دیدبان
اصول گرایان چگونه با دولت امید برخورد می نمایند؟

راهکارهای اصول گرایان در تعامل با دولت یازدهم

راهکارهای اصول گرایان در تعامل با دولت یازدهم

دیدبان: انتخابات رياست جمهوري 92 با تمام تلخي‌ها و شيريني‌هايي كه داشت بالاخره تمام شد. بدون ترديد اصول‌گرايان بازنده بزرگ اين رقابت بودند؛ هرچند به تعبير برخي‌ها گفتمان اصول‌گرايي شكست نخورد بلكه حقانيت آن به اثبات رسيد. در طول مدتي كه از پيروزي دكتر روحاني مي‌گذرد، اصول‌گرايان رفته رفته از بهت و حيرت بيرون آمده و به دنبال يافتن پاسخي براي شكست تلخ خود برآمدند. عمده تحليل‌هاي اين جريان تاكنون ناظر به بررسي دلايل شكست ناباورانه خود در انتخابات بوده است و تاكنون به آينده و گزينه‌هاي  نحوه تعامل پيش‌روي اصول‌گرايان براي چهار سال آتي به کمتر پرداخته شده است كه در اين نوشتار تلاش مي‌شود نمايي كلي از گزينه‌هايي كه در برابر اين جريان وجود دارد، ارائه شود.

 همكاري با دولت آينده

اولين گزينه‌اي كه در برابر جريان اصول‌گرايي قرار دارد، روي آوردن به همكاري با دولت جديد است. برخي از اصول‌گرايان معتقدند پيروزي روحاني لزوماً به معناي پيروزي اصلاح‌طلبان و مدعيان اصلاحات نيست و وي همواره بر مشي ميانه‌روي و اعتدال تاكيد نموده است، لذا دولت آينده يك دولت انحصارگرا كه در را به روي ساير جريان‌ها و جناح‌هاي سياسي ببندد، نخواهد بود. پس به اصول‌گرايانی که بنا بر تعریف حجت الاسلام روحانی معتدل هستند اجازه نقش‌آفريني در دولت جديد داده خواهد شد. آنچه انگيزه اين طيف از اصول‌گرايان براي همكاري با دولت آينده را بيشتر مي‌كند، اظهارات و موضع‌گيري‌هاي صريح رئيس جمهور منتخب پس از انتخاب‌شدن از سوي مردم بويژه در اولين كنفرانس خبري است كه با مواضع اصلاح‌طلبان تفاوت آشكاري داشت. رئيس جمهور جديد در اين كنفرانس به صورت قاطعانه بر اصول و ارزش‌هاي انقلاب اسلامي تاكيد و دولت آينده را دولتي فراجناحي ناميد كه وامدار گروه و جريان خاصي نخواهد بود، بلكه رئيس جمهور منتخب از اين پس رئيس جمهور تمام مردم ايران خواهد بود.

اين طيف معتقد است كه نبايد اجازه داد كه رییس جمهور منتخب زمین بخورد، بلكه باید به او کمک کرد چرا كه انتخاب وي کار خدا و از الطاف خفيه الهي بوده كه قلوب مردم را متوجه ايشان ساخته است. لذا اين عده اعلام كرده‌اند كه حاضرند با تمام قدرت به دولت آينده كمك كنند و معتقدند كه اساساً روحیه ولایت‌مداری نیز این را می‌رساند، چرا كه موفقیت منتخب مردم موفقیت انقلاب اسلامی و ضربه زدن به منتخب مردم در واقع ضربه زدن به اصل انقلاب است.

البته هرچند اين دسته بر اين باورند كه بايد با دولت آينده همكاري كرد اما اين به معناي هضم شدن در جناح مقابل و دست كشيدن از گفتمان اصول‌گرايي نيست و بايد چهارچوب قانونی و اخلاقی رقابت خود با طرف مقابل را حفظ نمود. ناگفته نماند اين جريان از سوي اصلاح‌طلبان جرياني ناميده مي‌شود كه سعي دارد پيروزي اصلاح طلبان را به نفع خود مصادره كند!.


مخالفت كامل با دولت جديد

به نظر مي‌رسد عده‌اي از اصولگرايان كه از شكست خود بسيار عصباني هستند و اصلاً نمي‌توانند آن را باور كنند، گزينه مخالفت همه‌جانبه با دولت جديد را انتخاب كنند. اين طيف نيروهاي خود را بسيج كرده تا در صورت نياز كفن‌پوشان در مخالفت با تصميمات غيرانقلابي دولت به خيابان‌ها بريزند. اينها دولت روحاني را در هر حال نه يك دولت اعتدال‌گرا بلكه دنباله اصلاحات خاتمی و مدرنیزاسیون هاشمی مي‌دانند و نسبت به آن نگران هستند. به نظر اينان آرمان شهر انقلابی با آرمان شهر خاتمی و هاشمی در تعارض است و همين‌ها هستند كه در هر صورت اعضاي خود را در كابينه جديد بر دولت روحاني تحميل خواهند نمود و نمونه‌ آن را در روزهاي اخير در گمانه‌زني‌هايي كه درباره برخي شخصيت‌ها نسبت به تصدي برخي سمت‌ها زده شده، مشاهده مي‌كنيم. اين جريان مهم‌ترين موضوع چالش بین خود و جبهه مقابل را در مباحث كلان توسعه و فرهنگ و سياست خارجي مي‌داند. اين دسته به دوره جديد مانند دوره اصلاحات مي‌نگرد كه بايد خود را براي مقابله با برخي ساختارشكن‌ها و غرب‌زده‌ها!! آماده كنند. در حوزه اقتصاد نيز از همين الان بايد خود را آماده نقد تبعات منفي سياست‌هاي اقتصاد ليبرالي دولت آينده نمايند، سياست‌هايي كه قشر محروم جامعه را محروم‌تر و طبقه مرفه جامعه را مرفه‌تر خواهد نمود. البته اين‌ها يك سري پيش‌داوري‌ها و پيش‌فرض‌هايي است كه اين جريان در قبال دولت جديد دارد و شايد بيشتر نتيجه نگراني اين گروه نسبت به تكرار تجربه اصلاحات و سازندگي باشد.

اين طيف مدام بر اين مسأله تاكيد خواهد نمود كه رأي رئيس جمهور منتخب، شكننده و لب مرزي بوده و با اين كار تخريب چهره دولت جديد را در دستور كار خود قرار خواهند داد. برخلاف اصول‌گرايان قائل به همكاري- اين عده معتقدند كه هرگونه همكاري و كمك به دولت جديد منجر به تقويت جناح رقيب يعني اصلاح‌طلبان خواهد شد، لذا نبايد با دست خود خودكشي سياسي خود را رقم زد و براي هميشه مانع از بازگشت مجدد خود به عرصه قدرت شد. اين گروه آماده است تا تكليف‌مدارانه به ايفاي نقش در دوره آتي پرداخته و جلوي انحرافات احتمالي بايستد.


انزوا طلبي و تغيير اولويت

تجربه نشان داده است در يك بحران و تنگنا عده‌اي كه تحمل رويارويي با دشواري‌ها و سختي‌هاي ناشي از آن را ندارند، ترجيح مي‌دهند به كنجي خزيده و خود را از معركه دور نگه داشته و تني بياسايند. اين قضيه ممكن است بر برخي از اصول‌گرايان نااميد و عاجز كه شكست تواني و رمقي براي آنان باقي نگذاشته، صدق كند. به نظر مي‌رسد برخي از اصول گرايان با اين شكست افسرده بشوند و تا مدت‌ها دست و دلشان به کاری نرود. عده‌اي نيز ممكن است اساساً سياست را به كناري نهاده و با تغيير اولويت به حوزه‌هاي ديگر مثلا فرهنگ روي آورند كه اين در واقع عرصه را براي يكه‌تازي‌هاي حريف در عرصه سياست و ساير عرصه‌ها باز خواهد گذاشت. اين عده ممكن است فارغ از قيل و قال‌هاي ميدان سياست به دنبال تحقق بخشيدن به آرمان‌هاي خود برآيند. اين‌ها براي تحقق اهداف خود ديگر به دولت دل نخواهند بست بلكه تلاش خواهند كرد تا آرمان‌های خود را به فضای فرهنگ عمومی و به متن زندگی مردم بكشانند. در اين راستا شايد در چهار سال آينده بيش از گذشته شاهد رونق شب شعرها، هيات‌هاي مذهبي، فعاليت‌هاي فرهنگي به خصوص در فضاي مجازي و امر به معروف و نهي از منكر باشيم.

 بازسازي خود

چهار سال آینده فرصت مغتنمي براي بازسازي جريان اصول‌گرايي خواهد بود. اگر دوران احمدي نژاد براي بسياري از اصول‌گريان بويژه جوانان اولین حضور در عرصه کلان اجتماعی بود، این دوره اولین تجربه بازبینی‌شان خواهد بود. اين گروه تلاش خواهد كرد تا خود را به لحاظ فكري و تشكيلاتي بازسازي و احيا نمايد، نقاط ضعف خود را بشناسد و براي حل آن برنامه‌ريزي كند. اين طيف معتقد است كه اصولگرايان جوان تازه قرار است تا در عالم سیاست و اندیشه اجتماعی ایران متولد شوند و رویکرد خود را با توجه به تجربه‌های ریز و درشت گذشته و با توجه به میراث هزار ساله علمی و فرهنگی اسلام و ایران عرضه کنند. اين جريان رسالت بزرگي براي خود قائل است و باور دارد كه بايد خود را براي پيشبرد اين رسالت‌ها بيش از گذشته آماده كند. اين طيف معتقد است كه نبايد فراموش كرد که جبهه مقاومت اسلامی و مستضعفین در بسیاری از نقاط جهان به پشتوانه همين گفتمان اصول‌گرايي در حال مقاومت هستند. در نتيجه هرگونه تعلل و کم شدن قدرت گفتمان انقلاب اسلامی باعث سرخوردگی آنها و اعتماد به نفس جریان استکباری خواهد شد. اين جريان باور دارد كه مبارزه فقط در ايران خلاصه نمي‌شود بلكه سوریه و لبنان و عراق و افغانستان و آذربایجان و ترکیه و بحرین و عربستان و... ميدان‌هاي مهم مبارزه هستند. به باور اين دسته باید ابتدا قدرت خود را برای حفظ این مرزهای گفتمانی در مقابل کسانی که ممکن است بخواهند در اوج مقاومت، از مقاومت پا پس بکشند، تجمیع کرد. این‌ها ماموریت‌هایی است که باعث می‌شود، با قوت و جدیت به بازسازی خود فکر كنند و بطور جدی از منازعات داخلی و بچگانه پرهیز نمايند.

رها كردن دولت جديد و پرداختن به اختلافات دروني

به واقع بايد اعتراف كرد كه اصول‌گرايان يك جريان واحد و يكپارچه نيستند و در سال‌هاي اخير دچار انشعاب‌هايي شده‌ و چندين جريان از آن سر برآورده اند و اساساً يكي از دلايل شكست آنان در انتخابات رياست جمهوري 92 همين تشتت و تكثر و اختلافات موجود ميان خود آن‌ها بود كه مانع از شكل‌گيري ائتلاف و اتحاد ميان‌شان شد. اين اختلافات با شكست اصول‌گرايان در انتخابات نه تنها پايان نپذيرفت بلكه شعله‌هاي آن بيشتر سر كشيد و اين احتمال وجود دارد كه طرفداران هر يك از طيف‌هاي اصول‌گرايي در آينده نيز به جاي آنكه در برابر رقيب خود به انسجام برسند، همچنان به شماتت، توهين و نقد منفي يكديگر ادامه دهند. در اين صورت نيرو و پتانسيل هر يك از طيف‌هاي اصول‌گرايي به جاي آنكه معطوف به انتقاد سازنده و نيز بازسازي دروني و يافتن نقاط ضعف و تقويت نقاط قوت خود شود، صرف يك سري منازعات و كشمكش‌هاي بيهوده و بي‌پايان و تهمت‌ها و فحاشي‌هاي نادرست خواهد شد. در اين منازعه يك طرف، ديگري را «متحجر منافق»‌، «افراطي»، «خوارج زمان» مي‌داند و طرف مقابل نيز طيف ديگر را «محافظه‌كار» و «تكنوكرات»، «ساكت فتنه» و «بي‌بصيرت» معرفي مي‌كند. يكي مي پرسد چرا تقلب گفتمانی برخی اصولگرایان با مفهوم بی مبنای «صالح مقبول» چنین شکستی خورد؟ ديگري پاسخ خود را با اين پرسش مي‌دهد كه «سونامی گزینه مقاومت چه شد؟». از اين رو احتمال دارد كه اين اختلافات در دوره جديد نيز تداوم پيدا كند.


جمع‌‌بندي

راهکارهاي متفاوتي پيش‌روي اصول‌گرايان وجود دارد كه مي‌توانند براي چهار سال آينده انتخاب كنند، اما بعيد به نظر مي‌رسد كه شاهد انتخاب يك گزينه از سوي تمامي اصول‌گرايان باشيم. با توجه به تكثر نظرات و آراء در گفتمان اصول‌گرايي به نظر مي‌رسد هر طيف يكي از اين گزينه‌ها را براي خود برگزيند، يكي همكاري را ترجيح دهد و ديگري مقاومت عليه دولت، يكي به بازسازي خود بيانديشد و ديگري به انزوا و يا اينكه هر يك از طيف‌ها همچنان سرگرم جنگ و دعوا ميان خود شوند. به هر حال به نظر مي‌رسد منطقي‌ترين گزينه در شرايط كنوني انتخاب گزينه همكاري با رئيس جمهور منتخب و در عين حال تلاش براي بازسازي خود است.



مرتبط‌ها

حضور 3 میلیون افغان در ایران

همسر دلخواه خود را دانلود کنید

دوئل مرگبار دو اراذل محله فلاح برای قدرت نمایی

تصاویر/ شاسی‌ بلند جدید آمریکایی

تصاویر/کاپیتان پرسپولیس باید اخراج می شد

آغاز برخورد با بدپوششی و کشف حجاب در تهران