دیدبان
واکاوی حادثه 18تیر 78؛

ترقی: محاکمه خوئینی‌ها خط قرمز اصلاحات بود

ترقی: محاکمه خوئینی‌ها خط قرمز اصلاحات بود

به گزارش دیدبان به نقل از فرهنگ، حمید رضا ترقی نماینده مجلس پنجم فردی است که به نمایندگی از مجلس در دادگاه روزنامه سلام حاضر شد وکیفرخواست شکایت نمایندگان از موسوی خوئینی‌ها راارئه داد. گفتگو با وی از این جهت که خود در متن جریان دادگاه‌ها حضور داشت واز نزدیک مسائل را دنبال می‌کرد، در کنار تحلیلی که از ریشه‌های جریان 18 تیر می‌دهد بسیار با اهمیت است.

متن کامل مصاحبه با حمیدرضا ترقی برای نخستین بار توسط فرهنگ نیوز منتشر می‌گردد.

-چه عواملی را در شکل‌گیری حوادث تیر 78 مؤثر می‌دانید؟

قبل از این‌که به این سؤال پاسخ داده شود، باید به این قضیه به شکل دیگری نگاه کرد و ریشه، دلیل‌ها و عوامل تاریخی آن را در سال‌های گذشته بررسی کرد. می‌توان گفت کلید اصلی وقایع سال 78، از سال 68 و بعد از تعیین جانشینی حضرت امام (ره) درمجلس خبرگان شروع شد.

در خبرگان، افرادی بودند که با انتخاب مقام معظم رهبری مخالفت داشتند و بعد از آن جلسه تاریخی 14 خرداد شاهد بودیم که طی 10 سال، در جریانی حضور پیدا کردند که نسبت به نظام و انقلاب و به‌ویژه رهبری، نقش سازمان‌دهی مخالفان را به‌عهده داشتند.

اهداف آن‌ها کم کردن اختیارات و فعالیت‌های رهبری و سلب کارآیی لازم و ضعیف نشان دادن مقام معظم رهبری در قدرت در مقایسه با امام (ره) بود. برای رسیدن به این هدف، سال‌ها کار کردند و برای رسیدن به چنین شرایطی، شیب ملایمی را دنبال کردند.

در مرحله اول باید نگاه جامعه نسبت به جایگاه ولایت‌فقیه استحاله می‌شد. این روند را دولت کارگزاران به‌عهده گرفت. دیدگاه کارگزاران به جامعه و مسائل فرهنگی، نگاهی لیبرالی بود و بسترسازی که در دولت کارگزاران صورت می‌گرفت، برای تغییر نظام ارزشی جامعه و استحاله فرهنگی بود. درحقیقت مسیری که آنان می‌رفتند به این هدف ختم می‌شد.

آقای هاشمی رییس دولت، در مصاحبه‌های متعددی به این مطلب اشاره می‌کرد که بستر روی کار آمدن آقای خاتمی و دولت اصلاحات را ما فراهم کردیم.

بنابراین قبل از این‌که دولت اصلاحات بر جامعه حاکم شود، فضای تغییر در نظام ارزشی ما شکل گرفته بود. دین در عرصه سیاسی- اجتماعی کشور، جایگاه و موقعیتی نداشت و آزادی لیبرالیستی در جامعه شکل گرفته بود. تغییر ذائقه مردم به مصرف‌گرایی و تجمل‌گرایی و اشرافی‌گری، سفر به دبی، ترکیه و آنتالیا به‌جای سفر به عتبات، تغییر دکوراسیون دفترها و ماشین‌های گران‌قیمت مسوولان، همگی نشان از تغییر سبک زندگی داشت. در این میان روزنامه همشهری نقش مهمی در تغییر فرهنگ عمومی داشت. حاکمیت سرمایه بر فضای جامعه، برتری ثروت بر علم و دین و اهتمام به توسعه فیزیکی فضاهای فرهنگی به‌جای توجه به محتوا با شکل‌گیری فرهنگسراها توسط شهرداری تهران و دورکردن مردم از مسجدها، معماری اسلامی جای خودش را به معماری غربی داد و در تهران که به‌عنوان ام‌القرای اسلام بود، نمادی از اسلام دیده نمی‌شد. این سبک زندگی طبیعتاً به مردم نیز انتقال یافت و ذائقه مردم را تغییر داد. در چنین فضایی طبیعی است که زمینه رشد اصلاحات در کشور فراهم می‌شود که به‌دنبال آن سکولاریسم، سکولاریزه کردن و دموکراتیزه کردن کشور است و در نهایت منجر به رشد و توسعه لیبرالیسم فرهنگی می‌شود.

در چنین شرایطی در آستانه انتخابات ریاست‌جمهوری هفتم، نیروهای انقلابی و دلسوز در مقابل استحاله فرهنگی و نظام ارزشی موجود، در قبال آینده سیاسی کشور، احساس مسوولیت جدی می‌کردند و آقای ناطق نوری را که همه علما و مراجع و شخصیت‌های دینی و مجموعه نیروهای مذهبی پشتوانه او بودند، به‌عنوان نامزد جریان انقلاب معرفی کردند و تقریباً همه مجلس پنجم به‌جز نمایندگان کارگزارانی مجلس که 90 نفر و طرف‌دار خاتمی بودند، برای او فعالیت می‌کردند.

فضای حاکم بر جامعه دو قطبی شد و فضای بسیار پیچیده در عرصه سیاسی کشور شکل گرفت و این‌طور القا شد که آقای ناطق مدافع وضع موجود است و طرف مقابل، منتقد و منجی است. آقای خاتمی با سوار شدن بر این موج توانست رأی مردم را به‌دست آورد. دشمنان انقلاب نیز سعی کردند این پیروزی را به پیروزی جریان لیبرالی و دموکراسی‌خواه علیه نیروهای مذهبی تلقی کنند و این‌طور وانمود کنند که با پیروزی اصلاحات، در حقیقت جمهوری اسلامی شکست خورده است. البته با تیزبینی و درایت مقام معظم رهبری، نقشه‌ها و خیال‌بافی‌های دشمنان که درصدد سوءاستفاده از این فضا بودند، نقش بر آب شد و رهبر معظم انقلاب در پیام خود حضور مردم در انتخابات را به‌عنوان ستاره درخشانی در تاریخ انقلاب دانستند و به ملت و آقای خاتمی تبریک گفتند.

* اصلاح قانون مطبوعات مقاومت در مقابل شارلاطانیزم مطبوعاتی بود

شرایط موجود در جامعه از دوم خرداد به بعد، نیروهای انقلابی را به فکر واداشت که آسیب‌شناسی درباره انقلاب داشته باشند و بررسی کنند که چه مسایلی باعث بروز چنین وضعیتی شد و چرا اینچنین تغییر و تحول در نظام سیاسی کشور اتفاق افتاد؟ در حقیقت بعد از 2 خرداد 76، شرایطی در فضای سیاسی اجتماعی کشور شکل گرفت که جامعه را با سرعت زیادی به‌سمت لیبرالیسم و ترویج فرهنگ غربی پیش برد. مجلس در برابر چنین فضایی احساس وظیفه کرد باید مقابل این جریان ایستادگی کند که نمود اصلی آن در مطبوعات بود.

مجلس پنجم طرح اصلاح قانون مطبوعات را در دستور کار قرار داد که بتواند با براندازی نرمی که از طریق مطبوعات در فضای کشور شروع شده بود، مقابله کند. این طرح درحقیقت مقاومتی بود مقابل شارلاطانیزم مطبوعاتی که دولت به آن دامن می‌زد. فضای بی‌بند و بار مطبوعاتی شکل گرفته بود که در این میان ضعف قانون مطبوعات، دست نیروهای نظارتی را برای جلوگیری از این روند بسته بود.

برخورد با روزنامه سلام و استیضاح آقای عبدالله نوری وزیرکشور، از کارهای دیگر مجلس پنجم در دوران اصلاحات بود. درحقیقت مجلس تلاش می‌کرد از پروژه‌ای جلوگیری کند که سعی در استحاله کردن فرهنگ انقلابی مردم داشت.

-دولت در این جریان چه هدفی را دنبال می‌کرد؟

 فتح سنگر به سنگر، درواقع یکی از استراتژی‌هایی بود که دولت اصلاحات، در درجه اول برای ایجاد دوگانگی قدرت درکشور دنبال می‌کرد و دنبال این هدف بود که یک‌پارچگی قدرت درکشور را از بین ببرد. این مقدمه‌ای بود برای این‌که فضا را طوری رقم بزنند که از قدرت و اختیارات رهبری کاسته و به قدرت و اختیارات رییس‌جمهوری اضافه شود.

با همین هدف بود که لایحه‌های دو قلوی دولت اصلاحات ارائه شد. در این لایحه تضعیف اختیارات رهبری و افزایش قدرت رییس‌جمهور به‌عنوان هدف اصلی آن مطرح شد.

* پروژه تضعیف رهبری؛ مرحله اول: تخریب و تضعیف وزارت اطلاعات

اما برای دست‌یابی به این هدف لازم بود ابتدا به تک‌تک منابعی حمله شود که قدرت رهبری را در کشور تثبیت می‌کرد. قدم اول تخریب چهره و تضعیف وزارت اطلاعات بود که با برنامه‌ریزی قبلی، طرح قتل‌های زنجیره‌ای را پی‌ریزی کردند تا عملاً فضایی را در جامعه به‌وجود بیاورند که وزارت اطلاعات چهره مطلوبی در میان مردم نداشته باشد و باعث سلب اعتماد مردم از چنین نهادی شدند تا این نهاد نتواند تحلیل درستی از فعالیت‌های اصلاحات و برنامه‌های بعدی آن‌ها مثل مرکز استراتژیک نهاد ریاست‌جمهوری و اقدام‌های دیگرشان داشته باشد.

* پروژه تضعیف رهبری؛ مرحله دوم: خدشه به نیروی انتظامی

در قدم بعدی نوبت به نیروی انتظامی رسید که تشکیلاتی وابسته به رهبری است. تلاش برای این‌که نیروی انتظامی به‌سمت ناکارایی سوق داده شود. برای این منظور قضیه کوی دانشگاه را راه انداختند و با درگیر کردن این نیرو با دانشجویان و ایجاد قضیه لباس‌شخصی‌ها درکوی دانشگاه که البته وابسته به خودشان بودند، وجهه نیروی انتظامی را خدشه‌دار کردند. البته در این ماجرا ابتدا نیروی انتظامی دخالت نکرد و سعی کرد با تذکر و مدارا به قضیه خاتمه دهد ولی بعد از کشیده شدن تظاهرات به بیرون از دانشگاه، مجبور شد وارد عمل شود.

* پروژه تضعیف رهبری؛ مرحله سوم: تخریب چهره بسیج

بعد از حمله به وزارت اطلاعات و نیروی انتظامی و تخریب چهره این دو ارگان، متوجه شدند هنوز نیرویی هست که با تمام توان درحفاظت از ولایت و نظام فعالیت می‌کند و در عین حال مردمی است؛ به‌همین منظور درصدد تخریب بسیج و بسیجی برآمدند و با ترور از قبل طراحی شده حجاریان که عنصر اصلی شورای شهر تهران بود، بهانه حمله به بسیج را فراهم کردند تا بتوانند از موجی که ایجاد شده، استفاده کنند و با مانور روی ضارب که به‌عنوان بسیجی و تندرو شناخته شد، چهره بسیج را تخریب کردند.

در مجموع، اطلاعات، نیروی انتظامی و بسیج به‌عنوان بازوهای اصلی حمایت از نظام و رهبری مورد ضربه قرار گرفت و فضا به‌سمت حرکت سیاسی بعدی جریان اصلاحات در عرصه تضعیف جایگاه رهبری و ولایت‌فقیه پیش رفت و با عمق بخشیدن به دوگانگی قدرت درکشور و طرح مساله انتصابی و انتخابی، فضا را برای برنامه‌های‌خود فراهم کردند.

گفتند آقای خاتمی منتخب مردم با رأی بسیار بالاست و درحالی‌که رهبری به‌عنوان منصوب خبرگان از آرای مردمی برخوردار نیست، با طرح این بحث درصدد کم‌رنگ جلوه دادن پایگاه اجتماعی رهبری و درعوض بالا بردن محبوبیت و اقبال عمومی رییس‌جمهور برآمدند. همه این مسائل در طرح دو قلو، از طرف آقای خاتمی به‌عنوان رییس‌جمهور به مجلس ارائه شد که البته به نتیجه نرسید.

-نقش و عملکرد روزنامه سلام و آقای خویینی‌ها در شکل‌گیری حادثه کوی چقدر تاثیرگذار است؟

آقای خویینی‌ها برای جریان اصلاحات حکم رهبری داشت و از او به‌عنوان رهبری آینده و کسی یاد می‌کردند که می‌تواند درجایگاه رهبری قدم بگذارد. بسیاری از اصلاح‌طلبان او را استاد خود می‌دانستند و جایگاه ویژه‌ای برایش قائل بودند.

 خویینی‌ها مدیرمسوول روزنامه سلام درواقع سردمدار روزنامه‌های زنجیره‌ای مثل طوس، جامعه و خرداد بود و به‌عنوان حامی و خط‌دهنده روزنامه‌های زنجیره‌ای بود که درمسیرجنگ نرم مطبوعاتی قدم برمی‌داشتند. درمقابل، ما در مجلس پنجم، طرح اصلاح قانون مطبوعات را شروع کردیم برای این‌که با این روند مقابله کنیم. خب طبیعی بود که آن‌ها در مقابل مجلس موضع بگیرند.

جریان اصلاحات، نامه‌ای را که افراد نفوذی خودشان در وزارت اطلاعات تهیه کرده بودند، علم کرد. این جریان، اصلاح قانون مطبوعات را با زدن تیتر در روزنامه سلام به سعید امامی منسوب و بدون رعایت طبقه‌بندی‌های اطلاعاتی، اسرار نظام را فاش کرد و با همین تیتر، موجی را در جامعه درست کرد که منجر به حوادث 18 تیر شد. در حقیقت لایحه مجلس را بهانه‌ای برای طرح خود قرار داده بود.

-واکنش مجلس مقابل این حرکت چه بود؟

هدف ما در مجلس، مقابله با جنگ نرم مطبوعاتی بود و من از طرف نمایندگان مسوول شدم. کیفرخواستی تنظیم کردم و از آقای خویینی‌ها، شکایتی به دادگاه روحانیت بردم. خیلی سریع دادگاهی شکل گرفت. حدود 3 جلسه دادگاه برگزار شد. آقای خویینی‌ها به دادگاه احضار و این دادگاه نقطه عطف ماجرا شد.

-چه‌طور؟

با این کار وارد خط قرمز جریان اصلاحات شده بودیم. اصلاحات اعلام کرده بود که روزنامه سلام و آقای خویینی‌ها خط قرمز ماست. برای جریان اصلاحات خوشایند نبود که شخصی را به دادگاه بکشانیم که برای او جایگاه رهبری متصور بودند. وزارت اطلاعات با فشار دولت آقای خاتمی، شکایتش را از روزنامه سلام پس گرفت اما اصلاً فکر نمی‌کردند ما به شکایت خود مصر باشیم و قضیه به محکوم شدن او پایان پذیرد.

همین پس گرفتن شکایت توسط وزارت اطلاعات، نشان‌دهنده این است که طراحی خاصی صورت گرفته بود. در غیر این‌صورت چه‌طور می‌شود وزارت اطلاعات از افشای اسناد خود بگذرد که توسط روزنامه سلام صورت گرفته بود؟ این نشان می‌دهد عواملی قصد همکاری با آنان را داشتند و فکرمی‌کردند محور اصلی شکایت همان وزارت اطلاعات باشد و با منتفی شدن آن، کار به محکومیت نمی‌کشد. درحالی‌که ما ازشکایت خودمان کوتاه نیامدیم و قاطعانه ایستادیم.

علاوه بر شکایت نمایندگان مجلس، آقای احمدی‌نژاد به‌عنوان استاندار نیز شکایتی را علیه خویینی‌ها تنظیم کرده بود. در نهایت 2 الی 3 شکایت شد که با هم به دادگاه بردیم و کیفرخواست خوبی ارائه کردیم. کارهای دادگاه و روند شکایت را هم بدون وکیل ادامه دادیم. دادگاه برگزار شد و آقای سلیمی به‌عنوان قاضی دادگاه روحانیت، حکم قطعی را اعلام کردند و آقای خویینی‌ها به‌مدت 5 سال از تمام فعالیت‌های سیاسی و مطبوعاتی به‌طور کلی ممنوع شد. محاکمه رهبر آینده اصلاحات، مهم‌ترین پاتکی بود که جریان انقلاب بر پیکره اصلاحات زد و تمام نقشه‌ها و طراحی‌های آن‌ها به‌صورت جدی آسیب دید.

-موضوع متن کیفرخواست شما چه بود؟

کیفرخواست ما درباره این بود که آقای خویینی‌ها به نمایندگان مجلس که طرح قانون اصلاح مطبوعات را ارائه کرده بودند، توهین کرده و افترا زده بود و درحقیقت نشر اکاذیب صورت گرفته بود. او در روزنامه‌اش لایحه مجلس را به قضیه‌ای مرتبط کرده بود که نمایندگان از آن بی‌خبر بودند. آقای خویینی‌ها هم ابتدا استدلال کرد که این نامه را یکی از عوامل اطلاعات به ما داده است و ما از طبقه‌بندی بودن آن خبر نداشتیم. البته قاضی ادله او را نپذیرفت و بعد از شنیدن مطالب دو طرف، حکم قطعی را صادرکرد که ذکر شد.

-برگردیم به حوادث 18 تیر؛ در آن چند روز در سطح شهر تهران چه اتفاق‌هایی رخ داد؟

از نظر درگیری خیابانی، تقریباً حوادثی شبیه فتنه سال 88 رخ داد.

دقیقاً همان رفتار، همان اغتشاش، همان شیشه خردکردن و آتش زدن بانک، حمله به مسجدها و آتش زدن پرچم کشور و پاره کردن عکس امام خمینی و مقام معظم رهبری و حتی اجرای طرح کشته‌سازی دروغین. حتی بعضی از علمای قم پیام تسلیت دادند و حتی اسامی کشته‌شدگان را به‌عنوان افرادی اعلام کردند که در دفاع از آزادی بیان و روزنامه سلام جان داده‌اند. درحالی‌که اصلاً چنین افرادی با این مشخصات، وجود خارجی نداشتند.

زمانی که ما از آقای خویینی‌ها شکایت و او را محاکمه کردیم و درواقع رهبری جریان اصلاحات را زیر سؤال بردیم، اصلاحات به این فکر افتاد که از این فضا برای ضربه زدن به جایگاه رهبری و ولایت‌فقیه استفاده کند و شاهد بودیم در 22 تیر به‌سمت بیت رهبری حرکت کردند و آسیب به رهبری نظام در دستورکارشان قرار گرفت.

تقریباً در ساعت‌های اولیه آن روز به دانشجویان اعلام شد که باید به‌سمت بیت رهبری حرکت کنند و مقابل بیت جایگاهی است که می‌توانند حقشان را دریافت کنند. ظاهراً آقای رحیم صفوی فرمانده وقت سپاه، تلفنی به آقای خاتمی اخطار شدید داد، آقای خاتمی هم این مطلب را به زیرمجموعه‌اش ارجاع داد، که اگر از میدان انقلاب به‌سمت بیت بروید، سپاه وارد عمل خواهد شد. وزارت کشور هم مسیر جایگزین را اعلام کرد.

با این اخطار شدید سپاه، جریان اصلاحات متوجه این موضوع شد که این‌بار با وزارت اطلاعات، نیروی انتظامی و بسیج که تضعیف کردند، مواجه نیستند. مقابل سپاهی قرار دارند که تلقی فرماندهان آن از این توطئه و حرکت، در حد کودتا و براندازی نرم بود که ده‌ها فرمانده سپاه با نامه‌ای به آقای خاتمی اخطار و هشدار می‌دهند که اگر قرار باشد دولت با این جریان همراهی کند که هدفش براندازی نظام و هجمه به ولایت است، سپاه مقابل این حرکت می‌ایستد و مجدانه از نظام و انقلاب و مردم دفاع می‌کند. در این مرحله بود که جریان اصلاحات عقب‌نشینی کرد و نقشه‌ها را تغییر داد.

بعد از تیتری که در روزنامه سلام زده شد، دانشجویان در 17 تیر تجمعی حدود 150 نفری در محوطه دانشگاه داشتند و درخوابگاه شروع کردند به شعار دادن علیه نظام و رهبری، که نیروی انتظامی در مرحله اول خوب و با درایت برخورد کرد اما در نیمه‌های شب که توسط یک‌سری از منافقان، افراد غیردانشجو و عوامل وابسته به خارج و افرادی مانند منوچهر محمدی و... تجمع‌ها به بیرون از دانشگاه کشانده شد و کار به تخریب اماکن عمومی و اموال بیت‌المال کشید، نیروی انتظامی مجبور به دخالت شد و دانشجوها را متفرق کرد. بعد از این جریان و به‌دنبال استمرار تجمع‌ها، کشته‌سازی‌های دروغین در دستور کار قرار گرفت. (13 نفر را کشته اعلام کرده بودند که اسم و هویت مشخصی نداشتند) اعلام شد که از 17 تیر به بعد تظاهرات از کوی دانشگاه به‌سمت میدان انقلاب و دانشگاه صورت می‌گیرد.

معاون سیاسی وزارت کشور، به‌صورت شفاهی به بعضی از ماشین‌هایی که بارشان سنگ و آجر بود، اجازه داد وارد محوطه دانشگاه شوند و بارشان را خالی کنند. عوامل دولت به‌کمک وزارت کشور و بی‌سیم‌های سازمان حفاظت محیط‌زیست که به همت خانم ابتکار تهیه شده بود، درکنار موضع ضعیف وزیر علوم آقای معین در قبال اتفاق‌ها، همه و همه حاکی از این موضوع است که همه دست به دست هم داده بودند و از قبل برای چنین حرکت و اقدام‌هایی هماهنگی داشتند. از آن‌طرف هم رسانه‌های بیگانه به این حرکت کاملاً خط می‌دادند و حتی شخص رییس‌جمهور آمریکا به شکل سرسختانه‌ای از این جریان دفاع می‌کرد. معاون وزارت‌خارجه آمریکا در آن روزها به‌طور مرتب به آشوب‌گران اعلام می‌کرد حرکت کنید ما از شما پشتیبانی خواهیم کرد.

همه این مسائل نشان از یک هماهنگی کاملاً روشن بین جریان تحکیم وحدت با دشمنان انقلاب‌اسلامی دارد. بسیاری از افرادی که آن روز هدایت‌کننده جریان بودند، ازکشور فرار کردند و امروز در آغوش آمریکا قراردارند. افراد بسیاری مانند علی افشاری و منوچهر محمدی از هدایت‌کنندگان اصلی آشوب 18 تیر بودند که بعضی از آنان به‌عنوان اپوزوسیون درخارج از کشور فعالیت دارند.

تظاهرات وارد شهر تهران شد و بانک و شیشه مغازه‌ها و ماشین‌ها از آشوب‌گری و خراب‌کاری بی‌نصیب نماندند و مورد آسیب قرارگرفتند تا عصر روز 18 تیر که شاهد اقدامات خراب‌کارانه زیادی بودیم. حتی دیدیم عناصر مرکزی عوامل نهضت آزادی در تظاهرات، مشغول دادن بسته‌های آب به دانشجویان بودند. تلفن‌های ماهواره‌ای برای ارسال گزارش لحظه به لحظه به رسانه‌های بیگانه و تهیه خوراک برای دشمنان اسلام و جمهوری اسلامی ایران، درحال فعالیت بودند. تا به 21 تیر رسیدیم که باز هم با درایت و هوشمندی و مدیریت راهبردی مقام معظم رهبری و فصل‌الخطاب بودنشان، با سخنرانی خود، آتش فتنه را خاموش کردند و در جمع دانشجویان و بسیجیان و اقشار مختلف مردم با ابراز ناراحتی و هم‌دردی با دانشجویان، تأکید کردند که این نقشه، حساب‌شده بود و اعلام کردند: «حتی اگر عکس من را هم پاره کردند و به من هم اهانت کردند، شما برخوردی نکنید. بگذارید اوضاع را ما کنترل کنیم.» این گذشت مقام معظم رهبری و دقت نظری که در ماهیت اصلی این حوادث داشتند، موجب شد مردم در 23 تیر طاقت نیاورند و قائله را ختم کنند.

مرتبط‌ها

بیشترین سقوط ارزش سهام وال استریت در یک روز

دولت آمریکا به کشتن شهروندان ایرانی افتخار می‌کند

مقابله با کرونا از منظر حکمرانی (1)

آمریکا برای آزادی مزدور اسرائیلی، دست به تهدید و ارعاب زد

افشای نام‌های جدید از شاهزادگان بازداشت‌شده

استیصال رسانه‌ای ائتلاف در یمن