دیدبان

خطر تجزیه شدن سوریه و سقوط اسد دیگر مطرح نیست

خطر تجزیه شدن سوریه و سقوط اسد دیگر مطرح نیست

دیدبان: سید حسن نصر الله دبیرکل حزب الله لبنان در مصاحبه با روزنامه السفیر لبنان به بیان دیدگاه‌های جنبش مقاومت و حزب‌الله لبنان درباره مسائل لبنان و مسائل مهم منطقه پرداخت.
السفیر: نظر شما درباره حمله اسرائیل به یکی از اهداف حزب الله در نزدیکی مرزهای لبنان و سوریه چیست؟
نصرالله: به نظر ما اسرائیل تلاش می کند از شرایط حاکم برای تغییر قواعد بازی یا به عبارت دقیق‌ تر تغییر قواعد درگیری استفاده کند.
اسرائیل در سال‌های اخیر تلاش کرده است که به مرحله ای در جنوب لبنان برسد تا بتواند از آنجا وارد عمق چندین متری خاک لبنان شود. از مقاومت انتظاری نمی رود که در همه مرزها مستقر باشد و مانع پیشروی سربازان اسرائیلی تا عمق چندین متری خاک لبنان شود.
ولی اخیرا مشخص شد که اسرائیل برای ورود به عمق خاک لبنان تلاش می کند و در همین راستا چندین بار نیز وارد خاک لبنان شده است. اسرائیل چند هدف را از این تلاش دنبال می کند که بخشی از آن جاسوسی میدانی است؛ چرا که جاسوسی و شناسایی هوایی مناطق همه مشکلات را حل نمی‌کند، و اسرائیل نمی‌تواند به جاسوسی هوایی اعتماد کند، زیرا دستیابی به جزئیات اطلاعات صرفا از طریق جاسوسی هوایی امکان‌پذیر. بنابراین اسرائیل به جاسوسی میدانی یا ورود به خاک لبنان به منظور کارگزاری دستگاه‌های جاسوسی مانند دستگاه‌های شبکه اتصالات کابلی در جنوب لبنان نیاز دارد؛ و یا اینکه هدف اسرائیل از تلاش برای ورود به خاک لبنان بمب‌گذاری با هدف ترور اشخاص است. بنابراین ورود اسرائیل به خاک لبنان، چندین هدف را برای آن محقق می کند.

ما در آن زمان تصمیمان را گرفتیم و در منطقه اللبونه دو بمب بزرگ کارگذاشتیم. این منطقه در عمق خاک لبنان و در فاصله ده یا بیست متری مرزها قرار دارد. یکی از اهداف این عملیات فرستادن یک پیام به دشمن بود مبنی بر اینکه ما اجازه نخواهیم داد که دشمن قواعد بازی را تغییر دهد. هدف ما این بود که به دشمن بگوییم که هرمکانی که تو وارد می‌شوی، ما از آن اطلاع داریم و با شما برخورد خواهیم کرد و ما تصمیم و عزم و شجاعت برای مقابله را داریم.
اسرائیل اینک ممکن است دچار سردرگمی شود و احساس کند که مقاومت همانطور که گروه دیگر در لبنان از طریق رسانه های خود نشان می‌دهند، ضعیف و لرزان و نگران است. و این اشتباه و سردرگمی موجب شده که اسرائیل جرات تغییر قواعد درگیری را داشته باشد.
ارزش بمب اللبونه در آن زمان این پیام است مبنی بر اینکه مقاومت علی رغم اینکه در سوریه مبارزه میکند، اما چشمانش باز  و برای برخورد با دشمن آماده است.

به طور بسیار طبیعی احتمال می رفت که انفجار اللبونه منجر به کشتن سربازان دشمن شود ولی جز چند زخمی، هیچ کشته ای برجا نگذاشت. ما مسؤول کشته یا زخمی شدن سربازان نیستیم، ما یک عملیات نظامی طبیعی انجام دادیم.
بعد از عملیات اللبونه روشن بود که اسرائیل به راحتی از این موضوع نمی‌گذرد و آن را موضوعی راحت تصور نمی‌کند. در آن زمان به طور علنی در جمع مردم از این موضوع سخن گفتم. من گفتم که توریسم در مرزها تمام شد. من احتیاط کردم و گفتم از آنجا که ما می دانیم اسرائیل پیش‌روی میکند یا مرزها در می نوردد،  ما با آن برخورد میکنیم. تا کسی تصور نکند که اسرائیل در یک مکانی پیشروی می کند و ما جواب نمی دهیم. ما گفتیم: ما می دانیم.
این پرونده حل شد و تا این زمان مشخص نیست که آیا نقضی غیر از آنچه که در مرزهای بین خط آبی و دیوار الکتریکی توسط سربازان اسرائیلی روی داده است یا نه. سربازان اسرائیلی وارد عمق چهار یا ده متری خاک لبنان شدند.

السفیر: اسرائیل بسیاری از حملات در سوریه و حمله اخیر در جنتا را با سلاح‌های پیشرفته حزب الله توجیه می کند.
نصرالله: بله اسرائیل تلاش می‌کند ادعا کند که اسرائیل هر گاه مطلع شود از ورود سلاح‌های پیشرفته به لبنان آن موضع را بمباران میکند حتی اگر داخل خاک لبنان باشد.
دشمن از چند سال پیش این سخن را مطرح کرده ولی در ماه‌های گذشته روند آن گسترش یافته است.
طبیعتا برای ما مهم نیست که ما به دشمن بگوییم ما سلاح تحویل گرفتیم یا نگرفتیم؛ چرا که ما وارد یک جنگ رسانه‌ای با دشمن وارد نشدیم که به او بگوییم، ما سلاح وارد کردیم و تو نتوانستی آن را بمباران کنی.

هنگامی که دشمن به جنتا سوریه حمله کرد یک حمله رسمی نبود و تاکنون نیز اسرائیل این حمله را به عهده نگرفته است. رسانه های اسرائیلی از این موضوع سخن گفتند و تحلیلگران اسرایلی آن را گفته اند ولی تا الان اسرائیل رسما آن را به عهده نگرفته است. ولی نزدیکان اسرائیل کسانی که در خدمت آن هستند ادعا کردند به این که این هدف یک محموله حاوی سلاح‌های پیشرفته برای حزب الله بود و این صحیح نیست.
می توان گفت که این حمله بیش از اینکه جنبه جدی داشته باشد و هدف مشخصی را هدف قرار داد در واقع تلاشی برای آزمودن میزان واکنش بود.این اقدامی به مثابه تغییر معادله و تغییر قواعد درگیری بود به این معنی اسرائیل مرکز نظامی حزب الله را هدف قرار می دهد و حزب الله سکوت می کند و هیچ واکنشی نشان نمی دهد زیرا به جبهه سوریه مشغول است و این زمینه ساز حملات بعدی در صورت سکوت حزب الله خواهد و رژیم صهیونیستی هر محموله و هر هدف و هر خانه ای را به این بهانه که سلاح پیشرفته در آن قرار دارد هدف قرار می دهد و ما پایبند به هدف قرار دادن سلاح پیشرفته هستیم.
مکانی که دشمن انتخاب کرد نیز قابل توجه است زیرا اولا دشمن هدف نظامی در تپه ها را که هیچ غیرنظامی در آن وجود ندارد انتخاب کرد و دوم منطقه نامشخص یعنی میان خاک لبنان و سوریه را انتخاب کرد. در این منطقه اراضی لبنانی وجود دارد که سوری ها مالک آن هستند و اراضی سوری وجود دارد که لبنانی ها مالک آن هستند.ما هنگامی که بیانیه صادر کردیم بر مخالفت با تغییر قواعد درگیری تاکید کردیم.

ما امروز این اطلاعات را در اختیار السفیر قرار می دهیم بله بمب مزارع شبعا که حزب الله تاکنون مسئولیت آن را اعلام نکرد است اقدامی از جانب مقاومت بود وی این واکنش اصلی نبود بلکه بخشی از واکنش بود.ما نمی خواهیم که خودمان را در برابر رسانه ها ملزم کنیم و همه چیز را در برابر رسانه ها اعلام کنیم و این سیاست جدید ماست.قبلا در جنوب سیاست مقاومت این بود که آنچه انجام می داد مسئولیت آن را برعهده می گرفت اما هم اکنون سیاست ما این است که نه مسئولیت را برعهده بگیریم و نه تکذیب کنیم.ممکن است با ما ارتباط داشته باشد ممکن است ارتباط نداشته باشد.اما درباره بمب مزارع شبعا ما مسئولیت آن را برعهده می گیریم و می گوییم که این بخشی از واکنش بود و به طور صد در صد اسرائیل هم فهمیده است که این کار حزب الله بوده است.هنگامی که در صفحه تویتر داعش مسئولیت این عملیات را برعهده گرفت کسی موضوع را جدی نگرفت.
اسرائیل به خوبی این پیام را درک کرد که نمی تواند قواعد درگیری را جدی بگیرد و این مقاومت است که تصمیم گیرنده است و اراده،عزم،جدیت و شجاعت پاسخ می دهد و پیامی که به دشمن ارسال شد مفاد آن این بود که اگر هدف نظامی و مقاومت هدف قرار گیرد هدف نظامی مورد هدف قرار می گیرد.پس از عملیات مزارع شبعا پیام روشن و آشکار و مفاد آن این بود که ما واکنش نشان می دهیم و تغییر قواعد بازی را به نفع رژیم صهیونیستی نمی پذیریم زیرا داستان داستان قواعد درگیری نیست و موضع به بازدارندگی مربوط می شود.اگر اسرائیل به خود این اجازه را بدهد که با بهانه و بدون بهانه حمله هوایی و توپخانه ای علیه اهداف نظامی و سپس غیر نظامی انجام دهد مفهوم آن این است که همه دستاوردهای گذشته و حداقل دستاوردهای آوریل1996تا2006 تا به امروز تباه خواهد شد.مقاومت قوی تر از هر زمان دیگری است.
دبیر کل حزب الله لبنان در پاسخ به این سئوال که آیا نامه به نظر شما رسید؟بله به طور قطع این پیام به اسرائیل رسید.همه اسرائیلی ها هنگامی که موضوع را ارزیابی کردند چه از نظر نظامی،امنیتی،رسانه و کنیست همگی این عبارت را به کار بردند:عملیات در مزارع شبعا پیام آشکار از سوی حزب الله بود زیرا حزب الله از ورود به جنگ با اسرائیل هراسی ندارد.

السفیر: آیا با توجه به حضور حزب الله در سوریه امکان ورود به جنگ با اسرائیل وجود دارد؟
نصرالله: درباره موضوع قدرت مقاومت و جدای از حوادث سوریه و مشغول بودن در سوریه به مراتب قوی تر از سال 2006 است.این مبالغه نیست بلکه واقعیتی انکار ناپذیر است.از نظر توان بشری،تعداد نیروها،مهارت و لیاقت و آموزش حتی قبل از حوادث سوریه و پس از جنگ سال 2006 مقاومت قوی تر است و برنامه قوی با هدف بالا بردن توان انسانی حزب الله از نظر فکری،اطلاعاتی،درک،برنامه ریزی،فرماندهای و اداره تدوین شده است.توان بشری حزب الله به مراتب قوی تر از سال 2006 است و توان مادی نیز به مراتب قوی تر از از سال 2006 است و اسرائیل به خوبی این را می داند
خواه در سوریه جنگ باشد یا خیر و با وجود حوادثی که در سوریه رخ می‌دهد، اگر اسرائیل جنگی را علیه لبنان تحمیل کند، مقاومت در لبنان بسیار بهتر از سال 2006 با آن مقابله خواهد کرد، و این امر قطعی است.

السفیر: آیا اسرائیل در این مرحله اقدام به جنگ علیه لبنان خواهد کرد و آیا جبهه جنگ محدود خواهد بود؟
نصرالله: اسرائیل محاسبات خود را دارد، همین دیروز «ایهود باراک» در یک سخنرانی ( اینها وقتی منصب خود را ترک می‌کنند به سخنرانی روی می‌آورند) هشدار می‌داد و هشدار وی نیز از جنبه فنی و تکنولوژی درست بود، فنآوری موشک‌های با دقت بالا به مرور زمان به یک فنآوری دست یافتنی تبدیل می‌شود و دیگر از لحاظ کمی و کیفی پیچیده نخواهد بود و حتی حزب الله، جنبش‌های حماس و جهاد اسلامی و غیره می‌توانند به آن دست یابند در نتیجه این جنبش‌های مقاومت به خصوص حزب الله می‌تواند هر نقطه‌ای در عمق فلسطین اشغالی را هدف قرار داد، مسلما این سخنان را در اسرائیل می‌گفت.
 رئیس ستاد مشترک ارتش دشمن می‌گوید: اگر جنگ آتی آغاز شود، نخستین موشکی که حزب الله شلیک می‌کند به پنجره دفتر من اصابت خواهد کرد، منظور وی این است که مقاومت در لبنان موشک‌هایی با دقت بالا در اختیار دارد که به تل‌ آویو اصابت می‌کند و از پنجره دفتر کار رئیس ستاد مشترک ارتش عبور می‌کند.

بنابر این اسرائیل وقتی اتخاذ تصمیم برای جنگ را بررسی می‌کند، این سوال را برای خود مطرح می‌کند که آیا قادر است این جنگ با مقاومت در لبنان را یکسره کند؟ صرف نظر از همه اتفاقاتی که در منطقه رخ می‌دهد، محاسبات نظامی با قدرت وجود دارد و لذا من در پاسخ این سوال می‌گویم: برای اسرائیل آسان نیست که درباره جنگ جدید در منطقه تصمیم‌گیری نماید و این به دلیل امکانات و ماهیت نبردی است که ممکن است رخ دهد و همچنین دستاوردهای احتمالی اسرائیل از این جنگ و تلفات و خسارت‌هایی که ممکن است متحمل شود، مورد محاسبه قرار می‌گیرد.
اسرائیل اصل و اساسی برای هر جنگ آتی دارد و همه رهبران سیاسی، نظامی و امنیتی در این مورد اتفاق نظر دارند؛ اسرائیل وارد جنگ با مقاومت در لبنان نمی‌شود مگر اینکه مطمئن باشد با یک نبرد سرنوشت‌ساز و سریع مواجه است و به یک پیروزی روشن و آشکار دست یابد، نبرد قبلی طولانی شد و شمال فلسطین، مرکز و العفوله را دربر گرفت اما اکنون سخن درباره تل آویو است و اسرائیل این را به خوبی می‌داند و یک نبرد طولانی را تحمل نمی‌کند زیرا در آن صورت عمق رژیم صهیونیستی در معرض حملات دقیق و مشخص قرار خواهد گرفت.

آیا اسرائیل می‌تواند تضمین کند که در جنگ با لبنان می‌تواند به یک پیروزی سریع و سرنوشت ساز دست یابد؟ و در پاسخ گفت: تا کنون هیچ کس در اسرائیل نیست که این تضمین را بدهد؛ «جماعت» بدانید که نباید سقف توقعات را بالا ببرید زیرا این ترس وجود دارد که نتوانید این سقف توقعات را برآورده سازید.
در زمینه سیاسی دیدیم که تفاوتی میان وضع کنونی و پیش از آن وجود ندارد.گفته می‌شود که وضعیت جهان عرب خوب نیست، پاسخ آن این است: چه زمانی را سراغ دارید که وضعیت جهان عرب مانع و بازدارنده اسرائیل از تجاوز با خاک لبنان، غزه، سوریه و یا هر کشور عربی دیگر بوده است؟

برعکس، من وضعیت سیاسی کنونی را بهتر از سال 2006 می‌دانم، حداقل این است که در سال 2006 اغلب کشور‌های عربی موافق این جنگ بودند. عربستان سعودی موافقت خود با این جنگ را به صورت علنی اعلام کرد، 8 کشور در روزهای آغازین جنگ گرد هم آمده و مارا محکوم کردند در حالی که روس‌ها در تلاش برای تازه کردن نفس خود بودند.
من می‌گویم در عرصه اقلیمی و بین‌‌المللی نیز وضعیت ما بهتر است، وضعیت منطقه‌ای و بین المللی مقاومت در لبنان اگر به صورت نسبی نگاه کنیم بهتر از سال 2006 است.

امروز منافع اسرائیل ایجاب می‌کند که کل منطقه به واسطه جنگ‌ةای داخلی شعله‌ور شود؛ امروز اسرائیل نیاز دارد تا ملت‌های عربی و اسلامی اورا به فراموشی بسپارند.
آغاز هرگونه جنگ تازه‌ای از سوی رژیم صهیونیستی اولویت مبارزه با دشمن اسرائیلی را به عقل، وجدان و جامعه جهان عرب بازخواهد گرداند، آنان مجبور به این کار نیستند.
بر همین مبنا می‌گویم که براساس اطلاعات نظامی و میدانی از یک سو و اطلاعات سیاسی از سوی دیگر هرگونه حمله نظامی اسرائیل به لبنان را دور از ذهن می‌دانم.

السفیر: ترور حاج حسان لقیس را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ آیا اعتقاد دارید که اسرائیل آن را انجام داده است؟
نصرالله: ما اینگونه متوجه شدیم و داده‌های اولیه نیز حاکی از همین امر است.

السفیر: مورد وحشت برانگیزی است که اسرائیل اینقدر به ما نزدیک شده است.
نصرالله: مشکل اینجاست که اسرائیل همیشه به ما نزدیک بوده است.

السفیر: در سایه حوادث رخ داده در یبرود و منطقه قلمون و همچنین با توجه به تمهیدات اندیشیده شده در داخل لبنان آیا خطر انفجار‌ها برطرف شده است و یا هم چنین این خطر وجود دارد.
نصرالله: می توان گفت که خطر انفجار های تروریستی به میزان زیادی کاهش یافته است، پیشرفت‌های میدانی در منطقه قلمون باعث شد تا تعدادی از کارگاه ‌های آماده‌سازی خودروهای بمب گذاری شده در شهر یبرود و منطقه راس العین توسط ارتش بسته شوند؛ همچنین این امر به سبب تلاش امنیتی ویژه ارتش لبنان و دستگاه‌های امنیتی در متلاشی کردن باند‌های وارد کننده خودروهای بمب‌گذاری شده و توزیع و منفجر کردن آن‌ها در لبنان می‌باشد.

به طور کل می‌توانیم از اعلام کنیم که انفجارها بسیار کمتر شده‌اند؛ اما نمی‌توان گفت که این خطر به طور کامل رفع شده است؛ این امر نیاز به تلاش‌های فراوانی در مرز سوریه و داخل لبنان دارد.

السفیر: برخی بر این باورند که ساکنان ضاحیه در نتیجه اقدامات امنیتی در تنگنا قرار گرفته اند و ساکنان این منطقه از ضاحیه به مناطق دیگر مهاجرت می کنند آیا این به رابطه مقاومت و حامیان آن ضربه نمی زند؟
نصرالله: این موضوع صحت ندارد و درباره آن مبالغه شده است همه کسانی که از ضاحیه در جنوب لبنان بازدید کنند متوجه ازدحام و شلوغی خواهند شد و هیچ مهاجرتی از ضاحیه به سوی مناطق دیگر وجود ندارد.ممکن است که برخی حالات فردی وجود داشته باشد و خانواده های محدودی مهاجرت کنند و این بهتر است زیرا باید از شلوغی ضاحیه کاسته شود و برخی خانواده ها به بقاع بازگردند به هر حال شلوغی ضاحیه در نتیجه تعداد جمعیت زیاد آن است.

اگر به دقت نگریسته شود هیچ مهاجرتی وجود ندارد و موارد کم و فردی وجود دارد که این با توجه به تهدیدات و انفجارها موضوعی طبیعی است.انفجارهایی که در ضاحیه،بئر حسن،الهرمل و اللبوه رخ داد میزان تایید از دخالت حزب الله در سوریه افزایش پیدا کرده است و من این را بر اساس نظر سنجی ها،اطلاعات و مطالعات انجام شده نه بدون سند می گویم.حقیقت همان است که گفتم زیرا برخی از کسانی که دچار تردید بودند مواضع خود را تغییر دادند.ما هنگامی که در برخی مناطق نظر سنجی انجام می دهیم موافق،مخالف و مردد داریم.

کسانی که تردید داشتند موضع موافق گرفته اند و برخی از مخالفان نیز طرفدار شده اند.چند روز قبل من از عیناتا گفتم که ما در موضوع سوریه دیر دخالت کردیم در سطح عمومی نیز این گرایش وجود دارد که ما دیر وارد سوریه شدیم و دخالت نظامی در سوریه کردیم.ما مشکلی از این بابت نداریم.مردم از خطرات برهه کنونی آگاه هستند.درباره ماهیت تهدیدات کنونی به سبب حوادث سوریه باید اضافه کنم که این در فضای ضاحیه،بقاع و جنوب و میان شیعیان نیست.بر اساس اطلاعاتی که از نظر سنجی ها به دست آمده است و برخی از آنها منتشر شده و برخی دیگر منتشر نشده است و نیز از طریق رایزنی با بسیاری باید تاکید کنم که مردم زیادی از دخالت حزب الله در سوریه حمایت می کنند و بسیاری از لبنانی ها حتی در داخل جریان 14 مارس حامی دخالت در سوریه برای حمایت از لبنان ضد تروریست ها هستند و این از رفتار و اقدامات روز مره آنها مشخص می شود.

از همین رو ما در این موضوع تنها نیستیم و از حمایت گسترده برخوردار هستیم.از نظر روحی،روحیه ما عالی است و اینکه در برخی رسانه ها به ویژه رسانه های جریان چهارده مارس و برخی از شخصیت های وابسته به آن گفته می شود که حزب الله نگران و پایگاه مردمی اش در حال کم شدن است درست نیست.حزب الله با عزم جدی حرکت می کند و با گذشت زمان درباره حوادث،گزینه ها و آینده جدی عمل می کند و هیچ تردیدی ندارد.حزب الله نگرانی ندارد و به آینده مطمئن است. ما از ابتدا می دانستیم که روند اوضاع به کدام سمت و سو پیش می رود در صورتی که همه همکاری کنند و هم اکنون اوضاع در این مسیر پیش می رود و جای هیچ نگرانی نیست.

همه آنچه در برخی محافل گفته می شود بیانگر آرزوهای کسانی است که این حرف ها را بر زبان می رانند و برگرفته از واقعیت و حقیقت نیست.برخی از اخبار نیز که هم اکنون در رسانه ها به ویژه رسانه های عربی معروف مطرح می شود در همین راستاست.از جمله این روایات کشته شدن 500 نیروی حزب الله در القلمون است آیا ممکن است که در جامعه ای همانند جامعه لبنان 500 نفر شهید شوند و آن را مخفی کرد یک شهید را هم نمی توان مخفی کرد چه برسد به 500 شهید.هم اکنون یکی از مشکلات اداری این است که اگر یک نفر در سوریه شهید شود خانواده اش قبل از ما مطلع می شوند یعنی قبل از اینکه خبر به کانال های طبیعی برسد.نمی توان این گونه امور را مخفی کرد.
چند روز پیش رسانه‌های خبری به مدت 24 ساعت خبر و گزارشاتی مبنی بر اینکه معارضین مسلح سوریه 11 اسیر حزب الله از جمله یک شخصیت مهم را به اسارت گرفته اند، منتشر کردند، این اسرا کجایند؟ چگونه به اسارت گرفته شدند؟ این اسرا چه کسانی هستند؟
وقتی طرف مقابل به انتشار چنین شایعات آشکار و افتضاح روی می‌آورد، بیانگر آن است که بر اساس برآوردهای آن طرف وضعیت روحی ما بسیار خوب و قوی است و به همین دلیل طرف مقابل سعی می‌کند به این وضعیت روحی از طریق انتشار شایعات آسیب برساند زیرا در واقعیت نمی‌تواند این امر را محقق کند.

السفیر: آیا طرح براندازی نظام سوریه به پایان رسیده است یا اینکه همچنان این خطر وجود دارد؟

نصرالله: به نظر بنده مرحله براندازی نظام سوریه و سقوط دولت به پایان رسیده است، زیرا بعدها مشخص شد آنگونه که در دیگر کشورها عمل کردند، موضوع تنها موضوع رئیس جمهور نیست بلکه هدف ساقط کردن دولت، ارتش و موسسات بود، به هر حال براندازی نظام به عنوان یک طرح از جنبه قدرت نظامی برای براندازی آن به عقیده من به پایان رسیده است و این را همه برآوردها و ارزیابی‌ها نشان می‌دهد؛ برآوردهای میدانی، نظامی، امنیتی و مردمی، وضعیت نظام، وضعیت معارضین و همچنین برآوردهای منطقه‌ای و بین المللی و در مجموع من معتقدم که این مسئله به پایان رسیده است، آنها نمی‌توانند نظام را ساقط کنند اما می‌توانند جنگ فرسایشی راه بیاندازند.
جنگ‌های بزرگ در کار نیست و آنگونه که مشاهده می‌شود معارضین قادر نیستند جنگ بزرگ به راه بیاندازند و به عنوان مثال آنچه که در لاذقیه رخ داد را نمی‌توان جنگ بزرگ نامید، برآوردهای میدانی مورد اطمینان است و اگر در مورد تعداد مبارزان و منطقه‌ای که وارد آن شدند و تسهیلاتی که به آنها ارائه می‌شود، سخن بگوئیم در آن صورت موضوع یک عملیات محدود است اما در رسانه‌ها جنجال بزرگی درباره آن به راه انداخته‌اند.

 

نبرد بزرگی که درباره آن سخن رانده می‌شود تا کنون چیزی از آن مشاهده نشده است و بیشتر به اغراق و ایجاد رعب نزدیک‌تر است تا حقیقت، منظورم جنگ در جنوب سوریه است و گفته می‌شد که در اردن نیروهای زیادی جمع‌آوری شده و بزودی وارد خاک سوریه می‌شوند و به درعا و سویداء یورش برده و به سمت دمشق پیشروی خواهند کرد، اینها حرف و حدیث‌هایی بود که چند هفته پیش گفته می‌شد که بیشتر شبیه به بزرگنمایی و ایجاد رعب است و برآوردها هرگز این را نشان نمی‌دهد، حتی در یک مرحله سخن درباره 3 هزار مبارزی بود که در اردن آموزش دیده و مجهز شده‌اند، آیا این سه هزار مبارز می‌توانند استان درعا و سویداء را تصرف کرده و به دمشق برسند؟ در چنین جنگی این رقم فایده‌ای ندارد و بعدها اندکی در تعداد مبارزان مبالغه کرده و گفتند که 10 هزار مبارز هستند، حتی 10 هزار مبارز نیز نمی‌تواند معادله‌ای با این حجم را تغییر دهد، اگر صحبتی درباره نبردهای بزرگ می‌شود منظور نبرد جنوب سوریه (نبرد دمشق) است که تا کنون تنها به بزرگنمایی و ایجاد رعب شبیه است.

السفیر: برخی از مردم سوریه از معارضان بیزار شده اند آیا این دسته طرفدار نظام هستند؟ 
نصرالله: اصل برای ما در سوریه پایان دادن به جنگ است؛ جنگی که سوریه را یا آنچه که از آن باقی مانده را تخریب خواهد کرد، بدون در نظر گرفتن اینکه چه کسانی از چه کسانی خوششان یا بدشان می‌آید. اگر جنگ در سوریه پایان یافت و باب گفتگوی داخلی در این کشور باز شد، امید می‌رود که بسیاری از مشکلات حل شود. خطر حقیقی، پایان یافتن سوریه و تقسیم آن بود که خطری بزرگ و جدی است. من معتقدم که ما از خطر تقسیم عبور کردیم. هنگامی که من می‌گویم ما از خطر فروپاشی نظام عبور کردیم، منظورم این است که به طور اولا از خطر فروپاشی رهایی یافتیم. مسئله تقسیم سوریه مطرح بود. موضوع تخریب سوریه به گونه ای که در این کشور سنگ روی سنگ بند نماند یا این امکان وجود نداشته باشد که دولتی بتواند وحدت خود را بازیابد و مشکلات خود را حل کند موضوعی خطرناک است. بنابر این می توانیم بگوییم که در صورتی که بتوانیم به یک مرحله برسیم که جنگ در این کشور متوقف شود، تا حد زیادی از این خطر عبور کرده ایم. اهمیت آشتی‌ها در این است که می‌گوید جنگ در این کشور متوقف شده است، دیگر در این کشور مبارزه و ریختن خون جریان ندارد. دیگر در این کشور خانه ها تخریب نمی‌شوند. این مسائل از جمله مسائلی هستند که آینده بر آن بنا می‌شود و این در حقیقت یک نگرانی برای ما بود و همچنان است.

السفیر: کارشناسان می گویند که بازسازی سوریه به دویست و پنجاه میلیارد دلار نیاز دارد و کسی که می خواهد این دویست و پنجاه میلیارد دلار را بدهد از سوریه دیگری سخن می‌گوید که هم اکنون وجود ندارد. آشتی و حل مسائل تا چه حدی با سرنوشت نظام مرتبط است؟ آیا بشار اسد رئیس‌جمهور سوریه، همچنان تضمینی برای ساخت دولت جدید استف یا اینکه رفتنش برای برخی به عنوان یکی از شروط تشکیل دولت آینده است؟
نصرالله: همه کشورهایی که از معارضان سوریه حمایت می‌کنند، به هیچ وجه این آمادگی را ندارند که از اصل راه حل سیاسی سخن بگویند. قطر، عربستان، ترکیه بر ادامه اوضاع بر روند گذشته اصرار دارند. کشورهای دوردست نیز همین طور. از اروپایی ها گرفته تا آمریکایی‌ها، هیچ کسی آماده راه حل سیاسی بحران سوریه نیست. بعد از شکست راه حل نظامی، سران عرب در نشست اخیر خود از راه حل سیاسی سخن گفتند. جهان به کنفرانس ژنو 2 رفت، اما نتیجه آن شکست بود. از همان اول، اینها راه حل سیاسی را نمی‌خواستند.

من به یاد می‌آورم مسائل مطرح شده را. مشکل، صرفا شخص بشار اسد نیست. سخن از همه نظام است، خواسته آنها کناره گیری نظام و سخن گفتن بعد از آن است. هدفشان از رفتن نظام چیست، تا کجا می خواهند سوریه را بگیرند؟ ترکیه چه سوریه ای را می‌خواهد؟ قطر و عربستان از سوریه چه می‌خواهند؟ باید از این زاویه به موضع نگریست. ما از زوایه دیگری به این نقطه می‌نگریم. از زاویه جایگاه و موقعیت سوریه و تاثیراتش در منطقه و نبرد بزرگ موجود در این مطنقه به این موضوع می‌نگریم. آنها وارد سوریه شدن تا این واقعیت را تغییر دهند. آنها برای دموکراسی یا تحقق عدالت یا مبارزه با فساد در سوریه نیامدند.

تمام این نبرد و این همه بودجه و تسلیحات و این موضع‌گیری ها همه و همه به خاطر تغییر موضع سوریه و جایگاه آن و نیز تغییر بشار اسد رئیس جمهور سوریه است. تمام مناقشه‌ها درباره سوریه، کل نظام را هدف قرار داده بود. حتی در یکی از مراحل بعد از سپری شدن اولین سال از نا آرامی های سوریه، معتقد بودند که امور از لحاظ نظامی، مشکل است. آری آنها نا آمید نبودند، ولی می دانستند که کار دشواری در پیش دارند.

السفیر: نظر شما درباره پیشنهادهایی که به بشار اسد مطرح شده است، چیست؟
نصرالله: من از پیشنهادهایی جدی که به بشار اسد داده شده مطلعم. پیشنهادهایی از این قبیل که این روند سیاسی را تغییر بده. روابط دیپلماتیک با ایران را قطع کن. روابطت را با تمام جنبش‌های مقاومت در منطقه قطع کن. برای سازش حقیقی و کامل با اسرائیل آماده باش. در این صورت هیچ مشکلی باقی نمی‌ماند و این موضوع حل خواهد شد. بشار اسد همه این پیشنهادها را رد کرد و همچنان بر مواضع خود ثابت است. این پیشنهادها صرفا از سوی طرف‌های بین المللی مطرح نشده است، بلکه این پیشنهادها از سوی برخی از طرف‌های منطقه ای حامی و در ظاهر تندرو به بشار اسد پیشنهاد داده شده است. حتی یک گروهی که بسیار تندروتر نیز است، این موضوع به بشار اسد پیشنهاد داده شده است. آری اگر به این نبرد از این زاویه نگریسته شود، می‌توان آن را چیز دیگری دید. بنابر این در سال‌های اخیر تغییر مطلوب، آسان نبود.

السفیر: آیا جبهه مقابل نظام سوریه هنوز یک‌پارچگی دارد؟
نصرالله: پیشرفت هایی که حاصل شده است ما را به این نتیجه می رساند که جبهه مقابل نظام هم تجزیه شده وهم ضعیف شده است، منظورم همان جبهه ایست که می کوشید سوریه را سرنگون کند، بهتر است این عنوان ها را به سرعت بررسی کنیم:
اولاً: با موضوع داخلی سوریه شروع می کنیم مساله ای که تاکنون به آن نپرداخته ام. زمانی که تحول در مصر روی داد و محمد مرسی رئیس جمهوری مصر برکنار شد، و در نتیجه اخوان المسلمین از نظام مصر سرنگون شد برخی پیامدهایی حاصل شد. عربستان سعودی در کنار اوضاع جدید مصر قرار گرفت، ترکیه ضد این اوضاع دست به کار شد، وقطر هم به مخالفت پرداخت. از این رو باید گفت اولین نتیجه ای که به دست آمد ضربه وارد آمدن به این جبهه بوده است، این مهمترین جبهه منطقه ای بشمار می آید که شامل عربستان سعودی، قطر، ترکیه و مصر است. عملا اوضاع بین عربستان سعودی و قطر به این دلیل بحرانی شد، اوضاع بین عربستان سعودی و ترکیه هم دچار تنش شد، همچنین چنین وضعی را بین مصر بعد از برکنار محمد مرسی و ترکیه شاهد هستیم. روابط بین مصر و قطر هم دچار مشکل شده است وباید گفت این مشکلات در حال توسعه هستند. این نخستین تحول در این خصوص است اما این اوضاع بر چه مسائلی بازتاب داشته است ؟ بازتابش را در سوریه می توانید ببینید، اگر چه انها می گویند: هماهنگی همچنان بین این کشورها وجود دارد، ومساله سوریه را باهم بررسی می کنند، اما بدون هیچ جروبحثی در این زمینه باید بگوییم اوضاع در این باره بین این کشورها در خصوص هماهنگی برای سوریه به مانند گذشته نیست.

ثانیاً : همچنین باید بگوییم که اخوان المسلمین مصر اولین مساله ای که به آن توجه داشتند مساله سوریه بود. الان وبه دلیل آن چه در مصر روی داده است اکنون توجه آنها به مساله اوضاع داخلی مصر معطوف شده است، از این رو هم اکنون توجه اصلی انها به اوضاع داخلی مصر است.

ثالثاً : اختلاف بین عربستان سعودی و اخوان المسلمین است این مساله بازتابش متوجه موضوع سوریه است و این از نتایج تحولات جاری منطقه ایست.

رابعاً : مشکلات داخلی ترکیه .

خامساً : تحولاتی که در قطر روی داد .

سادساً : آن چه در عراق روی داد، عراق در گذشته به مانند لبنان عمل می کرد، یعنی سعی داشت نقش بی طر6ف را ایفا کند، تا این که واقعیت امر برای عراق باعث نابسامانی شد، به گونه ای که شهرهای کوچک مرزی عراق با سوریه به کارگاه های ساخت و آماده سازی خودروی های بمب گذاری شده تبدیل شدند، در یک روز به صورت میانگین 10 ، 15 و یا حتی 20 خودرو را بمب گذاری می کردند، تمام بررسی ها و تحقیقات به عمل آمده در این خصوص باعث شد تا بسیاری از شبکه های مرتبط با بمب گذاری خودروها کشف شوند، همین امر باعث رویارویی کنونی بین نظام عراق و اعضای وابسته به "داعش" شده است. درگیری عراقی ها با نیروهای داعش هم بر اوضاع در سوریه بی تاثیر نیست همین امر موجب شد تا موضع بی طرف عراق در باره تحولات جاری سوریه از موضع بی طرف به موضع فعال تغییر یابد. از این رو ملاحظه کردیم موضع عراق در یک سال گذشته در نشست های وزرای امور خارجه کشورهای عربی و در دیگر محافل بین المللی به صورت بسیار قابل ملاحظه ای تغییر یافته است.

این آن چیزی است که روی میز قرار دارد. اما آن چه زیر میز قرار دارد به دلیل مقاومت نظام سوریه متفاوت است. بسیاری از کشورهای عربی در زیر میز با نظام سوریه در تماس هستند، و به نظام سوریه می گویند: ما با تو هستیم، مقاومت کن. بلکه حتی من اطلاع دارم که برخی از کشورهای عربی در ظاهر امر با مخالفان نظام سوریه هستند اما در واقع و در زیر میز از نظام سوریه می خواهند تا تکلیف مخالفان را یک سره کند، وبه سرعت از فرصت پیش آمده برای نابودی آنها عمل کند. این مساله عجیب و غریب اکنون در اوضاع فعلی عربی دیده می شود. موضع روسیه هم بسیار مستحکم تر خواهد شد.

السفیر: جناب سید اوضاع بین المللی را در این زمینه چگونه ارزیابی می کنید ؟
نصرالله: در خصوص موضع بین المللی بی شک باید بگویم اوضاع اکنون بسیار بهتر است. بین ژنو1 و ژنو2 را مقایسه کنید. در ژنو1 هیچ مساله واضحی وجود ندارد. برعکس روس ها می توانند حرفی برای گفتن داشته باشند، آیا موضع آنها متین و محکم بود به گونه ای که در کنار بشار اسد قرار گیرند، واین که نخواهند از او چشم پوشی کنند، وبه دنبال معامله و پایان دادن به کار نباشند. در این خصوص لا اقل در کمترین انتظارها جایی برای بحث و نظر وجود داشت. من نمی خواهم در اینجا در خصوص موضع روس ها نظر بدهم و قضاوت کنم این آغاز کار بود، یعنی اطلاعات متقنی در این خصوص ندارم، اما در همین اواخر دیگر جای بحث و گمان نگذاشتند. بلکه حتی می توانم بگویم موضع روسیه در همین یک سال گذشته بسیار محکم و استوار بوده است وطی ماه های گذشته هیچ خللی در ان روی نداده است.

السفیر: آیا بعد از رویدادهای منطقه کریمه این موضع روس ها تشدید خواهد شد؟
نصرالله: بعد از بحران کریمه فکر می کنم موضع روس ها تشدید خواهد شد، این مساله بسیار واضح است. حمایت و پشتیبانی روسیه از سوریه بسیار بیشتر خواهد شد، چرا که ما وارد مرحله جدیدی شده ایم، می توانند نامش را جنگ سرد بگذارند اما هرچه می خواهند نامش را بگذارند. اکنون روس ها می خواهند تمام نقاط قوت خود را حفظ کنند، همچنین می خواهند استواری خود را به منصه ظهور بگذارند. این مسائل اموری نیستند که روس ها در باره انها چشم پوشی کنند یا از آنها صرف‌نظر کنند. مساله معامله از سوی روسیه که تازمانی مطرح بود اکنون این مرحله به پایان رسیده است و دیگر بسیار دور از انتظار است، از این رو من معتقدم این مساله می تواند تاثیر بسیار خوبی داشته باشد. اما از نگاهی دیگر باید به این موضوع نگریست اگر بخواهیم از تاثیر منفی ان سخن بگوییم باید چنین بگوییم و فرض کنیم که : آیا نزاع و دشمنی یا چالش در مواضع روسیه و آمریکا باعث خواهد شد تا آمریکا و غرب تمام مرزها را نادیده بگیرند و خط قرمزها را کنار بگذارند و اصول و تعهدات را نادیده بگیرند و دست به کارهایی بزنند که هرگز در شرایط عادی تخطی از ان را نمی پذیرفتند؟
اینجا می توان از نقش منفی سخن گفت. من شخصا بعید می دانم آمریکا و اروپا بخواهد دست به اقدام نظامی در این رابطه بزنند، نه به دلیل روسیه بلکه به دلیل اوضاع خود آمریکا چنین نخواهند کرد. اقتصاد آمریکا، دولت آمریکا، راهبردهای آمریکا در منطقه، اوضاع داخلی کنونی اروپا، تمام این اوضاع چنین اجازه ای را به کسی نمی دهد. از این رو من بعید می دانم شکاف بین آمریکا و روسیه باعث شود تحرکات امریکا و غرب در خصوص سوریه شدت یابد.

اوضاع سوریه چه بحران اوکراین روی می داد یا نمی داد ادامه دار و طولانی می شد، چرا که اصل مساله در جایی دیگر است، اما اگر خواسته باشید نکاتی را در این زمینه بدانید باید بگویم آن چه روی داده به نفع دولت سوریه بوده است و سودش بیشتر از ضررش بود.
بشار اسد برای دوره ای جدید نامزد خواهد شد

السفیر: آیا پیش بینی می کنید بشار اسد نامزد انتخابات شود ؟
نصرالله: طبیعی است که او نامزد می شود، از این رو پیش بینی می کنم نامزد شود.

السفیر: آیا حزب الله با شخصیت های سوری مخالف هم اکنون در ارتباط است؟
نصرالله: در گذشته تماس حاصل شد، هم اکنون هم با شخصیت هایی از مخالفان سوریه در تماس هستیم .

السفیر: اسرائیل در آن چه در سوریه می گذرد در کجای معادله قرار دارد؟
نصرالله: از همان ابتدا و از طریق پیگیری هایی که داشتیم متوجه نگرانی اسرائیلی ها در این خصوص شدیم ( شاید بسیار عجیب باشد که بگویم کسی در جهان عرب وجود داشته باشد و به صورت شبانه روزی آن چه در اسرائیل می گذرد را به صورت شبانه روزی پیگیری کند، و چه می گویند و چه برنامه ریزی می کنند، کنفارنس هایی که برگزار می کنند مطالعاتی که انجام می دهند و گزینه هایی که پیش رو دارند و بررسی های انها را مطالعه کرده باشد).

تا پیش از آغاز رویدادهای سوریه در اسرائیل نوعی از نگرانی وجود داشته است اغراق نمی کنم اگر بگویم انها دلهره مرگ آور داشتند، کنفرانس های بسیاری منعقد کردند، و در زمینه اوضاع خودشان را بررسی کردند، انها به این نتیجه رسیدند که تحولات راهبردی بسیار بزرگی در منطقه در حال رویدادن است که هیچ یک به نفع اسرائیل تمام نخواهد شد. آیا انها می گفتند به صورت 100 در صد به نفع مقاومت است ؟ آنها چنین فرض کردند. آنها معتقد بودند محوری در حال شکل گیری است که از ایران، عراق، سوریه، فلسطین و مصر در حال امتداد است. آنها به این نتیجه رسیدند که سرنگونی حسنی مبارک می تواند مصر را به جایگاه دیگری منتقلا کند، که در پس ان نوبت به لیبی و تونس خواهد رسید. در ظاهر امر آنها به این نتیجه رسیدند که کل منطقه به سمت این محور در حال حرکت و انتقال است.

از این رو با توجه به ظاهر امر انها حق داشتند که از این مساله احساس نگرانی کنند. حتی بسیاری از سران کشورهای منطقه که تا پیش از این اسرائیل از بقای انها مطمئن بود و یقین داشت که تغییر نخواهد کرد رفته رفته لحن و شیوه گویش خود را تغییر دادند. یعنی از لحن دشمنی کامل با آمریکا لحن خود را به برقراری رابطه با آمریکا به صورت راهبردی و حفظ منافع مشترک تغییر دادند.

اسرائیلی ها در آغاز امر با نوعی شوک و نگرانی روبه رو شدند، حتی در ستاد مشترک ارتش اسرائیل این احساس بوجود امد که باید لشگرهای جدیدی هم شکل گیرد، تا از جبهه جنوبی حمایت به عمل یعنی منظورشان مصر بود. تا این حد نگرانی راهبردی انها اگر این اصطلاح صحیح باشد کشیده شد. حتی اوضاع تا بدانجا پیش رفت که فرماندهان نظامی ارتش اسرائیل تصمیم گرفته بودند در ترکیب کلی ارتش تغییرات و بازنگری هایی اساسی بعد از آغاز شکل گیری تحولات جاری سوریه صورت دهند.
زمانی که بحران سوریه آغاز شد اسرائیلی ها 180 درجه تغییر موضع دادند، آرام گرفت، آسایش یافت، از این رو گفتند از این محوری که ترس و نگرانی داشتیم اکنون این محور در حال از هم پاشیدگی و نابودی و تضعیف است. از این قبیل عبارت بسیار استفاده کردند، ما به نظر شخصی خودم و با مطالعه دیدگاه های مقامات عالی رتبه اسرائیلی و نظر کارشناسان نظامی اسرائیلی و تحلیگران نظامی بازنشسته و فعلی ارتش اسرائیل آنها ترجیح می دهند هر اتفاقی در سوریه روی دهد اما مساله ای که در برگیرنده حفظ و بقای بشار اسد رئیس جمهوری سوریه باشد حاصل نشود.
این پیش بینی نیست بلکه در بررسی های داخلی بین خودشان در نشست های داخلی مقامات عالی رتبه آنها ترجیح می دهند بشار اسد در سوریه بر سر قدرت باقی نماند. آنها از تجزیه سوریه سود می برند، آنها از نابودی سوریه هم سود می برند، آنها حتی ترجیح می دهند جنگ در سوریه برای 20 سال یا حتی 30 سال دیگر هم ادامه یابد، چرا که برای آنها سود آور خواهد بود، آنها حتی وقتی مساله برکناری بشار اسد مطرح شد بین نظام او ونظام دیگری که گروه هایی که خود را "جهادیون جهانی " می نامند مقایسه هایی را انجام دادند، آنها گفتند گروه های جهادی جهانی را بر بقای نظام بشار اسد در سوریه ترجیح می دهند.
آنها منطقی دارند آن منطق چیست؟ آنها گفتند، ومن دوست ندارم پاسخی به انها بدهم گفتند:" بشار اسد و نظام سوریه بخشی از محور ایران، عراق، سوریه، لبنان وفلسطین است یعنی گروه های حامی مقاومت. اگر گروه های جهادیون جهانی به سوریه بیایند و قدرت را به دست بگیرند باید بگویم که جنگ در سوریه ادامه دار خواهد بود وجنگ داخلی در سوریه بین سوری ها ادامه خواهد داشت.

ثانیاً : آنها قادر به تشکیل دولت نسیتند و دولت داری انها را در افغانستان و دیگر کشورها دیدم، آنها نمی توانند برای اسرائیل مایه تهدید باشند، اما محور کنونی تهدیدی جدی برای اسرائیل به شمار می آید از این رو از سوریه بسیار می هراسند.

ثالثاً : اولویت گروه های جهادیون جهانی این است که با محور مقاومت بجنگد وهرگز به دنبال نبرد با اسرائیل نبوده است، از این رو این گروه ها با حزب الله و عراقی ها و ایرانیان وارد جنگ خواهند شد، حتی با گروه های سنی مذهبی که با این جهادیون جهانی بیعت نکنن وارد جنگ خواهند شد، این مساله برای اسرائیلی ها مثل روز واضح و مبرهن است.

در اینجا بود که دشمن احساس آسایش کرد از این رو محور قبلی را پیش بینی کرد که دچار مشکل شود، سوریه در حال تضعیف است این برای اسرائیل یک آرزو بود، ما از مطالعاتی که اسرائیلی ها بعد از جنگ 33 روزه انجام دادند مطلع هستیم آنها کمیته وینوگراد تشکیل دادند، حتی بررسی هایی هم در این زمینه انجام دادند، این درپاسخ به این مساله است که چه راه حلی خواهیم داشت؟ از آن زمان پیش از این که از بهار عربی یا انقلاب های مردمی یا بیداری اسلامی یا هر اسم دیگری سخنی به میان آید، آنها گفتند نمی توانند خود را وارد جنگ دیگری کنند، انها از جنگ دیگر به دلایل متعدد با حزب الله در هراس بودند ونمی خواستند وارد چنین جنگی شوند. آنها با ایران هم نمی توانند وارد جنگ شوند، " آنها گفتند آخرین راه حلی که در پیش داریم این است که حلقه میانی محور مقاومت را نابود کنند، یعنی در صدد ضربه زدن به سوریه بودند. انها بسیار زود از این طرح خود پرده برداشتند، اما واقعا برای آنها واضح نبود چگونه می خواهند آن را عملی و اجرایی کنند. البته انها از جنگ با سوریه سخن می گفتند. زمانی که تحولات سوریه آغاز شد نوبت ان رسید تا یکی از گزینه های انها عملی شود از این رو آسوده شدند. اسرائیلی ها بیشتر نگران خواهند شد.

السفیر: این پیش از سه سال قبل بود، اکنون اوضاع چگونه است ؟
نصرالله: اکنون زمانی که اسرائیلی ها می نشینند و از محیط پیرامون خود سخن می گویند اوضاع با ان چه در دو سال قبل یا سه سال قبل بود متفاوت است آنها اکنون با او2ضاع مصر و جبهه مصری مشکلی ندارند، اکنون در خصوص سوریه هم دیگر احساس نگرانی نمی کنند بلکه آنها معتقدند سوریه در مقابل دیدگانشان در حال نابودی است اکنون از نظر انها محور مقاومت با مشکلات بزرگی رو به رو شده است فلسطینیان هم در اوضاع دشواری به سر می برند چرا که بین خودشان اختلافات و درگیری دارند، و امت هم مشغول مشکلات خود می باشد. درست است که امت همواره از مساله فلسطین غافل بوده اما در تمام خطابه ها فلسطین حضور داشته است اکنون فلسطینیان مشکل دارند غزه مشکلاتی مضاف بر مشکلات دیگر فلسطینیان دارند، بگذارید بگوییم سردی روابطی که بین حماس و این محور یعنی ایران و حزب الله و مشکلاتی که با سوریه داشتند همه در این امر تاثیر گذار بوده است و در مجموع وقتی اسرائیلی ها به مساله می نگرند و منطقه را بررسی می کنند، با آن گونه که خود می نامندش محیط راهبردی پیرامونشان را می نگرند، می بینند حجم مشکلات و خطراتی را که در سه سال قبل با آن رو به رو بودند به مراتب کاسته شده است.

اکنون اوضاع چنین نیست اکنون اسرائیل با یک معضل و مشکل اساسی و حقیقی بنام ایران رو به ور است این برای اسرائیل واقعا مایه نگرانی است انها از هر نزدیکی دیگران به ایران و تفاهم با تهران از سوی دیگران نگران هستند، از این رو همواره می کوشند بین غرب و ایذران اختلاف بوجود آورند، بله اسرائیل از ایران نگرانی دارد همواره به اطمینان بخشی آمریکایی ها نیازمند هستند، انها می خواهند همواره از جزئیات مطلع باشند تا هرگز غافلگیر نشوند.

 آنها از مساله ایران نگرانی دارند از این رو وقتی جهانیان مساله پرونده هسته ای ایران را بررسی می کنند از انها می خواهد موضوع توانایی موشکی ایران را هم در آن بگنجانند این یک خواسته اسرائیلی است پیش از ان که بخواهد خواسته ای آمریکایی باشد، از این رو آنها هنوز از ایران می ترسند و از آن احساس نگرانی دارند.
در ثانی، اسرائیل ممکن است حضور حزب الله در سوریه را عامل فرسایش بداند اما از بعد دیگری که اسرائیل نگاه می کند و برای آن خطرناکتر و مهم تر است بالا رفتن تجربه های حزب الله است.هم اکنون در جهان عرب از نظر سیاسی و رسانه ای درباره نبرد القصیر کسی که حامی ات باشد به تو خسته نباشی می گوید و کسی که ضد تو باشد ناسزا می گوید.در جهان عرب این گونه است اما نزد اسرائیلی ها موضوع کاملا متفاوت است.

السفیر: رویکرد اسرائیل در این باره چگونه است؟
نصرالله: اسرائیل همه حوادث القصیر را به دقت مورد بررسی قرار داده است و بررسی های زیادی درباره نبرد القصیر انجام داده است.جای هیچ بحثی نزد کسی نیست که ورود ما به مناطقی که مجبور به دخالت در آن بودیم چه در القصیر،القلمون یا دمشق جدای از حجم مشارکت حزب الله در کنار نیروهای سوری موضوع جدیدی بود.من در اینجا از بعد نظامی صرف می گویم.ما وارد نبرد شدیم جدای تجربه مقاومت در لبنان و اسرائیل پس از القصیر و القلمون نگاهش به الجلیل است.اسرائیل تجربه های حزب الله در سوریه را زیر نظر دارد و آن را در هر نبرد احتمالی با لبنان مدنظر قرار خواهد داد.هم اکنون دغدغه اسرائیلی ها ایران،حزب الله است.

غزه هنوز چالش بزرگی برای اسرائیلی با توجه به شرایط سخت آنهاست. اسرائیل از پیروزی محور مقاومت در سوریه نگران است و این کاملا آشکار است.آنها می گویند اگر سوریه جنگ را پشت سر بگذارد این پیروزی برای محور مقاومت است و آنها نگران پیروزی بشار اسد هستند.
تفسیر ان رابطه کنونی میان گروه های مسلح در سوریه و استان قنیطره با اسرائیلی هاست.در مرزها حکایت از موضوع  زخمی شدگان و بیمارستان های نزدیک مرز فراتر رفته است.افراد مسلح در مرزها به سادگی در حرکت هستند و آزادی عمل کامل دارند و اسرائیل از گروه های مسلح حمایت کامل تسلیحاتی و آموزشی و در کل هر نوعی حمایتی انجام می دهد.برخی از اقدامات نظامی اسرائیل با هدف کمک به گروه های مسلح است.اوضاع در عرصه تحولات میدانی این گونه است.ما روابط قوی میان گروههای مسلح در این منطقه با اسرائیلی را رصد می کنیم و این مورد توجه مقاومت است.

السفیر: آیا خطوط قرمز یا حد و مرزی برای حضور حزب الله در جغرافیای سوریه وجود دارد؟
نصرالله: ما هر جا که باید باشیم هستیم.

السفیر: آیا بهار عربی به نفع اسرائیل است؟
نصرالله: به نظر من در جهان عرب و اسلام و حتی در غرب تفسیر واحدی از آنچه رخ داده است وجود ندارد.حزب الله موضوع را بارها بر اساس نگاه خود و برداشت هایش مورد بررسی قرار داد.آنچه رخ داد سرآغاز حرکت مردمی بود که همگان را شگفت زده کرد.رژیم های فاسد،ضعیف و سستی از نظر معنوی و روانی وجود داشت.اوضاع مردمی برخی به موضوعات داخلی مانند فساد،ظلم،دیکتاتوری،زندانها،آزادی ها،گرسنگی،فقر و محرومیت و بخشی به روابط نزاع با اسرائیل مربوط می شود.برخی از دوستان در تونس مرا از تاثیر جنگ2006 بر جوانان تونسی مطلع کردند و از تاثیر آن بر انتفاضه در تونس سخن گفتند.

السفیر: آیا ملتهای عربی در قبال مواضع رژیم های عربی خشمگین نیستند؟
نصرالله: بله خشم وجود دارد.ملتهای عربی احساس خواری،شکست و تحقیر کرده اند.عباراتی که پس از جنگ سی و سه روزه به کار گرفته شد از لبنان این کشور کوچک فراتر رفت تا موضوع توان عملی و دستاورد مطرح باشد.این رابطه بزرگی با آنچه رخ داد داشت.آنچه در تونس،لیبی و مصر رخ داد حرکتی مردمی بود که همانطور که رژیم های عربی را شگفت زده کرد آمریکایی ها،فرانسوی ها،غرب و  جامعه بین المللی و همه از جمله کشورهای منطقه را شگفت زده کرد.همه از آنچه رخ داد شگفت زده شدند.آنها فکر نمی کردند که این تحرکات توان سرنگونی رژیم ها را داشته باشد.رژیم ها دچار تزلزل شدند.نمی دانستند که چه واکنشی نشان دادند و این در نتیجه سستی و ضعیف و نداشتن پایگاه مردمی بود.مثلا حسنی مبارک ده هزار نفر بیشتر در حمایت آن تظاهرات نکردند و طرفداران وی حادثه جمل را رقم زدند.سعودی ها از اولین کسانی بودند که ضد این تحرکات ایستادند.سبحان الله آنها ضد تحرکات در تونس،مصر و بحرین بودند و از تحرکات سوریه حمایت کردند.به طور مثال در لیبی سکوت کردند زیرا با رژیم معمر قذافی دشمن بودند.

رژیم‌های منطقه‌ای دچار پریشانی شده و نمی‌دانستند چکار باید بکنند، آمریکایی‌ها در ابتدا دچار آشفتگی شده و چندین نظریه مطرح کردند، فرض را باید بر این گرفت که وزارت خارجه آمریکا یک نظریه، دستگاه اطلاعات سیا یک نقطه نظر و وزارت دفاع (پنتاگون) نیز یک نظریه داشت و آمریکا درباره نحوه تعامل با این وضعیت موجود دچار پریشانی شده بود، تا اینجا می‌توان نظریه دومی که ما با آن موافق نیستیم، رد کرد، این نظریه طرفداران زیادی دارد، و آن اینکه همه این اتفاقات طراحی آمریکا و اسرائیل بود و این درست نیست و دلیل آن هم این است که اگر به شکل‌گیری انتفاضه‌های مردمی در بسیاری از کشورهای عربی مراجعه کنیم، خواهیم دید که اینها انتفاضه‌های مردمی و جوانان است که بعدها احزاب، گروه‌ها و جنبش‌هایی وارد خط آن شده‌اند.

آمریکا به دلیل آنکه یک کشور استعماری و قدرت بزرگ است بنابر این گزینه‌هایی دارد و هر قدر هم دچار پریشانی شود،  باز هم می‌تواند امور را هدایت کند زیرا یک کشور پراگماتیسم (عملگرا) است و ایدئولوژی ندارد و از اصول و ارکان برخوردار نیست بلکه آنچه است عملگرایی و منفعت‌‌گرایی است و هر آنچه منافع آنها در مصر، تونس، لیبی، عراق، ایران و سوریه اقتضا کند همان را انجام می‌دهند، آنها بر اساس منافع خود عمل می‌کنند، زمانیکه آمریکایی‌ها خواستند بر اساس منافع خود عمل کنند این نظریه مطرح می‌شود: گرایش‌ها چیست و گروه‌ها، جنبش‌ها و احزاب شایسته که بتوانند به این حکومت‌ها پایبند باشند و این کشورها را به دنبال فروپاشی رژیم‌های سابق اداره کنند، کدامند؟ خواه این جنبش‌های اسلامی را قبول داشته باشند یا نداشته باشند (طبعا من در بکار بردن عبارت اسلام سیاسی احتیاط می‌کنم).

السفیر: برای چه احتیاط می‌کنید؟
نصرالله: بنده می‌گویم جنبش‌های اسلامی، اسلام سیاسی وجود ندارد، اسلام غیر سیاسی است، این دسته بندی دقیق نیست و نیازمند بررسی است. ما می‌توانیم درباره جنبش‌های اسلامی، احزاب اسلامی و گروه‌های اسلامی سخن بگوئیم نه درباره اسلام سیاسی. به هر حال این یک فرضیه است و به دور از منطق نیست، یک نظریه واقع‌گرایانه درباره جهان عربی وجود دارد، جریان اسلامی و احزاب اسلامی، احزاب دارای گستردگی و تشکیلات بزرگ هستند و در وهله اول از توانایی بیشتری برای تشکیل جایگزین برخوردارند.

آمریکایی‌ها مانعی نمی‌بینند و به نظر من آمریکایی‌ها در سراسر جهان اسلام هیچ مشکلی ندارند که یک جنبشی با اسم جنبش اسلامی حکومت کند همچنانکه اسرائیل نیز مانعی در این باره نمی‌بیند. هیچ مشکلی وجود ندارد که تو یک اسلام‌گرا و دارای محاسن باشی و همسرت یک فرد محجبه باشد، نماز بخوانی، حج تمتع و عمره بروی و هر کاری که می‌خواهی انجام بدهی و هر لباسی که دوست داری بپوشی، اما به من بگو که موضع تو درباره اسرائیل چیست؟ موضع تو درباره نفت چیست؟

به طور عمقی آنها مشکلی ندارند و این تفکر انگلیسی است و انگلیس حامی این نظریه هستند.دریچه گسترده ای را در برابر برخی جنبش های اسلامی و برخی جماعات اسلامی در مناطق مختلف گشودند.هر کشوری شرایط خود را دارد و مختلف از کشور دیگر است.شکی نیست که هر کشوری دشواری های زیاد و میزاث بزرگ دارد.مردم و انقلابیون انتظارات زیادی دارند. تا به حال در این کشورها حداقل انتظارات برآورده نشده است و انتظارات انقلابیون و قیام کنندگان برآورده نشده است.

این نقطه مشخص اما نیاز به تکمیل شدن و به اطلاعات دارد.به طور مثال آیا ناتوانی ذاتی سبب این دودستگی ها و مشکلات است؟این کشورها هم اکنون با دودستگی های فراوان روبرو هستند آیا می توانند آن را پشت سر بگذارند؟آیا ناتوانی ذاتی اوضاع را به این مرحله رسانده است یا اینکه در مناطق دیگر دنیا قدرتی بزرگ و همپیمان منطقه ای آن برای کشاندن این کشورها به دودستگی برنامه ریزی کرده است؟آیا از ناتوانی ذاتی استفاده شده است و هیچ کمک جدی نشده یا فتنه و تحریک عامل موثر بوده است؟آیا همه ابزارها به کار گرفته شده است تا هیچ یک از این کشورها رنگ آرامش نبیند و این کشورها در مسیر تجزیه حرکت کنند؟این ممکن است اما نیاز به بررسی دارد.

السفیر: درباره اسرائیل چه می گویید؟
نصرالله: این به نفع اسرائیل است تجزیه و دودستگی بیشتر کاملا به نفع آن است.اسرائیل خواهان تجزیه،جنگ های بیشتر،کشتار و درگیری بیشتر است بر چه اساسی؟مهم نیست که مذهبی،طایفه ای،خانوادگی،عشایری،قبلیه ای یا عوامل دیگر باشد.مهم برای اسرائیلی ها این است که ما یکدیگر را بکشیم و در جهان عرب و اسلام با یکدگیر درگیر باشیم.این به نفع اسرائیل است. اما آیا اسرائیل و دستگاه های آن و موساد در اوضاع جهان عرب و اسلام نقش دارند؟من بعید می دانم که اسرائیل این توان را داشته باشد.درباره توان امنیتی اسرائیل مبالغه می شود اما این به نفع اسرائیل است.آمریکایی ها نیز به نفع آنهاست که اوضاع کشورهای جهان عرب و اسلام به هم ریخته باشد.

اگر منطقه برای یک ،دو،سه،چهار و پنج سال بحرانی باشد در نهایت به آرامش می رسد و کشورهایی ضعیف و کشورهای کوچک به وجود می آید که این به نفع آمریکاست و این به نفع منافع آمریکا و اسرائیل است.مشکلات متعدد مانند مشکلات رهبری،برنامه ریزی و مشکل استراتژیکی وجود دارد.نقاط ضعف فراوانی وجود دارد که برخی اساسی است. برخی تصور می کردند که دیگران کمک می کنند اما در واقع فروپاشی به نفع آنها بود.

من می دانم که برخی کشورهای منطقه ای و عربی در راستای تجزیه کشورهای بزرگ عربی تلاش می کنند.حتی سه سال قبل و پیش از اینکه آنچه به بهار عربی موسوم است مطرح شود بحث تجزیه مورد بررسی جدی آمریکایی ها بود و فرانسوی ها و انگلیسی ها نیز در این باره نقش داشتند.هم اکنون بر اساس اطلاعاتی که از منابع وابسته به کشورهای حوزه خلیج فارس دارم موضوع به آینده عربستان سعودی رسیده است و بحت تجزیه عربستان سعودی به چند کشور مطرح است.

*منبع:تسنیم

مرتبط‌ها

بیشترین سقوط ارزش سهام وال استریت در یک روز

دولت آمریکا به کشتن شهروندان ایرانی افتخار می‌کند

مقابله با کرونا از منظر حکمرانی (1)

آمریکا برای آزادی مزدور اسرائیلی، دست به تهدید و ارعاب زد

افشای نام‌های جدید از شاهزادگان بازداشت‌شده

استیصال رسانه‌ای ائتلاف در یمن