او هرگاه به ذکر خاطراتی از حضرت علامه طباطبایی(رض) میپرداخت، دستمالش را از جیبش درمیآورد و اشکهایش را پاک میکرد و نمیتوانست از علامه سخن بگوید و چشمانش اشگبار نشود!
دریافتن و آموختن نکات حاصل از تجارب شخصی انسانهای بزرگ و موفق، در حقیقت راه میان بری است به سوی درک خوبی ها و درستی ها که تقدیم به همه کاربران عزیز می گردد.
من امام او نیستم. در این حال آن دو فرشته چنان با گرز بر سر مادرم زدند که آتش به آسمان زبانه کشید. من از وحشت و دهشت این واقعه به این حال که می بینید، درآمده ام.