دیدبان

نگاهی به نحوه شکل گیری القاعده، دیدگاه ها و اهداف آن

نگاهی به نحوه شکل گیری القاعده،  دیدگاه ها و اهداف آن

به گزارش ديدبان،‌القاعده با تمام فراز و نشيب‌هايي که در رابطه اين سازمان با حاميان گذشته خود، يعني عربستان سعودي، پاکستان و آمريکا به وجود آمد، همچنان تعامل آنها با يکديگر حفظ شد و حمايت اين سه کشور از القاعده ادامه چه مستقيم و چه  به طور غير مستقيم ادامه يافت
برخي کارشناسان بر اين باورند که رابطه اين سازمان پس از جنگ با شوروي با حاميان گذشته خود به سردي گراييده و اين سه دولت به ويژه آمريکا دست از حمايت القاعده برداشته‌، اما شواهد بسياري وجود دارد که خلاف اين امر را ثابت مي‌کند.
 مهمترين اين فراز و نشيب‌ها در روابط القاعده با حاميان خود در مسئله جنگ خليج فارس و ورود نظاميان آمريکايي به منطقه و عربستان سعودي بوده است، بن لادن به حکومت عربستان سعودي انتقاد کرد که پاي کافران را به کشور اسلامي عربستان و منطقه مسلمان‌نشين خاورميانه گشوده است. با اين حال بن لادن هيچ گاه با حکومت عربستان سعودي و نظام سياسي آن مخالفت نکرد و تنها به اتخاذ برخي راهبردها و سياست‌ها توسط حاکمان آن انتقاد کرد.
در اين دوره همچنين رابطه القاعده با سازمان امنيت پاکستان حفظ شد و علاوه برآن، آنها در مسائل و موضوعات مهم از جمله چچن، بوسني، کوزوو و تشکيل حکومت طالبان با آمريکا منافع مشترکي داشتند. به اين ترتيب القاعده رابطه‌اي را که از دوران جنگ شوروي با حکومت‌هاي پشتيبان خود آغاز کرده بود، با فراز و نشيب‌هايي تا سال 2001 و رخداد حادثه 11 سپتامبر در اين سال حفظ کرد.
 آنچه در زير مي‌آيد، مجموعه مطالبي که به بررسي وضعيت القاعده، نحوه شکل‌گيري، ديدگاه‌ها و مناطق تحت نفوذ آن خواهد پرداخت و در بخش اول اين مجموعه مقالات به بررسي نگاهي به نحوه شکل‌گيري القاعده،‌ ديدگاه‌ها،‌ اهداف نهفته در پس آن مي‌پردازيم.

معناي لغوي

"القاعده"‌ به عربي به معناي القاعدة و يا تنظيم القاعدة (تشکيلات القاعده‌) به نام تشکيلات بين‌المللي تروريستي بنيادگراي گفته مي‌شود که متشکل از شبکه‌هاي تروريستي گوناگون است که همگي طبق آرمان‌هاي خود با تصور کاهش تأثيرات و دخالت‌هاي غيرمسلمانان بر دنياي اسلام و گسترش اسلام در جهان مبارزه مي‌کنند.

شکل‌گيري القاعده

اکثريت اعضاي شبکه القاعده را پيرو مسلک سلفي مي‌دانند. از سال 1995 نام اين سازمان در فهرست سازمان‌هاي تروريستي قرار گرفت. رهبر اين سازمان "اسامه بن لادن" بود و اکنون به احتمال زياد "ايمن الظواهري"، رئيس اين سازمان است.
تشکيلات القاعده در سال 1988 توسط اسامه بن لادن جهت مبارزه با "اتحاد جماهير شوروي" در افغانستان تأسيس شد. القاعده از سازمان "مکتب الخدمة" که هدف آن مسلح‌ کردن و آموزش مجاهدين اسلامي براي جنگ با شوروي بود گسترش و پيشرفت يافت. اين سازمان از حمايت و پشتيباني دولت‌هاي اسلامي به ‌ويژه عربستان سعودي و پاکستان و همچنين ايالات متحده آمريکا برخوردار بود.
در سال 2000 ايمن ظواهري سازمان "جهاد اسلامي مصر" را با سازمان القاعده ادغام کرد و به شخص دوم اين تشکيلات تبديل شد.

وجه نامگذاري سازمان القاعده

وجه نامگذاري سازمان القاعده برگرفته از توصيف اين سازمان در يکي از متن‌هاي آن است که تشکيلات القاعده را "قاعدة الجهاد"، يعني اساس و بنيان نبرد اسلامي توصيف مي‌کند. اين درحالي است که خود اعضا اين سازمان آن را "جبهه بين‌المللي جهاد عليه يهوديان و صليبيان" مي‌نامند.
در تحليل زير تلاش مي‌شود، به ابعاد گوناگون جريان سياسي – فکري سازمان القاعده پرداخته شود و از اين رو قرار گرفتن اين جريان عقل‌گريز را در برابر بسياري از جريان‌هاي اسلامي به ويژه جريان سياسي – فکري شيعه تبيين خواهيم کرد تا اين بينش را به خواننده بدهيم که صرف اسلامي بودن يک جنبش به معناي برحق بودن و درست بودن آن جنبش و مورد تاييد قرار گرفتن آن،‌ همانطور که به وضوح اين تمايز يا بهتر بگوييم تضاد در افکار و جهت گيري‌هاي القاعده با ساير جنبش‌هاي اسلامي به ويژه جنبش‌هاي شيعي به وضوح ديده مي‌شود.

ريشه فکري القاعده

ريشه تاريخي اين جريان به گرايش‌هاي عقل‌گريز موجود در تاريخ اسلام باز مي‌گردد که بايد آنان را پيرو و ادامه دهنده مسير عقل‌گريزي در جهان اسلام دانست.
مهمترين اين گرايش‌ها در تاريخ تمدن اسلام، فقهاي اهل حديث، متکلمان اشعري و خوارج هستند. البته خاستگاه اصلي القاعده را بايد "وهابيت" برشمرد که خود ريشه در جنبش سلفي، مذهب حنبلي و پيروان اهل حديث دارد.
رهبران، نظريه پردازان و بسياري از اعضاي القاعده يا وهابي‌اند يا از پيروان مذاهب حنبلي و حنفي که به وهابيت تمايل زيادي دارند. القاعده را جنبشي سلفي نيز دانسته‌اند، زيرا پيشوايان آن، يعني "احمد بن حنبل" و "ابن تيميه" از نخستين مدعيان سلفي‌گري بوده‌اند.
اين تفکر با دريافت خاص خود از توحيد و تکيه بر استدلال‌هاي ظاهرگرايانه بسياري از مسلمانان را کافر مي‌داند و نوک اين ويژگي تکفيري خود را به طور خاص متوجه شيعيان کرده است.

اصول بنيادي تفکر القاعده

اصول بنيادي تفکر القاعده که از آموزه‌هاي وهابيت سلفي نشأت مي‌گيرد، در سه مورد خلاصه مي شود :
- مبارزه با خرافات و شرک و بازگشت به اسلام سلف صالح بر اساس تعاليم خاص خود.
- مخالفت با فلسفه، اجتهاد، تفسير قرآن، تصوف، عرفان و نوآوري‌هاي ديگر، تحت عنوان بدعت، با اين استدلال که آنها در "قرآن" و "سنت" نبوده و از خارج بر اسلام تحميل شده‌اند.
- با توجه به گرايشات ضد عقلي در مباحث ديني و استناد به ظواهر آيات و روايات، به آنچه از قديم مانده سخت پايبند هستند و عقايد صحيح اسلامي را منحصر به ظواهر قرآن و سنت مي‌دانند.

آنان از هرگونه تفسير، ژرف نگري و بهره گيري از عقل، علم و فلسفه در تعاليم دين و تطبيق آن با مقتضيات زمان اجتناب مي‌کنند و کليه امور عصر نبوت را براي مردم ادوار گوناگون کافي مي‌دانند. در واقع آنان اصل را بر اين قرار داده‌اند که همه امور و پديده‌ها در طول قرون، جز آنچه در نص صريح قرآن و سنت پيامبر (ص) آمده حرام است.

زمينه‌هاي شکل گيري القاعده

ريشه‌هاي فکري ياد شده به تنهايي نمي‌توانست جنبش راديکاليستي سلفي را از درون محافظه کاران وهابي به وجود آورد و موجب شکل‌گيري سازماني همچون القاعده شود و اين زمينه فکري به همراه عوامل ديگري در تاريخ معاصر خاورميانه که شرايط خاصي را براي جوامع اسلامي در پي داشت موجب ظهور جنبش‌هاي اسلام‌گرا شد که راديکاليسم سلفي (ايدئولوژي القاعده) از جلوه‌هاي آن است.
را مي‌توان در موارد زير ملاحظه کرد:

- بحران‌هاي ناشي از نفوذ فرهنگ غرب و گرايش براي بازگشت به خويشتن
- مقايسه اوضاع کنوني جهان اسلام با گذشته تاريخ تمدن اسلام
- شکست الگوها و ايدئولوژي‌هاي غربي در جهان اسلام از جمله ليبراليسم، سوسياليسم، کمونيسم و نگاه به حکومت اسلامي به عنوان آلترناتيو
- تبديل شدن فلسطين به کانون هميشگي بحران توسط کشورهاي غربي؛ بن لادن و برخي رهبران القاعده هر چند شايد اولويتي براي قضيه فلسطين قائل نبودند، اما از آن به عنوان ابزاري براي جذب نيرو و جلب افکار عمومي بهره مي‌برند
- شکست‌هاي نظامي و سازش سياسي رژيم‌هاي عربي به ويژه در برابر اسرائيل در سال 1967
- غربي‌سازي شتابزده و افراط در عرفي‌سازي که بدبيني و مقاومت برخي گروه‌هاي اجتماعي را نسبت به اين تحولات درپي داشت
- استعمار ديرينه توسط کشورهاي غربي که از عوامل سرشکستگي و از بين رفتن عزت امت مسلمان است که افزايش نارضايتي‌ها و فراهم کردن زمينه براي ظهور اسلام‌گرايي و راديکاليسم را به دنبال داشت
- متون مقدس و پيشينه تارخ اسلام و پيوند عميق دين و سياست در آنها و فراواني آيات مربوط به جهاد و حکومت در قرآن به همراه تفسير ارتجاعي وهابي از آنان

فرآيند شکل گيري القاعده


زمينه‌هاي فکري، تاريخي و فرهنگي ياد شده با حمله شوروي به افغانستان زمينه را براي شکل‌گيري القاعده کامل کردند و در پي اين حمله روندي آغاز شد که منتهي به ايجاد گروه القاعده شد.
در تشکيل القاعده علاوه بر اشخاص که رهبري و مديريت سازمان را عهده‌دار بودند، دولت‌هاي متعددي مانند عربستان سعودي، پاکستان، ايالات متحده نيز همکاري بسيار موثري داشتند،‌ چراکه بدون اين همکاري امکان تأسيس اين تشکيلات وجود نداشت يا اگر هم بود،‌ خيلي ضعيف بود.
اين سازمان در اواخر دهه 1970 با عنوان دفتر "مکتب الخدمه" و با هدف آموزش، پشتيباني و تجهيز مجاهدين عرب براي جنگ با شوروي سابق آغاز به کار کرد. مبارزان عرب توسط سازمان‌هاي "خيريه" عربي از کشورهاي خود به منطقه جنگ منتقل و در آنجا تجهيز وپشتيباني مي‌شدند،‌ "محمد بن لادن"، پدر اسامه بن لادن خود نظارت کلي بر روند مهاجرت مجاهدان عرب را بر عهده داشت و به اين مجاهدين "عرب‌هاي افغان" گفته مي‌شد.

اهداف ومنافع آمريکا

مقابله با اتحاد جماهير شوروي و انتقام از جنگ ويتنام از جمله اهداف آمريکا در حمايت از القاعده بود، اما هدف مهم ديگر آمريکا از دامن زدن به اين جنگ و راه انداختن تشکيلات القاعده دور کردن کانون بحران خاورميانه از منطقه فلسطين و معرفي افغانستان به عنوان کانون جديد توجهات بود.

اهداف و منافع پاکستان

مهمترين هدف سياست خارجي پاکستان در اين مسئله حل اختلافات مرزي در محله "پشتونستان"، پيگيري منافع اقتصادي و ترانزيت کالا و انرژي، رقابت با هند و مقابله با نفوذ ايران از طريق تشکيل يک دولت اسلام‌گراي سني بود.

اهداف و منافع عربستان سعودي


عربستان سعودي نيز به دنبال مقابله با نفوذ ديني - سياسي جمهوري اسلامي ايران و گسترش نفوذ فرهنگي خود، به عنوان مرکز جهان اسلام و داعيه‌دار خلافت اسلامي در افغانستان بود.
با پايان يافتن جنگ در سال 1989 همه چيز براي مبارزان تمام نشد،‌ بلکه پس از پايان جنگ اين احساس در ميان مجاهدان شدت گرفت که سازمان اطلاعات آمريکا، عربستان سعودي و مصر به ما پشت کرده‌اند و براي نابودي ما با يکديگر همدست و متحد شده‌اند تا با وجود اسنادي که ما از آنان در اختيار داريم و حاکي از همدستي ما با آنها و آنها با ماست، به خطري براي آنها تبديل نشويم.
به دليل همين طرز تفکر بود که افراد اين سازمان سازماندهي خود را حفظ و به طور خاص در افغانستان باقي ماندند،‌به ويژه اتباع مصر، الجزاير، سوريه و ليبي و سعي در گردآوري و سازماندهي افراد با تجربه کردند تا جهاد خود را قاعده‌مند يا همان هدف‌مند کنند.
در همان سال يعني سال 1989 شاهد دعوت "حسن ترابي" از بن لادن براي رفتن به سودان و استقرار تشکيلات وي در آن کشور هستيم و تشکيل گروه "جنگجويان سودان" و نام القاعده از عنوان پادگان نظامي اين گروه "قاعدة الجهاد" گرفته شد و متشکل از مجاهدان عرب افغان و سازمان جهاد به رهبري ايمن الظواهري بود.
القاعده در سودان اين فرصت را پيدا کرد که خود را تقويت و تثبيت کند و سازمان خود را در برخي ديگر از کشورها از جمله کشورهاي آفريقايي گسترش دهد و در سال 1994 القاعده به افغانستان بازگشت.

نکته مهم در اين دوران فعاليت القاعده اين است که با تمام فراز و نشيب‌هايي که در رابطه اين سازمان با حاميان گذشته خود، يعني عربستان سعودي، پاکستان و ايالات متحده به وجود آمد، همچنان تعامل آنها با يکديگر حفظ شد و حمايت اين سه کشور از القاعده ادامه يافت (چه مستقيم و چه غير مستقيم).
برخي کارشناسان بر اين باورند که رابطه اين سازمان پس از جنگ با شوروي با حاميان گذشته خود به سردي گراييده و اين سه دولت به ويژه ايالات متحده دست از حمايت القاعده برداشته‌، اما شواهد بسياري وجود دارد که خلاف اين امر را ثابت مي‌کند.
با وجود برخي گسست‌ها، ويژگي‌ها و ترديدها در روابط در نهايت اراده براي همکاري بر ساير تصميم‌ها برتري داشته است، مهمترين اين فراز و نشيب‌ها در روابط القاعده با حاميان خود در مسئله جنگ خليج فارس و ورود نظاميان آمريکايي به منطقه و عربستان سعودي بوده است، بن لادن به حکومت عربستان سعودي انتقاد کرد که پاي کافران را به کشور اسلامي عربستان و منطقه مسلمان‌نشين خاورميانه گشوده است. با اين حال بن لادن هيچ گاه با حکومت عربستان سعودي و نظام سياسي آن مخالفت نکرد و تنها به اتخاذ برخي راهبردها و سياست‌ها توسط حاکمان آن انتقاد کرد.
در اين دوره همچنين رابطه القاعده با سازمان امنيت پاکستان حفظ شد و علاوه برآن، آنها در مسائل و موضوعات مهم از جمله چچن، بوسني، کوزوو و تشکيل حکومت طالبان با ايالات متحده منافع مشترکي داشتند. به اين ترتيب القاعده رابطه‌اي را که از دوران جنگ شوروي با حکومت‌هاي پشتيبان خود آغاز کرده بود، با فراز و نشيب‌هايي تا سال 2001 و رخداد حادثه 11 سپتامبر در اين سال حفظ کرد.
 
بررسي ايدئولوژي و راهبرد القاعده


ايدئولوژي القاعده بر چهار رکن سلفي‌گري، راديکاليسم، شيعه ستيزي و غرب ستيزي استوار است.
از آنجا که دو رکن آخر بر آمده از ويژگي سلفي‌گري است، به اختصار مي‌توان آن را ايدئولوژي "سلفي راديکال" ناميد. از نگاه آنان، دين يک نظام ساده حقوقي است که از جانب خداوند براي رهايي بشر از عذاب دنيوي و اخروي نازل شده و تکاليفي را بر او واجب کرده است. به همين دليل بشر براي سعادت دنيا و آخرت بايد به عبادت و اطاعت خدا بپردازد.
مهمترين و سرآمد تمام عبادت‌ها و معيار ايمان واقعي و دروغين "جهاد" است. با وجود تنگ نظري القاعده در تعيين مسلمانان و از آنجا که مرز ميان انسان‌ها را ايدئولوژي سلفي راديکال تعيين مي‌کند، بسياري از مخالفان آن ايدئولوژي به عنوان کافر، مشرک و منافق تلقي مي‌شوند و مبارزه با آنان مشروعيت مي‌يابد.
هدف نهايي ايدئولوژي القاعده دستيابي به حکومت فقهي و جهاني است که ريشه در سلفي‌گري وهابيت دارد. براي رسيدن به اين هدف مطابق ايدئولوژي القاعده، ابتدا بايد سعي شود، به صورت مرحله‌اي و دومينيکن، کشورهاي اسلامي با مرکزيت "عراق" فتح شوند و سپس با تشکيل سرزمين اسلامي که با آن "دار الاسلام" مي‌گويند، جنگ نهايي به منظور برپايي حکومت جهاني اسلام با کافران آغاز شود.

منبع: خبرگزاري فارس