دیدبان
یادداشتی بر فیلم استرداد؛

یازده تن طلا تقسیم بر هفتاد و پنج میلیون نفر

یازده تن طلا تقسیم بر هفتاد و پنج میلیون نفر

دیدباندر کشوری با تاریخ و تمدن چندین هزار ساله، هزاران داستان تاریخی می‌توان یافت که هر کدام قادر هستند سوژه یک فیلم سینمایی یا یک مجموعه داستانی باشند اما آنچه که باعث شده تا افراد کمتری به سمت ساخت این نوع از فیلم‌ها بروند چند عامل کلی از جمله هزینه‌های ساخت، نیاز به تحقیق و پژوهش بسیار، ساخت دکورهای سنگین در برخی از موارد، زمان طولانی تولید و... است که به همین دلایل در ایران به‌جز سرمایه‌گذار دولتی، سرمایه‌گذار خصوصی به سمت ساخت این نوع از آثار نمی‌رود.


«استرداد» که در ژانر درام تاریخی جای می‌گیرد، سومین ساخته‌ی علی غفاری در مقام کارگردانی یک فیلم سینمایی است که به مسئله‌ی گرفتن غرامت از متفقین پس از پایان جنگ جهانی دوم می‌پردازد. این غرامت که بیش از 11 تن طلا است باید از شوروی به ایران برسد. حمید فرخ‌نژاد سرهنگ ارتش شاهنشاهی است و مامور می‌شود تا به مسکو رفته و این محموله را تحویل بگیرد اما در این سفر افرادی وی را همراهی می‌کنند که هر کدام قصد دارند به نحوی این طلاها را به چنگ بیاورند. 

«استرداد» با تعلیق‌های بسیار خوبی که در داستان دارد، فیلم‌برداری، طراحی صحنه، جلوه‌های ویژه و هزینه پنج میلیارد تومانی یکی از آثار فاخر جشنواره سی و یکم بود که توانست 4 سیمرغ بلورین جشنواره را نیز تصاحب کند. با اینکه تغییراتی در پایان داستان صورت گرفته و 15 دقیقه از فیلم نیز حذف شده است اما به نظرِ برخی از کارشناسان، «استرداد» از نظر تاریخی دچار تحریف‌هایی نیز شده است که شاید جمله‌ی ابتدای فیلم مبنی بر «برداشت آزادی از واقعه‌ی...» توجیهی برای این کار بوده است! 

برخی از ایرادات تاریخی این فیلم را می‌توان در موارد ذیل بررسی نمود:

1) در اصل اینکه آیا این غرامت به ایران داده شده است یا نه هنوز تردید وجود دارد!
2) راه‌آهن ایران در سال 1350 به راه‌آهن ترکیه متصل شده است یعنی 16 سال پس از تاریخی که وقایع فیلم رخ می‌دهد؛ پس امکان انتقال طلاها به ترکیه وجود نداشته است. 
3) در زمان وقوع این ماجرا، در ارتش شاهنشاهی افسر زن وجود نداشته است.
4) و...

سوال اصلی این است که آیا یک فیلم تاریخی باید به تاریخ وفادار باشد؟ اجازه دهید تا نگاهی هم به دومین فیلم تاریخی جشنواره سی و یکم یعنی «عقاب صحرا» داشته باشیم. این فیلم نیز متاسفانه تحریف یک واقعه تاریخی حساس در زمان پیامبر است که به نحوی مضحک داستان عاشقانه‌ای را جایگزین متن اصلی آن حادثه می‌کند. درست است که برخی از خاطرات و مسائل تاریخی ظرفیت تبدیل به یک داستان کامل را ندارند اما آیا فیلمساز اجازه‌ی تحریف تاریخ را دارد؟

از منظری دیگر شاید بتوان گفت اصلی‌ترین موضوع «استرداد» وفاداری به مافوق و وفاداری به میهن است که در جای جای این فیلم به خوبی به این مسئله پرداخته شده است. شاه و افسر وظیفه‌شناسش (فرخ‌نژاد) سعی می‌کنند تدبیری به کار گیرند تا طمع اطرافیان را خنثی و غرامت جنگ را به بیت‌المال بازگردانند. آنچه که در این فیلم می‌بینیم نمایش یک دستگاه سلطنتی هوشمند و فداکار تا سکانس پایانی است و درست در انتها فیلمساز تصمیم می‌گیرد این تصویر مثبت از شاه خوب! را در هم بشکند. سکانسی که گویا به فیلم چسبانده شده است.

«استرداد» تا سکانس پایانی داستانی جذاب و گیرا دارد اما ناگهان لحن خودش را از دست می‌دهد و در چند دقیقه کوتاه سعی می‌کند اصل ماجرا را برای بیننده تعریف می‌کند. ناگهان قهرمان زن خیانت‌کار معرفی می‌شود و روزنامه‌نگار محافظه‌کار، محرم رازهای اعلیحضرت! فیلمساز با مخفی‌کردن اصل ماجرا سعی در ایجاد تعلیق دارد که همین مسئله به کیفیت نهایی کار لطمه می‌زند.

وقایع تاریخی برای اکثر مردم جذاب و جالب است اما تعداد کمی از آنها به خود زحمت می‌دهند تا کتاب‌های تاریخی را مطالعه کنند. از آن طرف بسیاری از فیلم‌های تاریخی که تاکنون در ایران ساخته شده‌اند، جذابیت لازم را برای بیننده ندارند؛ فیلمسازان با وفاداری به وقایع تاریخی و البته با رفع موانعی که در مقدمه به آنها اشاره شد می‌توانند آثار شاخص و قابل توجهی را تولید کنند. وقتی که داستان بسیاری از فیلم‌های امروزی، وقایع تکراری از زندگی شهرنشینی ما آدم‌هاست، آیا رجوع به انبوهی از داستان‌های واقعی و بکر، انتظار بیهوده‌ای است؟

 

 

سید مهدی موسوی

منبع: خبرنامه دانشجویان ایران

مرتبط‌ها

بیشترین سقوط ارزش سهام وال استریت در یک روز

دولت آمریکا به کشتن شهروندان ایرانی افتخار می‌کند

مقابله با کرونا از منظر حکمرانی (1)

آمریکا برای آزادی مزدور اسرائیلی، دست به تهدید و ارعاب زد

افشای نام‌های جدید از شاهزادگان بازداشت‌شده

استیصال رسانه‌ای ائتلاف در یمن