دیدبان: انتخابات ریاست جمهوری 1392 جزء انتخاباتهای بسیار شلوغ و پرکاندیدای نظام جمهوری اسلامی است که دهها نفر تاکنون آمادگی خود را به صورت علنی و غیرعلنی برای حضور در این عرصه اعلام کرده اند. این کاندیدها که بر اساس احساس تکلیف اعلام کاندیداتوری کرده اند، اعلام نموده اند که تا آخر نیز در عرصه رقابتهای انتخاباتی خواهند ماند و به نفع هیچ کسی کنار نخواهند رفت. روی دیگر این حضور بسیار پررنگ و شلوغ کاندیداها عدم حضور برخی از چهره های شاخصی است که احتمال ورود آنها به انتخابات در ماه های گذشته بسیار زیاد بوده است. این افراد تاکنون از اعلام کاندیداتوری امتناع کردهد اند و به دلایل مختلف نسبت به این مسئولیت علاقه ای نشان نداده اند. در این مطلب مهمترین علت های این حضور نیافتن را بررسی خواهیم کرد.
1. احتمال رد صلاحیت
یکی از مباحث مهم در انتخابات ریاست جمهوری بحث تأیید یا رد صلاحیت داوطلبان از سوی شورای نگهبان قانون اساسی است. بر این اساس، برخی از دواطلبان که احتمال رد صلاحیت خود را بالا میدانند هنوز به صورت رسمی اعلام حضور در انتخابات نکرده اند و به دنبال چراغ سبز گرفتن از نظام برای تأیید صلاحیت خود هستند. این افراد سخنان رهبری مبنی بر شرکت همه سلایق و جریانهای معتقد به جمهوری اسلامی در حرم امام رضا علیه السلام را به عنوان نقطه مثبتی برای تأیید صلاحیت خود تلقی می کنند، اما هنوز به صورت جدی و رسمی در انتخابات حاضر نشده اند. از شاخص ترین این افراد می توان به سیدمحمد خاتمی اشاره کرد.
2. سن زیاد
در انتخابات ریاست جمهوری محدودیت سنی برای کاندیدا شدن وجود ندارد و
کسانی که شرایط حضور در انتخابات را دارند با هر سنی می توانند در انتخابات شرکت
کنند، اما به صورت عرفی برخی از کاندیداهای ریاست جمهوری به خاطر سن زیاد در عرصه
رقابت های انتخاباتی حضور نمی یابند. از جمله مهمترین این افراد می توان به هاشمی
رفسنجانی با 79 و ناطق نوری با 70 سال سن اشاره کرد. به نظر می رسد که این افراد
بیشتر به دنبال حمایت از گزینه های جوان و مورد اعتماد خود باشند تا حضور مستقیم
در انتخابات. البته با توجه به عوامل دیگر از جمله احتمال عدم رای آوری کاندیدای مورد حمایت هاشمی رفسنجانی احتمال حضور ایشان در رقابت های انتخاباتی همچنان وجود دارد.
3. ضعف توان اجرایی
ریاست قوه مجریه و اداره امور اجرایی مملکت یکی از مهم ترین و سخت ترین سمت ها در جمهوری اسلامی که از عهده هر فردی برنمی آید. رهبری در این باره می فرمایند: «ادارهى مملكت و كار اجرایى كار كوچكى نيست. كارهاى بزرگ و بارهاى سنگينى بر دوش مجريان سطوح بالاست. ممكن است كسانى كه در سطوح ديگرى كار ميكنند ابعاد اين سنگينى را هم بعضاً تشخيص ندهند كه چقدر اين بار سنگين است. آن كسانى كه وارد ميدان ميشوند، بايد كسانى باشند كه در خود توانایىِ كشيدن اين بار را بيابند.»[1] این سنگینی کار اجرایی باعث بی میلی و عدم حضور برخی از داوطلبین در انتخابات ریاست جمهوری شده است. صالحی، وزیر امور خارجه، یکی از کسانی است که دلیل عدم حضور خود در انتخابات را اینگونه بیان کرده است: «من میدانم که رییس جمهور یعنی چه و میدانم که چه باری بر دوش رییس جمهور است. حالا بعضی از عزیزان شاید از دور دستی بر آتش دارند، اما من دارم با آقای احمدی نژاد زندگی می کنم و قبلیها را هم دیدهام. کار دشواری است. تا آدم خودش را از نظر روحی و از جهات مختلف آماده این کار نبیند، صرف اینکه پیش خودش خیال کند که میتواند رییس جمهور شود کافی نیست.»[2] گفته می شود که دکتر سعید جلیلی نیز تاکنون بر همین اساس است که کاندیداتوری در انتخابات ریاست جمهوری را به صورت قطعی نپذیرفته است هرچند که اخبار رسیده حاکی است ایشان نیز طی روزهای اخیر تصمیم خود را بر حضور گرفته اند.
4. آماده شدن برای پستی دیگر
رییس جمهور طبق اصل 113 قانون اساسی پس از رهبری عالی ترین مقام رسمی کشور است و به همین دلیل است که افراد زیادی برای به دست آوردن این پست تلاش می کنند. اما برخی از افرادی که در مظان ریاست جمهوری هستند نه تنها تلاشی برای بدست آوردن این پست نمی کنند، بلکه به دنبال برعهده گرفتن دیگر سمت ها در جمهوری اسلامی هستند. آنها ریاست جمهوری را مناسب شأن و سابقه خود نمیدانند و سعی میکنند در حوزه کاری خود سمت هایی را بر عهده بگیرند.
5. ادعای چرخش نخبگان
یکی از بحثهای مهم در انتخابات های ریاست جمهوری شرکت رؤسای جمهور و نخست وزیران گذشته نظام در انتخابات به عنوان کاندیداست. این امر در انتخابات 84 با حضور هاشمی رفسنجانی و در انتخابات 88 با حضور میرحسین موسوی اتفاق افتاد. تکرار این پدیده در انتخابات ریاست جمهوری 92 نیز دور از ذهن نیست و افراد زیادی تمایل دارند تا هاشمی و خاتمی در این انتخابات شرکت کنند. اما برخی از سایت ها به نقل از خاتمی مدعی شده اند که او کاندیداتوری اش را خلاف شعار جریان اصلاحات میداند، زیرا این جریان سالها از لزوم چرخش نخبگان در کشور گفته و حالا درست نیست که خاتمی دوباره پس از هشت سال کاندیدای ریاست جمهوری شود.[3] البته عدم عمل به این ادعا بارها از جانب گروه های مختلف سیاسی دیده شده است از همین رو همانگونه که این شعار شکستن حصر مدیریت در کشور توسط مبدع آن در پایان دلت دهم با اعلام حمایت از کاندیدای دولتی در هم شکست امکان نادیده گرفتن این شعار از جانب افراد دیگر نیز وجود دارد.
6. شأنی بالاتر از ریاست جمهوری
افرادی که برای ریاست جمهوری مطرح می شوند همگی در یک سطح نیستند و به لحاظ سوابق علمی و اجرایی در رده های متفاوتی قرار میگیرند. برخی از آنها شأنی پایین تر از جایگاه ریاست جمهوری دارند و از سوی شورای نگهبان نیز تأیید صلاحیت نخواهند شد و برخی نیز جایگاهی بالاتر از ریاست جمهوری دارند. یکی از افرادی که شأنی در حد مرجعیت دارند آیت الله هاشمی شاهرودی است. ایشان از سوی برخی گروه ها به عنوان یکی از کاندیدهای حامیان دولت مطرح شد و بلافاصله این خبر از سوی دفتر ایشان تکذیب شد. در این تکذیبه آمده است: «اشتغالات فراوان علمی و اجتماعی حضرت آیت الله العظمی هاشمی شاهرودی (دام ظله) در کسوت مرجعیت دینی علاوه بر فعالیتهای مؤثر سیاسی، مجال حضور در عرصه های دیگر را از معظم له ستانده است.»[4]
7. کمک به اجماع
وجود تعداد زیاد کاندیداها در انتخابات باعث سردرگمی و تشتت در گروه های مختلف میشود و بر این اساس است که ائتلاف ها برای انتخاب یک نامزد در بین گروههای سیاسی مختلف انجام میگیرد. این امر که در انتخابات داوطلبی به نفع دیگران کنار برود و یا اصلا در انتخابات شرکت نکند در انتخابات های گذشته سابقه دارد؛ در سال 84 احمد توکلی به نفع قالیباف کنار رفت. در این انتخابات نیز برخی از داوطلبین اعلام کردهاند که برای اینکه گروه متبوعشان به کاندیدای واحد برسند در انتخابات کاندیدا نخواهند شد. یکی از این افراد پرویز فتاح، وزیر نیروی دولت اول احمدی نژاد، است.[5]
8. ترس از نداشتن رأی
داشتن پایگاه مردمی و حداقلی از محبوبیت در بین مردم یکی از شاخص هایی است که برخی از کاندیداها و گروه ها برای حضور در انتخابات مطرح میکنند. عدم توجه به این شاخص موجب شده که در برخی از انتخاب های گذشته شاهد حضور افرادی با رأی بسیار پایین و حتی کمتر از یک درصد باشیم. نظرسنجی و سنجش شرایط سیاسی جامعه برای بسیاری از کاندیداهای انتخابات یکی از امور مهمی است که نشاندهنده محبوبیت آنها در بین مردم است. این امر نیز باعث شده که برخی از کاندیداها به خاطر ترس از نداشتن رأی بالا در جامعه و ضربه خوردن به آبرویشان در انتخابات کاندیدا نشوند. شاید خاتمی و لاریجانی را بتوان جزء این افراد دانست.
نتیجه گیری
در این مطلب به دنبال علت های نیامدن کاندیداها در انتخابات ریاست
جمهوری یازدهم بودیم و بر این اساس مطالبی را نیز ذکر کردیم، اما باید توجه داشت
که دلایل و عوامل دخیل در حضور یا عدم حضور یک کاندیدا در انتخابات ریاست جمهوری
بسیار زیاد و متفاوت است و تجربه نشان داده است که حتی تا لحظات آخر ثبت نام
انتخابات نیز افرادی هستند که، علی رغم اعلام چندین باره مبنی بر عدم حضور، در
انتخابات حاضر میشوند و تا لحظات آخر نیز میمانند و حتی رأی پایینی را نیز کسب
میکنند؛ ضمن آنکه تاثیرات تشویق و دعوت های اطرافیان از برخی چهره ها برای حضور در انتخابات بر نامزدهای احتمالی اثر بسیار زیادی می گذارد از همین رو شاهد تغییر ناگهانی تصمیم افرادی در خصوص حضور در انتخابات و دامن زدن به پدیده نه چندان مبارک تکثر کاندیدها هستیم شاید بتوان افرادی چون باهنر و جلیلی را از این دست دانست.