همانطور که دکترین جنگ ستارگان ریگان موجب به هم زدن بازدارندگی و بیثبات کردن نظم شکننده دوران جنگ سرد شد، مطرح کردن دفاع موشکی در دوره حاضر نیز یک تهدید برای نظم بینالملل محسوب میشود.
به آب افتادن ناوگان دوم آمریکا را باید مقدمهای از شروع جنگ سرد دانست که جناح آمریکایی را در مقابل اتحادیه اوراسیا متشکل از روسیه و چین قرار میدهد و دور جدیدی از رقابت را در عرصه بینالملل به وجود میآورد.
بازی نفتی عربستان را میتوان جدیدترین قطعهی پازل حرکات خصمانهی این کشور علیه جمهوری اسلامی ایران دانست. سیاستی که تازگی ندارد و از آغاز پیروزی انقلاب توسط سردمداران حکومت آل سعود بر ضد انقلاب اسلامی در پیش گرفته شده است. اما آنچه باید مورد توجه قرار بگیرد ریشهی این اختلافات است. اختلافاتی که حتی دولت تدبیر و امید که شعار ایجاد همگرایی با همسایگان را سرلوحهی سیاست خارجی خود قرار داده بود نیز هنوز نتوانسته است آنها را حل کند.
آنچه در فقره فوق، پیرامون رهیافت های نظریه سازه انگاری در روابط بین الملل ارائه شد، در مقام یک چارچوب نظری، می بایست قابلیت ارائه ی تحلیلی درست برای مسائل گوناگون این عرصه را دارا باشد. در ادامه این یادداشت و در دو یادداشت آینده از این مجموعه، مسئله ی «تحریم های بین المللی علیه ایران» - به عنوان یکی از مهمترین مسائل سیاسی روز - را از دیدگاه نظریه برسازی در روابط بین الملل ارزیابی می کنیم و تلاش خواهیم کرد تا مطابق این نظریه، روایتی جدید از توازن قوای ایران و غرب بر سر مسئله ی تحریم ارائه دهیم.