شاید در گذر زمان، ذائقهها عوض شده باشد و سلیقهها جابهجا، لیکن به لطف و عنایت خداوند منان، دشمن هرگز نتوانسته از میادینی که علیالقاعده برای جمهوری اسلامی در حکم «فرصت» هست، «تهدید» درست کند.
آوینی، مجاهدی بود که دوربین در دست داشت! و صیاد، هنرمندی بود که اسلحه! هنر صیاد آنجا بود که ستارههای درخشان روی دوشش را از خدا میدید! و جهاد آوینی آنجا بود که فهمید با فلانطور سبیل گذاشتن و بهمانطور کتاب دست گرفتن، هنرمند نمیشود!
مدیری که نبض جامعه را ندارد، نباید از نقد «مدیری»، که اتفاقا ناظر بر دانستن نبض جامعه، نقدی وارد کرده، گلهمند باشد! ایضا هواداران زنجیرهای آن مثلا مدیر! قطعا و طبعا راه علاج بیعملی مدیران، تدبیر است اگرنه، تغییر، نه فحاشی گلهای به مدیری که تنها و تنها یک هنرمند طنزپرداز است!
«وقتی مهتاب گم شد» سوسوی ستارههایی است که هرگز نمیمیرند! و لالایی لالههایی است که هرگز پژمرده نمیشوند! و حکایت مجنونهایی است که هرگز عاقل نمیشوند!
یا مقلب القلوب و الابصار! تمام هستی از ازل تا ابد لحظه شماری میکنند برای آن لحظه که مهدی فاطمه تکیه بر دیوار کعبه زند و بر این شاخه مرده درخت خشکیده حیات، دوباره نقش زندگی بدهد!
انقلاب اسلامی رهبرانی داشته و دارد که علیالدوام قید «خود» را میزنند و «خدا» را نشان میدهند! خدا در رفتار و گفتار و صدالبته نیت ما متجلی نمیشود الا به عبور من و ما از سیمخاردار نفس!
اشتباه فاحش زیباکلام و امثالهم در اینجاست که فکر میکنند نظام لیبرالدموکراسی حکایت آن میوهفروشی است که براساس قاعده «سوا کن، جدا کن» میوههای خود را میفروشد!
آری! حفظ جان شهروندان! خوب است آقایان به جای نمایش «منشور حقوق شهروندی» که فیالواقع لیست بلندبالای تکالیف بر زمین مانده دولت اعتدال بود، عمل کنند به همین بدیهیات و همین ابتدائیات که تا این حد، جان شهروندان به خطر نیفتد!
اگر چه نتوانستهام ذخیره و امانتدار بزرگ نظام کرهجنوبی باشم اما لااقل اینقدر مرد بودم که خودم دوست ذلیلمردهام را به دستگاه قضا معرفی کنم! و کاش نمیکردم! کاش همهچیز را میانداختم گردن دولت قبل کرهجنوبی!
محمد، خوشبین به مذاکره با هیچ بتی نیست! یا محمد! تو تنها پیامبر سلمان نیستی! و تنها پیامبر «والفتح» نیستی! هنوز صدای خوش اذان بچههای «بیتالمقدس» در گوش آلالهها هست! اشهد ان محمد رسولالله! السلام ای پیامبر نماز فتح! در مسجد جامع شهر خونین! چقدر این قدوم تو مبارک است!
بعضیها عیبی ندارد خود را متکی به حمایت و نظر لطف رهبر فرزانه انقلاب نشان دهند لیکن راهش این نیست که مدعی شوند: «ما در برجام، قدمی برنداشتهایم الا آنکه با بزرگان هماهنگ کرده باشیم!»
هر چقدر حضور دولت در عرصه سیاست، پررنگ است، در میدان خدمت لیکن تو گویی دولت اصلا وجود خارجی ندارد! این وجود خارجی نداشتن، یک روز خودش را در مرز مهران نشان میدهد، دگر روز در مناطق وسیعی از استان مازندران.
وقتی برای وام ازدواج، بانکهایشان، ولو یک آه در بساط ندارند اما همان بانکها وقتی به دردانههای بنفش که میرسند، سر کیسه را همچین شل میکنند که بیا و ببین، دقیقا چه باید گفت در وصف این بساط که حق مطلب ادا شود؟!
اگر دشمن خودش را مسخره کرده، اجازه ندهید شما را هم مسخره کند! و باز هم خطابم با همین مردمان است! اگر شما با عرض عذرخواهی، خودتان را مسخره دشمن کردهاید، ما اجازه نخواهیم داد ملت، مسخره وعدههای شما شود!
این درست که روز عاشورای 88 جماعتی قلیل اما حرامی، حرمت ارباب شکستند اما از ورای آن حرمتشکنی، یوماللهی ماندگار آفریده شد تا بصیرت در بهترین صورت ممکن، فاتح نبرد سخت خود با فتنه باشد.
درس دیگر کربلا آن است که تو اگر از جهاد و عقیده هم بگذری، دشمن کوتاهبیا نیست! جلوتر میآید! و امتیاز بیشتر میطلبد! و سهم فزونتر میخواهد!
از خواننده«ای ایران، ای سرای امید» میپرسیم ما شما را برای چه میخواستیم، سینهچاکان سیاست منهای صداقت، شما را برای چه میخواستند؟! آیا جز این است که ما شما را، نه برای مطامع سیاسی، که تنها و تنها برای همه مردم میخواستیم؟! و میخواهیم؟!