارداد ژنو و توافقات هستهای، به تعبیری، طوق لعنت را بر گردن مخالفین بیاویزد و چنین وانمود کند عدم همراهی و بهانهجوییهای مخالفین داخلی، سبب شکست آنها شده است.
در این صورت، راهبرد مخالفین پیش از چنین شکستی، میبایست نقد هوشمندانه و به دور از احساسات باشد و نباید از تمام توان خود علیه مذاکره استفاده نمایند. در نقد مذاکرات هستهای، هرگونه افراط و زیادهروی میتواند چهره عمومی مخالفین دولت را خراب کرده و تقصیرات را به گردن آنها بیندازد.
2-6-زیادهخواهی غرب، عامل شکست مذاکرات
ما به دنبال صنعت هستهای هستیم و طرف غربی نیز این نکته را فهمیده است. بنابراین در صورت تحقق پیشفرض سناریوی قبلی، یعنی کوتاه نیامدن طرفین، شکست مذاکرات بعید نیست.
در اینصورت، حالتی قابل تصور است که دولت، با مقصر دانستن طرف غربی، چنین وانمود کند که ما از ابتدا به آنها اعتماد نداشتیم و طرف غربی همواره بهانهجویی میکرد. صحبتهای محمدجواد ظریف را در پایان مذاکرات وین5، میتوان در این راستا تحلیل کرد. وی در پایان پنجمین دور مذاکرات ایران و 1+5 در وین و در جمع خبرنگاران، چنین گفت: «احساس من این است که طرف مقابل با ارادهای جدی وارد میدان مذاکرات نشده است ... هنوز احساس میکنیم که طرف مقابل تلاش میکند مواضع زیاده خواهانه خود را حفظ کند.[11]»
سید عباس عراقچی، معاون حقوقی و امور بینالملل وزیر امور خارجه و عضو تیم مذاکره کننده هستهای نیز بیان داشته است: «اگر طرف مقابل برای رسیدن به توافق مصمم است، باید از توهمات و انتظارات خارج از واقعیات و از زیادهخواهیهایی که معمول و روحیه کشورهای غربی در مذاکرات گذشته بوده است، حتما خودداری کند.[12]»
در ادامه نیز بعید نیست که چنین موضع گیری شود که مشکل اصلی طرف غربی با ایران، اصل موجودیت نظام جمهوری اسلامی ایران است، وگرنه پرونده هستهای و مسائلی از این دست، بهانهای بیش نیست. در این حال، تقصیر از گردن دولت نیز برداشته خواهد شد.
2-7-از سرگیری مذاکرات جدید
برخی معتقدند که هم دولت ایران و هم طرف غربی، به جدّ طرفدار تعامل و همکاری هستند تا در نتیجه آن، توافق صورت پذیرد. اما نکتهای که وجود دارد، این است که راه رفته شده تاکنون، دچار انحرافاتی بوده است که به سبب آن، توافقی میان طرفین صورت نمیگیرد. بنابراین لازم است تا مذاکرات، منقطع از قبل، با فضایی جدید از سر گرفته شود. مذاکرات جدید مذکور، میتواند با اختلال در مذاکرات فعلی و اندکی وقفه در آن، با ترمیم و یا حتی تغییر تیمهای مذاکره کننده از هر دو طرف، از سر گرفته شود.
در صورت تحقق این سناریو، جای سؤال است که طرفین، چگونه میخواهند به افکار عمومی، در مورد طولانی شدن زمان رسیدن به توافق، جواب بدهند.
2-8-راه حل توافق، ادامه دادن خط مذاکره آمریکا
چندی پیش، شنیده شد که خانم اشتون، به محمدجواد ظریف گفته است بازیگرانی اروپایی این پرونده، نقش مؤثر چندانی ندارند و اگر ایران میخواهد به توافق دست یابد، میبایست خط مذاکره با آمریکا را از طریق عمان ادامه دهد. با این حساب، برخی معتقدند علیرغم مذاکرات علنی میان ایران و 5+1، مذاکراتی مخفی میان ایران و آمریکا صورت خواهد پذیرفت و نتیجه نهایی نیز منوط به همین مذاکرات مخفی است.
طبیعتا دولت نخواهد نتوانست در پنهانکاری مطلق، کاری انجام دهد و زیر بار تعهداتی برود که هیچکس، حتی شورای عالی هستهای نیز از آن خبردار نباشد. با این حال، باید دید که نتیجه مذاکرات مخفی و توافق صورت پذیرفته، چقدر میتواند خواستههای ملت ایران را برآورده کند.
2-9-اصلاح کانون توجهات از ماجرای هستهای به موضوعات دیگر
حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری، وعدهای انتخاباتی در موضوع هستهای به زبان آورد که تاکنون، بعد از گذشت حدودا یکسال از آغاز به کار دولت وی، هنوز موفق به انجام آن نشده است. تصور وی در آن زمان، این بود که با حل شدن گره هستهای ایران، وضع اقتصادی بهبود خواهد یافت. اما هماکنون دانسته شده که هم طرف غربی بهانهجوتر از این حرفهاست و هم اینکه مسأله هستهای شاهکلید حل مشکلات نیست. چرا که از میان تحریمهای متعددی که علیه ایران وضع شده است، کمتر از نیمی از آن به سبب (حدود 40 درصد) موضوع هستهای است ومابقی آن، به خاطر اتهامات حقوق بشری و حمایت ایران از حزبالله و جبهه مقاومت است و این نشان میدهد اگر مسأله هستهای نیز مرتفع گردد، هنوز بهانههای مختلفی برای کم کردن سرعت ایران در مسیر پیشرفت وجود دارد.
با این حال، دولت به دنبال آن است با طولانی کردن روند مذاکرات و همچنین، حاشیهسازیهای متعدد در موضوعات دیگری نظیر فرهنگ، کانون توجهات را به سمت و سویی دیگر ببرد. برخی، سخنان حاشیهدار رئیس جمهور در مورد با شلاق بردن مردم به بهشت، سخنان مسئولین دولتی در مورد رفع فیلترینگ و ماهواره و مسائلی از این قبیل را با چنین هدفی تحلیل مینمایند. باید توجه داشت مثالهای بالا و همچنین برخی اقدامات دیگر نظیر چارهاندیشی در مورد شعار «دلواپسیم[13]»، نشان داده است که چنین کاری از دولت برمیآید.
2-10-اعلام حمایت جریان سوم داخلی از دولت
این سناریو، در مورد جریانهای سوم در داخل است که در کنار جریان دولت و مخالفین آن، به نقشآفرینی سیاسی مشغول هستند و البته این سناریو، جنبهای تجویزی دارد. در این زاویه نگاه، جریانهای سوم میتوانند با اعلام حمایت از دولت، در هر حال پیروز باشند؛ چرا که در صورت شکست مذاکرات، تقصیر را بر گردن طرف غربی و یا حتی دولت میاندازند و در صورت پیروزی، خواهند گفت که به سبب حمایتهای ما بود که دولت پیروز گردید. میتوان حمایتهای افرادی همچون علی لاریجانی، محمدباقر قالیباف و محسن رضایی را از مذاکرات هستهای در همین راستا تحلیل کرد، چرا که اینگونه افراد، نه چندان طرفدار دولتاند که مهر اعتدال بر پیشانی آنان بخورد و نه چندان منتقد دولتاند که برچسب افراط و تندروی از سوی برخیها بخورند.
در ادامه، به مواضع اینگونه افراد اشاره خواهد شد:
علی لاریجانی گفته است: «علیرغم وجود دیدگاههای مختلف در پارلمان ایران در خصوص مذاکرات هستهای با گروه 1+5، در مجموع دیدگاه مجلس شورای اسلامی حمایت از روند فعلی این مذاکرات در چارچوب حفظ حقوق ملت ایران و حفظ دستاوردهای علمی و صلحآمیز دانشمندان ایرانی است.[14]»
محسن رضایی نیز در حاشیه نشست تخصصی همایش ملی اقتصاد مقاومتی در قم، چنین گفته است: « قدرت چانه زنی ایران در مذاکرات افزایش یافته است ... امید را باید با دغدغه همراهی کرد و گرنه ممکن است به یک خوشبینی های کاذبی برسیم و آن خوشبینی ها به ما آسیب بزند.[15]»
محمدباقر قالیباف هم در در سومین همایش تجلیل از روحانیون پیشکسوت و رزمنده تهران بزرگ در سالن باغ موزه دفاع مقدس تهران اظهار کرده است: « نباید بیان و قلمی بر صفحه کاغذ جاری شود که تضعیف کننده تیم مذاکره کننده باشد و با این موضوع نباید به گونه ای رفتار کنیم که جامعه دچار دوگانگی و دو قطبی شود.[16]»
2-11-حرکت به سوی مذاکرات بدون فشار
گروه 5+1 و در صدر آنان آمریکا، از ابتدای به جریان افتادن پرونده هستهای ایران، همواره سعی کردهاند از موضعی بالا سخن بگویند و فشار و تهدید و تحریم، از پیشفرضها و ابزارهای آنان در مذاکرات بوده است، در حالیکه جمهوری اسلامی به دنبال ادامه مذاکرات، بدون فشار و پیش فرض است. تمام تلاش نظام اسلامی در سالهای اخیر در این راستا بوده که به نوعی فشار تحریمهای ظالمانه علیه ایران، توخالی گردد تا غربیها خلع سلاح شده و بتوان بر روی میزی مذاکره کرد که هیچ خبری از فشار و تهدید در آن نباشد. موارد مشابهی از فشارها در سالهای اخیر وجود داشته است که با همین استقامت جمهوری اسلامی ایران، تهدیدها مبدّل به فرصت شدهاند. به عنوان مثال، تحریم بنزین سبب شد تا متخصصین داخلی تلاش نموده و به فناوری پالایش آن در داخل دست یابند، در حالیکه اگر شرایط عادی بود و بنزین از خارج وارد میشد، طبیعتا دستیافتن به این فناوری به تأخیر میافتاد.
بنابراین میتوان چنیندیدی به پرونده هستهای داشت که نظام اسلامی میخواهد با گذشت زمان و اجرای برنامههای خود، آثار و فشار تحریمها را چنان تو خالی نماید که نهایتا، طرف غربی راه به جایی نبرد و مذاکرات، بدون فشار ادامه یابد.
2-12-وقتکشی برای مطالبه مردمی
دولت یازدهم جمهوری اسلامی ایران، در حالی تشکیل شد که رئیس جمهور در وعدههای انتخاباتی خود، بارها از بهبود روابط با کشورها و همچنین حل مسأله هستهای سخن گفته و تلویحا، مشکلات اقتصادی را به پرونده هستهای و تحریمها مرتبط ساخته بود. در ادامه بخشی از سخنان انتخاباتی حسن روحانی میآید:
«ما میتوانیم در سیاست خارجی، روابط خود را با دنیا به صورت مناسبی در بیاوریم، روابط خارجی آرزو نیست که کسی دنبال آن باشد، روابط خارجی، شناخت جهان و دیدن واقعیتهاست، ترسیم برنامه است، هزینه و فایده کردن است، قدم به قدم پا را جلو گذاشتن است ... برنامه هستهای برای توسعه و عظمت کشور است و دولت من با کمترین هزینه این حق را تثبیت میکند ... ایران حساسترین کشور منطقه است، با میلیونها دل مسلمانی که به موفقیت این کشور چشم دوختهاند مقداری تدبیر و برنامه لازم است تا ما بتوانیم حتی معضلات اقتصادی که در سایه تحریم به وجود آمده است، قدم به قدم حل کنیم و این کار امکانپذیر است.»[17]
نکته اصلی در باب اظهارنظرهای فوق، این است که حسن روحانی معتقد بود که تحریمها، دستکم، بخشی از معضلات اقتصادی را رقم زده است و راه حل این مشکلات، ارتباط با کشورهای خارجی و باز کردن گرههای پرونده هستهای است تا بتوان وضع اقتصادی را بهبود بخشید. عجله دولت برای به توافق رسیدن در 100روز اول آغاز به کارش نیز مؤیدی است بر اینکه دولت، راه برونرفت از وضع نامطلوب اقتصادی را در رفع تحریمهای ناشی از مسأله هستهای میداند.
با این توضیحات، میشود چنین گفت که هدف دولت در مذاکرات، طولانی شدن آن است، به گونهای که موجی از مطالبه عمومی به حرکت درآید که خواستار حل مسأله هستهای و به تبع آن، رفع تحریمها و بهبود وضعیت اقتصادی هستند. در این زاویه دید، القای نوعی حاکمیت دوگانه در پرونده هستهای خواهد شد که علیرغم خواست دولت، عدهای نمیگذارند تا توافق حاصل شود و به همین سبب، میبایست به انتظار مطالبه عمومی مردم نشست. اگر نگوییم خود دولت به دنبال القای حاکمیت دوگانه است، لااقل بخشی از حامیان دولت که در طیف افراطی میگنجند، این حرف را خواهند زد.
با این حساب، چندین نکته قابل توجه وجود خواهد داشت: نخست اینکه جناح مخالف دولت، نباید بیش از حد، بر روی خطوط قرمز هستهای مانور دهند. چرا که در صورت به راه افتادن موج مطالبه عمومی، مخالفین دولت به عنوان کاندیدای به شکست انجامیدن مذاکرات مطرح خواهند شد و حیات سیاسی آنان با مشکل مواجه میگردد. نکته دوم هم اینکه میبایست طوری موضع گرفت که نهایتا غربیها متهم شوند نه دولت جمهوری اسلامی ایران.
2-13-افزایش امتیاز غربیها به ایران
نگاهی دیگر این است که طرف غربی میداند جمهوری اسلامی ایران امتیازات ممکن را در توافق ژنو3 داده است و همچنین در مورد توافق جامع هستهای، خطوط قرمز ایران، ادعاهایی حداقلی است. چرا که قرار است در یک دوره نسبتا طولانی، جمهوری اسلامی ایران بر تعهدات خود پایبند باشد و به عنوان مثال، اینکه عدم تعطیلی تحقیق و توسعه از خطوط قرمز ما است، بسیار منطقی به نظر میرسد، چرا که هیچ عقل سلیمی نمیپذیرد که برای یک دوره چندین ساله، قول دهد که حتی تحقیقی هم در زمینه مسائل هستهای نداشته باشد.
بنابراین، طرف غربی فهمیده است که امتیازی بیشتر از این، نمی توان از ایران گرفت و اگر قرار است به توافق رسیده شود، باید به ایران امتیاز هم داد.
نکتهای که در این میان وجود دارد، در مورد احتمال اعطای امتیاز به جمهوری اسلامی ایران است، چرا که پرونده هستهای ایران را نمیتوان پدیدهای غیرمرتبط با دیگر پدیدهها دید و میبایست در پازل تحولات منطقه به آن نگریست. مواضع برخی از صاحبنظران غربی، پس از حمله داعش به عراق و قدرتگیری آنان و طرح موضوع خلافت اسلامی، بر این است که این مشکلات، نتیجه حمایت آمریکا از گروهی افراطی در منطقه است[18] و از ابتدا، نباید این حمایتها صورت میگرفت. به نظر میرسد با این نگاه، هرگونه امتیازدهی به ایران در منطقه، توازن قدرت را در منطقه، بیشتر بر هم خواهد زد و ممکن است کنترل شرایط از دست غرب خارج شود. چنانچه در جلسه «راستی آزمایی پایبندی ایران به توافق هسته ای» که اخیرا توسط کمیته روابط خارجی مجلس نمایندگان آمریکا برگزار گردید، عنوان شد که بسیاری از اعضای کمیته روابط خارجی مجلس نمایندگان آمریکا نگران هستند که دولت آمریکا در گفتگو با ایران، روندی را در پیش گرفته باشد که از ایران یک تهدید هسته ای دائم علیه منطقه و همچنین آمریکا بسازد[19].
نتیجه گیری
با بررسی سناریوهای محتمل در موضوع هستهای جمهوری اسلامی ایران، ذکر چند نکته تجویزی به عنوان حسن ختام، ضروری به نظر میرسد:
1.جریان حزباللهی در کشور که عموما، انتقاداتی نسبت به روند مذاکرات هستهای علیالخصوص توافق موقت ژنو دارد، ضمن اینکه میبایست اهل انتقاد و رصدگر باشد، نباید به عنوان کاندیدای مسئولیت به شکست انجامیدن مذاکرات معرفی گردد. علاوه بر این، نقدهای وارده به عملکرد دیپلماسی هستهای دولت، میبایست هوشیارانه و کارشناسی باشد، چرا که انتقاد ضعیف و بیمحتوا، وزن سیاسی و تأثیرگذاری جریان حزباللهی کشور را کاهش خواهد داد.
2.همانگونه که قبلا ذکر گردید، به جای سازشکار خواندن تیم مذاکره ایرانی و بدبینی نسبت به آنان، تأکید باید بر این باشد که غربیها به دنبال کارشکنی و بهانهجویی در پرونده هستهای ایران هستند تاریخ روابط آنان با جمهوری اسلامی ایران نشان داده است ماجرای هستهای، بهانهای بیش نیست و اصل دشمنی آنان با موجودیت نظام اسلامی است. بنابراین در هر صورت، بازنده اصلی، طرف غربی و بهخصوص آمریکاییها خواهند بود؛ در صورت موفقیت ایران در مذاکرات که پیروز اصلی ملت ایران خواهند بود و در صورت شکست مذاکرات، طرف غربی با نشاندادن دشمنی خود، بازنده خواهد بود.
3.برخی تأکید دارند که دولت را به عنوان مدیر پرونده هستهای جمهوری اسلامی ایران معرفی کنند، در حالیکه پیشبرنده محتوای مذاکرات شورای عالی هستهای است و ناظر هوشیار تمامی این تحرکات، مقام معظم رهبری هستند که بارها فرمودهاند اگر نکته قابل تذکری باشد، یادآور خواهند شد[20] و بنابراین، پرونده هستهای باید یک تحرک ملّی قلمداد شود که البته سلایق مذاکره کنندگان نیز تا حدودی در آن دخیل است. در واقع، مراجع بالا، چارچوب مذاکرات را تعیین میکنند و امتیازات و خطوط قرمزی به دست مذاکرهکنندگان میدهند تا آنان با هنر مذاکره خود، نتیجه مطلوب را کسب نمایند. البته، این سخن بدان معنی نیست که مسئولین عالی کشور و علیالخصوص رهبری، در جزئیات و ریزترین موارد این پرونده دخالت میکنند و نباید چنین القا شود که به سبب نظارت رهبری، این پرونده تقدس داشته و نباید به آن انتقادی وارد ساخت. طبیعتا، نظارت مقام معظم رهبری بر این پرونده، نظارتی کلی و در راهبردهای کلان است و میتوان با نگاهی به جزئیات، در صورت وجود اشکالات احتمالی، آنها را منتقل نمود.
4.در عین اصرار بر اینکه هیچ کس حق فروختن دستاورد ملّت را ندارد و نمیتوان پای میز مذاکره، آنچه را در این سالها، ملت ایران به آن رسیده معامله کرد و یا تعهد به تعطیل نمودن آن نمود، همانگونه که ذکر گردید، بداهت و منطقی بودن خطوط قرمز ما کاملا واضح است، چرا که تعهدات ما در توافق جامع هستهای، تعهدی چندساله و غیرقابل خدشه خواهد بود. البته اصرار بیش از حدّ بر خطوط قرمز، ممکن است ایجاد حساسیت کند و مجددا، عدهای شروع به بهانهجویی کنند و پروژه «نمیشود، نمیگذارند» را آغاز نمایند.
5. برخی از شکست دولت جمهوری اسلامی ایران خوشحال میشوند و تصور میکنند اگر دولت به زمین بخورد، به موفقیت دست یافتهاند و به همین خاطر، از هیچ انتقاد ریز و درشتی غافل نمیشوند، در حالیکه نباید در هیچ موضوعی علیالخصوص در مسأله هستهای، دولت را چنان تند و بیرحمانه نقد کنیم که مسیر بازگشت نداشته باشد. چرا که راندهشدن دولت از نظام، آنها را به آغوش کسانی خواهد فرستاد که با انقلاب اسلامی ایران مسأله دارند. بنابراین، باید توجه داشت که اگر دولت جمهوری اسلامی ایران، دستاورد خوبی به دست آورد، دستاوردی برای تمام ملّت ایران است و باید همگی خوشحال بود.
6.بارها دیده شده است که با هجمه تبلیغاتی و رسانهای، میتوان از کاه، کوه ساخت و از کوه، کاه. بنابراین در این مذاکرات، میبایست شاخصهایی برای پیروزی ایران در مذاکرات طراحی گردد تا دولت با کوچکترین دستاورد، فریاد پیروزی عظیم و بینظیر سر ندهد. این اقدام، از باب مخالفت با دولت نخواهد بود، بلکه هدف این است که واقعیتها بیان گردد و آنچه اتفاق افتاده است، توسط مردمی که صاحب این کشور و انقلاب هستند، شناخته شود.
7.هرگونه تحلیلی که به ایجاد دوقطبی رهبری-روحانی ختم شود، برای مصالح نظام مضر خواهد بود؛ نباید منتقد اصلی دولت و برنامههای آن، شخص رهبری معرفی گردد و نباید چنین القا شود که دولت در زمینه هستهای به دنبال برنامههایی است و رهبری با طراحی خطوط قرمز و وضع محدودیت، مانع آن میشود. توضیح آنکه، برخی برای یک انتقاد ساده از دولت، از رهبری نقل قول میکنند که اینکار، صحیح به نظر نمیرسد. با این حال، حتی ممکن است عدهای تلاش کنند این دوقطبی را که همان القای حاکمیت دوگانه در کشور است، تبلیغ نمایند که باید هوشیار بود و نباید اینگونه اخبار را منعکس نمود. در صورت عدم اهتمام به این مسأله، حاکمیت دوگانهای به دیگران القا میشود که هدف جریانهای مخالف و ضدانقلاب است تا نشان دهند مسئولین ایران، نظری متفاوت با رهبری دارند و آنچه را خودشان صلاح میدانند انجام میدهند و رهبری در ایران، قدرت نفوذ چندانی ندارد.
[1] .در اینجا به برخی اظهارات اعضای دولت یازدهم، علیالخصوص حسن روحانی مبنی بر حل مشکلات کشور از طریق حل مسأله هستهای و رفع تحریمها اشاره میشود:
*حسن روحانی پیش از برگزاری انتخابات در مصاحبه با روزنامه آرمان چنین گفته بود: درست است که فناوری هسته ای حق مسلم ماست، اما بسیاری از موضوعات دیگر هم حق مسلم ماست. از جمله اینکه تحریم نباشیم، هم حق مسلم ماست، اینکه فشاری بر ملت ایران نباشد هم حق مسلم ماست. زندگی توام با آرامش و رفاه هم حق مسلم ملت ماست. ما می خواهیم به همه این حق ها برسیم و نه فقط یک حق مسلم.
(به نقل از: http://www.nasimonline.ir/detail/News/135/512045)
* حسن روحانی در مراسم 16آذرسال1392 در دانشگاه شهید بهشتی چنین گفت: ... بهبود معیشت مردم و رفاه مردم هم حق مسلم ماست، شکستن و ویران کردن ساختمان منحوس تحریم ظالمانه هم حق مسلم ماست... .( http://www.yjc.ir/fa/news/4659598)
*رئیس جمهور در جمع صنعتگران و سرمایه گزاران، 10/4/1393: متأسفانه تحریم توانست بر روی برخی از بخشهای صنعت ما حتی در صنعت خودرو که سابقه طولانی داشت اثر بگذارد. امروز قدمهایی برای حل این مشکلات برداشته شده، برخی از تحریمها رفع شده و در واقع برداشته شده است و برخی دیگر نیز برداشته خواهد شد... کاسه تحریم شکسته شده است و هیچ بندزنی نمیتواند این کاسه شکسته را به حالت اول بازگرداند.
*اظهارات محمدجواد ظریف در جمع ایرانیان مقیم دوبی اینگونه بوده است: فضا باز شده و از فعالان عرصه اقتصادی انتظار داریم بهترین بهره برداری را انجام دهند. امیدواریم این فضا ادامه یابد با این هدف وارد شدیم و تا پایان ادامه می دهیم تا همه حقوق مردم ایران رعایت شود و به قول آقای روحانی هم سانتریفیوژها بچرخد و هم چرخ زندگی مردم.( http://www.khabaronline.ir/detail/Politics/diplomacy326043)
* قائم مقام بانک مرکزی در گفتوگو با وال استریت ژورنال گفته: در صورتیکه ایران با آمریکا و دیگر قدرتهای جهانی تابستان امسال در مورد آینده برنامه هستهای خود به توافق برسد، اقتصاد ایران میتواند بسیار سریعتر و تا ۶ درصد رشد داشته باشد.
متن مصاحبه با وی را در این آدرس ببینید( http://www.tasnimnews.com/Home/Single/418985)
[2] .تشریح این علل را در این آدرس ببینید: (http://didban.ir/fa/news-details/6866)
[3] .بیانات مقام معظم رهبری در دیدار دانش آموزان و دانشجویان(12/8/1392)
[4] . http://www.tasnimnews.com/Home/Single/129427
[5] .به دلیل استعمال این عبارت توسط مقام معظم رهبری، از لفظ خاورمیانه استفاده نگردید.
[6] . http://www.presstv.com/farsi/detail/1392/12/15/1589/Poll-Obama-approval-low/
[7] . http://www.tasnimnews.com/Home/Single/381042
[8] .بنابه اظهارات غیررسمی اشتون به محمدجواد ظریف، بازیگر اصلی در این پرونده آمریکاست و نقش بازیگرانی همچون اتحادیه اروپا، بسیار کمرنگ و وابسته است.
[9] . http://www.irinn.ir/news/51124
[10] . آقای روحانی در سومین گفتگوی تلویزیونی خود گفتند: برای اولینبار نهاد ریاستجمهوری از زنان سفرا برای معرفی روز زن در تهران دعوت کرد که البته مثل اینکه برخی از این شادمانی و قدم مثبت کمی ناراحت شدهاند. پیروزی ملت ما، پیروزی همه است. آنها که منتقد دولت هستند، به پیروزیها احترام بگذارند و اینها همه قدمهای موفقی بود که برداشته شد. متن کامل را در این آدرس ببینید:( http://etedalpres.ir/8916)
[11] .متن کامل اظهارنظرهای ظریف را در این آدرس ببینید:( http://kayhan.ir/fa/news/16175 )
[12] . http://www.shafaqna.com/persian/other-services/countries/iran/item/78321
[13] . پس از برگزاری اجتماع «دلواپسیم» توسط برخی نیروهای ارزشی در کشور، مقامات دولتی، از جمله محمدجواد ظریف، با اظهارنظرها و هجمه رسانهای، شعار آنان را به «دلاوریم» تغییر دادند. وی در تاریخ16اردیبهشت1393، در مجلس شورای اسلامی چنین گفت: ما ملتی دلواپس نیستیم. ما ملتی دلاوریم. تصاویر مربوط به همایش را در این آدرس ببینید: ( http://www.farhangnews.ir/content/76133)
[14] .http://www.khabaronline.ir/detail/359349
[15]. http://www.ilna.ir/news/news.cfm?id=166528
[16].http://www.tabnak.ir/fa/news/398977
[17] .مجموعه وعدههای انتخاباتی حسن روحانی را در این آدرس ببینید: (http://www.tasnimnews.com/Home/Single/110968)
[18] . سناتور رند پاول در مصاحبهای، ضمن انتقاد از سیاستهای خاورمیانهای آمریکا و دخالت این کشور در مسائل داخلی سوریه، اوضاع فعلی عراق را نتیجه «ائتلاف آمریکا و داعش» در سوریه دانسته بود. به عقیده او، پیش از جنگ عراق، بیش از هزار سال بود که اختلاف میان شیعه و سنی در این منطقه وجود داشت، اما با ورود آمریکا به این کشور یک خلأ بوجود آمد که فضا را برای فعالیت گروه داعش در منطقه مناسب ساخت. جزئیات را در این آدرس ببینید: (http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=/13930401001502)
[19] . http://www.mehrnews.com/TextVersionDetail/2309130
[20] . هرجا احساس کنم که برخلاف ضوابط، اهداف و عزّت ملی و جهتگیرىِ نظام اسلامی کاری انجام میگیرد، مطمئنّاً نخواهم گذاشت و جلویش را میگیرم.(بیانات مقام معظم رهبری در دیدار کارگزاران نظام، 11/8/1382)