دیدبان
به مناسبت 2 اردیبهشت، سالروز آغاز انقلاب فرهنگی

شورای عالی انقلاب فرهنگی از تاسیس تا تغییر ماموریت

شورای عالی انقلاب فرهنگی از تاسیس تا تغییر ماموریت

دیدبان:

مقدمه

وقتی انقلابی به پیروزی می رسد آنچه که از آن پس برای تکامل لازم دارد در وهله نخست تحول در ساختارها و نهادهای جامعه می باشد. زیرا هر نظام سیاسی از نهادهایی بهره می برد که متناسب با کارویژه های خود می باشد. (البته این به معنای نفی کلی شباهت های بین نظامات مختلف سیاسی نمی باشد) حال وقوع انقلاب این کار ویژه ها را متحول می سازد. در نتیجه تحول در نهادها را نیز به دنبال خواهد داشت. به طور مثال در انقلاب اسلامی کشورمان به سرعت پس از پیروزی انقلاب بنیا مسکن و بنیاد مستضعفین تأسیس می گردند.

اما برای آنکه انقلابی بتواند به بلوغ کامل خود رسد این سطح از تحولات کافی نیست. بلکه باید بتواند بنیادهای نظری اش را در دل جامعه بازتولید کند. در صورتی که این مهم محقق شد آنگاه است که می توان آن انقلاب را «کامل تحقق یافته» به حساب آورد. یعنی لازم است تا مبانی نظری آن انقلاب به صورت تام و تمام توسط اندیشمندان، عالمان و دانشگاهیان آن جامعه درک شده، تبیین گردد و در گام بعدی از گذرگه هنر تبدیل به محصول گشته و فرهنگی متناسب با انقلاب را بازتولید کند. انقلاب اسلامی نیز از این قاعده مستثنی نمی باشد.

چگونگی انقلاب فرهنگی و تشکیل شورای عالی انقلاب فرهنگی

ضرورت توجه به فرآیند توضیح داده شده آنگاه نمایان تر می شود که پس از پیروزی انقلاب شاهد حضور گسترده تفکرات غیر اسلامی-اعم از سوسیالیستی و لیبرالی- در جوامع علمی کشور می باشیم. جمعیت هایی که حالا به خود جرأت سهم خواهی در انقلاب اسلامی را می دهند. این وضعیت سبب بروز درگیری هایی جدی بین دانشجویان پیرو امام و تفکرات غیر اسلامی می شود. در یک چنین مقتضیاتی است که حضرت امام در پیام سیزده بندی خود به مناسبت فرا رسیدن نوروز سال 1359، در بند یازدهم به ضرورت تحولی بنیادبن در دانشگاه آن روز توجه می دهند. ایشان در این بند تاریخی می فرمایند:

«باید انقلابى اساسى در تمام دانشگاه هاى سراسر ایران بوجود آید تا اساتیدى که در ارتباط با شرق و یا غربند تصفیه گردند و دانشگاه محیط سالمى شود براى تدریس علوم عالى اسلامى. باید از بدآموزیهاى رژیم سابق در دانشگاههاى سراسر ایران شدیداً جلوگیرى کرد، زیرا تمام بدبختى جامعه ایران در طول سلطنت این پدر و پسر از این بدآموزیها به وجود آمده است. اگر ما ترتیبى اصولى در دانشگاه ها داشتیم، هرگز طبقه روشنفکر دانشگاهى ‏اى نداشتیم که در بحرانى ترین اوضاع ایران در نزاع و چند دستگى با خودشان باشند و از مردم بریده باشند و از آنچه که بر مردم مى‏گذرد چنان آسان گذرند که گویى در ایران نیستند. تمام عقب‏ ماندگی هاى ما به خاطر عدم شناخت صحیح اکثر روشنفکران دانشگاهى از جامعه اسلامى ایران بود، و متأسفانه هم اکنون هم هست. اکثر ضربات مهلکى که به این اجتماع خورده است از دست اکثر همین روشنفکران دانشگاه رفته‏اى، که همیشه خود را بزرگ مى‏دیدند و مى‏بینند و تنها حرفهایى مى‏زدند و مى‏زنند که دوست به اصطلاح روشنفکر دیگرش بفهمد، و اگر مردم هیچ نفهمند، نفهمند. زیرا دیگر چیزى که مطرح نیست مردمند، و تمام چیزى که مطرح است خود اوست، براى اینکه بدآموزیهاى دانشگاهى زمان شاه، روشنفکر دانشگاهى را طورى بار مى‏آورد که اصولًا ارزشى براى خلق مستضعف قائل نبود و متأسفانه هم اکنون هم نیست.

روشنفکران متعهد و مسئول، بیایید تفرقه و تشتت را کنار گذارید و به مردم فکر کنید و براى نجات این قهرمانان شهید داده، خود را از شرّ «ایسم» و «ایست» شرق و غرب نجات دهید. روى پاى خود بایستید و از تکیه به اجانب بپرهیزید.

طلاب علوم دینى و دانشجویان دانشگاهها باید دقیقاً روى مبانى اسلامى مطالعه کنند و شعارهاى گروههاى منحرف را کنار گذارند و اسلام عزیز راستین را جایگزین تمام کج‏اندیشیها نمایند. این دو دسته باید بدانند اسلام خود مکتبى است غنى که هر گز احتیاجى به ضمیمه کردن بعضى از مکاتب به آن نیست. و همه باید بدانید که التقاطى فکر کردن خیانتى بزرگ به اسلام و مسلمین است که نتیجه و ثمره تلخ این نوع تفکر در سالهاى آینده روشن مى‏گردد. با کمال تأسف گاهى دیده مى‏شود که به علت عدم درک صحیح و دقیق مسائل اسلامى، بعضى از این مسائل را با مسائل مارکسیستى مخلوط کرده‏اند و معجونى بوجود آورده‏اند که به هیچ وجه با قوانین مترقى اسلام سازگار نیست.

دانشجویان عزیز! راه اشتباه روشنفکران دانشگاهى غیر متعهد را نروید و از مردم خود را جدا نسازید.» (صحیفه امام، ج12،ص208و209)

در اثر این پیام در اواخر فروردین ماه و اوایل اردیبهشت تلاش تازه ای برای تحول در دانشگاه ها آغاز می شود. که از این رو دوم اردیبهشت ماه را سالروز شروع انقلاب فرهنگی به حساب می آورند. اما پیام حضرت امام خمینی (ره) آنچنان که ایشان مد نظر داشتند سبب شکل گیری اقدامات مؤثر نمی گردد. لذا ایشان در بیست و سوم خرداد1359 طی پیامی تشکیل «ستاد انقلاب فرهنگی» را اعلام نموده و اعضای آن را معرفی می نمایند. و از اعضا می خواهند تا در شورا برای برنامه ریزی رشته های مختلف و تعیین خط مشی فرهنگی آینده دانشگاه ها بر اساس فرهنگ اسلامی اقدام نمایند. دستوری که بسته شدن سه ساله دانشگاه ها را به دنبال داشت.

بعد از بازگشایی دانشگاه ها برخی گمان می بردند که فلسفه وجودی ستاد از میان رفته و لذا دیگر نیازی به آن نمی باشد. اما چنین نشد. حضرت امام در پیامی خطاب به اعضای ستاد ضمن تشکر و قدردانی از زحمات و اقدامات اعضاء، می فرمایند: « .... ولى خروج از فرهنگ بدآموز غربى و نفوذ و جایگزین شدن فرهنگ آموزنده اسلامى- ملى و انقلاب فرهنگى در تمام زمینه‏ها در سطح کشور آن چنان محتاج تلاش و کوشش است که براى تحقق آن سالیان دراز باید زحمت کشید و با نفوذ عمیقِ‏ ریشه‏دار غرب مبارزه کرد.» (صحیفه امام، ج19، ص 111) لذا امام در ادامه می فرمایند: « اینک با تشکر از زحمات ستاد انقلاب فرهنگى براى هر چه بارورتر شدن انقلاب در سطح کشور تقویت این نهاد را لازم دیدم.» ( صحیفه امام، ج19، ص112) و در واقع از اینجاست که « شورای عالی انقلاب فرهنگی شکل می گیرد.

تحول در مأموریت شورا

در این بخش قصد داریم تا با بررسی خطوط کلی مباحث مقام معظم رهبری که در دیدار با اعضاء شورای عالی انقلاب فرهنگی طرح نموده اند روند تغیرات را به نظاره بنشینیم.

الف. تأکید بر فرهنگ عمومی

پس از گذار از دوران ابتدایی عمر ستاد شاهد آن می باشیم که طی یک روند ملایم ماموریت های شورا در حال تحول یافتن می باشد. محل تأکید عوض می گردد و انتظار می رود دیگر تنها به مباحث مربوط به دانشگاه ها پرداخته نشود.

« ما فرهنگ‌ اسلامی‌ و فرهنگ‌ کشور را ـ که‌ شورای‌ عالی‌ انقلاب‌ فرهنگی‌ هدفهایی‌ را برای‌ آن‌ تعقیب‌ می‌کند ـ به‌ فرهنگ‌ آموزشی‌ و تحصیلی‌ و کلاسی‌ و مدرسی‌ منحصر نکنیم‌; بلکه‌ بخشی‌ از این‌ فرهنگ‌، فرهنگ‌ عمومی‌ است‌«(سال 1368)[1]

واگر به دانشگاه پرداخته می شود سطح نگاه تحول یافته است. یعنی دیگر به اینکه کدام اساتید اخراج شوند و یا کدام دروس تغییر یابند را بررسی نمی نمایند. بلکه انتظارات از دانشگاه ها به نحو چشم گیری ارتقا یافته و شورا نیز برای زمینه چینی جهت تحقق آن انتظارات لازم است فعالیت کند. برای تحقق مبانی فلسفی علوم انسانی اسلامی باید تلاش نماید.

« باید به‌ ذهنیت‌ دانشجویان‌ و جوانان‌ و اعتقادات‌ و روحیه‌ی‌ اسلامی‌ و انقلابی‌ آنها، خیلی‌ توجه‌ بشود. ... کسی‌ هم‌ که‌ به‌ دانشگاه‌ وارد شد، حتی‌ اگر از مبانی‌ اسلامی‌ و انقلابی‌ فاصله‌ هم‌ دارد، دانشگاه‌ در طی‌ این‌ مدت‌، او را با مبانی‌ اسلامی‌ و انقلابی‌ آشنا کند و متعبد سازد.»(سال 1368)

«به نظر بنده اساسى‌ترین کار هم این است که مبناى علمى و فلسفىِ تحول علوم انسانى باید تدوین بشود؛ این کار اساسى و کار اولى است که بایستى انجام بگیرد.»(سال 1392)

ب.گذار از موضوعات جزئی به امور کلان

زمانی مقدار زیادی از وقت شورا به موارد جزئی و وقت گیر پرداخته می شد. که این امر مورد انتقاد مقام معظم رهبری  بود.

«بایستى ما کارهاى جزئى و ریز را از دست و بال این تشکیلات جمع کنیم. مجموعه‌اى از بزرگان مثل رئیس جمهور، رؤساى سه قوّه و مسؤولین مهم مى‌نشینند براى بررسى اساسنامه‌هاى گوناگون طولانى، براى بعضى از جاها و آنها را تصویب مى‌کنند. به نظر من این چیزى نیست که خیلى قابل دفاع باشد. ... خلاصه کارهاى ریز را از دست و بال شورا جمع کنید. »( سال 1375)

این روند به آرامی به سوی اصلاح رفته به صورتی که بعدها سند های کلانی به تصویب شورا می رسد که رضایت رهبری را جلب می نماید. و ایشان بر پیگیری اجرای آن مصوبات تاکید می نمایند.

«یعنى وقتى که فرض بفرمایید نقشه‌ى جامع علمى-که واقعا یکى از کارهاى بزرگ شورا تدوین این سند نقشه‌ى جامع علمى کشور بود که کار بسیار خوبى شد و سازوکار اجرایى خوبى هم براى آن تدوین شد که این جزو کارها است -تدوین میشود، دستگاه‌هاى اجرایى هر کدام به سهم خودشان بایستى اهتمام داشته باشند به اینکه این انجام بگیرد؛ یا مثلا فرض کنید سند مهندسى فرهنگى-که شنیدم کار آن نزدیک به اتمام [است‌] یا اتمام پیداکرده - [که‌] باید براى آن هم سازوکار اجرایى حتما تهیه بشود که تحقق پیداکند؛ یا سند دانشگاه اسلامى؛ یا سند تحول بنیادى آموزش و پرورش که وزیر محترم آموزش و پرورش خود را متعهد بدانند که این را عملى کنند و اجرایى کنند.»(سال 1392)

ج.تبیین دقیق مفهوم فرهنگ

یکی از نکاتی که دقیقا در تمامی جلسات رهبری با اعضای شورا دیده می شود تبیین دقیق مفهوم فرهنگ و در واقع تلاش ایشان برای روشن کردن موضع خود در قبال فرهنگ می باشد. این امر در نگاه نخست تعجب بر انگیز است .چرا که اعضای شورا افرادی هستند که غالبا سوابق فرهنگی زیادی دارند و احتمالا می بایست درک جامعی از فرهنگ داشته باشند. لذا به نظر می رسد ایشان با این عمل می خواهند تلاش نمایند نگاه های موجود در شورا را به یک دیگر نزدیک نمایند تا اعضاء تعابیر مختلفی از فرهنگ نداشته باشند.

نکته دیگر اینکه ایشان در راستای تبیین فرهنگ از ادبیات نظامی بهره می گیرند . واژگانی چون تهاجم فرهنگی، قرارگاه فرهنگی، جنگ فرهنگی و ... . و اساسا تلاش می نمایند تا اعضا این را به خوبی بپذیرند ما در مقتضای یک جنگ عظیم فرهنگی قرار داریم. حقیقتا این یک جنگ است و لذا هیچ کوتاهی در این سنگر معنا ندارد.

«ما دشمنان فرهنگىِ زیادى داریم، مبارزه با اسلام و انقلاب به صورت فرهنگى، یک امر جدّى است. این چیزى که ما به آن تهاجم فرهنگى مى‌گوییم، یک امر واقعى و حقیقى است. الان باورهاى سیاسى ما، با ابزارهاى فرهنگى دشمنان هدفگیرى مى‌شود. باورهاى دینى ما هدفگیرى مى‌شود. عادات حسنه‌ى ملت ما مورد تهاجم قرار مى‌گیرد و هدفگیرى مى‌شود. این کار خیلى هم دقیق انجام مى‌گیرد. خلاصه آن چیزى که انقلاب بر پایه‌ى آن به وجود آمده است - یعنى فرهنگ اسلام ناب و فرهنگ انقلابى - دقیقاً مورد تهاجم دشمنان است.»(سال 1375)

«نکته‌ى دیگرى هم که به نظرم رسید امروز عرض کنم - البته من این را به بعضى از مسؤولین اجرایى عرض کرده‌ام - این است که عرصه‌ى فرهنگ - همان‌طور که توجّه دارید یک عرصه‌ى مبارزه است. این‌که مى‌گفتم «تهاجم فرهنگى»، مخصوص امروز هم نیست. البته یک وقت تهاجم در زمینه‌هایى، بُروز بیشترى دارد، یا شدّت بیشترى پیدا مى‌کند.»( سال 1376)

«فرهنگ، جاى جنگ است. فرهنگهاى گوناگون، با یکدیگر در حال مقابله‌اند.... ما در زمینه‌ى فرهنگ، با یک تهاجم و جنگ حقیقى و سازمان‌یافته روبرو هستیم.»(سال 1376)

« اعضاى شورا بایستى این شورا را باور کنند؛ باور کنید که اینجا قرارگاه مرکزى فرهنگى کشور است؛ باور کنید که اینجا فرماندهى مسائل عمده‌ى فرهنگى کشور و سیاست‌گذارى کشور را بر عهده دارد؛ اعضا بایستى به این توجه کنند.»(سال 1392)

مسائل قابل تأمل

وقتی سخنان رهبری با اعضای شورا را مورد بررسی قرار می دهیم می بینیم مسائل و شبهاتی پیرامون شورا مطرح می شود و رهبری پاسخ  آن را بارها داده اند ولی باز هم مکررا آن شبهات تکرار شده و رهبری خود را ملزم به پاسخ دوباره می بینند. و یا نکاتی در فضای رسانه ای از سوی برخی گرایش های سیاسی درباره شورا انتشار یافته که مایه تعجب می باشد. در ادامه به برخی از این مباحث قابل تأمل اشاره شده است.

الف.پاسخ چندباره رهبری به اینکه مصوبات شورا لازم الاجرا است.

جای تعجب دارد که چرا با وجود پاسخ چند باره رهبری به این سوال تکراری باز هم چنین شبهاتی مطرح می شود. رهبری انقلاب در سال های 1375، 1376، 1378، 1392 به این موضوع پرداخته و به صورت چندباره بر لازم الاجرا بودن آن تاکید کرده و حتی به برخی از سوالات دیگر مرتبط با موضوع پاسخ تفصیلی داده اند.

ب. تلاش برای تضعیف موقعیت شورا

در برخی سالها انتقاداتی از این سنخ که اساسا نیازی به شورا نیست مطرح شده است. و یا با این مدعی که فرهنگ لازم است مردمی شود و نباید حکومت در مباحث فرهنگی دخالت نماید و فرهنگ را باید به مردم سپرد، تلاش شده تا جایگاه شورا کم اهمیت جلوه داده شود. اما رهبری مکررا و با صلابت لازم در برابر این جریان مقاومت نموده اند.

 «من واقعاً اصرار دارم این مجموعه، با احساس این مسؤولیت، مشغول کار باشد. یک بار دیگر هم چند سال قبل - زمان امام رضوان‌اللَّه‌علیه - همین سؤال مطرح شد و مجموعه و شخص امام رضوان‌اللَّه‌علیه به این نتیجه رسیدند که این تشکیلات، وجودش لازم است، ولو این‌که دستگاههاى موظّف فرهنگى دولتى ما به کار خود مسلّطند.... پس در زمینه‌ى فرهنگ عمومى و مسائلى که مربوط به فرهنگ عمومى است، جایى لازم است که متصّدى شناخت و بحث و تصمیم‌گیرى و ابلاغ براى اجرا - به مراکز خودش - باشد و آن همین شوراى انقلاب فرهنگى است و انصافاً هیچ جایگزینى هم ندارد. این یک نکته که خواستم عرض کنم جایگاه شورا، خیلى مهمّ است.»(سال 1376)

 

«ما مسئولیت شرعى داریم، مسئولیت قانونى داریم در قبال فرهنگ کشور و فرهنگ عمومى کشور. و البته مى‌بینیم در بعضى از مطبوعات، نوشته‌ها، گفته‌ها، بعضى‌ها با عنوان[کردن‌] "دین دولتى" و "فرهنگ دولتى" میخواهند نظارت دولت را محدود کنند و تخریب کنند و به‌اصطلاح یک اَنگ غلطى و مخالفتى به آن بزنند که آقا، اینها میخواهند دین را دولتى کنند، فرهنگ را دولتى کنند! این حرفها یعنى چه؟»(سال 1392)

ج.تأکید بر حضور فعال اعضا و تشکیل شدن جلسات

با توجه به مباحثی که در مورد نوع نگاه رهبری به عرصه ی فرهنگ، اینکه فرهنگ را میدان نبرد می دانند، و جایگاه والای شورا در نظر ایشان واضح است که نسبت به تعطیلی جلسات آن ، کم شدن تعداد جلسات و یا حضور نداشتن اعضا در جلسات نگران باشند.

« البته از همه‌ى برادران و خواهرمان بایستى درخواست کنیم که نسبت به حضور در جلسه -هم کمّاً و هم کیفاً - اهتمام داشته باشند. این جلسه در سابق، هر هفته تشکیل مى‌شد؛ حالا ظاهراً دو هفته یک بار تشکیل مى‌شود. دو هفته یک بار، زمان خیلى زیادى هم نیست، براى این‌که همه مقیّد باشند که حتماً در هر جلسه - از اوّل تا آخر - و در بحثها شرکت کنند؛ یعنى حضورشان در جلسه، حضور فعّال و مثبتى در بحثها باشد. »(سال 1376)

«باور کنید که اینجا قرارگاه مرکزى فرهنگى کشور است؛ باور کنید که اینجا فرماندهى مسائل عمده‌ى فرهنگى کشور و سیاست‌گذارى کشور را بر عهده دارد؛ اعضا بایستى به این توجه کنند. حضور مستمر، چه حضور اعضا به‌طور استمرار، چه حضور خود شورا، یعنى شورا تعطیل‌بردار نیست. خب، رؤساى کشور طبعا مسافرت دارند، اینجا و آنجا رفت‌وآمد میکنند؛ این نباید موجب بشود که شورا تعطیل بشود، شورا باید استمرار پیدا کند.»(سال 1392)

کلام آخر

رهبری همواره از منظری رفیع به جایگاه شورای عالی انقلاب فرهنگی نگریسته اند و گویی آن را یکی از ابزار های لازم جهت تحقق تمدن نوین اسلامی برشمرده اند. 

« ما میتوانیم تمدن نوین اسلامى را برپا کنیم و دنیایى بسازیم که سرشار باشد از معنویت و با کمک معنویت و هدایت معنویت راه برود؛ این کارها را میتوانیم انجام بدهیم، که به توفیق الهی هم [این کار را] میکنیم.»

پی نوشت:

  1. تمامی ارجاعاتی که به سخنان رهبری داده شده از مباحث بوده است که ایشان در دیدار با اعضا شورای عالی انقلاب فرهنگی متذکر شده اند. لذا تنها به ذکر سالی که مباحث مطرح شده اکتفا نموده ایم.

مرتبط‌ها

راه کاهش ظلم در خانواده افزایش حرمت پدر است

خروجی قرمز حمل سلاح آسان در ایران

خادمیاران رضوی: طلیعه‌ای نو از «آفتاب» فرهنگ شیعی

تحلیلهای رنگین برای عمامه خونین

سبکِ زندگی پرونده‌ساز!

تعداد بالای پرونده در قوه؛ آسیب اجتماعی یا اشکلات ساختاری؟