دیدبان

چگونگی جریان‌شناسی (1)

چگونگی جریان‌شناسی (1)

دیدبان : هرچند اصطلاح جریان‌شناسی، نوپدید و بدون پیشینة آکادمیک است؛ اما تعبیر «جریان­ های فکری» دارای پیشینة علمی است. در مراکز علمی در حوزة شناخت جریان ­های فکری؛ آثار علمی و تحقیقاتی بسیاری تدوین و ارائه شده است.

جریان­ شناسی در سه لایه صورت می­ گیرد:

1. کلیات

همة جریان­ های فکری دارای پشتوانه و بنیان ­های الهی یا مادی هستند. در جریان­ شناسی تمام مکاتب -اعم از مکاتب الهی و مادی- باید به سه حوزة کلی وقوف داشت:

1. جهان‌بینی 2. ایدئولوژی 3. برنامه­ ها[1]

جریان­ شناسی بدون در نظر گرفتن این سه حوزه، نارسا خواهد بود و موجب آن خواهد شد که در تدوین راهبرد، خطا کنیم؛ مثلا اگر جهان­ بینی جریان­ ها، به درستی تفکیک و بررسی نشود ممکن است دو یا چند جریان مجزا را جریان واحدی بدانیم یا جریان واحدی را به چند جریان تجزیه کنیم[2].

2. حوزة اختصاصی

علاوه بر سه حوزة کلی فوق که در همة جریان­ ها بررسی می ­شود، لازم است حوزة اختصاصی هر جریان را نیز شناخت تا دایرة استقرا، محدود و معین شده و تفکیک دقیق­تری بین جریان­ های مختلف حاصل شود. برای همین می بایست در گام نخست موضوع و حوزة کاری جریان­ ها مشخص شود؛ که طبق این دسته ­بندی جریان ­ها به موضوعاتی مانند جریان­ های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، فکری و... تقسیم می­ شوند. در گام دوم، باید دورة حیات هر جریان را مشخص و برهه ­های تاریخی جریان­ ها را بررسی کرد. در مرحلة سوم نیز محدودة جغرافیایی جریان­ ها تعیین می­ شود.

ممکن است لازم باشد متناسب با موضوع بحث، مراحل دیگری را نیز برای روشن­ تر کردن حوزه کار در نظر آورد.

3. مؤلّفه‌‌های کلیدی

بعد از دو مرحلة فوق (بررسی حوزه ­های کلی و اختصاصی) مؤلفه­ های کلیدی هر جریان، شناسایی و بررسی می ­شود؛ مثلاً در جریان‌شناسی روحانیت، باید مؤلّفه‌‌های کلیدی آن را بیابیم. با بررسی این مؤلّفه‌‌ها در حوزه به طبقه‌بندی حوزه دست پیدا می­ کنیم. مؤلّفه‌های روحانیت از این قرار است:

اولین مؤلّفه، «غرب» است. چون غرب در عصرِ ما، غیریّتِ هویّت ما است. اندیشة دینی از صدر اسلام تا کنون در هر دوره‌ای از تاریخ یک غیریّت هویّتی داشته است. در اسلام اولین جریان در غیریّتِ هویّت، جریان شرک است. سپس ما شاهد ظهور و ورود اندیشه‌های یونانی هستیم و غیریّتِ هویّت ما، افکار غربی­­­­­­­­­­-یونانی می‌شود.

مولّفة دوم «دین» است. مقصود از دین، تلاش در دایرة دین است نه مذهب.

مؤلّفة سوم، «انقلاب اسلامی» است. انقلاب اسلامی، عاملی است که در حوزه، حتی می‌تواند مرجعیت را هم طبقه‌بندی کند.

مؤلفه­ های دیگری نیز هستند مانند:

مؤلفه­ های تاریخی(بنیان­گذار، سال تأسیس، چگونگی شکل گیری، اساس­نامه و...)؛

اصول و مبانی اندیشه؛

شخصیت­ های اصلی و تأثیر­گذار؛

محتوای جریان و نقد آسیب ­شناسی آن­ها.[3]

منبع : رسای اندیشه

مرتبط‌ها

آتش به اختیار با خشاب بصیرت انقلابی

خورشید‌ بی‌غروب امام خمینی(ره)

اختیارات پیامبر و امامان معصوم (ع)

عزاداری حسینی؛ امتداد سیاست خارجی جمهوری اسلامی

نهادینه‌سازی آموزه‌ مهدویت برای کودکان

رابطه سختی و آسانی در قرآن/ ما به چه کسانی بدهکاریم؟