لحظاتی پیش خود علیدوستی، با ارسال یک توییت، این یادداشت را تایید کرد) «..من خودم را قطعا فمینیست میدانم، فمینیسم معرف اتحاد و انصاف است. من فمینیستم و کاش شما هم فمینیست باشید، یا بشوید...»
دلسوزی عاقلانه برای زنان بسیار متفاوت از موقعیت متولیگری برای مسایل زنان است. نخبگانی که خود را متولی امور زنان دانسته و خواسته خود و جمعی از زنان نزدیک خود را خواسته زنان ایرانی میدانند، در همراهکردن جمع زنان با خود، باید انتظار چنین پاسخهایی را داشته باشند. زن ایرانی مسایل واقعی دارد که حتی تلاشی برای شناخت این مسایل نمیشود و چنانچه جامعه و مسئولین راهی برای مسایل آنان پیدا نکند، خود زنان اقدام خواهند کرد.
سازمانها مردم نهاد در ایران به لحاظ ساختاری فقط در موضوعات خاصی میتوانند ورود کنند چرا که جامعه ایران در بسیاری از مسائل، سازو کارهای درونی خود را دارد. سمن ها ریشه در تاریخ و فرهنگ غرب دارند و معمولا در بین اقشار متمایل به فرهنگ غرب زودتر جای خود را باز مینمایند. یکی از اولیترین انحرافات سمنها در ایران انتقال مطالبات و خواسته ها به سرویسهای اطلاعاتی بیگانه است.
دشمن افسانه است؛ ما سنتهایی داریم که دلایل وجودیشان از بین رفته است، فیلم سیاه وجود ندارد، مگر خارجیها بیکارند الکی به ما جایزه بدهند، نباید اینقدر دشمن دشمن کنیم، تجاوز فرهنگ غرب افسانه است و... شاید باورش سخت باشد اما همه این جملات را یک ایرانی آن هم در یک برنامه زنده تلویزیونی بر زبان رانده است.
گفتمان اسلام `زنِ حقیقی` است/ اینکه این بانوان در این مناصب اجرایی باشند من هیچ مشکلی ندارم؛ یعنی منع نمیکنم، نفی نمیکنم، ایرادی هم برایش قائل نیستم. آنچه اشکال دارد، افتخار به این است؛ که ما به رخ دنیا بکشیم که ببینید، ما در بخشهای اجرایی اینقدر زن داریم! این همان دوْر خوردن است، این همان منفعل شدن است؛ این افتخاری ندارد.