دیدبان

نگاهی به چشم‌انداز مذاکرات جامع ایران و 1+5

نگاهی به چشم‌انداز مذاکرات جامع ایران و 1+5
دیدبان: 29 بهمن قرار است بار دیگر ایران و شش کشور موسوم به 1+5 در یک آوردگاه مذاکراتی دیگر در برابر هم قرار گیرند. طبعاً این مذاکرات مسائل پرچالشی را در بر خواهد گرفت. در بخش نخست این گزارش، مقدماتی را ذکر کردیم و در بخش دوم به برخی از چالش‌ها اشاره کردیم و در این گزارش چالش‌های اصلی‌تری را مورد بررسی قرار می‌دهیم.
* غنی‌سازی در گام نهایی
همان‌طور که پیش‌تر ذکر شد، گام نهایی توافق ژنو گامی طولانی‌مدت است. ایران در این گام می‌تواند برنامه غنی‌سازی خود را ادامه دهد اما این برنامه غنی‌سازی دارای شرایط و محدود خواهد بود.
در این دوران ایران می‌تواند یک برنامه غنی‌سازی بر اساس نیازمندی‌های عملی، گستره و سطح و ظرفیت محدود در مکان‌هایی مورد توافق داشته باشد و در خصوص تمام این موارد و همچنین سطح ذخایر اورانیوم غنی‌شده ایران باید توافق دوجانبه حاصل شود.
به عبارت دیگر ایران باید بر سر این که در طول گام بلندمدت نهایی چه نیازهای عملی به اورانیوم غنی‌شده دارد طرف غربی را قانع کند. همچنین عباراتی نظیر گستره، سطح و ظرفیت محدود، عباراتی قابل تفسیر هستند که از هم‌اکنون نمی‌توان گفت هریک از طرفین چه تفسیر و تعریفی از آنها دارد. بر این اساس چون قرار است ظرفیت محدود باشد، می‌توان پیش‌بینی کرد که تعداد سانتریفیوژهای فعال نیز از موارد جدی بحث باشد.
نیروگاه آب سنگین اراک
به‌نظر می‌رسد نظر طرف غربی در خصوص غنی‌سازی ایران در گام نهایی بر یک برنامه غنی‌سازی نمادین یا ویترینی باشد که فاقد ارزش راهبردی است. بالطبع ایران بر عکس به نوعی غنی‌سازی نیازمند است که در این دوره طولانی بتواند پشتیبان نیازهای فنی و همچنین توسعه تعداد نیروگاه‌ها باشد. ایران احتمالا در همین دوره نیاز خواهد داشت که خود بتواند سوخت نیروگاه بوشهر و همچنین سوخت نیروگاه‌های جدیدالتاسیسی که قصد ساخت آنها را دارد با غنی‌سازی بومی تامین کند یا دست‌کم بخشی از این سوخت را خود تامین نماید چرا که با توجه به رویکرد غرب به برنامه هسته‌ای ایران، به‌نظر می‌رسد بازار سوخت هسته‌ای برای ایران چندان امن نیست.
شاید پرچالش‌ترین بحث بر سر غنی‌سازی، بحث بر سر نیازهای عملی باشد. عبارت نیاز عملی این معنا را به ذهن متبادر می‌سازد که دربرگیرنده «احتیاجات ضروری» است. شاید از نظر طرف غربی، احتیاجات ضروری ایران به غنی‌سازی تنها در دو گزاره زیر خلاصه شده باشد:
اول، سوخت نیروگاه بوشهر که گفته می‌شود تا 10 سال آینده روس‌ها آن را تضمین کرده‌اند؛
دوم، نیاز رآکتور تهران که به گفته رئیس سازمان انرژی اتمی تا 4 سال آینده تامین شده است.
اگر این دو گزینه تنها مدنظر قرار گیرند، ایران از نظر طرف غربی عملا تا چند سال آینده نیاز چندانی به غنی‌سازی نخواهد داشت. لذا مذاکره بر سر این موضوع کار سختی خواهد بود.
شاید یکی از بزرگ‌ترین اشتباهات تیم مذاکره‌کننده ایرانی در توافق ژنو پذیرفتن همین عبارت «نیازهای عملی» بوده باشد که عملا نظر مذاکره‌کنندگان غربی را در اعمال حق حاکمیت ایران بر برنامه هسته‌ایش که منطبق با قوانین بین‌المللی است، دخیل می‌سازد. به‌عبارت ساده‌تر، در گام طولانی‌مدت پیش‌رو، ایران امکان آن را نخواهد داشت که نیاز به‌ غنی‌سازی را خود «مستقلا» تشخیص دهد.
علاوه بر این مورد، احتمالا ادامه غنی‌سازی در سایت فردو در طول گام نهایی با مخالفت جدی طرف غربی مواجه خواهد شد. همان‌طور که ذکر شد، بر سر مکان‌های غنی‌سازی نیز باید توافق صورت گیرد و کافی است که فقط یکی از کشورهای غربی زیر بار غنی‌سازی ایران در فردو نرود.
شاید آزاردهنده‌تر از اصل محدودیت غنی‌سازی، این واقعیت باشد که نظر طرف غربی در خصوص مساله‌ای مرتبط با حاکمیت ملی دخیل شده است. این بدان معناست که استقلال سیاسی ایران در تنظیم گام نهایی آن‌طور که باید مورد توجه قرار نگرفته است.
* برچیدن تأسیسات هسته‌ای
تاکیدات مکرر مقامات آمریکایی از جمله وزیر امور خارجه، معاون سیاسی وی و سخنگوی کاخ سفید بر اینکه ایران باید بخشی از تاسیسات هسته‌ای خود را Dismantle نماید یا به‌عبارت دیگر برچیند، تقریبا تردیدی باقی نگذاشته است که آمریکایی‌ها در مذاکرات جامع بحث برچیدن بخشی از تاسیسات هسته‌ای ایران را در دستور کار خواهند داشت.
بر اساس سخنان خانم وندی شرمن، معاون سیاسی وزیر امور خارجه آمریکا و مذاکره‌کننده ارشد این کشور در گروه 1+5، آمریکا برچیدن 3 چیز را دست‌کم مدنظر خواهد داشت:
- تاسیسات فردو
- رآکتور آب سنگین اراک
- تعدادی از سانتریفیوژها
همچنین به‌نظر می‌رسد که واشنگتن قصد ندارد که در گام نهایی به ایران اجازه دهد که نسل جدید سانتریفیوژهای خود را مورد استفاده قرار دهد و یا حتی تولید آنها را ادامه دهد.
جان کری، وزیر امور خارجه ایالات متحده به صراحت گفته است که ایران برای داشتن یک برنامه صلح‌آمیز هسته‌ای، نه نیازی به سایت هسته‌ای زیرزمینی دارد و نه رآکتور آب سنگین. به‌خصوص به‌نظر نمی‌رسد آمریکایی‌ها بر سر رآکتور آب سنگین انعطافی از خود نشان دهند چرا که از نظر آنها ساده‌ترین راه برای رسیدن به سلاح هسته‌ای، پلوتونیوم 239‌ای است که در چنین رآکتوری تولید می‌شود، هرچند که ایران فعلا تاسیسات بازفرآوری لازم برای آن را اصلا دراختیار ندارد. اسرائیلی‌ها هم پیش از این اعلام کرده بودند که رآکتور اراک باید پیش از بهره‌برداری هدف قرار گیرد.
ایران اما رآکتور آب سنگین اراک را نتیجه سال‌های مدید تلاش بومی می‌داند که اکنون به حیثیت ملی گره خورده است. برای به‌دست آوردن این فن‌آوری هیچ‌کس به ایران کمک نکرده و جوانان این مرز و بوم با دست خالی آن را ساخته‌اند. برچیدن چنین تاسیساتی اهانت به همه آن تلاش‌هاست.
از سوی دیگر، برخی شنیده‌ها حاکی از آن است که واشنگتن نمی‌خواهد بپذیرد که ایران بیش از پنج هزار سانتریفیوژ داشته باشد. این اگرچه فعلاً تنها برای دوره گام نهایی مطرح می‌شود اما حتی بعید است که پس از پایان این گام نیز به تعداد بالای سانتریفیوژ در ایران راضی شوند
فردو نیز از نظر آنها یک خطر است چون یک سایت غنی‌سازی است که با توجه به تسلیحاتی که اکنون در اختیار دارند و به‌خاطر حجم گسترده پدافندهای فیزیکی و نظامی که از این سایت حفاظت می‌کند، تنها با یک حمله هسته‌ای قادر به نابود ساختن آن هستند. از آنجا که استفاده از سلاح هسته‌ای در جنگ‌ها بسیار بعید است، عملاً غرب توان نابود کردن فردو را ندارد. از نظر واشنگتن تهران نباید سایتی هسته‌ای داشته باشد که آمریکا قادر به نابودی فیزیکی آن نباشد
از مدعیات مقامات آمریکایی که بگذریم، برچیدن تأسیسات هسته‌ای با منطق توافق ژنو که در بخش نخست همین گزارش در خصوص آن توضیح داده شد، در تباین است. اگر قرار است ایران پس از یک دوره طولانی، به یک عضو عادی ان‌پی‌تی تبدیل شود که طبعا از تمام حقوق بند 4 این معاهده برخوردار است، نباید از این کشور انتظار داشت که در گام اعتمادساز، اقدام به برچیدن زیرساخت‌های هسته‌ای خود کند چرا که بخش اعظم این زیرساخت‌ها پس از دوره اعتمادساز به کار ایران خواهد آمد.
از سوی دیگر، توجه به این نکته ضروری است که برچیدن تاسیسات هسته‌ای برای ایران هم هزینه اقتصادی در بر دارد و هم هزینه حیثیتی. ساخت زیرساخت‌های مزبور هزینه‌های کلانی برای ایران داشته و نابود کردن آنها به‌معنی نیاز به ساخت آنها پس از گام پایانی توافق ژنو است و این خود به معنای هزینه دوباره خواهد بود. از سوی دیگر ایران تنها هزینه اقتصادی برای تاسیسات خود نپرداخته و به‌خاطر آنها نه‌تنها تحریم‌ شده، بلکه تعدادی از بهترین جوانان خود را از دست داده است. در چنین شرایطی برچیدن تاسیسات مزبور برای کشورمان قطعا هزینه حیثیتی در صحنه بین‌المللی در بر خواهد داشت.
از سوی دیگر، برچیدن این تاسیسات نه‌تنها به ایران ضربه می‌زند، بلکه به مفهوم «مقاومت در برابر استکبار» در سطح جهانی نیز آسیب خواهد زد چرا که به‌نماد «سرنوشت مقاومت در برابر زیاده‌خواهی‌های غرب» تبدیل خواهد شد.
جدا از مضرات مذکور، اصرار طرف غربی بر برچیده شدن تاسیسات هسته‌ای ایران یک «پیام احتمالی» نیز دارد. این پیام احتمالی چنین است: «حتی پس از دوره گام نهایی نیز، ممکن است طرف غربی به ایران به‌عنوان کشوری که آزادانه و به تشخیص خود حق استفاده از چرخه سوخت هسته‌ای را دارد، نگاه نکند.» این پیام از این واقعیت دریافت می‌شود که تقاضا برای برچیدن تاسیسات هسته‌ای، با نیازهای ایران پس از گام نهایی هم‌خوانی ندارد، مگر اینکه این نیازها نیز به تشخیص طرف غربی تبیین شوند!
* طرح موضوعات غیرهسته‌ای
از سخنان اخیر خانم وندی شرمن در کمیته روابط خارجی سنای آمریکا چنین برمی‌آید که ایالات متحده در مذاکرات جامع به‌دنبال طرح برخی موضوعات غیرهسته‌ای است. خانم شرمن به صراحت از احتمال طرح موضوع «موشک‌های بالستیک» ایران در مذاکرات سخن گفته است.
اگرچه ایران تاکید کرده که جز در خصوص پرونده هسته‌ای، به موضوعی دیگر در مذاکرات نخواهد پرداخت اما تذکار این نکته ضروری است که ورود به‌تنها یک‌مورد غیرهسته‌ای در مذاکرات ممکن است به قیمت ورود به برخی موضوعات غیرهسته‌ای دیگر هم تمام شود. از جمله این موارد می‌تواند موقعیت جمهوری اسلامی ایران در منطقه و برخی معادلات «محور مقاومت» باشد.
* فرجام مذاکرات
در پایان سومین بخش گزارش حاضر، خاطرنشان باید کرد که آنچه گفته شد، تنها موضوعات اصلی محل بحث بین ایران و 1+5 خواهد بود و امکان حدوث موارد چالش‌برانگیز دیگر نیز وجود دارد.
در یک نگاه کلان، با توجه به مواردی که ذکر شد نباید امید چندانی به مذاکرات جامع بست چه آنکه حصول توافق نیازمند عقب‌نشینی گسترده یکی از طرف‌ها از مواضع خود است. در ضمن، توافق ژنو راه را بر توافقات جزئی نیز بسته است چرا که «هیچ توافقی حاصل نخواهد شد مگر آنکه همه موارد مورد توافق قرار گیرند.»
با آنچه در مذاکرات ژنو 1 تا 3 دیده شد و با توجه به آنچه در سند برنامه اقدام مشترک حاصل شد و نظر به این اصل علمی که بدون تغییر فاحش در منابع مذاکرات، روند گذشته در آینده نیز ادامه خواهد یافت، به‌نظر نمی‌رسد ایران در مذاکرات جامع به یک «فتح الفتوح» دست یابد، مگر آنکه هر آنچه به‌دست آمد توسط برخی افراد و برخی رسانه‌ها، فتح‌الفتوح جلوه داده شود؛ کمااینکه برنامه نه‌چندان کم‌ایراد اقدام مشترک نیز توسط برخی «قهرمانانه» جلوه داده شد.
اگر قرار نباشد ایران از حقوق هسته‌ای خود عقب‌نشینی کند و اگر خطوط قرمز نظام محفوظ باشند، باید حق را به این اظهار نظر سید عباس عراقچی داد: «حتی احتمال 50 درصد برای به نتیجه رسیدن مذاکرات خوش‌بینانه است.»
 
*منبع: مشرق نیوز

مرتبط‌ها

بیشترین سقوط ارزش سهام وال استریت در یک روز

دولت آمریکا به کشتن شهروندان ایرانی افتخار می‌کند

مقابله با کرونا از منظر حکمرانی (1)

آمریکا برای آزادی مزدور اسرائیلی، دست به تهدید و ارعاب زد

افشای نام‌های جدید از شاهزادگان بازداشت‌شده

استیصال رسانه‌ای ائتلاف در یمن