دیدبان
بررسی نقش علما در نهضت ملی شدن نفت

تاریخ نگاری سکولار و نفی نقش روحانیت در ملی شدن نفت

تاریخ نگاری سکولار و نفی نقش روحانیت در ملی شدن نفت
علی رضا زادبر

دیدبان: در سال 1900م شخصی به نام کتابچی خان به اروپا رفت و به انگلیسی ها اطلاع داد که ظاهرا در جنوب ایران نفت وجود دارد. این شخص اکتشاف نفت ایران را به ولف (سفیرقبلی انگلیس) پیشنهاد کرد و او هم فردی به نام دارسی را برای این کار معرفی کرد.1 به راستی که از آن زمان تاکنون تاریخ ایران به نفت آغشته است . هر کجا که واقعه ای مهمی به وقوع پیوسته، می توان رد پایی از این ماده ی "جنجال بر انگیز "را مشاهده کرد . مهمترین تحول در این برهه از تاریخ معاصرایران - پس از نهضت مشروطه و پیش از شکل گیری انقلاب اسلامی
واقعه ی ملی شدن صنعت نفت بوده است که نقطه عطفی در تاریخ مبارزاتی ملت ایران علیه استعمار خارجی و استبداد و فساد داخلی به شمار میرود.

اختلاف در رهبری ملی شدن نفت

در سالهای اخیر، دهها عنوان کتاب در باره دکتر مصدق نوشته شده و چنین وانمود شده است که وی رهبری بی نقص و عیب بوده و جناح مقابل‌ او، یکسره بر خطا بوده‌اند. به علاوه در این کتابها تلاش شده است تا سهم ‌روحانیت و در رأس آنان آیت الله کاشانی نادیده گرفته شده و وی آلت ‌دست افرادی معرفی شود که متهم بوده‌اند. این رویکرد را می توان در تاریخ نگاری سکولار و ملی گرا مورد بررسی قرار داد. رسول جعفریان به زیبایی اشاره داردکه : این قبیل برخوردها در کشو ما پرسابقه است‌. یا کسی را برای آسمان ‌می خواهیم یا برای زیر زمین‌. بنای آن نداریم تا افراد را برای روی زمین استفاده کنیم‌. به عبارتی همیشه و تقریبا همه جناحها دوست دارند همه چیز را یا سیاه‌ و یا سپید ببینند.


صرف نظر از شخصیت دینی آیت الله کاشانی که‌ شخصیتی بسیار برجسته است‌، و نیز شخصیت ملی دکتر مصدق که به هر روی در یک دوره‌، با حمایت مردم و علما مظهر مبارزات ملی ایرانیان در برابر استعمار بود، در اطراف هر دو، کسانی بودند که قابل دفاع نبوده و نیستند. بسیاری از خطاها به آنان بر می‌گردد و البته ریشه‌اش به اطمینان‌ نابجای رهبران به آنان بود. کسانی که بر شخصیت دکتر مصدق به عنوان یک ملی تمام ‌عیار تکیه می‌کنند، در بسیاری از موارد قادر به حل دشواری‌های موجود و روش‌های غیر دمکراتیک وی که مهم‌ترین ضربه را به خود او و نهضت زد، نخواهند بود. وی مجلس را از بین برد و هر روز خواستار اختیارات بیشتربود. در یک نظام دمکرات‌، چه کسی است که تا این اندازه به روش‌های غیردمکراتیک‌تر روی آورد؟

هشدارهای مکرر آیت الله کاشانی در این زمینه ‌یعنی بی‌توجهی به آرای مردم و مجلس‌، به خوبی می‌تواند نشان دهد که دراین نزاع‌، کاشانی مدافع دمکراسی است و مصدق مدافع روش‌های غیردمکراتیک با بهانه‌های واهی‌. به هر روی باید اجازه داد تا تحقیقات بدون پیشداوری به پیش برود.

نقش آيت الله كاشاني در شروع نهضت

1 . در مجلس شانزدهم، زماني كه قرارداد «گس-گلشائيان» در مجلس در حال بررسي بود، آيةالله كاشاني - به عنوان نماينده مجلس شانزدهم - بعد از بازگشت از تبعيد به لبنان، پيامي درباره اين قرارداد صادر كرد كه توسط دكتر مصدق در مجلس قرائت شد كه در بخشي از آن آمده بود: «وقتي كه مسئله نفت مطرح شد، وظيفه ديني و ملي دانستم كه نظر ملت ايران را در باب مظالم شركت نفت و حقوق مغصوبه ملت ايران در طي اعلاميه اي منتشر كنم و جدّاً استيفاي حقوق از دست رفته آنها را بخواهم و مخالفت مردم را با هر قرارداد يا عملي كه مُشعِر بر تثبيت و تأييد عمل اكراهي... باشد، اظهار نمايم.... نفت ايران متعلق به ملت ايران است و به هر ترتيبي كه بخواهد نسبت به آن رفتار مي كند...».2

2 . در اعلاميه اي كه آيةالله كاشاني در مورد ملي شدن صنعت نفت صادر كرد، آمده است: «بر همه كس واضح و آشكار است كه تمام بليات و مصائب، خصوصاً هرج و مرج دستگاه اداري و غارت بيت المال و تسلط زمام داران نالايق و مملكت فروش و به طور كلي تشويق خيانت كاران و حبس و تبعيد و زجر وطن پرستان در اثر سياست جابر انگلستان در مملكت ما به وجود آمده... براي غارت نفت ايران كه بزرگ ترين و مهم ترين ثروت ملي ماست، مرتكب شده و مي شود... ملي شدن صنعت نفت در ايران، تنها چاره بيچارگي هاي ماست...»



بعد از انتشار اين اعلاميه، اجتماع بزرگي در مسجد شاه (سابق) برپا گرديد و در آن، سخنرانان راجع به ابطال قرارداد نفت 1312ش. (1933م.) به سخنراني پرداختند و خواستار ملي شدن صنعت نفت شدند.به دنبال آيةالله كاشاني، آيةالله العظمي خوانساري، آيةالله بهاءالدين محلاتي، آيةالله شاهرودي و حجت الاسلام سيدمحمود روحاني قمي و عده اي ديگر از علما و مراجع تقليد، با صدور فتاوايي، ضمن تجليل از آيةالله كاشاني، نظر ايشان را در مورد ملي شدن صنعت نفت قوياً مورد تأييد قرار دادند. آيةالله خوانساري در اعلاميه خود چنين نوشت: با اين كه مثل حضرت مستطاب آيةالله كاشاني دامت بركاته كه مجتهدي عادل و باشهامت و دل سوز و فداكار براي مصالح دين و دنياي مردمند، با اين همه جديت و ترغيب و تحريض، مردم را بيدار مي كنند، ديگر مجال عذري براي كسي باقي نمي ماند».3

نقش آيةالله كاشاني در به ثمر نشستن نهضت

رزم آرا، يكي از مهم ترين موانع در مقابل ملي شدن نفت بود. بعد از نخست وزير شدن وي، آيةالله كاشاني اعلاميه شديداللحني صادر و مردم را به مقاومت در مقابل حكومت وي دعوت كرد. مقاصد حكومت رزم آرا كه براي سركوبي نهضت ملي ايران و توافق با شركت انگليسي قدرت يافته بود، با مبارزات مردم عقيم ماند و بالاخره با اقدام حماسي خليل طهماسبي - كه از پيروان آيةالله كاشاني و ياران نزديك نواب صفوي بود- در به قتل رساندن اين مهره استعمار، اين مانع جدي بر سر راه ملي شدن صنعت نفت برداشته شد. آيةالله كاشاني در يك مصاحبه مطبوعاتي صريحاً چنين بيان داشت: (در بخش بعدی به فداییان اسلام پرداخته خواهد شد)

«قاتل رزم آرا بايد آزاد شود؛ زيرا اين اقدام او، در راه خدمت به ملت ايران و برادران مسلمانش انجام شده و در حقيقت حكم اعدام رزم آرا را ملت صادر كرده است».4 پيامد قتل رزم آرا اين بود كه نمايندگان وابسته به انگليس در مجلس شانزدهم كه مانع ملي شدن صنعت نفت بودند، عقب نشيني كرده، آيةالله كاشاني سيطره كاملي بر اوضاع پيدا كرد.5سرانجام با پشتوانه مردمي و رهبري مذهبي و سياسي آيةالله كاشاني و كوشش نمايندگان اقليت مجلس شانزدهم، خصوصاً دكتر مصدق، اصل ملي شدن صنعت نفت در 24 اسفند 1329ش. به مجلس شوراي ملي ارائه شد و در 29 اسفند در مجلس سنا به تصويب رسيد.


نقش راهبری «فداییان اسلام» در ملی شدن نفت

در بیشتر آثار و نوشتارهای موجود پیرامون ملی شدن صنعت نفت به نقش فداییان اسلام آنگونه که شایسته ی فعالیت این گروه بوده است اشاره ای نشده است .این در حالی است که آنچه از خاطرات مبارزان سالهای دهه ی 20 و 30 به جا مانده است از نقش غیر قابل انکار این گروه درملی شدن صنعت نفت حکایت دارد و یادآور میشوند که آنگاه که مبارزات به بن بست میرسید و امیدها برای ملی شدن به ناامیدی میگرایید،این جمعیت فداییان اسلام بودند که با چیره دستی، فراست و رشادت گره های کور حوادث را با سر پنجه درایت و شهامت می گشودند و راه را برای ملی شدن صنعت نفت هموار می کردند و چه جای تردید که آنگاه که در سال 1344 (در پی عملیات نا موفق اعدام انقلابی حسین اعلاء) اعضاء ارشد فداییان اسلام به جوخه ی آتش کشیده شدند جریان صنعت نفت از مسیر اصلی منحرف و اعطاع امتیاز به بیگانگان از سر گرفته شد .

سال 1327 آغاز نقطه عطفی درمساله ی نفت ایران بود . در این سال شرکت نفت انگلیس و ایران با تخلفات گسترده مالی و سیاسی ، نادیده گرفتن بیش از پیش حقوق ملت ایران ،ایجاد موانع متعدد به قصد جلوگیری از فعالیت صنفی کارگران ایرانی شرکت و رفتار تحقیر آمیز با آنان موج عظیمی از اعتراضات و تحصن ها را در میان کارگران، روشنفکران،سیاسیون،وکلای مجلس و عامه مردم به وجود آورد . در همین شرایط دولت محمد ساعد مراغه ای به انعقاد قرارداد ننگین الحاقی گس گلشاییان که حقوق ملت ایران را نادیده میگرفت دست زد و قصد داشت آنرا به تصویب مجلس شورای ملی برساند اما مجلس پانزدهم با وجود ترکیب اکثریت نمایندگان حامی انگلیس به دلیل مخالفت و سرسختی اقلیت پنج نفره ی مخالف این قرارداد نتوانست آنرا تصویب کند و موضوع به مجلس آینده محول گردید.


در انتخابات مجلس شانزدهم نخست وزیر وخصوصا وزیر دربار (هژیر)کوشید تا با دست بردن در انتخابات ،نمایندگان مورد نظر خود را روانه مجلس کند و با این کار ضمینه را برای تصویب قرارداد الحاقی گس گلشاییان فراهم نماید.یکی از جاذبه های اصلی فداییان اسلام، تعهد و تقدس شخصی آنان به مبانی شرعی و حس مسولیت پذیری دینی آنان بود.4 فداییان اسلام که تا این برهه از تاریخ فعالیت خود رنگ و بوی صرفا مذهبی داشت ،با ورود به جریان مبارزات ملی شدن صنعت نفت وجهه ی سیاسی نیز کسب کرد ،پس از ورود نمایندگان انتصابی و گلچین شده توسط رژیم و تشکیل مجلس شانزدهم چندین تن از روشنفکران ،سیاسیون و وکلای سابق مجلس در اول آبانماه 1328 با رهبری محمد مصدق جبهه ی ملی ایران را تشکیل دادند . جبهه ای که عملا خطری را برای شاه،مجلس دست نشانده و ساعد ایجاد نمیکرد . در این وضعیت بغرنج که میرفت تا مجددا حقی از حقوق ملت ایران توسط بیگانگان و عوامل سرسپرده شان غصب شود ، جمعیت فداییان اسلام بدون ژست های روشنفکرانه و قهرمان مابانه و به دور از هر گونه ادعای مبارزات پارلمانتاریستی با شهامت تمام تصمیم به حذف عامل اصلی خیانت یعنی عبدالحسین هژیر وزیر دسیسه گر دربار گرفتند ،بدین ترتیب سیزده روز پس از تشکیل جبهه ملی که تا این هنگام هیچ اقدام موثری را در ایفای حق ملت مظلوم ایران نکرده بود هژیر توسط شهید حسین امامی ،یکی از اعضاء ارشد فداییان اسلام به هلاکت رسید و راه های مسدود شده برای استیفای حق ملت ایران باز شد و رژیم سراسیمه تصمیم به برگزاری مجدد انتخابات مجلس شانزدهم گرفت .

در این برهه از تاریخ نیزنقش عظیم فداییان اسلام در ورود دکتر مصدق و یارانش به مجلس شانزدهم نادیده گرفته شده است . در این زمان فداییان اسلام با ایجاد دستههای نگهبان که وظیفه صیانت از صندوق های رای را داشتند و همچنین تبلیغ و ترغیب طرفداران وسیع خود برای حمایت از کاندیداهای جبهه ملی که کمتر از یک ماه از تشکیل آن نمیگزشت نقش عمیقی را در روانه کردن دکتر مصدق و یارانش به مجلس شانزدهم را بازی کردند.

کشته شدن هژیر،عدم رای اعتماد مجلس به ساعد و ناتوانی حسن علی منصور در کسوت نخست وزیری برای جلوگیری از گسترش جریان ضد انگلیسی ،رژیم را وا داشت تا سپهبد حاجعلی رزم آرا را(برای حل و فصل کامل مساله ی نفت به نفع انگلیس )به نخست وزیری منصوب کند .

در آذر ماه 1329 قرارداد الحاقی گس- گلشاییان توسط نمایندگان مجلس رد شد ،این اقدام شکست بزرگی برای شرکت نفت،شخص شاه و رزم آرا محسوب میگردید و پیروزی مهمی برای مردم به شمار میرفت .متعاقب آن فعالیت های سیاسیون در جبهه ی ملی و مذهبیون به رهبری آیت الله کاشانی و شهید نواب صفوی در راستای ملی شدن صنعت نفت به اوج رسید ف آیت الله کاشانی طی بیانیه های متعددی دفاع از ملی شدن صنعت نفت را وظیفه فرد فرد مردم دانست و از آنان خواست همه نیروی خود را برای دست یابی به هدف مقدس ملی کردن صنعت نفت به کار گیرند .

رزم آرا در راستای مخالفت با ملی شدن صنعت نفت طرح و برنامه های متعدد سیاسی و اقتصادی را به مجلس ،شاه و شرکت نفت ارائه داد و سرسختانه در مقابل نهضت مردمی ملی شدن صنعت نفت پافشاری می کرد و حتی به محمد رضا شاه پیشنهاد نمود مجلس شانزدهم را منحل گرداند در این شرایط و در حالی که ملی شدن صنعت نفت در بن بست گیر کرده بود،مجددا جبهه ملی و آیت الله کاشانی از فداییان اسلام استمداد طلبیده و سرانجام این گره توسط یکی از اعضاء ارشد فداییان اسلام باز شد و سپهبد رزم آرا که ماموریت داشت از ملی شدن صنعت نفت جلوگیری کند توسط شهید خلیل طهماسبی در تاریخ شانزدهم اسفندماه 1329 به ضرب چند گلوله از ای در آمد و فردای همان روز با قاطعیت آراء مقدمات قانون ملی شدن صنعت نفت در مجلس شورای ملی فراهم گردید و با وجود اعتراضات و کارشکنی های متعدد توسط دولت انگلیس ،مجلس شانزدهم در بیست و چهارم اسفندماه 1329 و مجلس سنا در 29 اسفند همان سال بر قانون ملی شدن صنعت نفت صحه گزارد و بدین ترتیب نفت ایران پس از نیم قرن ملی اعلام گردید.


سایر علماء و روحانیون فعال در نهضت

در ادامه نهضت سایر روحانیون فعال در نهضت ملی دو دسته ‌شدند:

الف‌: نخست دسته‌ای که پس از مشارکت اولیه‌، به تدریج جانب دکترمصدق را گرفتند و طبعا ـ و به خصوص در شهرستانها ـ در اقلیت بودند. در این زمینه باید از برخی از علمای تهران یاد کرد که از آن جمله اخوان (سید ابوالفضل و سید رضا) زنجانی هستند. کسانی از اتحادیه مسلمین هم‌ گرچه با احتیاط به حمایت از دکتر مصدق تا روزهای آخر ادامه دادند.

ب‌: دسته دوم کسانی بودند که به حمایت از آیت الله کاشانی پرداختند و به همین دلیل از در مخالفت با دکتر مصدق درآمدند. این جمع همراه ‌کسانی که از اول داخل در این ماجرا نشدند، یعنی آیت الله بروجردی و دیگر روحانیون ساکت‌، بیشتر به دلیل روی کار آمدن کمونیستها، و نیزاختلافات گسترده آیت الله کاشانی با دکتر مصدق‌، به مخالفت با مصدق ‌پرداختند.این جمع همراه ‌کسانی که از اول داخل در این ماجرا نشدند، یعنی آیت الله بروجردی و دیگر روحانیون ساکت‌، بیشتر به دلیل روی کار آمدن کمونیستها، و نیزاختلافات گسترده آیت الله کاشانی با دکتر مصدق‌، به مخالفت با مصدق ‌پرداختند. روحانیون اصفهان در این دسته جای دارند.

تنها مرجع که از مراجع طراز اول به شمار می رفت و با ملی شدن نفت همراهی کرد آیت الله‌ حاج سید محمد تقی خوانساری بود که آن زمان در قم اقامت داشت و از مراجع ثلاث بود. آیت الله حاج شیخ عباسعلی شاهرودی هم که این زمان‌ از علمای درجه دوم قم بود، فتوایی در لزوم ملی شدن صنعت نفت صادر کرد. همچنین آیت الله حاج سید محمود روحانی (از خاندان روحانی‌های قم‌). اما در شهرستانها، شماری از روحانیون درجه دوم (به لحاظ رتبه ‌مرجعیت‌) جانبدار ملی شدن صنعت نفت بودند. در تهران‌، به جز آیت الله کاشانی که محور بود، باید از میرزا خلیل ‌کمره‌ای و میرزا محمد باقر کمره‌ای نام برد. از شیراز آقای آیت الله بهاءالدین محلاتی‌. از اصفهان آیت الله چهارسوقی‌، آیت الله خادمی و چند نفر دیگر.

از گیلان آیت الله حاج سید باقر رسولی‌. از مازندران آیت الله حاج شیخ ولی الله مدرسی مازندرانی‌. هیئت علمیه برخی از شهرستانهای دیگر از جمله شهرستان قمشه یا جمعی از طلاب قم و... هم در این باره بیانیه‌هایی ارائه کردند. اما آیت الله بروجردی وارد این ماجرا نشد. برای این اقدام او دلایل ‌مختلفی را برشمرده‌اند که جای آن در اینجا نیست‌. ایشان نهایت چیزی که‌ در پاسخ دکتر مصدق نوشت این بود: «موفقیت جنابعالی را در تقویت اسلام و اصلاح امور عامه مسلمین از خداوند تعالی مسألت می‌نماید». برخی از علما هم به پیروی از ایشان‌، همین قبیل ‌عبارات را داشتند.5


از روحانیون‌، کسی عدم شرکت آیت الله بروجردی را به معنای نفی مشروعیت ورود در این قضایا نگرفت‌. به همین دلیل در تهران و بیشترشهرستانها روحانیون وارد ماجرا شدند. بیشتر آنها، در واقع دعوت آیت‌الله کاشانی را لبیک گفتند. این روحانیون تا ماههای پایانی دکتر مصدق او را همراهی می‌کردند.

روحانیون اصفهان

یک خاندان برجسته علمی در اصفهان و از برجسته‌‌ترین مفاخر علمی ـ دینی اصفهان در نیمه دوم قرن سیزدهم و اوائل قرن چهاردهم هجری‌، مرحوم آیت الله العظمی میرزا سید محمد باقر چهارسوقی است. در شرایط پس از شهریور بیست‌، دولت جدید می‌کوشید تا سیاست‌های گذشته را تا اندازه‌ای جبران کند. لذا نه تنها از فعالیت‌های مذهبی و تشکیل هیئت‌های علمیه ممانعت نکرد بلکه گاه برای مقابله با کمونیست‌ها از آنها حمایت نیز می‌کرد. کارهای هیئت(هیات ها وانجمن های ایالتی که از زمان مشروطه بوجود آمده بود) را به چند دسته می‌توان تقسیم کرد: الف‌: دخالت در ملی شدن صنعت نفت‌: هیئت علمیه اصفهان با مسؤولیت و محوریت آیت الله چهارسوقی ‌نقش فعالی در هدایت جریان‌های مذهبی ـ سیاسی اصفهان و به خصوص‌ ملی شدن صنعت نفت داشت‌. دلیل عمده ورود این جماعت در سیاست‌، حضور آیت الله کاشانی بود؛ اما بلافاصله آنان در ارتباط با دکتر مصدق هم‌ قرار گرفته و در تمام مدتی که مسائل مهم سیاسی در جریان بود، هیئت ‌علمیه اصفهان‌، نقش خود را به عنوان حامی دولت مصدق و آیت الله‌ کاشانی ایفا کرد. صدور فتوای به لزوم ملی شدن نفت از سوی علمای اصفهان‌ یکی از مهم‌ترین قدم‌هایی که برداشته شد، صدور فتاوی ملی شدن نفت ‌بود. این کاری بود که آیت الله بروجردی انجام نداد، اما هیئت علمیه‌ اصفهان که هیئتی سیاسی بود، در این کار مداخله کرده و منتظر دستور و موضع‌ گیری آیت الله بروجردی نشد. همان گونه که اشاره شد، هیئت‌علمیه اصفهان در این زمینه از مواضع آیت الله کاشانی پیروی می‌کرد، و فتوایی هم که علمای اصفهان دادند، پس از آن بود که آقای کاشانی از آنان‌ خواست تا در این باره مطلبی بنویسند. ابتدا یک پرسش چند سطری آمده که از آنها خواسته شده بود که تا نظر خود را در باره ملی شدن صنعت نفت بیان کنند.

در ابتدای جواب آیت الله چهارسوقی آمده است‌: جواب آیت الله حضرت آقای میرزا سید حسن چهارسوقی که تفأل به‌ کلام الله مجید عین آیه را هم در جواب به دستخط شریف مرقوم‌ فرموده‌اند، درج می‌شود:

متن فتوای ملی شدن نفت از آیت الله چهارسوقی‌ هو قال الله الحکیم فی کتابه الکریم‌، أعوذ بالله السمیع العلیم من الشیطان‌الرجیم‌: وَجَاهِدُوا فِی اللهِ حَق‌َّ جِهَادِه‌ِ هُوَ اجْتَبَاکُم‌ْ وَ مَا جَعَل‌َ عَلَیْکُم‌ْ فِی الدِّین‌ِ مِن‌ْ حَرَج ‌ٍمِلَّة‌َ أَبِیکُم‌ْ اِبْرَاهِیم‌َ هُوَ سَمَّاکُم‌ْ الْمُسْلِمین‌َ مِن‌ْ قَبْل‌ُ وَ فِی هَذَا لِیَکُون‌َ الرَّسُول‌ُ شَهِیداً عَلَیْکُم‌ْ وَ تَکُونُوا شُهَدَاءَ عَلَی النَّاس‌ِ فَأَقِیمُوا الصَّلاَة‌َ وَآتُوا الزَّکَاة‌َ وَاعْتَصِمُوا بِاللهِ هُوَ مَوْلاَکُم‌ْ فَنِعْم‌َ الْمَوْلَی وَ نِعْم‌َ النَّصِیر حرمت تسلیط اجانب و کفار بر مسلمین و اموال و نفوس و اعراض و نوامیس آنها، از بدیهیات و مسلمات اولیه و جای هیچ شبهه و تردید نیست‌: وَ لَن‌ْ یَجْعَل‌َ اللهُ لِلْکَافِرِین‌َ عَلَی الْمُؤْمِنِین‌َ سَبِیلاً.

به حکم عقل قاطع و شرع مطاع‌، بر هر ذی حقی واجب و لازم و متحتم ‌است در حدود قدرت و توانایی حفظ حق مشروع خود را بنماید و از تعرض و مزاحمت غیر به تمام قوا دفاع و جلوگیری نماید. و اگر عدوانا احدی دست اندازی و تصرف غاصبانه نسبت به حق مشروع دیگری نموده ‌باشد، بر صاحب حق لازم است به وسائل مقتضیه احقاق حق مغصوبه‌ خود را نموده از ید غاصب انتزاع کند. ضرر کشیدن مثل ضرر زدن به غیرحرام است‌. در این موضوع پیروی از حکم مطاع و فرمایش متبع حضرت آیت الله کاشانی دامت برکاته لازم است‌. با فرط استحقاقی که خود ملت ایران در این ‌موقع که این طور گرفتار فقر و فاقه و پریشانی هستند و دارند هیچ منصفی نمی‌گوید که مایه حیات و زندگانی آنها را دیگری ببرد. چراغی که به خانه ‌رواست به بیگانه حرام است‌. و فرقی نیست در این جهت بین دولت و ملت ‌همه در نفع و ضرر شرکت دارند. بلکه دولت بیشتر لازم است جدیت درقطع ید اجانب و بیگانگان از حقوق مسلمه و مشروعه ملت خود نموده‌، اموال و حقوق مغصوبه مسلمین را از ایادی غاصبین انتزاع و به ذوی‌الحقوق تسلیم نماید. و السلام علی من اتبع الهدی‌. حرره الاحقر میرزا سید حسن چهارسوقی‌.

مهر/ الواثق بالله الغنی محمد حسن بن مسیح الموسوی‌.


پاسخ‌های دیگر از این حضرات است‌: آیات الله‌: خادمی‌، حاج شیخ ‌مهدی نجفی‌، حاج شیخ مرتضی مدرس اردکانی‌، حاج سید مصطفی سیدالعراقین‌. اطلاعیه هیئت علمیه اصفهان در لزوم مجازات عاملین کشتار سی تیر مشارکت در صدور اطلاعیه و بیانیه در حمایت از دولت دکتر مصدق و آیت الله کاشانی ادامه یافت تا آن که ماجرای سی‌ام تیر 1331 رخ داد.

در اصفهان نیز تظاهرات بود و حتی کسانی آسیب دیدند. در این باره علاوه بر جلسه مفصلی که به عنوان مجلس ختم در مدرسه صدر و مدرسه سلطانی (چهارباغ‌) «به پیروی از منویات حضرت آیت الله العظمی آقای کاشانی‌» برگزار شد، هیئت علمیه اصفهان این اطلاعیه را صادر کرد:

به عموم ستمدیدگان اهالی اصفهان اعلان می‌شود: کسانی که در حادثه هائله این چند روزه در اثر تجاوزات غیر مشروعه مأمورین‌ انتظامی مقتول و مفقود و مجروح شده‌اند، به فوریت به اسم و رسم و مشخصات و هویت و شناسنامه آنها را به دفتر روزنامه طوفان در خیابان شیخ بهایی صورت‌ بدهید تا از طرف هیأت علمیه تعقیب شود و مرتکبین به مجازات برسند. میرزا حسن چهارسوقی‌ حسین الموسوی خادمی ارتباط با سران نهضت‌ آیت الله چهارسوقی بنا به نقشی که در هدایت مذهبی ـ سیاسی اصفهان‌ بر عهده داشت‌، با سران نهضت ارتباط‌های مستمری داشته و مرتب میان‌ آنان تلگرافات رد و بدل می‌شد. طبعا بخشی از این ارتباط‌ها با آیت الله‌ کاشانی و بخشی دیگر با دکتر محمد مصدق بود. تعداد فراوانی از نامه‌ها و تلگرافات رد و بدل شده بر جای مانده و به ‌چاپ رسیده است‌. به علاوه‌، بسیاری از پیام‌هایی که آیت الله کاشانی یا دکتر مصدق برای مردم اصفهان داشتند، بنا به رسم پیشین‌، توسط آیت الله چهارسوقی ابلاغ ‌می‌شد.


منابع

1.نجفی موسی،فقیه حقانی،موسی، تاریخ تحولات سیاسی ایران،ص 274

2سيدمحمد موسوي، زندگي نامه آيةالله كاشاني، انتشارات بشير، ص 7 و

3. نهضت روحانيون ايران، ج 2، ص 484

4.جعفریان، رسول،جریان ها و سازمان های مذهبی سیاسی ایران

5.مصدق و حاکمیت ملت‌، ص 939

مرتبط‌ها

بیشترین سقوط ارزش سهام وال استریت در یک روز

دولت آمریکا به کشتن شهروندان ایرانی افتخار می‌کند

مقابله با کرونا از منظر حکمرانی (1)

آمریکا برای آزادی مزدور اسرائیلی، دست به تهدید و ارعاب زد

افشای نام‌های جدید از شاهزادگان بازداشت‌شده

استیصال رسانه‌ای ائتلاف در یمن