دیدبان
همه چیز در مورد دیپلمات با سابقه

ظریف؛ از 598 تا پرونده هسته ای

ظریف؛ از 598 تا پرونده هسته ای

«متن حاضر بر مبنای کتاب «آقای سفیر» که بیان فعالیت ها و دیدگاه های ظریف از زبان خودشان می باشد نوشته شده است و تنها به بیان نظرات و دیدگاه ها و فعالیت های این وزیر پیشنهادی پرداخته  و هیچگونه ارزش سنجی نسبت به نظرات و نگرش های وی انجام نداده است.»

دیدبان: روزهاي داغ مرداد 1392 در حالي سپري مي شوند که تا چند روز ديگر اهالي سياست شاهد بررسي صلاحيت وزراي پيشنهادي دولت يازدهم از سوي مجلس شوراي اسلامي خواهند بود.گرچه همه وزراي پيشنهادي دولت يازدهم براي گرفتن برگه تاييديه از مجلس نهم نياز به يک ميزان راي موافق دارند اما نمي توان انکار کرد که برخي از آن ها از اهميتي بيشتر نسبت به ديگر وزارتخانه ها برخوردارند.تحولات منطقه و جهان و گره خوردن نام ايران با بسياري از حوادث منطقه و جهان در مقطع کنوني و نيز شخصيت وزير پيشنهادي دولت باعث شده است که محمد جواد ظريف به يکي از گزينه هاي پر سروصداي روحاني تبديل شود .



دوران قبل از انقلاب

ظريف آخرين فرزند خانواده اي 6 نفره است که به گفته خودش خانواده اي مرفه محسوب مي شود .پدر وي از متدينين سنتي بوده است که البته سر سازگاري با دنياي سياست و نيز انقلابيون نداشته است.او بنا به علاقه پدرش پيش از رفتن به مدرسه به مطالعه دروس ديني و مذهبي مي پردازد و پس از چندي با ورود به مدرسه معروف علوي پاي به دنيايي جديد و متفاوت از خانواده دور از سياست مي نهد.آن روزها دو طيف انجمن حجتيه و انقلابيون در مدرسه علوي فعاليت داشته اند که ظريف به مجالس هر دو رفت و آمد داشته است و دليل اين شرکت در جلسات را هم آشنايي با تفکرات آنها مي داند.

بانيان حسينيه ارشاد از جمله افراد ديگري بودند که ظريف با آنها نيز رابطه داشته است.

ظريف در 17 سالگي و از بيم دستگيري توسط حکومت وقت به آمريکا سفر مي کند و پس از حدود 5 ماه اولين جرقه هاي فعاليتش در انجمن اسلامي آمريکا و کانادا با ملاقات افرادي چون حسين شيخ الاسلام،جواد لاريجاني و محمد هاشمي زده مي شود و در حوزه برکلي که متشکل از مخالفان دولت موقت بوده است به فعاليت مي پردازد.او در قسمتي از خاطرات خود از کم لطفي ابراهيم يزدي به حوزه برکلي در زماني که وزير خارجه ايران بوده است نيز گلايه مي کند.به تدريج و درکنار حضور در کنسولگري ايران در انجمن اسلامي نيز پيشرفت مي کند تا جايي که بين سالهاي 1981 تا 1985 دو سال رئيس شوراي انجمن و يک سال دبير تشکيلات مي شود.


از پاکسازي تا کارآموزي

با پيروزي انقلاب ساختار وزارت خارجه نيز دستخوش تحول مي شد.بسياري از ديپلمات هاي زمان شاه يا تصفيه مي شوند و يا خود از وزارت خارجه بيرون مي آيند.از ظرف ديگر ديپلمات هاي جمهوري اسلامي با مشکل بزرگي به نام بي تجربگي رو به رو هستند و اين بي تجربگي باعث مي شود تا به گفته ظريف مجبور شوند تجربيات و دانش هاي مورد نياز را از طريق آزمون و خطا به دست آورند.او مي گويد:

((در آن زمان اصرار داشتيم که حتي اگر کسي يک کلمه نيز راجع به جمهوري اسلامي ايران صحبت کند ما پاسخ آن را بدهيم. در آن مقطع ما تنها کساني بوديم که با مقررات سازمان ملل آشنايي داشتند ما بوديم.اين مقررات در واقع روش کار است اما اين کار به عقلانيت نياز دارد...ما به دست خودمان بحث کميته را به سمت ايران سوق مي داديم در حالي که به اشتباه فکر مي کرديم اين کار براي دفاع از جمهورياسلامي لازم است.اين از تجربياتي به شمار مي رود که ما به قيمت زيادي يادگرفتيم اما دوستان جديد نمي خواهند باور کنند که اگر روشمان را عوض کرديم از سر بي اعتقادي و بي غيرتي نبود))


پايان جنگ و ماموريت تاريخي ظريف

قطعنامه 598و مذاکرات پيرامون آن را مي توان يکي از مهم ترين اقدامات ظريف دانست.مذاکراتي که به متجاوز معرفي شدن عراق مي انجامد.

عراق در آن مقطع تلاش مي کند تا آتش بس را تا زمان پذيرفته شدن خواسته هايش به تعويق بيندازد اما سرانجام مجبور مي شود پاي ميز مذاکره با ايران بيايد.خاوير پرز دکوئيار دبير کل وقت سازمان ملل مسئول برگزاري اين مذاکرات بوده است زيرا که او مرجع اعلام متجاوز جنگ هشت ساله ايران و عراق بوده است.

هيات مذاکره کننده ايراني به رياست علي اکبر ولايتي متشکل از افرادي چون دکتر روحاني،محمد جواد ظريف،سيروس ناصري بوده است که در اين ميان ظريف و ناصري به عنوان مشاوران ولايتي در مذاکرات شرکت مي کرده اند

ظريف اقدامات خود در پيروزي ايران در مذاکرات را اقداماتي سازنده مي خواند و معتقد است يکي از بزرگترين افتخاراتش به سرانجام رساندن اين کار است.او و تيم همراهش براي به سرانجام رساندن مذاکرات در مذاکره مربوط به آزادي اسراي آمريکايي نیز حضور داشتند، در این مذاکره اسرای آمریکایی که در اختيار آلمان بود سرانجام با وساطت ايران از طريق سازمان ملل با تعداي از اسراي لبناني در بند اسرائيل تبادل مي شوند، به اعتقاد برخی این اقدام دیپلماتیک آن روز ایران اهرمي براي به پيروزي رساندن ايران در مذاکرات پايان جنگ نيز محسوب مي شده است.

نکته قابل توجه در مذاکرات پيرامون جنگ هشت ساله گزارش ايران در باره دلايل متجاوز بودن عراق است که به گفته ظريف بخش قابل توجهي از اين گزارش برمبناي تز دکتراي وي که درباره تجاوز و دفاع بوده نگاشته شده است.



ظريف و قطعنامه 598

اندکي پس از خاتمه جنگ ظريف به عنوان سرپرست نمايندگي نيويورک منصوب مي شود اما پس از اولين بازگشت به ايران خبردار مي شود که حکم لغو شده است و مهندس موسوي نخست وزير وقت از وزارت اطلاعات خواسته است تا سوابق ظريف را بررس کرده و به دولت اطلاع دهد.ماجرا از اين قرار بوده است که در حاشيه اجلاس شوراي امنيت و در آستانه صدور قطعنامه اين شورا به واسطه اخلال در روند صلح(که آمريکا ميدان داري مي کرده)ظريف با هماهنگي بيت امام بيانيه اي را منتشر مي کند که تلويحا به پذيرش قظعنامه توسط ايران در آن اشاره شده بوده است.او در اين باره مي گويد: ((تا ساعت ها بعد از نيمه شب فکر مي کردم و به ديکشنري مراجعه مي کردم تا لغتي را بيابم که هم معني پذيرش باشد اما معني حقوقي پذيرش قطعنامه 598 را نيز نداشته باشد.در آن زمان آقاي لاريجاني و آقاي محلاتي به برزيل رفته بودند بنابراين بنده اين نامه را فرستادم.در تهارن يکي از دوستان با دفتر حضرت امام موضوع را پيگيري مي کردند.))

هيات هاي نمايندگي کشورهاي ديگر از جمله آمريکا نيز که از اين اقدام غيرمنتشره شوکه شده بودند اين بيانيه را نه موضع ايران بلکه فقط موضع هيات نمايندگي ظريف دانشته اند علاوه بر اين يکي از افراد دولت نيز در يک سخنراني ضمن محکوم کردن اين بيانيه ظريف را فردي آمريکايي مي خواند.چندي بعد و به هنگام انتصاب ظريف به نمايندگي نيويورک همان فرد مجددا در هيات دولت اين موضوع را مطرح مي کند و باعث لغو ماموريت ظريف مي شود!ظريف در اين باره مي گويد: ((ظاهرا وزارت اطلاعات با رفتن من مخالفتي نکرده بود اما موضوع با درخواست بنده و موافقت آقاي دکتر ولايتي منتفي شد))مدت کوتاهي پس از اين وي با سمت معاون کمال خرازي به نيويورک اعزام مي شود و پس از چندي به رياست کميته ششم مجمع عمومي سازمان ملل يا همان کميته حقوقي مي رسد.


بحران پس از بحران

ظريف پس از بازگشت به ايران برصندلي معاونت بين الملل مي نشيند و جانشين منوچهر متکي مي شود.چندين حادثه در اواخر دولت هاشمي رفسنجاني و اوايل دولت خاتمي باعث مي شود تا ايران دوباره با چالش هايي بزرگ رو به رو شود:ميکونوس،بوسني و هرزگوين،فراخوانده شدن سفراي اروپايي،انفجار در عربستادن از جمله اين حوادث است.

پس از انفجار مرکز يهوديان در آرژانتين اين کشور که آن زمان عضو شوراي امنيت نيز بوده است تلاش مي کند تا پرونده ايران به شوراي امنيت برود از سوي ديگر انفجار در الخبر عربستان نيز به شيعيان نسبت داده شد و در مجموع به گفته ظريف فضاي تندي عليه کشور جريان داشت.او نقش خود را در اين قضايا مانع شدن از تبديل اين قضايا به تهديد نظامي و بين المللي عليه ايران ذيل سياست تنش زدايي مي داند.


اولويت سياست خارجي پس از جنگ

ظريف اولويت ايران پس از جنگ را اصلاح نگاه دنيا به ايران می داند. اين سياست که توسط دولت هاشمي دنبال مي شد مخافان سرسختي داشت که آن روزها در طيف چپ وجود داشتند. اين مخالفت ها باعث شد تا ظریف آمریکایی خوانده شود. بعدهاو با روي کار آمدن دولت خاتمي نيز با اين که چپ ها گرايش معتدل تري در سياست خارجي پيدا کردند به مخالفت با او پرداختند. او از روزنامه سلام در زمان هاشمي نيز خاطرات تلخي به ياد دارد و مي گويد: ((در زمان آقاي هاشمي اسم روزنامه سلام که مي آمد تنمان مي لرزيد يادم است در يک مورد اين روزنامه در نامه اي به وزير خارجه نوشته بود که ظريف در جايي اين صحبت را درباره آمريکا کرده و وزارت خارجه بايد موضع خود را مشخص کند در غير اين صورت ما فردا افشاگري مي کنيم))

او خواسته چپ ها را مبارزه با آمريکا مي دانست و البته بيش تر تند روي ها از جمله کشتار مکه و تسخير سفارت آمريکا و ممانعت از روابط با مصر را بر گردن جناج چپ مي گذارد. او دليل اين تند رويها را کم سوادي آنها مي داند و مي گويد : ((شما مي توانيد ضد امپرياليسم باشيد اما معقول نيز باشيد بنده هيچ گاه طرفدار امپرياليسم نبودم و تند روي هم نکردم در واقع مبارزه با امپرياليسم روش خاصي دارد... مقابله کردن با نظام سلطه نياز به عقلانيت ،منطق و شناخت دارد نه روحيه جنگ طلبي.))


اجلاس سران کشورهاي اسلامي

اجلاس سران کشورهاي اسلامي دو ماه پس از روي کارآمدن سيد محمد خاتمي در سال76 برگزار شد.اين اجلاس توسط دولت هاشمي رفسنجاني به دست آمد و البته آن گونه که ظريف روايت مي کند از سوي کشورهايي چون مصر و عربستان و نيز پاکستان تلاش شد تا ميزباني از ايران گرفته شود .گلايه هاي ظريف که مسئول سياسي اجلاس بود از دولت اصلاحات شنيدني است او در خاطرات خود بيان مي کند که گرچه همراه با صادق خرازي تلاش هاي بسياري براي انجام اين کنفرانس کرده اند دولت اصلاحات هيچ تقديري از آنها به عمل نمي آورد و پيشنهاد اعطاي نشان لياقت به آنها نيز در هيات دولت با مخالفت اکثريت وزرا روبه رو مي شود.


تنش زدايي و مخالفت ها با آن

ظريف سياست خارجي خاتمي را ادامه راه هاشمي مي داند والبته خود نيز به سياست تنش زدايي معتقد است.از نظر وي قدرت هاي استعماري دنيا براي اعمال سياستهايشان نياز به دشمن دارند.يک روز اين دشمن کمونيسم است و روز ديگرکشور ديگر.او اسرائيل را نيز داراي همين سياست مي داند و معتقد است اسرائيل براي حفظ هم بستگي داخلي اش نياز دارد تا براي خودش دشمني بتراشد و به مردمش معرفي کند. ظریف معتقد است که به خاطر همين نکته است که دولت هاي سازندگي و اصلاحات با بحث تنش زدايي تلاش کردندتا اين استراتژي را خنثي کنند و در واقع ايده گفت و گوي تمدن ها در مقابل جمگ تمدن هاي غرب قرار گرفت و به عنوان پادزهر آن عمل کرد.

او معتقد است برنامه گفت و گوي تمدن ها با کارشکني آمريکا ناقص شد زيرا در صورت فراگير شدن اين حرف آمریکا دیگر نمي توانست زياده خواهي هاي خود را اعمال کند.


پرونده هسته اي

ظريف سياستهاي دولت نهم و دهم را باعث اين امر مي داند که آمريکا ديگر احتياجي ندارد ايران را مهار کند زيرا که باتبلیغاتی که صورت گرفته است به جهانيان القا مي شود که دنيا نياز به يک آقابالاسر(آمريکا)دارد تا بتواند با يک قدرت هسته اي جديد مقابله کند.او سياستهاي دولت خاتمي در موضوع هسته اي را موفق مي داند و بيان مي کند که حتي رايس وزير خارجه آمريکا نيز در سال 83 در مصاحبه اي به اين موضوع اعتراف کرده و گفته بود:ايراني ها توانستند کاري کنند که در دنيا ما را مقصر هسته اي بشناسند.


رابطه با آمريکا

ظريف تعامل مستقيم با آمريکا را باعث ضرر کم تر ايران مي داند و البته مي گويد که اين تعامل حلال مشکلات ما نيست بلکه کاري بسيار دشوار و نيازمند تمهيدات وسيع داخلي و جهاني است. از ديدگاه وي تعامل به معناي رابطه دوستانه هم نيست و هيچ گاه رابطه ما با آمريکا دوستانه نخواهد بود.

پارادايمي جديد پيشنهادي است که ظريف براي رابطه ايران و آمريکا ارائه مي کند.او معتقد است چون دو کشور سياست مدون و مشخصي براي بهبود روابط خود نداشته اند فلذا اقدامات مثبت دو طرف نيز نتوانسته مشکلي را حل کند از اين رو درغياب سياست مدون اقدامات صورت گرفته از سوي ايران يا آمريکا از طرف مقابل يا به درستي تعبير نشده است و يا نشانه ضعف تلقي شته است..قرار دادن محور ايران در محور شرارت علي رغم همکاري در مساله افغانستان از شاهد مثال هاي اين فرضيه است.ظريف البته معتقد است هيچ کشوري از خوب شدن رابطه ايران و آمريکا سود نخواهد برد.از سوي ديگر او افق روشني را پيش روي روابط ايران و آمريکا متصور نيست و معتقد است ميزاني از تنش در روابط آمريکا و ايران وجود خواهد داشت و وظيفه ما مديريت اين تنش است.



مذاکره با طعم سماق

اين تيتري بود که دوم آذرماه 1385يکي از روزنامه ها براي مذاکرات جيمز بيکر وزير خارجه اسبق آمريکا و ظريف انتخاب کرده بود.اين روزنامه نوشته بود اگرچه جمهوريخواهان و در راس آنها دولت جورج بوش، از مخالفان سرسخت اين ديدار بودند اما مسائلي از جمله به‌بن‌بست‌رسيدن مساله فلسطين، بالارفتن تعداد تلفات نيروهاي آمريکايي در عراق و پيروزي دموکرات‌ها در انتخابات کنگره و سنا، دست به دست هم داد تا حصارهاي مخالفت در برابر اين ديدار، شکسته شود. و سرانجام جيمز بيکر - رئيس کميسيون مستقل تحقيق درباره عراق - به منزل محمدجواد ظريف - نماينده دائم ايران در سازمان ملل متحد - رفت تا پس از خوردن کباب ايراني با طعم سماق در اقامتگاه او در نيويورک، براي پايان‌دادن به بحران عراق، با وي مذاکره کند.

بيکر درست 30سال و 4ماه و 20روز از «ظريف» بزرگ‌تر است، اما اين اختلاف سن و تجربه بالاي او در مسائل سياسي، تاثيري در روند گفت‌وگوهايش با نماينده ايران نداشت چرا که ظريف هم کوله‌باري از تجربه در سياست و روابط بين‌المللي را با خود به همراه دارد.

ظريف نيز ضمن بازگو کردن اين روايت مي گويد پس از يک گفت و گوي جدي اين روند متوقف شد زيرا که مسئولين صلاح نديدند اين مذاکرات ادامه پيدا کند.



چاران و سي.تي.بي.تي

نام ظريف اما با چند ماجرا مهم ديگر نيز گره خورده است.سال 1390 بود که يکي از رسانه ها با انتشار يادداشتي عملکرد ظريف را زير سوال برده و پيوستن به CBTB را اقدامي اشتباه از سوي ظريف دانسته بود.در همان ايام نيز روزنامه کيهان مدعي شده بود که ظريف و گروهي از دوستانش مرکز جاسوسي در منطقه چاران راه انداخته اند. کيهان روز بعد بیان داشت که در مطلب روز قبل خود اشتباه کرده است و ظريف نيز ضمن اشاره به اين نکته که تا اسرائيل اين تعهد را اجرا نکند ما هم ملزم به اجراي آن نيستيم گفته بود که اين ايستگاهها در دهها نقطه از کشورهاي مختلف نصب شده است و فقط تعلق به ايران ندارد.

ظريف تا سال 1386 نماينده ايران در سازمان ملل بود. او البته خود را سفيري تحميلي براي آقاي احمدي نژاد مي دانسته و شايد به همين خاطر بوده است که خبر اقداماتي چون نامه احمدي نژاد به بوش را از زبان يک خبرنگار مي شنود!

ديپلمات 54 ساله جمهوري اسلامي اکنون و در يکي از حساس ترین و مهم ترین شرايط سياست خارجي پس از انقلاب و در زمانی که نظام جمهوری اسلامی در حال گذر از پیچ تاریخی است آماده مي شود تا از مجلس شوراي اسلامي راي اعتماد بگيرد. ظريف در صورت گرفتن راي اعتماد نيز با مشکلات متعددي روبه روست پيشينه او اما اميدوار کننده است. او در  ابتداي دولت نهم نيز دست از کار نکشيده بود و دانشگاه به دانشگاه در آمريکا براي ايران سخنراني مي کرد. ظریف نیز مانند بقیه وزرا مجموعه ای از نقاط مثبت و منفی است که باید به نظاره نشست و دید که آیا از دید مجلس نقاط مثبت وی غلبه دارد یا نقاط منفی؟


منابع

آقاي سفير.نشر ني

http://hamshahrionline.ir/details/9036

رجا نيوز کد خبر: 104365

مرتبط‌ها

بیشترین سقوط ارزش سهام وال استریت در یک روز

دولت آمریکا به کشتن شهروندان ایرانی افتخار می‌کند

مقابله با کرونا از منظر حکمرانی (1)

آمریکا برای آزادی مزدور اسرائیلی، دست به تهدید و ارعاب زد

افشای نام‌های جدید از شاهزادگان بازداشت‌شده

استیصال رسانه‌ای ائتلاف در یمن