اگر قرار باشد برخی مدیران ما به خیال بالا و پایین کردن چهار تا رای بیشتر، در مقابل ناتوی فرهنگی معبرگشایی کنند، تبعات پرخسارت این کجفهمی چگونه قابل جبران است؟
آیا حضور یک فرد دو تابعیتی حقوقبگیر انگلیسیها به عنوان مشاور ارشد بانکی در تیم مذاکرات، به خاطر حضور در نقطه کور رادار بود یا نزدیکی و اعتماد زیاد، از جنس خرابکاریهایی که کلاهی و کشمیری در حزب جمهوری اسلامی و دفتر نخستوزیری کردند؟
یا نباید ادعای خطشکنی داشت یا اگر کسی به خط مقدم رفت، باید در تراز چابکان خطشکن رفتار کند. نمیشود دنیا و شهوت و محبت و غصبهای آن از سر و کول ما بالا برود و باز خطشکن بمانیم.