دیدبان
از گروگان‌گیری در هواپیما و کشتی تا انفجار قطار؛

گروه‌های سلفی چچنی چگونه پدید آمدند+ تصاویر

گروه‌های سلفی چچنی چگونه پدید آمدند+ تصاویر

دیدبانچچن منطقه ای در جنوب روسیه است که اکثر ساکنان آن را مسلمانان تشکیل می دهند. این منطقه در سال 1991 میلادی یعنی اندکی پیش از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی اعلام استقلال کرد. مسکو دو جنگ علیه این منطقه انجام داد که اولین مورد در سال 1994 میلادی شروع شد و تا سال 1996 میلادی ادامه داشت. دومین مورد نیز مربوط به سال 1999 میلادی بود. این دو جنگ با هدف سیطره مجدد بر این منطقه انجام می گرفت که این موضوع باعث کشته شدن قریب به یک صد هزار شهروند غیر نظامی گردید و بر اساس آمارهای منتشر شده از سوی منابع روسی در این دو جنگ همچنین ده هزار سرباز روسی نیز کشته شدند. 


دو جریان، نماینده جنبش مسلح چچن هستند یکی از آنها «امارت اسلامی قفقاز» است. این جنبش در سال 2007 میلادی ایجاد شد و به عنوان چتری بود که جنبش های مسلح در شمال قفقاز را در سایه خود جمع می کرد. هدف این جنبش ایجاد یک کشور واحد آن هم در زیر لوای اسلام است. جریان دوم یک جریان ملی گرا می باشد که در جهت تشدید درگیری ها علیه روس ها در چچن می کوشد ؛ ولی موضوع بحث ما همان جریان اول است. 

یکی از آن ایرادهایی که بر مبارزات در چچن گرفته می شود، این است که مبارزان چچنی در عملیات های خود هیچ تفاوتی را میان نظامیان و غیر نظامیان قائل نیستند و همین موضوع باعث خلط بین مقاومت مشروع و تروریسم شده است که البته این موضوع تاثیر منفی بر هر گونه آرمان عدالت خواهانه دارد. 
 


امارت اسلامی قفقاز یک جنبش اسلامی به رهبری دوکو عمروف می باشد و برخاسته از جنبش جدایی طلب چچن است که نظامیان روس موفق به شکست آن شدند. 

رهبران این جنبش اسلامگرا مستمرا بر مشروع بودن کشتار شهروندان و غیر نظامیان روس تاکید می کنند. جنبش «امارت اسلامی قفقاز» می کوشد تا تمامی گروه های شورشی فعال در جمهوری های قفقاز روسیه مانند چچن، انگوش، داغستان، اوستیای شمالی و ... را در زیر پرچم خود قرار دهد. 

وقتی عمروف خود را به عنوان رهبر «امارت اسلامی قفقاز» از جمله چچن ـ که همچون دیگر جمهوری های موجود در قفقاز روسیه به عنوان یک ایالت تلقی می شد ـ اعلام کرد، نابسامانی های امنیتی به تدریج وارد دو جمهوری اینگوش و داغستان گردید که در همسایگی چچن قرار داشتند و اکثر ساکنان آن را مسلمانان تشکیل می دادند. هنوز هم گروه های شورشی مستمرا حملاتی علیه نیروهای امنیتی روسیه و نمایندگان این کشور در تمامی بخش های قفقاز انجام می دهند. 

شایان ذکر است که جنبش «امارت اسلامی قفقاز» که یک جنبش شورشی به شمار می آید، به عنوان یک جنبش متحد تلقی نمی گردد ؛ زیرا بخشی از شورشیان چچنی در سال 2010 میلادی و به دنبال شایعات و اخبار ضد و نقیضی که درباره استعفای عمروف وجود داشت، از وی جدا شدند و مسلم و حسین گاکایف یک سازمان جداگانه اسلامگرا تشکیل دادند. 
 


در سال 2011 میلادی شورای امنیت بین الملل تصمیم گرفت تا مجازات هایی را علیه القاعده و گروه های مرتبط با آن اعمال کند و به این ترتیب جنبش «امارت قفقاز» در لیست گروه هایی قرار گرفت که علیه آنان مجازات انجام می شد. ایالات متحده نیز نام عمروف را در لیست تروریست های تحت تعقیب قرار داد و پنج میلیون دلار برای هر کسی که اطلاعاتی در خصوص این جنبش چچنی بدهد، تعیین نمود ؛ البته اطلاعاتی که در نهایت به دستگیری عمروف کمک نماید. 


رهبران برجسته مبارزان چچنی

عربی بارایف 

وی یکی از فرماندهان برجسته جنگی جنبش «امارت اسلامی قفقاز» بود که در سال 1999 میلادی توسط روس ها در چچن کشته شد. مسخادوف، رئیس جمهور چچن وی را در سال 1998 میلادی به اتهام ربودن و گردن زدن مهندسان شرکت تلکام و مخالفتش با پذیرش دستورات فرماندهان نظامی چچن خلع درجه کرد که این امر به درگیری میان نیروهای وابسته به بارایف و گارد ملی چچن در شهر جدرمیز این ایالت انجامید و بعد از شش سال از کشته شدن وی، عمروف دستور بازگرداندن رتبه نظامی عربی بارایف را صادر کرد. 


خطاب 

نامش «سامر صالح عبدالله السویلم» و تبعه عربستانی بود. به او لقب «خطاب» دادند. خطاب رهبر پیشین مجاهدان عرب در قفقاز بود که در آپریل سال 2002 میلادی با استفاده از سم کشته شد. 
 


وی که قرار بود به عنوان نماینده شرکت «آرامکو» عربستان راهی آمریکا شود، از رویای این سفر صرف نظر نمود و به جای آن در سال 1987 میلادی راهی افغانستان شد تا در صف مجاهدان مسلمان علیه شوروی بجنگند. روسیه می گوید که او در جریان جنگ اول مسکو علیه چچن که در بین سال 1994 تا 1996 میلادی روی داد، پا به منطقه چچن گذارده است. 
 


گفته می شود که خطاب به مدت 15 سال علیه نیروهای روسیه فعالیت داشت که این فعالیت از افغانستان آغاز شد و پس از آن به تاجیکستان رسید. وی همچنین در اثنای مناقشه قره باغ از مبارزان مسلمان حمایت می کرد. 

به نوشته روزنامه های روسی، خطاب در بین سال های 1979 تا 1989 میلادی در افغانستان علیه شوروی می جنگید و روابط گسترده ای با سازمان «افغانی های عرب» داشت یعنی همان کسانی که در قفقاز و چچن نیز تحت فرمانش می جنگیدند. 
 


به گفته همین منبع، وی در جریان جنگ داخلی که در بین سال های 1992 تا 1997 میلادی در تاجیکستان روی داد، در کنار مخالفان اسلامگرای دولت جنگید و در جریان مناقشه قره باغ که در بین سال های 1988 تا 1994 روی داد، به مسلمانان آذربایجانی کمک می کرد. خطاب در جریان اولین جنگ مسکو علیه چچن که در بین سال های 1994 تا 1996 میلادی به وقوع پیوست، پا به این منطقه گذاشت و در آگوست 1999 میلادی با همکاری شامل باسایف از فرماندهان جنگی، عملیات های مسلحانه ای را در جمهوری داغستان روسیه که در مجاروت چچن قرار دارد، سکانداری کرد. این عملیات ها با هدف ایجاد یک کشور اسلامی در قفقاز صورت می گرفت. 


رضوان احمدوف 

یکی از رهبران و فرماندهان چچنی بود که در سال 2002 میلادی هنگام فرماندهی یک عملیات نظامی علیه نیروهای روسی در منطقه ویدنو کشته شد. تیم تحت فرمان رضوان احمدوف چندین انفجار را علیه روس ها در منطقه ویدنو انجام دادند که این موضوع به کشته شدن هشت سرباز روس انجامید. گفتنی است که تیم مذکور در منطقه ویدنو با استفاده از تسلیحات سنگین، حمله ای را علیه یک مرکز پلیس انجام دادند. 
 


ابو الولید الغامدی

عربستانی تبار با نام کامل «عبدالعزیز بن سعید بن علی الغامدی» است. وی با لقب «ابوالولید» شناخته می شود و آپریل 2004 میلادی در چچن کشته شد. سازمان اطلاعات روسیه وی را رهبر جنگجویان و مبارزان عربی می دانست که از سال 2002 میلادی در چچن حضور داشتند و می جنگیدند. نیروهای ویژه روسیه، ابو الولید را جانشین الخطاب و به عنوان فرمانده مبارزان چچنی می دانستند. 
 


ابو عمر السیف

«محمد بن عبد الله السیف» ملقب به «ابو عمر السیف» یک چهره شاخص مذهبی و رهبر مبارزان عرب در چچن به شمار می رفت. وی در دسامبر 2005 میلادی به همراه همسرش توسط نیروهای روسی کشته شد. عمر السیف که در القصیم به دنیال آمده بود، فتواهای بسیاری را در دعوت افراد به جهاد صادر نمود. ضمنا بسیاری از پیام های صوتی و ویدئویی وی از طریق اینترنت منتشر شد به ویژه مجموعه ای از پیام ها که عنوان آن «عراق و جنگ های صلیبی» بود. ابوعمر السیف در کنار الخطاب (سامر السویلم) که در سال 2002 میلادی به وسیله سم در چچن کشته شد، جنگید و به مفتی مبارزان چچنی مبدل گردید. 
 


بر اساس گزارش پایگاه های اینترنتی وابسته به رادیکال ها، السیف به شیوه ای سنتی علم و دانش را فرا گرفت و بعد از آغاز درگیری ها با نیروهای روسی و در زمان رهبری سامر السویلم (خطاب) به صف مجاهدان عرب در چچن پیوست. 

ابوعمر منصب مفتی شرعی مجاهدان چچنی را کسب کرد. وی تلاش های بسیاری را در گسترش علوم دینی در میان مبارزان صرف نمود و در کاستن از گسترش افکار افراط گرایانه تر و خشونت بارتر در میان مجاهدان تاثیر داشت. به هر حال، او متاثر از علوم دینی سنتی بود که افراد را از تکفیر، غلو و انجام کشتارهای بی هدف بر حذر می داشت. شاید وی در برخی از اشتباهاتی که مبارزان چچنی کردند، مقصر باشد ؛ ولی در کل گرایش های افراط گرایانه کمتری از او سراغ داریم. 
 


وی تلاش هایی نیز در احیای اجرای شریعت در زندگی روزمره مردم در چچن داشت و این کار را با آموزش طلاب علوم دینی انجام می داد. وی آنها را پس از آموزش به مناطق مختلف چچن می فرستاد تا در راستای گسترش علوم دینی در آن مناطق فعالیت کنند و مسائل شرعی مردم را حل کنند. آخرین مطالبی که از شیخ ابو عمر السیف ضبط شده و بین رادیکال ها رد و بدل می شود، یک پیام صوتی تحت عنوان «دموکراسی و انتخابات در عراق» است. وی دموکراسی را کفر نسبت به خداوند توصیف می کند و از مبارزان مسلمان در عراق می خواهد تا به حملات خود علیه آمریکایی ها تشدید بخشند.

اتهامی که نیروهای روسی به ابوعمر السیف می زنند، این است که وی نماینده القاعده در چچن بوده و تامین اعتبار لازم جهت انجام عملیات گروگان گیری منطقه بیسلان را بر عهده داشته است.


ابو حفص الأردنی 

نام او «فارس یوسف عمیرات» یا «أبو حفص الأردنی» است. وی در سال 1973 میلادی در منطقه الزرقا یعنی زادگاه ابومصعب الزرقاوی، رهبر پیشین القاعده در عراق به دنیا آمد و در سال 1995 میلادی پا به چچن گذارد. وی تحت فرمان مبارز عربستانی سامر صالح عبدالله السویلم کار می کرد یعنی همان فردی که به نام خطاب شناخته می شد و در مه سال 2002 میلادی با سم به قتل رسید. ابو حفص الاردنی پس از قتل خطاب، به عنوان معاون ابوالولید الغامدی کار خود را ادامه داد. 
 




ابوحفص الأردنی که با لقب ابو حفص الشیشانی (چچنی) نیز شناخته می شد، در مجلس شورای نظامی عضویت داشت و به عنوان فرمانده مجاهدان در چچن بود. وی معاون ابوالولید بود و از جمله مجاهدانی به شمار می رفت که در افغانستان، بوسنی و تاجیکستان جنگیده بودند. وی به همراه «خطاب» چندین عملیات بزرگ را ترتیب داد و روابطی صمیمی با شامل باسایف، رهبر مشهور چچنی داشت و باسایف شخصا در جشن انتصاب وی به منصب فرمانده مجاهدان چچنی حضور داشت. ابو حفص در آپریل سال 2004 میلادی و بعد از اعلام خبر کشته شدن عبدالعزیز ملقب به «ابوالولید الغامدی» این منصب را عهده دار شد. ابوالوید، همان فردی که نیروهای ویژه روسیه وی را به عنوان جانشین «الخطاب» عربستانی در فرماندهی مبارزان چچنی می دانستند. 


اصلان مسخادوف 

وی در سال 1997 میلادی به عنوان رئیس جمهور چچن انتخاب شد. با وجود آنکه مسکو در بسیاری از حملات صورت گرفته علیه نیروهای روسی مسخادوف را گناهکار می دانست ؛ ولی وی از میانه روترین رهبران چچنی به شمار می آمد. 
 


بعد از آنکه شورشیان چچنی در سپتامبر 2004 میلادی مدرسه ای را در شهرک بیسلان در آوستیای شمالی مورد حمله قرار دادند و بیش از 300 نفر نیز در آن ماجرا کشته شدند، مقامات روسی ده میلیون دلار جایزه برای کسی که اطلاعاتی جهت دستگیری مسخادوف و نیز شامل باسایف، فرمانده نظامی چچن ارائه دهد، تعیین کرد. 
 


وی در سال 2005 میلادی و در جریان عملیاتی که نیروهای ویژه روسیه در نزدیکی شهرک تولستوی یورت در حوالی گروزنی، پایتخت چچن روی داد، به قتل رسید. 


شامل باسایف

شامل سلمان (سلمانویچ) باسایف، فرمانده مجلس شورای نظامی چچن و متولد 14 ژانویه 1965 میلادی است. در پی جنگ اول چچن که در بین سال های 1994 تا 1996 میلادی روی داد، به عنوان دشمن اول روسیه معرفی شد. مسئولان روسی او را مسئول دو مورد شورشی می دانند که در ماه های آگوست و سپتامبر 1999 میلادی در جمهوری داغستان در مجاورت چچن به وقوع پیوست. روس ها همچنین وی را مسئول موج انفجاراتی می دانند که در شهرهای مختلف روسیه انجام گرفت و قربانی آن 239 غیر نظامی بودند. 
 




باسایف در فوریه سال 2000 میلادی و در هنگامی که مشغول هدایت عملیات فرار مبارزان چچنی از گروزنی، پایتخت چچن بود از روی یک مین رد شد و پای خود را از دست داد. وی سکانداری گروه های مسلحی که در آگوست سال 1999 میلادی با هدف ایجاد یک جمهوری اسلامی وارد داغستان شدند، بر عهده داشت. نیروهای روسی به تحرکات نظامی باسایف در داغستان خاتمه بخشیند و حمله گسترده ای را برای تعقیب نیروهای وی در چچن انجام دادند. 


مهند 

عربستانی تبار بود و در دسته بندی ارائه شده توسط نیروهای امنیتی روسیه، ‌وی به عنوان نماینده عالی سازمان القاعده در چچن به شمار می رفت. مهند در سال 1999 میلادی از طریق گرجستان وارد چچن شد و به گروهی پیوست که ریاست آن بر عهده خطاب عربستانی بود. بعد از کشته شدن خطاب و دو تن از اخلافش در سال 2002 میلادی مهند به عنوان هماهنگ کننده اصلی در زمینه تامین هزینه های گروه های تروریستی در خارج تعیین گردید. 
 




مهند در واقع رقیب دوکو عمروف در تصدی مقامات رهبری گروهک های تروریستی بود. این چهره مستقیما در برنامه ریزی جهت عملیات های تروریستی که با استفاده از افراد انتحاری در روسیه انجام می گرفت، مشارکت داشت. سازمان اطلاعات روسیه مهند را در سال 2011 میلادی به قتل رساند. 


دوکو عمروف

ملقب به ابوعثمان بود و از زمان جنگ اول استقلال چچن که در سال های 1994 تا 1996 میلادی روی داد، مقابله با نیروهای روسی را شروع کرد. عمروف در ژوئن 2006 میلادی رئیس جنبش جدایی طلب چچن شد و بعد از آنکه عبدالخالد سعیدولایف در یک عملیات نظامی کشته شد، او سکاندار شورش علیه روسیه گردید. 
 


این چهره رادیکال در اکتبر سال 2007 میلادی خود را به عنوان رهبر «امارت اسلامی قفقاز» اعلام کرد، قفقازی که چچن یکی از ایالت های آن به شمار می رفت. 
 


وی نامه های بسیاری را برای طرفدارانش صادر نمود و از آنها خواست تا کشورهایی همچون ایالات متحده، روسیه، انگلستان و روسیه که آنان را به عنوان دشمن بر می شمرد، حمله نمایند. 


برجسته ترین عملیات ها (از حمله تا آدمربایی) 

از زمان آغاز جنگ چچن، روسیه هدف مورد علاقه مبارزان انتحاری چچنی در منطقه قفقاز بوده است. روسیه صحنه درگیری های مسلحانه هر روزه، انفجارها و ترور نیروهای امنیتی می باشد و تنها چیزی که در این میان حرف می زند، سلاح است. 

در هشتم نوامبر 1991 میلادی چچنی ها یک هواپیمای توپولوف 154 روسیه را ربودند. این هواپیما که 178 مسافر داشت از مینیرالنی فودی (قفقاز) به سمت ایکاتیرین بورگ در حال حرکت بود که چچنی ها هواپیما را مجبور به تغییر مسیر به سمت آنکارا کردند. هواپیماربایان مسافران را در گروزنی، پایتخت چچن پیاده کردند. گفتنی است که فرماندهی این عملیات هواپیماربایی بر عهده شامل باسایف یکی از برجسته ترین فرماندهان جنگی چچن بود. 

در 14 ژوئن 1995 میلادی و در جریان عملیات گروگانگیری که در بودنوسک در جنوب روسیه به وقوع پیوست، 150 نفر کشته شدند. فرماندهی این عملیات بر عهده شامل باسایف بود. روس ها و چچنی ها ـ در پی این حادثه ـ تصمیم به آتش بس گرفتند و تا دسامبر 1995 میلادی پایبند آن بودند. 
از 9 تا 24 ژانویه 1996 میلادی گروهی از کوماندوهای چچنی 2000 نفر را در کیزلیار (در داغستان در منطقه قفقاز روسیه) و بیرفومایسکا (مرزهای داغستان با چچن) گروگان گرفتند. به گفته منابع خبری، تعداد کشته شده های این حادثه بین 50 تا 100 نفر بود. 

در 16 ژانویه 1996 میلادی یک گروه از کوماندوهای ترک هوادار چچن، کشتی «افراسیا» که در بندر تریبیزوند در ساحل ترکیه پهلو گرفته بود، به کنترل خود درآوردند و 150 سرنشین این کشتی که بیشتر آنها روس بودند و برای حرکت به سمت بندر سوچی روسیه آماده می شدند، گروگان گرفتند. در 19 ژانویه بود که افراد مذکور گروگان ها را رها کرده و خود را تسلیم نمودند. گفتنی است که در 7 مارس 1997 میلادی دادگاه 9 فردی که در ماجرای کشتی روسی دست داشتند، به تحمل 9 سال حبس محکوم کرد. 
 


در سال 1999 میلادی روسیه سپتامبر سیاه را تجربه کرد. سلسله حملات انتحاری این کشور را تکان داد. این حملات دست کم سیصد کشته و هزاران زخمی بر جای گذاشت و در پی آن، مسکو جنگ دوم خود علیه چچن را به راه انداخت. 

در سال 2002 میلادی یک گروه از کوماندوها در هنگام اجرای یک نمایش، به تالار محل اجرای آن در چچن هجوم آوردند و هشتصد نفری را که در آن به سر می بردند، به گروگان گرفتند. بعد از گذشت سه روز مذاکره، مسکو از گاز استفاده کرد که نتیجه آن کشته شدن بیش از 129 تن بود که البته بیشتر آنها را تماشاچی ها تشکیل می دادند. 

چرخ ماشین مرگ توقف نداشت و در سال 2003 میلادی دو بمب در دو قطار در منطقه استافروبوا منفجر شد که نتیجه آن کشته شدن 61 نفر و زخمی شدن صدها تن بود. رد پای حضور مبارزان چچنی در این حمله مشهود بود. 

در سال 2004 میلادی بود که موج حملات مبارزان چچنی به قلب پایتخت روسیه رسید. در حمله این افراد به یکی از ایستگاه های مترو در مسکو 21 تن کشته شدند. ضمنا دو عامل انتحاری زن نیز خود را در داخل یک هواپیمای مسافربری منفجر کردند که نتیجه آن کشته شدن نود نفر بود. 
 


خونبارترین درگیری سال 2004 میلادی مربوط به یک گروگان گیری در یک موسسه آموزشی در آوستیای شمالی بود که در جریان تلاش برای آزادی گروگان ها، دست کم 330 نفر کشته شدند که بیش از نیمی از آنها را کودکان تشکیل می دادند. 

در 31 آگوست 2007 میلادی بود که انفجار یک بمب حرکت قطار سریع السیر مسکو ـ سن پترزبورگ را متوقف نمود و باعث زخمی شدن 30 تن گردید. 

17 آگوست 2009 میلادی یک فرد انتحاری کامیونی را به سمت مرکز اصلی پلیس در نازران (بزرگ ترین شهر منطقه اینگوش) هدایت کرد که در نتیجه آن، 24 تن کشته و دست کم 130 تن زخمی شدند. 
 


در 27 نوامبر 2009 میلادی بود که انفجار یک بمب باعث انحراف قطار سریع السیر نیویسکی با 700 مسافر از خط شد. در این ماجرا دست کم 26 تن کشته و صد تن دیگر زخمی شدند. 

در ششم ژانویه 2010 میلادی دست کم هفت تن از نیروهای پلیس در داغستان کشته شدند. این ماجرا وقتی صورت گرفت که یک فرد انتحاری، خودروی بمب گذاری شده را در انبار پلیس راه منفجر کرد. 

در 29 مارس 2010 میلادی دو انفجار انتحاری در دو ایستگاه مترو مسکو ـ آن هم در ساعت اوج شلوغی ـ روی داد که منجر به مرگ 40 تن شد. 

در 31 مارس 2010 میلادی دو انفجار در کیزلیار (واقع در جمهوری داغستان) به وقوع پیوست که به مرگ 9 تن انجامید. 

در 26 مه 2010 میلادی دو انفجار در جنوب شهر استافرپل به وقوع پیوست که با کشتار هشت تن همراه شد. این دو انفجار پیش از آغاز جشنی روی داد که یک شرکت وابسته به رمضان قدیروف، رئیس جمهور حامی روسیه چچن برگزاری آن را بر عهده داشت. 

9 سپتامبر 2010 میلادی یک عامل انتحاری با منفجر کردن خود در اوستیای شمالی جان 18 نفر را گرفت. بیشتر ساکنان محل انفجار را مسیحیان شمال قفقاز تشکیل می دادند. 

در 24 ژانویه سال 2011 میلادی یک عملیات انتحاری در فرودگاه مسکو به وقوع پیوست که نتیجه آن مرگ 36 تن و زخمی شدن بیش از 150 نفر بود.

 

 

منبع: مشرق

مرتبط‌ها

بیشترین سقوط ارزش سهام وال استریت در یک روز

دولت آمریکا به کشتن شهروندان ایرانی افتخار می‌کند

مقابله با کرونا از منظر حکمرانی (1)

آمریکا برای آزادی مزدور اسرائیلی، دست به تهدید و ارعاب زد

افشای نام‌های جدید از شاهزادگان بازداشت‌شده

استیصال رسانه‌ای ائتلاف در یمن