دیدبان: بازداشت و شکنجه یک شهروند ایرانی دیگر در باکو و بستن مرز مشترک ایران- آذربایجان از سوی مقامات باکو دیگر چیز تازهای در روابط این دو همسایه نیست. به نظر دیدبان روابط ایران با آذربایجان اگر نگوییم در پایینترین سطح ممکن خود قرار دارد، در سطح مطلوبی هم نیست. کسانی که تاریخ کوتاه روابط دو کشور را در بیست و پنج سال گذشته بررسی کردهاند، به خوبی آگاهاند که از بدو تاسیس این جمهوری در اوایل دهه نود، اقدامات وسیعی در سطح سیاسی، فرهنگی، مطبوعاتی و حتی تاریخی از سوی نهادهای وابسته به دولت این کشور علیه ایران انجام یافته است. بایگانی اخبار واحد مرکزی خبر از سال 1371 تا 1374 مبین جزئیات عملیات روانی انجام یافته علیه کشورمان در این جمهوری نوپاست (1).
در این نوشتار دیدبان کوشش خواهد کرد، مولفههایی که باعث خصومت بین ایران و آذربایجان شده است، معرفی و تببین نماید؛ سپس به بایستههایی از لزوم طراحی استراتژی جدید ایران در قبال این کشور 23 ساله اشاره کند.
مولفههای خصومتزا در روابط تهران- باکو
1. نزدیکی رژیم صهیونیستی به آذربایجان: اولویت رژیم صهیونیستی در نزدیکی به آذربایجان در دهه اخیر، به خاطر ایران بوده است. این رژیم به دلیل در اختیار نداشتن فضای حیاتی برای پیشبرد اهداف سیاست خارجیاش و عدم عمق استراتژیک در مقابله با حملات احتمالی، مجبور شده است که از ظرفیت جمهوری آذربایجان در مقابل ایران برای بهره برداری از اهداف امنیتی خویش استفاده کند.
تردد جاسوسان این رژیم و سایر سازمانهای امنیتی کشورهای فرامنطقهای به این کشور به حدی زیاد است که در ذهنهای کارشناسان روابط بینالملل کازابلانکای جنگ دوم جهانی متصور میشود. کازابلانکا به پایگاه جاسوسان مختلف کشورهای متفقین و متحدین در جنگ جهانی دوم تبدیل شده بود. بارزترین نمونه از طراحی عملیات مخفی رژیم اسرائیل علیه ایران ترور دانشمندان هستهای کشورمان بود که از سرپل باکو برای ارتباط گیری نیروهای عملیاتی موساد استفاده میشد. حمایت مادی و معنوی از برگزاری کنفرانسهای ضد ایرانی در باکو، پازل جنگ روانی علیه ایران (خصوصا آذریهای ایران) را از سوی رژیم اسرائیل تکمیل می کند.
2. ایدهها و رفتارهای غلط سیاست خارجی آذربایجان در قبال ایران: نوع نگاه مسئولان درجه یک جمهوری آذربایجان به ایران باعث شده است که در این کشور از ایران به عنوان یک "رقیب متخاصم" نام برده شود. نمود این مساله در رفتار مقامات آذربایجانی کاملا مشهود است.
واقعیت این است که حاکمان این جمهوری بنابه اقتضائات موجود و منافع خودشان، همزمان هم کمونیست، هم لیبرال و بعضا اسلامگرا هم می شوند (2). آذربایجانیها ادعا میکنند که حمایت های ایران از ارمنستان (از مساله قره باغ تا به امروز) موجبات تیرگی روابط باکو- تهران شده و ایران برای برون رفت از این وضعیت باید حمایت خود را از ارمنستان بردارد (3). این در حالی است که ایران همیشه قصد حمایت از آذربایجان را به دلیل اشتراکات نژادی، زبانی، قومی و مذهبی داشته است ولی حاکمان آذربایجان چنین ارادهای برای برقراری روابط با ایران ندارند و فقط بهانه تراشی میکنند.
آذربایجانیها به دنبال یک سیاست خارجی هیجانی در قبال ایران هستند که این سیاست نتیجهای جز انزوای هر چه بیشتر این کشور در مقابل حرکتهای قدرتهای منطقهای چون ایران، ترکیه و روسیه نخواهد داشت. تازهترین مورد از اقدام هیجانی باکوییها بستن مرز پل دشت شاه تختی ایران و آذربایجان بود که اواسط آبان ماه امسال به وقوع پیوست و کارنامه اقدامات غیرمتعارف دولت آذربایجان را تکمیل کرد.
3. ضعفهای ساختاری دولت آذربایجان: بنیادیترین مولفه خصومت آمیز بین ایران و آذربایجان، ضعف ساختارهای اساسی نظام جمهوری آذربایجان است. در اینجا به صورت موردی به این ضعفها اشاره می کنیم:
1-3. ابهام در صحت روی کار آمدن مجدد «الهام علی اف»: در انتخاب مجدد الهام علی اف در 17 مهر 92 به عنوان رئیس جمهور این کشور، شائبه هایی مبنی بر تقلب گسترده انتخاباتی از سوی رسانههای غربی مطرح شد. مسئولین رده بالای باکو این اتهامات را بیاساس دانستند اما نتوانستند افکار عمومی خارجیها را نسبت به انتخاب مجدد صحیح الهام علی اف راضی و قانع نمایند.
2-3. شکاف فرهنگی بین دولت و مردم: دولت آذربایجان با رویکردهای لائیک و دین ستیز شکاف عمیقی بین شیعیان و خودش ایجاد نموده است. (شیعیان حدود 80 درصد جمعیت جمهوری آذربایجان را تشکیل میدهند). دولت سعی دارد پروژه ملت سازی را که بر پایه جعل تاریخ، نژادپرستی و ناسیونالیسم قومی- فرهنگی است، به کار برد. برگزاری جشن همجنس بازان "یورویژن" در سال قبل، نمود بارز این نوع طرز تفکر است که اعتراض کشورهای مسلمان منطقه را برانگیخت.
3-3. وجود فساد اداری در سطوح مختلف دولتی: حتی شهروندان مقیم سایر کشورها در آذربایجان هم دیگر میدانند که از افسر راهنمایی نزدیکترین چهارراه محل سکونتشان تا مقامات عالی حکومتی افرادی رشوه گیر هستند. این طرز فکر که «دیگر فرد سالمی در این سیستم به ندرت پیدا میشود»، به محقق شدن خویش نزدیک نموده است. در جنگ میان ارمنستان و آذربایجان هم در بیست سال پیش، نظامیان ارتش این کشور نیز در برابر دریافت رشوه از جاسوسان ارمنی حاضر به فروش اظلاعات و همکاری با قوای متخاصم میشدند(4).
بایستههای طراحی استراتژی جدید در قبال آذربایجان
پیچیدهترین مساله مربوط به آذربایجان طراحی استراتژی جدید در این زمینه است. استراتژی ایران از بدو تاسیس این کشور 23 ساله، چندان تغییری نکرده است. در واقع، مقامات ایرانی هیچ وقت گمان نمیکردند که با این همه اشتراکهای گوناگون با کشور آذربایجان نه تنها نتوانستند روابط گرمی با این کشور ایجاد کنند، بلکه ماه به ماه این روابط به سردی میگراید. در این قسمت به بایستههایی جهت تدوین استراتژی جدید ایران در برابر آذربایجان اشاره میکنیم:
1. استفاده از استراتژیک ترین دیپلماتها و مدیران سیاست خارجی: این دیپلماتها و مدیران باید توانایی عملیاتی نمودن اهداف ترسیم شده در قبال دولت مستقر در باکو را داشته باشند. تیم دیپلماتیک مسلط بر عرصه باکو باید دارای توانایی و تجربه نظری و عملی در مسائل امنیتی، سیاسی و اقتصادی باشند تا تجاربشان را در زمینه مساله آذربایجان به صورت عینی پیاده نمایند و اهداف نظام را محقق سازند.
2. پیگیری دیپلماسی مستقیم و بدون میانجی: روسیه و ترکیه از کشورهای همسایه آذربایجان هستند که علاقمند به نفوذ در آذربایجان هستند.
روسیه نیز به منظور محافظت از نفوذ مسکو در منطقه قفقاز و استفاده از این روابط نوظهور به عنوان یک اهرم در روابط خود با ایران، تغییرات در روابط رژیم اسرائیل و آذربایجان را ازنزدیک رصد می نماید(5).
اگر بخواهیم جمهوری آذربایجان را پیرو یکی از قدرتهای منطقهای در سیاستها و تصمیمگیریها بدانیم، قطعا آن قدرت ترکیه خواهد بود. در واقع در این مورد وجه قومی ترکی- آذری که توسط حکومت تقویت و پرورانده شده سبب نزدیکی جمهوری آذربایجان به ترکیه شده و وجه اسلامی- شیعی مردم که در این سالها به مراتب تضعیف و به حاشیه رانده شده، نتوانسته سبب نزدیکی آذربایجان به ایران شود(6).
این دو کشور سعی دارند که جلوی دامنه دار شدن روابط ایران و آذربایجان را در زمینههای مختلف -خصوصا زمینه تجاری- بگیرند؛ بنابراین لازم است در دیپلماسی مستقیم با دولت باکو رویکرد تقابلی با ترکیه و روسیه اتخاذ نشود؛ چرا که منافع ما در آذربایجان به اندازه هزینههای تیرگی روابطمان با ترکیه یا روسیه ارزش ندارد. به عبارت دیگر ایران باید رویکرد رقابتی همکاری جویانه را در قبال مناسبات این دو کشور با آذربایجان در پیش گیرد.
3. تولیت نهاد خاص برای انسجام استراتژی در آذربایجان: مدیریت یک سازمان واحد باعث میشود که هم نیروهای اجرایی سردرگم نشوند و هم اهداف اصلی ترسیم شده سریعتر به سرمنزل مقصود برسد. شورای عالی امنیت ملی، به دلیل اینکه بار سنگین پرونده هستهای را به صورت سابق با خود ندارد، می تواند نهاد مناسبی برای در اختیار گرفتن پرونده آذربایجان باشد.
4. طراحی الگوی اعمال قدرت نرم سلبی و ایجابی: در زمینه ایجابی، این قدرت نرم عبارت است از ارتباطات تاریخی نزدیک با اقوام ساکن قفقاز جنوبی، فرهنگ بسیار نزدیک و حتی بعضا واحد و مشترک با مردم این منطقه، ارزشهای معنوی یکسان و ارتباطات خویشاوندی. در عصر اینترنت دیگر ضرورتی برای تبلیغ کم اثر و بعضا ضد اثر چهره به چهره وجود ندارد و برای به دست آوردن دوست، صرفا کافی است که زندگی و حیات روزمره انسانهای عادی را در معرض نمایش بگذاریم(7). در زمینه سلبی می توان به "تردید" افکنی نسبت به منافع روابط آذربایجان و رژیم اسرائیل اشاره نمود. به دیگر بیان ایران باید بتواند هزینههای داخلی و خارجی نزدیک شدن باکو به رژیم صهیونیستی را گوش زد نماید تا باکو به عواقب این تصمیمش واقف باشد.
جمع بندی
هر چند بیشترین ظرفیت در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران صرف مساله هستهای، خلیج فارس، سوریه، عراق و لبنان میشود، اما از نظر دیدبان لزوم توجه به آذربایجان به عنوان دروازهای برای مبادلات تجاری- خصوصا برای دور زدن تحریمها- ضروری به نظر میرسد. دولت جدیدکه اولویت اصلی سیاست خارجی خویش را بر همسایگان ایران متمرکز نموده است، لازم است به همسایهای توجه نماید که به نوعی بدترین روابط را در مقایسه با سایر همسایگانمان داریم. ضرباتی که از عدم توجه به مسائل آذربایجان، در کشورمان پدید آمده بعضا غیرقابل جبران بودهاند. طراحی استراتژی جدید در برابر این دولت عهدشکن میتواند راههای جدیدی را برای کسب حداکثری منافع ملی عاید دولت و مردممان کند.
پانویس:
(1) http://www.irdiplomacy.ir/fa/page/1914527/
(2) گفتگو با منصور حقیقت پور، نتوانستیم از قفقاز سود ببریم، ماه نامه همشهری دیپلماتیک، شماره 78
(3) http://www.irdiplomacy.ir/fa/page/1914527/
(4) http://www.irdiplomacy.ir/fa/page/1914527/
(5) http://eshraf.ir/index.php/political/1202-1390-07-04-08-46-58
(6) روابط جمهوری اسلامی ایران و جمهوری آذربایجان: چالشها و فرصتها، سجاد طالبی، دفتر مطالعات سیاسی مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی
(7) علیزاده، زرتشت، نگاهی به فرصتهای ایران در قفقاز، ماه نامه همشهری دیپلماتیک، شماره 78