دیدبان
صدا و سیما این روزها چه می‌کند؟

مأمـوریـت فـرامـوش شــده

مأمـوریـت فـرامـوش شــده

دیدباناز ابتدای شکل‌گیری انقلاب اسلامی، بحث صدور انقلاب به عنوان یکی از مهم‌ترین و بنیادی‌ترین مباحث در شعارها و تئوری‌های معمار کبیر انقلاب مطرح بود. وظیفه صدور انقلاب اسلامی را در درجه اول باید بر عهده رسانه‌ی تراز انقلاب اسلامی دانست. اینکه چقدر توانسته‌ایم پیام اصلی انقلاب را در حوزه‌های سیاست، اندیشه، فرهنگ و... به جهان ابلاغ کنیم را باید در چگونگی  عملکرد رسانه‌های انقلاب دنبال کنیم. امروز، این سوال مطرح است که تاکنون رسانه ملی که در بعد فنی پیشرفت‌های قابل توجهی داشته، به عنوان رسانه اصلی نظام چقدر در صدور سخن اصلی انقلاب اسلامی که «زندگی کردن بر مبنای قوانین الهی» است موفق بوده؟

اگر پیام انقلاب اسلامی را در دو حوزه جداگانه سیاسی و فرهنگی تعریف و عملکرد رسانه ملی را نیز ذیل همین دو عنوان تقسیم‌بندی و بررسی کنیم، می‌توانیم نتایج دقیق‌تر و کارنامه روشن‌تری از عملکرد صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران به دست بیاوریم. به عبارت دیگر، اگر شبکه‌های برون مرزی سازمان صدا و سیما را به دو دسته شبکه‌هایی که «پیام سیاسی» یا «پیام فرهنگی» انقلاب اسلامی را تبیین می‌نمایند، تقسیم کنیم، می‌توانیم شبکه‌هایی همچون «العالم»، «پرس تی‌وی» و «هیسپان تی‌وی» را در حوزه تبیین پارامترهای سیاسی و شبکه‌های «آی فیلم» و«سحر» را در حوزه تبیین پارامترهای فرهنگی انقلاب اسلامی، قرار دهیم.

تاثیر مثبت شبکه‌های «پرس تی‌وی»، «العالم» و «هیسپان تی‌وی» در حوزه‌های تحت پوشش این شبکه‌ها بر هیچ‌کس پوشیده نیست. عملکرد صحیح شبکه «العالم» در جنبش بیداری اسلامی کشورهای منطقه و همچنین مسائل سوریه، عملکرد صحیح شبکه «پرس تی‌وی» در حوزه اروپا، آمریکا و به‌ویژه پوشش جنبش 99درصدی و دیگر مسائلی که در ابررسانه‌های جهان سانسور شده و همچنین پوشش صحیح شبکه «هیسپان تی‌وی» از اتفاقات رخ داده در جهان و به خصوص کشورهای اسپانیولی زبان و تبدیل شدن آن به صدای مردم آمریکای لاتین، این شبکه‌ها را به منبع مورد وثوقی برای مخاطبان خود تبدیل نموده است. همین امر هم موجب شده تا این شبکه‌ها از سوی دشمنان قسم‌خورده انقلاب و سرویس‌های صهیونیستی با تحریم روبه‌رو و از روی اغلب فرستنده‌های ماهواره‌ای حذف شوند؛ که این خود یعنی به تعارض رسانیدن شعار و عمل مدعیان «آزادی بیان».

اما در برخی موارد نیز تصویر چهره ارائه شده از ایران در این شبکه‌ها با اشکالاتی مواجه است. درواقع، این شبکه‌ها باید با تکیه بر مزیت‌های نسبی انقلاب اسلامی، آن را به عنوان الگو به مردم کشورهای حوزه عملکردشان معرفی کنند. ولی متاسفانه، گاهی همان چهره‌ای را از ما ارائه می‌دهند، که غرب دوست دارد از ایران ببیند نه آنچه که هویت اصلی انقلاب اسلامی را شکل می‌دهد. شاید نشان دادن چهره فمینیستی از زن ایرانی یک مثال بارز در این مورد باشد. ارائه چهره‌ای از زن ایرانی که با کنار گذاشتن حجاب دینی، کارهای مردانه را پیشه خود کرده و وظیفه اصلی‌اش که همان تربیت نسل است به فراموشی سپرده است، همان چیزی است که سال‌ها غرب در تلاش بود که در ایران پیاده کند. البته این که مزیت‌های نسبی ما چیست و چگونه باید بر آن‌ها تکیه کرد، موضوعی است که باید توسط کارشناسان به دقت بررسی شود.

به هر حال، عملکرد حوزه فرهنگی رسانه ملی را باید در دو بخش تولید و توزیع بررسی نماییم. در بخش تولید که شاید مشکل اصلی را بتوان در آن یافت، نهادهای زیادی درگیرند و باید این سوال را پرسید که تا کنون چند اثر مورد وثوق را می‌توان یافت که بتوان با اعتماد و تکیه بر آن، سخن اصیل انقلاب اسلامی را به مردم جهان عرضه کنیم. بحث در این حوزه بسیار مفصل است و تا کنون بسیاری به آن پرداخته‌اند. اما پرداختن تفصیلی به این موضوع را باید در جای دیگری دنبال کنیم، چرا که هدف اصلی این گفتار بررسی حوزه توزیعی می‌باشد.

بار توزیعی پیام فرهنگی جمهوری اسلامی را شبکه‌هایی همچون «آی فیلم» و «سحر» بر عهده دارند. اما این شبکه‌ها تاکنون چقدر در هدف خود موفق بوده‌اند؟

شبکه «سحر» از جمله قدیمی‌ترین و اولین شبکه‌های برون مرزی صدا و سیما به شمار می‌رود که به دو زبان انگلیسی و عربی برای مخاطبان برنامه‌سازی می‌کند. حال و هوای برنامه‌های این شبکه، شبیه شبکه چهارم سیماست و به نظر می‌رسد که اغلب مخاطبان آن را قشرهای تحصیل‌کرده و نخبه تشکیل می‌دهند و نه عامه مردم. هرچند هنوز این پرسش مطرح است که این شبکه چقدر توانسته خکین دسته از مخاطبان را پیدا کند و بر آن‌ها اثر گذار باشد؟ چقدر به منبع مورد وثوق تبدیل شده است؟ آیا اگر این شبکه حذف شود، اتفاقی می‌افتد و صدای کسی را به اعتراض بلند می‌کند؟

اما شبکه «آی فیلم»، بر خلاف شبکه سحر با هدف ارتباط‌گیری با مخاطب عام شکل گرفت و عرضه محصولات هنری ایران به مردم عرب زبان دنیا را در دستور کار خود قرار داد. اما این محصولات چقدر بر پایه موازین اسلامی تهیه شده و چقدر پیام دینی را با خود به همراه دارد؟ متاسفانه برخی محصولات سینمایی که در شبکه‌های داخلی هم با مشکل پخش مواجه است به یکباره سر از شبکه جهانی «آی فیلم» در می‌آورد! حال مسئولین باید پاسخ دهند که چرا فیلمی که تشخیص داده شده برای مخاطب عام ایرانی مناسب نیست، برای مخاطب عرب زبان که قرار است فیلم‌هایی بر پایه موازین اسلامی ببیند، پخش می‌شود؟!

البته نفس وجود شبکه‌هایی همچون «آی فیلم» اتفاق مبارکی برای صدا و سیما محسوب می‌شود، چراکه نشان می‌دهد مسئولین فرهنگی دریافته‌اند که بهترین راه انتقال پیام اصیل انقلاب اسلامی، فرهنگ و هنر می‌باشد. کما اینکه غرب نیز بیشترین انرژی خود برای انتقال سبک زندگی غربی را، نه از راه‌های نظامی بلکه با متوسل شدن و سرمایه گذاری در عرصه فرهنگ و هنر به کار می‌بندد. رسانه ملی نیز باید از این ابزار به درستی استفاده کند.

در ابتدای افتتاح شبکه «آی فیلم»، این شبکه به مثابه آبی برای تشنگان معرفت در جهان عرب بود! وقتی این شبکه توانست با پخش آثاری همچون«یوسف پیامبر»، «مختارنامه» و دیگر آثار تحسین برانگیز ایرانی مخاطبان بسیاری را در جهان عرب به خود جذب کند، انتظار می‌رفت که رسانه ملی بتواند با تکیه بر همین مزیت نسبی مخاطبان بیشتری را جذب کند. حتی رسانه ملی می‌توانست با ذائقه سازی برای مخاطبان، دست شبکه‌های پخش کننده آثار سخیف را از منطقه کوتاه کند. اما در یک اقدام ناآگاهانه و با روی آوردن به پخش آثار دست چندمی که به سختی در شبکه‌های دیگر و یا سینما بیننده‌ای داشت، بسیاری از مخاطبان آی‌فیلم در خارج از کشور از دست رفت. چرا که اگر قرار باشد مخاطب اثر سخیف ببیند، شبکه‌های خارجی نه تنها آثار سخیف‌تر به خورد مخاطبانشان می‌دهند، بلکه با افزودن چاشنی جذابیت‌های جنسی، مخاطبانی هم که خریدار این سلیقه هستند را به خود جذب می‌کنند.

همچنین، با توسعه شبکه‌های دیجیتال و راه یافتن «آی فیلم» به شبکه دیجیتال، مخاطبان فارسی هم به جمع مخاطبان این شبکه اضافه شدند. با گذشت زمان و افزایش مخاطبان ایرانی که به دنبال نوستالژی‌هایشان سراغ این شبکه آمده بودند، کم‌کم رسانه ملی با یک تغییر آرام، مخاطبان اصلی که همان عرب زبانان بودند را به مخاطبان دوم این شبکه تبدیل کرد. به صورتی که زبان نوشتاری این شبکه از عربی به فارسی تغییر حالت داد و اغلب پوشش دهنده نظرات مخاطبان ایرانی بود. درواقع، شبکه آی‌فیلم در مرحله اول هدف خود را و در مرحله نهایی مخاطب خود را گم کرد. اما با افتتاح شبکه‌هایی مثل «تماشا» و «نمایش»، مخاطب ایرانی هم با این سوال مواجه شد که حضور شبکه آی‌فیلم چه لزومی دارد؟ پاسخ این سوال را می‌توان در گم کردن و خلط کردن اهداف از سوی رسانه ملی دنبال کرد.

در نهایت، به نظر می‌رسد که رسانه ملی باید با تغییر و بهبود سیاست‌های خود درباره شبکه‌هایی همچون «آی فیلم» که ماموریت صدور پیام فرهنگی انقلاب اسلامی را بر عهده دارند، قطار انقلاب اسلامی و صدور مبانی اندیشه‌ای آن در حوزه فرهنگی را به مسیر اصلی خود برگرداند. حتی این حرکت‌ها می‌تواند با همکاری هنرمندان کشورهای عربی و ساخت محصولاتی با موازین اسلامی صورت گیرد که هم مروج پیام دینی انقلاب است و هم قرابت فرهنگی بیشتری با مردم کشورهای عربی اسلامی دارد.

محسن اقبال دوست

خبرنامه دانشجویان ایران

مرتبط‌ها

بیشترین سقوط ارزش سهام وال استریت در یک روز

دولت آمریکا به کشتن شهروندان ایرانی افتخار می‌کند

مقابله با کرونا از منظر حکمرانی (1)

آمریکا برای آزادی مزدور اسرائیلی، دست به تهدید و ارعاب زد

افشای نام‌های جدید از شاهزادگان بازداشت‌شده

استیصال رسانه‌ای ائتلاف در یمن