دیدبان
به بهانه اختلافات جدید آمریکا و عربستان؛

آیا آل‌ سعود دوست استراتژیک خود را از دست داده است؟

آیا آل‌ سعود دوست استراتژیک خود را از دست داده است؟

به گزارش گروه رصد دیدبان به نقل از مشرق، هر وقت امیر یا پادشاه عربستان سعودی از سیاست های آمریکا به صورت علنی انتقاد کند، بدون تردید این انتقادها به آینده شراکت و پیمان امنیتی عربستان با آمریکا و تجدید نظر در آن اشاره می کند.


سعودی ها اعتماد خود را نسبت به آمریکا از دست داده و از حمایت های واشنگتن از رژیم صهیونیستی به تنگ آمده اند. سران سعودی معتقدند که آمریکا باید نسبت به برخی مسائل اهتمام ورزیده و از دخالت در برخی امور خودداری کند. ریاض گفتگوهای خوبی با مسکو و پکن داشته و به ایجاد تنوع در منابع سلاح خود چشم دوخته است.

موج جدیدی از این دست تحلیل ها اخیرا و بعد از اعلام ملک عبدالله، پادشاه سعودی مبنی بر حمایت مالی و سیاسی حکومت عربستان از حکومت نظامیان در مصر  به وجود آمد، برخی از تحلیلگران و نویسندگان لحن و زبان اظهارات ملک عبدالله را برای آمریکا تعیین کننده و جدی می دانند.

در برنامه "اجازه بده تمام جهان بداند" عنوان شد: ملت و حکومت عربستان سعودی در گذشته و اکنون از برادران مصری در زمینه مبارزه با تروریسم، افرطی گری و فتنه حمایت می کنند و با هرکسی که درصدد دخالت در امور داخلی مصر است، مخالف است. 

می توان سخن مذکور را اینگونه تفسیر کرد: آمریکایی ها باید دخالت خود را در مورد دمکراسی در مصر متوقف کنند؛‌ چرا که نتیجه فعالیت های آمریکا کناره گیری اخوان المسلمین از قدرت بود و ما هرگز چنین موضوعی را قبول نمی کنیم.

"تئودور کاراسیک"، مدیر بخش پژوهش های موسسه آنالیز نظامی در خاور دور و خلیج فارس در دبی، گفت: بعد از مطالعه و بررسی اظهارات ملک عبدالله به این نتیجه رسیده است که این اظهارات تنها در مورد مصر نیست، بلکه بازتاب خشم سران سعودی در مورد دیگر مسائل منطقه ای نیز است.

قبل از هر چیزی بسیار مهم است که بدانیم از دیدگاه عربستان و کشورهای حوزه همکاری خلیج فارس آمریکا به وعده هایی که پیش از این در مورد دخالت نظامی در سوریه داده، عمل نکرده است. شکست اقدامات عملی منجر به کاهش پیروزی ها و افزایش خسارت های ارتش آزاد سوریه و این امر منجر به حضور گسترده گروهک القاعده در این کشور شده است. تمام این مسائل برای منطقه به ویژه برای عربستان و کشورهای شورای همکاری خلیج فارس آزار دهنده است.
 


نکته دوم این است که سران عربستان و کشورهای شورای همکاری خلیج فارس، ایده واشنگتن برای مسائل استراتژیک را جدی تلقی می کنند و بر این باورند که واشنگتن به خاطر به وجود آمدن شرایط آرام از آن چشم پوشی می کند. این تصور آنها بدون توجه به میزان تجهیزاتی است که در اختیار منطقه خلیج فارس قرار داده شده و اجرای بسیاری از مانورها و فروش مداوم سلاح است.

و بالاخره اینکه با روی کار آمدن دولت روحانی در ایران، عربستان و کشورهای شورای همکاری خلیج فارس از وجود توافق استراتژیک میان واشنگتن و تهران بسیار نگران هستند؛‌ موضوعی که در صورت تحقق ممکن است منجر به کاهش منافع امنیتی عربستان و کشورهای شورای همکاری خلیج فارس شود. به عبارت دیگر عربستان و کشورهای مذکور احساس می کنند که آمریکا به خاطر منافع شخصی خود آنها را به صورت تدریجی کنار می گذارد.

در همین راستا روزنامه انگلیسی گاردین اظهارات ملک عبدالله را "غیر عادی" توصیف کرد؛ چراکه مخاطب این اظهارات آمریکا و قطر بودند. وی قطر را به "شعله ور کردن آتش فتنه و تشویق به تروریسمی که ادعای مبارزه با آن را دارند"، متهم کرد.
 


سایر تحلیلگران در یادداشت های مشابه خود، گفته اند که اظهارات ملک عبدالله ابراز انزجار آشکار وی از واشنگتن است و دیدار میان ولادمیر پوتین و بندر بن سلطان رئیس سرویس های اطلاعاتی عربستان در ماه ژوئیه در مسکو بر دیدگاه آنها تاکید می کند، موضوعی که در مورد جزئیات آن توضیح داده نشد. آیا عربستان از واشنگتن ناامید شده و در صدد رسیدن به توافق با روسیه در مورد سوریه است؟ یکی از نویسندگان پایگاه Infowars دیدگاه متفاوت دارد، وی گرازش هایی را از عدم حصول توافق عربستان با روسیه به خاطر حمایت از بشار اسد رئیس جمهور سوریه ارائه کرده است و حتی بندر در این دیدار فراتر از این رفته و در صورت تداوم حمایت مسکو از بشار اسد، به تنظیم حملات تروریسی در بازی های المپیک زمستانی در شهر سوچی روسیه تهدید کرده است.

شاید درست باشد که سران عربستان از برخی سیاست های آمریکا در قبال سوریه، ایران و مصر ناراضی باشند؛ ولی آنها از این سیاست ها پیروی نمی کنند؛ در نتیجه آمریکا تلاش می‌کند عربستان را از پیمان امنیتی دراز مدت کنار بگذارد. برای اینکه دلیل این موضوع را متوجه شویم، ارائه مختصری از تاریخ روابط آمریکا و عربستان و بررسی همکاری امنیتی این کشور خالی از لطف نیست، این مسئله به ما کمک می کند تا بتوانیم موضوع تجدید نظر عربستان در روابط امنیتی بین المللی را ارزیابی کنیم.
 


طی هفت دهه گذشته از زمانی که آمریکا و عربستان روابط نظامی و امنیتی را شروع کردند، اختلافات سیاسی و سوء‌تفاهم زیادی میان طرفین وجود داشت و طرفین یکدیگر را در مسائل مختلف متهم کرده اند، اختلافات با خشم سران سعودی به خاطر به رسمیت شناختن رژیم اسرائیل در سال 1948 از طرف آمریکا شروع شد، در آن زمان عبدالعزیز از طرف رهبران عرب و پسرش امیر فیصل زیر فشارهای سنگینی بود؛‌ تا جایی که مدعی مجازات آمریکایی ها از طریق توقف صادرات نفت شرکت آرامکو به این کشور بودند. با توجه به انزجار شدید، بر این باورم که این اقدام نقض پیمان از طرف واشنگتن بود؛‌ ولی بعد از مدتی وی گفت که به خاطر فقر و نیاز این کشور به سرمایه و تکنولوژی که تنها آمریکایی ها می توانند آن را فراهم کنند، از تصمیم خود منصرف شده است.

در سال های بعد از آن نیز در مورد مسائل متعدد اختلافات مشابهی میان طرفین وجود داشت: عربستان انور سادات را به خاطر پیمان صلح مصری – اسرائیلی طرد کرد، کمک ریاض به عراق به خاطر حمله آمریکا که دلیل بیشتر آنها چشم پوشی واشنگتن از حسنی مبارک بود. حذف شرکت های آمریکایی از پروژه های اصلی کشف گاز طبیعی، مخالفت عربستان با همکاری تجاری با دولت نوری المالکی در عراق، پیامدهای حمله 11 سپتامبر و حمایت مالی عربستان از گروه های افراطی، میانجی گری عربستان میان فتح و حماس، حمله خصمانه جورج دبلیو بوش به صدور دمکراسی به جهان عرب، تقبیح "اشغال غیر قانونی" عراق توسط ملک عبدالله، آشفتگی سران سعودی از اظهارات اوباما مبنی بر اینکه آسیا محور استراتژیک است. 

هیچکدام از موارد مذکور منجر به نقض و یا کاهش همکاری استراتژیک میان طرفین نشد و دلیل آن این است که عربستانی ها جز آغوش آمریکا مکان دیگری ندارند و آمریکایی ها نیز نمی خواهند چنین آزادی عملی را در اختیار آنها قرار دهند. حتی نزاع خطرناک تر؛‌ یعنی تحریم نفت کشورهای عربی از سال 1973 تا 1974 تنها چند ماه تداوم داشت و بعد از پایان تحریم روابط دو جانبه آمریکا و عربستان و با تاسیس کمیته مشترک اقتصادی میان دو کشور در سال 1974 نزدیکر از هر زمان دیگر شد.
 


امروز نیروهای امنیتی و دفاعی عربستان و آمریکا روابط عمیقی باهم دارند و هیچکدام از طرفین در صدد ایجاد خلل در این همکاری نیستند. آمریکایی آموزش و تجهیز نیروهای امنیت ملی و امنیت داخلی رژیم عربستان را از سال 1977 بر عهده دارند. آنها همین نقش را در تاسیس مراکز و پایگاه برای نیروهای امنیتی که تعداد 35000 نفر می باشد را ایفا خواهند کرد؛‌ نیروهایی که برای حفاظت از تاسیسات نفتی، ایستگاه های تصفیه آب، ایستگاه های انرژی و دیگر مراکز حیاتی مستقر خواهند شد. عربستان یکی از بزرگترین معاملات نظامی تاریخ را به خود اختصاص داده و مجموعه از هواپیماها و سایر تجهیزات را به ارزش 60 میلیارد دلار از آمریکا خریداری خواهد کرد.

علاوه بر این شرکت ها و مراکز مختلف آمریکایی،‌ به سعودیان در زمینه بهبود امنیت فرودگاه ها و مراکز دیپلماتیک و حفاظت از خودشان در برابر حملات سایبری کمک خواهند کرد؛ همانند حمله ای که علیه شبکه های رایانه ای در شرکت آرامکو سعودی و شرکت نفت دولتی در سال گذشته اتفاق افتاد.

مراکز نیروهای امنیتی به خاطر تلاش گروهک القاعده برای حمله به تاسیسات تصفیه نفت سنگین در سال 2006 در بقیق، تاسیس شد، درست ایست که این تلاش القاعده ناکام ماند ولی از نقاظ ضعف امنیتی زیادی پرده برداشت و سعودیان را وادار کرد تا به ضعفشان در این زمینه اعتراف کنند. آنها برای تحقق امنیت دست به دامن آمریکا شدند، تنها کشوری که در این زمینه بدان اعتماد دارند. آمریکا از موسسه ملی "ساندیا" در نیو مکزیکو گروهی را برای کمک به سعودیان در زمینه ارزیابی و تعیین اولویت های امنیتی اعزام کرد. بدون ترید ریاض برای حل چنین مشکلاتی به دامن چین و روسیه پناه نخواهد برد.

سال گذشته یکی از دوستانم در وزارت نفت به من گفت: تلاش برای حمله به تاسیسات بقیق از بسیاری از نقاط ضعف امنیتی عربستان پرده برداشت، در آن زمان نیروهای حفاظتی (سابق) در آرامکو اجازه حمل سلاح را نداشتند. 

وی افزود: تمام تغییرات فعلی و استقرار نیروهای آموزش دیده  با همکاری آمریکا صورت می گیرد؛‌ و بیشترین کمک آمریکایی ها در زمینه ماهواره و ممانعت از انشتار اطلاعات در تلفن همراه بوده است. ( حداقل سعودیان اقدام سازمان امنیت ملی آمریکا را ارج می دهند، حتی اگر بسیاری از آمریکاییان از برخی جوانب آن ناراضی باشند.)

درست است که عربستان اسلوب و شیوه های تجارت خود را متنوع کرده و  تنها به شرکت های آمریکایی در پروژه های ساخت و ساز تکیه نکرده است. از سال 2009 چین بزرگترین خریدار نفت عربستان است، پیمانکاران چینی پروژه خطوط مترو را در مکه مکرمه بر عهده گرفته اند و به احتمال فراوان شرکت های کروه جنوبی در صورت پیشرفت در برنامه هایشان دستیابی سعودیان به انرژی هسته ای را بر عهده خواند گرفت. این یک تحول طبیعی است،‌ همانطور که اقتصاد عربستان اسلوب های جدیدی برای تجارت دارد؛‌ ولی نباید تمام این اقدامات را به عنوان نشانه ای از طرف سران سعودی برای برنامه ریزی به منظور حذف همکاری استراتژیک با آمریکا دانست، همکاری که ضامن بقای عربستان در بحبوحه ناآرامی های منطقه است.

مرتبط‌ها

بیشترین سقوط ارزش سهام وال استریت در یک روز

دولت آمریکا به کشتن شهروندان ایرانی افتخار می‌کند

مقابله با کرونا از منظر حکمرانی (1)

آمریکا برای آزادی مزدور اسرائیلی، دست به تهدید و ارعاب زد

افشای نام‌های جدید از شاهزادگان بازداشت‌شده

استیصال رسانه‌ای ائتلاف در یمن