دیدبان

جریان شناسی خستگی مسئولین در تاریخ معاصر انقلاب

جریان شناسی خستگی مسئولین در تاریخ معاصر انقلاب

 براي دانلود بولتن، اينجا را کليک کنيد.


 

بولتن ويژه ديدبان را در ادامه بخوانيد:

 

به دنبال پيروزي انقلاب اسلامي ايران، بسياري از حوادث و وقايع اتفاق افتاده در صدر اسلام و ائمه معصومين عليهم السلام، به وضوح تكرار شده است، تكرار تاريخ دشمني‌ها، نفاق‌ها، جنگ‌ها و ... كه نه تنها انقلاب را از مسير خود متوقف و يا منحرف نكرده است بلكه بر استحكام انقلاب اسلامي افزوده است.

در كنار تمام اين حوادث، همراهي نكردن و كناره‌گيري يا به تعبيري خستگي خواص و نخبگان سياسي از ادامه راه، يكي از مسائلي بوده كه همواره مورد تذكر رهبران حكومت اسلامي قرار گرفته است. 

در دوران امامت ائمه معصومين صلوات الله عليهم اجمعين، بسيار بودند کساني که از غربال ريزش افتادند ولي اسلام به پيش رفت و بخاطر آن ريزش‌ها متوقف نشد. 

اين ريزش‌ها مربوط به کساني بود که از جنگ‌هاي پيامبر(ص) خسته شده بودند و از جنگ فرار مي‌کردند، همين فراريان و خسته‌گان از جنگ با دشمن در زمان پيامبر(ص) متأسفانه در حکومت خليفه اول پست و مقام و مسئوليت گرفتند (خصوصاً فراريان جنگ احد و حنين) [1] به نحوي كه بعد از اتمام جنگ احد، خداوند در مذمت سستي و ترس بعضي از افراد سپاه اسلام، با ياداوري عدم سستي مؤمنين واقعي، خطاب به سست عنصران مي‌فرمايند: "كَأَيِّن مِّن نَّبِيٍّ قَاتَلَ مَعَهُ رِبِّيُّونَ كَثِيرٌ فَمَا وَهَنُواْ لِمَا أَصَابَهُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَمَا ضَعُفُواْ وَمَا اسْتَكَانُواْ وَاللّهُ يُحِبُّ الصَّابِرِينَ (آل‌عمران - 146)" - "چه بسيار پيامبرانى كه مردان الهى فراوانى به همراه آنان جنگ كردند! آنها هيچ گاه در برابر آنچه در راه خدا به آنان مى‏رسيد، سست و ناتوان نشدند (و تن به تسليم ندادند) و خداوند استقامت‏كنندگان را دوست دارد"

اين روند در دوران حکومت کوتاه اميرمؤمنين حضرت علي عليه السلام نيز وجود داشت و ريزش‌هاي ناشي از قدرت‌طلبي، خستگي از جنگ‌هاي داخلي و درگيري با منافقين و قاسطين و مارقين و ناکثين حاکي از همين واقعيت بوده است.

در حكومت امام حسن عليه السلام نيز كه كار به جايي رسيد كه اكثريت سپاهيان حضرت بر اثر تهديد و تطميع و يا ادعاي خستگي از جنگ‌هاي پيشين، عملا خليفه به حق مسلمين را رها كردند و يا به سمت معاويه متمايل شدند و يا خود را از صحنه‌هاي سياسي و نظامي جهان اسلام دور نگه داشتند.

جريان خستگي بعد از حكومت پيامبر اكرم (ص)، حضرت اميرالمؤمنين علي عليه السلام و ديگر ائمه عليهم السلام، بار ديگر در انقلاب اسلامي مردم ايران و در ميان بعضي از مسئولين نيز ديده شده است به طوريكه مقام معظم رهبري در بيانات اخير خود مي‌فرمايند: ما با ايستادگي و حركت درست، جامعه را هم تشويق مي‌كنيم و البته بايد بدانيم اين حركت ملت ايران با خستگي و بي حوصلگي برخي افراد دچار تزلزل و انحراف نمي‌شود؛ ... اين راهي كه با انقلاب اسلامي آغاز شده، ادامه پيدا خواهد كرد و شما ديديد كساني كه در جريان حركت عمومي ملت، بار مسئوليت را بر زمين نهادند فوراً جوان‌هاي با روحيه آن را بر داشتند و انشاء الله به منزل خواهند رساند. [2]

حال در اين نوشتار به دنبال معرفي گوشه‌اي از مصاديق خستگي‌ها و كناره‌گيري‌هاي مسئولين و نخبگان سياسي از ابتداي پيروزي انقلاب اسلامي ايران تا كنون هستيم.

 استعفاي اولين وزير سپاه در زمان جنگ

در روز ?? خرداد ???? عباس آقازماني معروف به «ابوشريف» فرمانده وقت سپاه پاسداران انقلاب اسلامي با انتشار استعفانامه‌اي از سمت خود استعفا داد.

ابوشريف که از بدو تشکيل سپاه به عنوان فرمانده عملياتي خدمت مي‌کرد، در سوم خردادماه ?? از سوي رييس‌جمهوري و فرماندهي وقت کل نيروهاي مسلح به عنوان فرمانده اين نهاد منصوب شد اما کمتر از يک ماه بعد به دليل آنچه «انحصارطلبي‌ها، گروه‌گرايي‌ها و گرايشات موجود» مي‌خواند، از اين سمت کناره‌گيري کرد.

 آنچه بعدا در اظهارات مختلف درباره استعفاي ابوشريف از فرماندهي سپاه منتشر شد، حاکي از وجود اختلافاتي ميان ابوشريف با بني صدر و همچنين اختلاف در ميان فرماندهان سپاه بوده است، لکن با وجود تمام اختلافات، ابوشريف از سمت خود استعفا داد و بعد از چند وقت به پاکستان رفت و تا سال 1390 در پاکستان اقامت داشت.

 استعفاي دولت موقت، اولين مصداق خستگي و بي حوصلگي مسئولين

يكي از مهم‌ترين حوادث پس از ورود امام خميني (ره) به ايران، انتخاب مهندس مهدي بازرگان به عنوان رييس دولت موقت بود؛ در پي جلسه اعضاي شوراي انقلاب به پيشنهاد اعضا و موافقت حضرت امام(ره)، مهندس بازرگان، رهبر ملي‌گرايان و نهضت آزادي، به رياست دولت موقت انقلاب اسلامي انتخاب شد و مامور تشكيل كابينه گرديد.

 اگرچه در طول دوره موقت، دولت موقت مشكلاتي براي كشور بوجود آمد لكن مسئله مهم، خستگي و سست عنصري و ضعف دولت بازرگان بود به حدي كه اين دولت چندين بار براي توجيه ضعف‌هاي خود اقدام به استعفا كرده بود و بنابر اظهارات "هاشم صباغيان" وزير كشور دولت موقت، امام خميني (ره) سه بار مانع از استعفاي دولت موقت شده بود [3]، لكن دولت موقت در ماجراي تسخير لانه جاسوسي، به صورت جمعي استعفا دادند و امام (ره) نيز استعفاي آنها را پذيرفته و زمينه را براي انتخابات رياست جمهوري آماده كردند. 

 

تنفيذ حکم نخست وزيري بازرگان

جناح چپ، سردمدار اولين مخالفين حزبي مخالفت با حكم امام خميني (ره) در سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي

از ديگر مصاديق خستگي و شانه خالي كردن از وظائف در تاريخ معاصر انقلاب اسلامي آن هم مقابل حكم ولي فقيه، ماجراي استعفاي دسته جمعي جناح چپ سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي است.

ماجرا از آنجايي شروع مي‌شود كه ميان اعضاي سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي در همان اوائل تشكيل، بر سر موضوعاتي از قبيل بيانيه دادن براي روز كارگر و يا دكتر شريعتي اختلافاتي ديده مي‌شود و اعضاء براي حل اختلاف خود از امام خميني (ره) درخواست انتصاب نماينده رهبري مي‌كنند كه امام نيز شهيد مطهري و آيت الله حسين راستي كاشاني را به عنوان دو نماينده خود در اين سازمان منصوب مي‌كند كه عملا بعد از شهادت استاد مطهري، آيت‌الله راستي كاشاني نماينده تام الاختيار امام در اين سازمان محسوب مي‌شود.

بعد از مدت کوتاهي با وجود نماينده امام در سازمان اختلاف بين اعضاء ادامه يافت، اما اينبار اختلاف بر سر حدود اختيارات نماينده امام ميان جناح راست متشكل از آقايان حسين فدايي، محسن رضايي، محمدباقر ذوالقدرو جناح چپ سازمان كه متشكل از افرادي همچون بهزاد نبوي، محسن آرمين، هاشم آغاجري، مصطفي تاج زاده و ... مي‌شدند، بوجود آمد كه با رسيدن اعضاي سازمان به خدمت حضرت امام خميني (ره)، امام با خواسته‌هاي اعضا مبني بر تغيير وظيفه آقاي راستي كاشاني مخالفت كردند و به آنها فرمودند: خير، من آقاي راستي را عوض نمي‌کنم; تا ايشان اعراض نکرده باشند عوض نمي‌کنم . نگفته‌اند که من وقت ندارم، ايشان مرد فاضل و مهذبي هستند، پس مي‌گويم شما هم بگوئيد ايشان فعالتر برخورد کنند. [4]

 لكن جناح چپ سازمان با محوريت آقاي بهزاد نبوي بعد از نظر امام خميني (ره) مبني بر مصلحت نبودن تغيير آيت‌الله راستي كاشاني به مخالفت علني با نماينده امام پرداختند و در آخر استعفا دادند.

اين استعفا در حالي صورت مي‌پذيرد كه بهزاد نبوي، چهره شاخص اين سازمان، در حاشيه ملاقات ستاد بسيج اقتصادي با حضرت امام رحمه الله مسئله سازمان را مطرح نموده و از امام رحمه الله کسب تکليف کرده بودند و امام رحمه الله همچون گذشته مي‌فرمايند: «من به هيچ وجه آقاي راستي را عوض نمي کنم . برويد با ايشان مسئله را حل کنيد" [5]

 استعفاي دادستان كل كشور به دليل مخالفت ديگران با وي

يكي ديگر از مصداق‌هاي خستگي و شانه خالي كردن از زير بار مسئوليت، استعفاي شيخ يوسف صانعي از مقام دادستاني كل كشور است. 

البته ايشان يكبار در تاريخ 21 ارديبهشت سال 64، استعفاي خود را تقديم امام خميني (ره) مي‌كند كه ايشان نيز در جواب استعفاي صانعي مي‌نويسند: در شرايط فعلي موافقت نمي‎شود. به كار خودتان ادامه دهيد [6] ؛ صانعي موارد فوق را به عنوان دلايل استعفاي خود در نامه مورخ 21 ارديبهشت  64 مطرح کرده بود: «ضعف نيروي جسمي به خاطر پنج سال كار مداوم در دادستاني كل، عدم پذيرش و تحمل نظارت بر حسن اجراي قانون از ناحيه گروه‌ها و باندها، داشتن افكار و مباني در مسائل اسلامي كه بنابر نظرات برخي از آقايان، آراي "شاذ" محسوب شده و مقاومت مي‌شود و نيز كم‌لطفي برخي از مقامات و جامعه در مورد پشتيباني از دادستاني..."

 استعفاي مير حسين موسوي و خشم امام خميني از اين اقدام نابجا

سال‌ پاياني جنگ بود و اکثريت مردم صبح و شب پيگير اخبار جبهه‌هاي جنوب و غرب بودند. اما مسلماً اخبار جنگ تمام آنچه در ايران مي‌گذشت را منعکس نمي‌کرد. در درون کابينه اختلافاتي بود که هر از چند‌گاه به مطبوعات کشيده مي‌شد اما به واسطه درگيري کشور در جبهه و جنگ، کمتر به آن پرداخته مي‌شد؛ همان زمان در روابط ميان مجلس و نخست‌وزير چالش‌هايي به ميان آمده بود که گويي با گفت‌وگو و جلسات حل اختلاف برطرف نمي‌شد.

صبح روز 15 شهريور سال 67، مردم با ديدن خبر استعفاي ميرحسين موسوي با تيتر درشت در روزنامه جمهوري اسلامي حيرت زده شدند.

 

روزنامه جمهوري اسلامي ايران – خبر استعفا ميرحسين

اگر چه مير حسين موسوي در نامه استعفاي خود به رئيس جمهور وقت، دلايلي را ذکر کرده است که به نظر مي رسد از بهانهاي بيش براي استعفا نبوده است زيرا تختلاف ميان مجلس، رئيس جمهور و نخست وزير امر تازه و غير قابل حلي نبوده است که مقام معظم رهبري در جواب استعفاي ميرحسين موسوي به آن اشاره مي کند.

امام خميني نيز بعد از اطلاع از خبر استعفاي ايشان با ابراز تعجب، نامه اي هشدار آميز عليه مير حسين موسوي انتشار مي دهد.

 امام خميني در نامه عتاب آميز خود به مير حسين موسوي مي فرمايند: نامه: استعفاي شما باعث تعجب شد. حق اين بود که اگر تصميم بدين کار داشتيد، لااقل من و يا مسئولين رده بالاي نظام را در جريان مي‌گذاشتيد. در زماني که مردم حزب‌الله براي ياري اسلام، فرزندان خود را به قربانگاه مي‌برند چه وقت گله و استعفا است. شما در سنگر نخست‌وزيري در چارچوب اسلام و قانون اساسي به خدمت خود ادامه دهيد ... همه بايد به خدا پناه ببريم و در مواقع عصبانيت دست به کارهايي نزنيم که دشمنان اسلام از آن سوء استفاده کنند. مردم ما از اين گونه مسائل در طول انقلاب زياد ديده‌اند. اين حرکات هيچ تأثيري در خطوط اصيل و اساسي انقلاب اسلامي ايران نخواهد داشت.

 نکته قابل توجه اين است که بنابر اسناد، ميرحسين موسوي تنها همان يکبار اقدام به استعفا نکرده اند بلکه چندبار ديگر هم اقدام به استعفا از نخست وزيري کرده بودند که با مخالفت امام خميني (ره) روبرو مي شوند. [7]

چندي بعد، سندي منتشر شد مبني بر اينکه ميرحسين موسوي، پيوست دلايل استعفاي خود را علني نکرده است، آنجه در اين سند قابل توجه است، ناراحتي ميرحسين موسوي از سياست خارجي است و در آخر نامه نيز ذکر مي¬کند: در خاتمه لازم مي‌دانم بار ديگر يادآور شوم که اين استعفا، العياذ بالله، به‌معناي قهر اينجانب از نظام و دولت جمهوري اسلامي و مسئولين انقلابي آن نيست که اگر هم بود، با توجه به عظمت انقلاب و ناچيزي اينجانب، يقينا نمي‌توانست هيچ تاثيري در روند رشد و توسعه انقلاب اسلامي داشته باشد.

روزي که آيت‌الله آذري قمي استعفاي خود را از دادستاني تهران اعلام کرد 

در روز ?? شهريور ???? آيت‌الله احمد آذري قمي، دادستان انقلاب اسلامي مرکز از سمت خود استعفا داد. آذري قمي‌‌ همان روز در يک مصاحبه مطبوعاتي که در محل زندان اوين برگزار شد با تاييد خبر استعفايش دليل آن را بيماري و ابتلا به مرض قند، فشار کاري و کارشکني‌ها و اخلال برخي افراد در دادسرا اعلام کرد و گفت: استعفاي شفاهي خود را به امام داده‌ام!!!

دادستان تهران در جواب سوال يکي از خبرنگاران در مورد استعفاي خود گفت :در اثر فشار کار زندانيان که قبلا سه هزار نفر بودند و فشار افرادي هم که در دادسرا بودند که اخلال مي‌کردند و الان هم هستند، که حتي بعضي از آن‌ها مي‌خواهند مقام دادستاني را بگيرند و مسائلي نظير اين‌ها باعث شد که فشار خونم پايين بيايد و مبتلا به مرض قند شده‌ام و به همين علت از مدت‌ها قبل توسط دوستانم به امام عرض کردم که بيماري من شدت يافته، ديگر نمي‌توانم کار کنم و چندي پيش هم توسط يکي از اعضاي شوراي انقلاب به امام پيغام دادم. يعني توسط آن‌ها زمينه را آماده کرده‌ام که ايشان خيال نکنند نمي‌خواهم کار کنم و امام هم فرموده بودند که اگر به اين صورت است و ايشان کسالت دارد استعفاي ايشان اشکال شرعي ندارد و ممکن است که فرد ديگري بيايد و امور دادستاني را اداره کند". [8]

در پي استعفاي آيت‌الله آذري قمي چندي بعد ميرشمس شهشهاني به سمت دادستان تهران منصوب شد. آيت‌الله آذري قمي نيز بعد از فراغت از مسئوليت دادستاني، به عضويت مجلس خبرگان قانون اساسي درآمد. وي در سال‌هاي بعد عضويت در شوراي بازنگري قانون اساسي، نمايندگي مردم قم در دوره دوم مجلس شوراي اسلامي و نمايندگي دوره‌هاي اول و دوم مجلس خبرگان رهبري را در کارنامه سياسي خود ثبت کرد. وي همچنين از افرادي بود که در تاسيس روزنامه رسالت مشارکت کرد. رسالت تنها روزنامه منتقد دولت در دوران جنگ هشت ساله به شمار مي‌آمد.

ايشان در اوايل دهه هفتاد، بواسطه مسائلي از قبيل تغييرات مديريتي در بنياد رسالت (روزنامه رسالت) به تدريج از عرصه سياسي خارج شد تا جايي که در اواخر عمر نسبتا در انزواي کامل قرار گرفت، ايشان همچنين مخالفت‌‌ها و انتقادهاي غير واقعي عليه مسوولين مختلف کشور ابراز داشته‌اند.

استعفا و کنارگيري اکثريت جريان چپ بعد از رحلت امام از مناصب حکومتي

موسوي خوئيني ها

از ديگر مصاديق خستگي و کنار کشيدن از مناصب حکومتي، خارج شدن، کنار کشيدن و حتي قهر بسياري از چهره هاي شاخص جريان چپ و يا نوعي حاميان و اعضاي جامعه روحانيون مبارز بعد از رحلت امام خميني (ره) بوده است.

به عنوان مثال کناره گيري موسوي خوئيني ها از مقام مشاور رهبري بعد از انتصاب ايشان به اين سِمت و قرار گرفتن در مرکز مطالعات استراتژيک رياست جمهوري که بوسيله آقاي هاشمي رفسنجاني در سال 68 تأسيس شد، اشاره کرد.

و يا به استعفاي ميرحسين موسوي از مديريت سازمان بنياد مستضعفان انقلاب اسلامي و يا همان بنياد جانبازان نيز اشاره کرد که بنابر اقوال، مير حسين موسوي به دليل ناراحتي از حکم سه ساله مقام معظم رهبري، از اين مسئوليت استعفا داده اند و آقاي رفيق دوست به جاي ايشان در اين منصب قرار گرفتند. [9]

 از ديگر چهره‌ها مي‌توانيم به كناره گيري مهدي كروبي از سِمت‌ خود به عنوان نمانيده ولي فقيه در بنياد شهيد نام ببريم، مقام معظم رهبري بعد از كروبي، حجت الاسلام رحيميان را در سال 71 به اين سِمت منصوب كردند.

 

مهدوي كروبي

كروبي در خاطرات خود درباره خارج شدن از فضاي سياسي كشور مي‌گويد: پس از رفتار بي سابقه شوراي نگهبان در انتخابات مجلس چهارم، ترجيح دادم که چند سال از حضور مستقيم در عرصه هاي سياسي خودداري کنم. اگر چه در برخي از مناسبت‌ها و حوادث مانند دستگيري آقاي عباس عبدي در سال 72 ناچار به موضع گيري صريح شدم؛ اما به همراه دوستان و همفکران به اين نتيجه رسيديم که مدتي از دخالت مستقيم در امور سياسي خودداري کنيم تا کشور مدتي به صورت يکپارچه در اختيار دوستاني باشد که در مجلس و دولت هم عقيده بودند!!! [10]

كناره‌گيري سيد علي‌اكبر پرورش از مناصب دولتي و سياسي

يكي از مصاديق خستگي، در كنار استعفا و يا قهر مسؤلان، كنار كشيدن و گوشه نشيني نخبگان سياسي از تمام فعاليت‌ها است، حال اينكه نيت اشخاص از كناره گيري مثبت يا منفي باشد، اين شكل از رفتار نيز به نوعي از مصاديق خستگي در نظام محسوب مي‌شود.

 

سيد علي‌اكبر پرورش

از جمله اين مصاديق مي توانيم به كناره گيري سيد علي‌اكبر پرورش، وزير آموزش و پرورش در اوايل پيروزي انقلاب اسلامي ايران نام ببريم.

ايشان سه دوره نماينده مجلس شوراي اسلامي بوده‌اند و تا سال 80 نيز عضو شوراي مركزي حزب مؤتلفه و حتي قام مقام اين حزب بودند، لكن با توجه به شخصيت مؤثر پرورش، ايشان در دهه هشتاد عملا از صحنه سياسي كشور كنار رفتند.

انزواي صادق خلخالي بعد از رحلت امام خميني (ره)

شيخ صادق خلخالي از پرآوازه ترين چهره‌هاي انقلاب اسلامي، کسي که ساخته شده بود تا با برده شدن اسمش تمامي متهمين در زندان و خلافكاران بيرون زندان در دهه شصت، به لرزه بيفتند، بعد از رحلت امام خميني (ره) به مانند ديگر روحانيون و نخبگان سياسي چپ، وارد زندگي منزوي گونه خود شد.

وي بعد از انتصاب خود از سوي امام خميني (ره) به عنوان حاكم شرع، بسياري از متهمين در دادگاه انقلاب اعم از سياسي و غير سياسي (قاچاقچيان مواد مخدر) را به اعدام محكوم كرده وخود نيز احكام را اجرا مي‌كرد.

 

خلخالي در كنار امام خميني (ره)

 خلخالي بعد از رحلت امام خميني (ره)، به تدريج به سمت انزوا سياسي . كناره گيري از مناصب حكومتي كشيده شد.

بعد از رد صلاحيت وي در انتخابات مجلس شوراي اسلامي چهارم و همچنين انتقاد وي به عملكرد شوراي نگهبان در انتخابات مجلس خبرگان رهبري، ايشان به طور كلي از صحنه سياست كنار رفته و براي ادامه تحصيلات حوزي به قم سفر كرد.

 

استعفاي سيد محمد خاتمي از ارشاد به دليل انتقاد از وي

استعفاي سيد محمد خاتمي در سوم خرداد ???? از سمِت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي خارج شدن از کابينه دولت اول حجت الاسلام هاشمي هزينه‌هاي زيادي را بر دولت وارد کرد؛ با توجه به منش محمد خاتمي در دوره تصدي رياست‌جمهوري، امروزه براي بسياري اين پرسش طرح مي‌شود که فردي که ? سال بعد برابر انتقادات تا واپسين روز در پاستور باقي‌مانده چه شرايطي را در ابتداي دهه هفتاد تجربه کرد که دو سال مانده به پايان دوره دولت با همکاران خود وداع کرد و به گوشه دنج کتابخانه ملي رهسپار شد.

بنابر اظهارات مطلعين همچون موسوي لاري، با شروع به کار مجلس چهارم، عملا جناح چپ قدر اصلي خود يعني مجلس شوراي اسلامي سوم را از دست داده بود و محمد خاتمي نيز با تفکرات کلي مجلس چهارم و رونامه هاي همچون کيهان و رسالت چالش هاي بسياري داشت.   

خاتمي بعد از انتقادات به شيوه عملکرد وي در وزارت فرهنگ و ارشاد، در متن اسعفاي خود نوشت: حال كه مسؤولان بزرگواري كه بيش از من بايد مدافع كليت نظام و اهداف والا و سياست هاي آن باشند، تهديدهاي اخير را در ساحت انديشه و فرهنگ جدي نگرفته يا به هر دليل و ملاحظه اي در برابر آن سكوت كردند و همين امر سبب تجري بيشتر كج انديشان و بدخواهان شده است، بهتر است سكانداران امر فرهنگ و هنر و اطلاع رساني در صحنه اجرا را نيز كساني به عهده بگيرند كه شخصيت و باورشان با آنچه در اين صحنه جاري است، ناسازگار نباشد يا دست كم راضي و قادر به انجام كار در شرايط فعلي باشند.

از سوي ديگر، عدم حمايت همه جانبه هاشمي رفسنجاني از ماندن خاتمي در وزارت ارشاد، يکي ديگر از دلايل خاتمي براي استعفا از اين وزارت به حساب مي آيد.

خطبه هاي آتشين فخرالدين حجازي و انزوا طلبي وي دردهه دوم انقلاب
فخرالدين حجازي منتخب اول (بيش از يک ميليون و نيم رأي) نخستين مجلس شوراي اسلامي از حوزه تهران بود. وي که بعد‌ها نمايندگي در دوره‌هاي دوم و سوم مجلس را نيز در کارنامه خود ثبت کرد، از سخنرانان مذهبي فعال قبل از انقلاب بود که سخنراني‌هايش در حسينيه ارشاد تهران به واسطه لحن تند و آتشين او عليه شرايط سياسي و اجتماعي آن روزگار مورد اقبال مردم قرار مي‌گرفت. او که سابقه زندان در دوران پهلوي را نيز در کارنامه داشت، در دهه اول انقلاب همچنان از چهره‌هاي خبرساز بود و سخنراني‌هايش پيش از خطبه‌هاي نماز جمعه تهران مورد توجه قرار مي‌گرفت.
 
 
فخر الدين حجازي  در اواخر عمر
 
فخرالدين حجازي نه تنها قبل از پيروزي انقلاب اسلامي، بلکه بعد از آن و در دوران دفاع مقدس با نطق هاي پيش از دستور خود در مجلس، سهم بسزايي در ادبيات دفاع مقدس دارد.
برخي معتقدند تاثير سخنراني ها و کلمات حجازي بر رزمندگان کمتر از تاثير گلوله هايي که از سوي رزمندگان بر سر دشمنان ريخته مي‌شد نبود؛ حجازي يکي از پرنطق‌ترين نمايندگان مجلس بود که بيشتر صحبت هايش به دفاع مقدس اختصاص داشت.
لکن اين شخصيت فعال و انقلابي، در دهه دوم انقلاب به تدريج از صحنه سياسي کشور کناره¬گيري کرد به طوريکه حرفي از وي در محافل سياسي در ميان نبود.
 
استعفاي محسن رضايي از فرماندهي سپاه بر خلاف خواست سران ارشد نظام

 

آقاي رضايي فرمانده اسبق سپاه پاسدارن، از ابتدا تا سال 76 فرماندهي سپاه را بر عهده داشت، لکن بنابر اسناد، ايشان چندين بار حتي در همان بحبوحه سال¬هاي جنگ، استعفاي خود از فرماندهي سپاه را تقديم امام خميني (ره) کرده اند که امام نيز با استعفاي ايشان مخالفت کرده و به او مي گويند: فعلا به کار خودتان ادامه دهيد. [11]

آقاي هاشمي نيز در کتاب روزشمار سال 67 خود مي نويسند: عصر آقاي محسن رضائي آمد. ناراحت است. كمي گريه كرد. دلداريش دادم. آماده استعفاء است؛ گفتم در سمت خود بماند. [12]

 به هر جهت ايشان بعد از رحلت امام بار ديگر در سال 73 نيز کتبا به مقام معظم رهبري استعفاي خود را اعلام کردند لکن رهبري به ايشان فرمودند که فعلا صبر کنيد. [13]

 در ماجراي استعفاي نهايي رضايي از فرماندهي سپاه، به نقل قولي از سردار رحيم صفوي بسنده مي¬کنيم، وي درباره خاطرات 10 ساله خود از فرمانده سپاه مي¬گويد: قبل از اين جابه جايي (تغيير فرمانده سپاه) با دويست نفر از فرماندهان لشكرها و تيپ‎هاي سپاه در سال 1376 خدمت حضرت آقا رفتيم و ايشان در آن زمان دست به شانه آقاي رضايي گذاشتند و فرمودند هم‎اكنون هم اگر بخواهم براي سپاه فرمانده انتخاب كنم آقاي رضايي را برمي‎گزينم؛ بعد از اين ماجرا ظاهرا آقاي رضايي بازهم نامه نوشتند و يا حضورا خدمت مقام معظم رهبري رفتند و اصرار داشتند كه با درخواست استعفاي ايشان موافقت شود در حقيقت آقاي رضايي خودشان را از مسئوليت سپاه كنار كشيدند حالا دلايلي براي خود حتما داشته‎اند كه بايد از خود ايشان سئوال شود. ولي بايد گفت كه حضرت آقا مايل بودند كه ايشان به فرماندهي سپاه ادامه دهند. [14]

استعفاي آيت الله طاهري از امامت جمعه اصفهان به دلايل غير قابل قبول

يکي ديگر از جريان هاي خستگي در تاريخ معاصر انقلاب، ماجراي استعفاي امام جمعه اصفهان از اين منصب است.

آقاي طاهري در نامه استعفا و يا سرگشاده خود به خطاب به ملت و يا سران ارشد نظام، از مشکلات کشور به خصوص بي مهري به شخص آيت الله منتظري گله مي کند و در آخر بدون هيچ نتيجه اي از کناره گيري خود از امام جمعه اي اصفهان خبر مي دهد.

 

آيت الله طاهري

مقام معظم رهبري نيز در نامه خطاب به آيت الله طاهري از تک بعدي نگاه کردن ايشان به ديگران و عدم توجه به بيت خود انتقاد مي کند و با کناره گيري ايشان موافقت مي کنند. [15]

عقب نشيني حجت الاسلام ناطق نوري و حجت الاسلام هاشمي بعد از فتنه 88 

به دنبال حوادث دهمين دوره رياست جمهوري و فتنه 88، بسياري از خواص کشور، نه تنها از فتنه و حوادث آن برائت نجستند بلکه گاهي با سکوت و حتي با کنايه¬هاي خود، آتش فتنه را شعله ور کردند.

از سوي ديگر، بسياري از نخبگان و مسئولين سابق بنابر دلايل مختلف، در حمايت همه جانبه از نظام کوتاهي به خرج دادند.

 حجت الاسلام ناطق نوري و هاشمي رفسنجاني از جمله مسئوليني بودند که بعد از حوادث فتنه نه تنها از جايگاه خود در حمايت همه جانبه از نظام استفاده نکردند، بلکه از مسئوليت¬هاي خود نيز کناره گيري کردند.

آقاي ناطق با خارج شدن از جامعه روحانيت مبارز، عملا خود را از ميدان سياسي کشور خارج کرد و نسبتا خود را در سکوت سياسي قرار داد.

 آقاي هاشمي رفسنجاني نيز علاوه بر مواضع مبهم خود در فتنه 88 و بعد از آن، نه تنها از جايگاه ويژه خود به عنوان رئيس تشخصي مصلحت نظام در حمايت از نظام استفاده کافي نکرد بلکه با کناره گيري از شرکت در نماز جمعه تهران، بر شدت انتقادات و ابهامات افزودند، در حاليکه سران ارشد نظام اعلام کرده¬اند که منعي براي سخنراني ايشان در نماز جمعه تهران وجود ندارد و ايشان هر زمان که اراده کنند، مي توانند به عنوان امام جمعه موقت در نماز جمعه تهران شرکت کنند.

دور کاري يا خانه نشيني آقاي احمدي‌نژاد!!!

شايد يکي از آخرين مصاديق خستگي و کنار گذاشتن مسئوليت ها در تاريخ معاصر، ماجراي خانه نشيني، قهر و يا دوري کاري آقاي احمدي نژاد در فرودين سال 90 باشد.

به دنبال انتشار خبر پذيرفته شدن استعفاي حجت الاسلام مصلحي از وزرات اطلاعات و انتشار خبر حکم حکومتي مقام معظم رهبري مبني بر ابقاي ايشان در سِمت وزير اطلاعات، اخباري مبني بر عدم شرکت رئيس جمهور در ساختمان پاستور منتشر شد، اخباري که حاکي از دوري کاري 11 روزه رئيس جمهور در منزل داشت.

 فارق از دلايل مختلف درباره دور کاري و يا خانه نشيني 11 روزه رئيس جمهور وقت، تأکيد اين نوشتار بر مسئله کناره گيري مسئولان از مسئوليت هاي محول شده به آنها بوده است که در ماجراي فوق نيز براي اولين بار بعد از ناپديد شدن 3 روزه مير حسين موسوي در سِمت نخست وزير جمهوري اسلامي آنهم بعد از استعفاي عجيب وي، رئيس جمهور يازده روز در محل کار خود حاضر نشود!!!

جمع بندي و نتيجه گيري:

بسياري از خستگي ها به خاطر عافيت طلبي و ترس از به خطر افتادن دين يا آبرو در رقابت هاي سياسي است. برخي نيز خستگي و کناره گيري را به خاطر به شکست انجاميدن رقيب بهانه مي کنند تا شاهد خالي شدن چهره هاي سياسي از حلقه ياران فرد يا گروه مورد نظر باشند. ممکن است امتيازگيري و فشار بيشتر نيز يکي از تاکتيک هاي افرادي باشد که به عزلت نشيني روي مي آورند. پيري و بيماري نيز يکي از عللي است که باعث به حاشيه راندن مي شود. 

آنچه که بايد به ياد داشت اين است که قوت و نفوذ ولي جامعه اسلامي به حضور قوي و موثر همه اشخاص و جريانات ارزشي و انقلابي است لذا هر کسي به هر مقدار که از ولي جامعه فاصله گيرد از اصول و مباني اسلامي نيز فاصله گرفته است. بر اين مبنا بايد ضمن امر به معروف و نهي از منکر سعي کرد با جذب حداکثري زمينه را براي بازگشت افراد به حاشيه رفته فراهم کرد. 

 

 پي نوشت:

1- در چندين کتب تاريخي من جمله در الروض الانف ج 3 ص 268 / و السيره الحلبيه ج 2 ص 523/ و السيره ابن حبان ج 1 ص 218/ و... آمده است: «انس ابن نضر- به هنگام جنگ احد و در آنگاه که مسلمانان فرار کردند- به «عمر ابن خطاب» و «طلحه ابن عبيدالله» برخورد که در ميان مرداني از مهاجرين و انصار بوده و دست از جنگ برداشته بودند، انس به ايشان گفت: «چه چيز باعث توقف شما شده؟» - چرا از جنگ دست کشيده ايد؟- گفتند: «رسول خدا (ص) کشته شد» انس گفت: «اگر رسول خدا (ص) کشته شده- پس شما زندگاني پس از او را مي خواهيد چه؟ بلند شويد- و بجنگيد تا- کشته شويد در راهي که رسول خدا (ص) در آن راه کشته شد.» انس اين را گفته- و به دشمن حمله کرد و آنقدر جنگيد تا کشته شد» (اين نقل در کتاب «الصحيح من سيره النبي الاعظم ج 6» از قول تاريخ طبري ج 2 ص 199 الکامل ابن اثير ج 2 ص 156 و الثقات ج 1 ص 238 و السيره النبويه ابن کثير ج 3 ص 68 آمده است.

2- http://www.leader.ir/langs/fa/index.php?p=contentShow&id=9455

3- پايگاه تاريخ ايراني - يکشنبه 6 آذر 1390  

4- سير اجمالي تحولات سازمان و برکات آن، سازمان مجاهدين انقلاب، ص 8

5- ملاقات بسيج اقتصادي با امام رحمه الله، 8/3/1361 

6 - http://www.ruhollah.info/main/?cmd=cards_desc&id=4471&keyword=&show_page=no&show_title=yes

7- پايگاه تاريخ ايراني - چهارشنبه 28 ارديبهشت 1390

8- روزنامه کيهان، ?? و ?? شهريور ????

9-  كارنامه وخاطرات، هاشمي رفسنجاني، بازسازي وسازندگي(1368)، ص 301

" شب آيت‌ا... خامنه‌اي به دفتر من آمدند. درباره سمت مهندس موسوي و بنياد جانبازان مذاكره شد. آقاي خامنه‌اي مي‌خواهند {به عنوان رئيس بنياد جانبازان} با قيد زمان سه سال نصب كنند و آقاي موسوي حاضر نيست با قيد زمان بپذيرد"

10 - 10http://www.tebyan.net/archive/miscellaneous/togetherwiththeninthpresidentialelection/2005/5/4/22895.html

11 - http://www.rezaee.ir/vdchz6nz.23nv6dftt2.html

12- كتاب كارنامه و خاطرات سال ???? « پايان دفاع، آغاز بازسازي » – دفتر نشر معارف انقلاب

13 - http://maslahat.ir/DocLib2/Irec%20Secretary/Introducing%20Irec%20Secretary.aspx

14  - http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8810210017

15  - http://farsi.khamenei.ir/message-content?id=3129

16- http://www.khabaronline.ir/news-34468.aspx